✅ موسسه اعتباری نور در بانک ملی ادغام شد

کانال 12 عبری: ایران کارایی میکنه که روسیه و چین جیگرشو ندارن! مثلا پهپاداشو می بره رو ناوای هواپیمابر آمریکایی و سوراخ و سمبه شونو نمایشگاه می‌کنه!!!

حاج ابرام رئیسی؛ شاگرد خوب کلاس ریاست، بازم درس خوش قولی رو پاس کرد، اونم در خودکفایی کاغذ😁

🌹مادر 3 شهیدکه دربیمارستان زیرتیغ جراحی دوام نیاورد وبیش از٢ساعت ازمرگش گذشته بود باصحبت هایی که درآن عالم با سه فرزند شهیدش داشت مجددروح به بدنش بازگشت... #شهدا_شر_منده

🔻 پس چرا قیام کرد؟ نمیدانست او را میکشند؟ زن و بچه اش را به اسارت میبرند؟ آب بر او و یارانش می بندند؟ نمی دانست طفل شیرخواره اش را روی دستش شهید میکنند؟ نمی دانست به فرزند بیمارش رحم نمی کنند؟ همه را می دانست. فلسطین همه را می دانست. اما فلسطین یک جا فهمید که باید ترسیدن از سایه ی سر نیزه ی کفار را کنار گذاشت فلسطین در همین فکر ها بود و وقتی دید عزیزانش را کشتند انگار به او الهام شد که میخواهند امید را در تو بکشند. پس فلسطین به جنگ با تاریکی ادامه داد. چون باید به دنیا اثبات میشد که امید را نمی‌توان از بشر گرفت این درسی است که از گودالی خونین از 1400 سال پیش سینه به سینه آمده و به فلسطین رسیده بود.... #غزه #طوفان_الاقصی ال‌ل‌ہ‌م‌ ع‌ج‌ل‌ ل‌ۆ‌ل‌ي‌ك‌ ال‌ف‌ر‌ج‌ 🇮🇷🍃🇮🇷🍃🇮🇷🍃🇮🇷

بله فرق داره کی رئیس‌جمهور باشه 👌

در مسیر عشق چیزی بدتر از ابهام نیست هیچ دردی بدتر از هجران ناهنگام نیست یک سلام از روی بام اصلا دلم را خوش نکرد جای عاشق بین آغوش است روی بام نیست #صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله شب تون حسینی💚🌤

💠 وقتی می‌آیی وقتی می‌آیی، از شوق آنقدر گریه می‌کنم که بعید می‌دانم سخنانت را بشنوم...

⭕️ ماجرای عجیب سارقی که در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام دفن شد 🛑 تأثیر ادب و حیا در عاقبت بخیری ❎ مرحوم شیخ عبدالکریم حامد از قول استادش، مرحوم شیخ رجبعلی خیاط واقعه عجيبی را نقل می کند که: 🔶 در تهران غلام سیاهی بود که كارش دزدى بود، آدم زورمند و قلدری بود و همه از او مى ترسيدند و از ترسی که صاحبان اموال از او داشتند جرأت نمى كردند به او چیزی بگویند، او هم هرچه می‌خواست می‌کرد، قدیم اطراف حرم شاه عبدالعظیم کوره‌‌های آهک پزی و گچ پزی بود، این غلام سیاه شبها می‌رفت با یک الاغ از کوره‌ها گچ و آهک می‌دزدید و می‌آورد تهران می‌فروخت ❌ شبی از شبها که به دزدی میرفت در بين راه برخورد کرد به یک زن و چند بچه که اطراف کوره‌ها روی زمین نشسته بودند، غلام سیاه بهشون میگه این موقع شب اینجا چکار می‌کنید؟ زن در جواب میگه که شوهرش فوت کرده و چند ماه اجاره خانه‌شان عقب افتاده، صاحبخانه هم بیرونشون کرده، چون جائی نداشتند آمده‌اند اطراف کوره‌ها... غلام سیاه میگه بلند شید با من بیائید، سوار الاغ شون میکنه و به طرف شهر حرکت می‌کنه، چند صد متری که حرکت می‌کنند، وسوسه شیطانی در وجود غلام می‌افته که از زن سوء استفاده کنه، همان موقع زن رو می‌کنه به غلام و میگه من علویه هستم و پدر این بچه‌ها هم سید بود، این بچه‌ها بچه سید هستند، غلام سیاه منقلب میشه، همان موقع چشمش می‌افته به گنبد حرم شاه عبدالعظیم، رو به حرم می‌کنه و میگه آقاجان غلط کردم... زن و بچه‌ها رو میاره تهران و خونه‌ای براشون می‌گیره و بهشون میگه از این به بعد هزینه زندگیتون با من، نگران نباشید... چند شب بعد دوباره الاغ رو بر‌می‌داره و میره به طرف کوره‌ها که گچ و آهک بدزده، بین راه یک مرتبه آقائی میاد جلوش و بهش میگه بس کن دیگه، دیگه دزدی نکن، غلام سیاه با اینکه آدم قلدری بوده از هیبت آن آقا وحشت میکنه و می‌ترسه... اون آقا بهش میگه دزدی نکن، ما خرجی تو رو میدیم، هر وقت هم از دنیا رفتی میاریمت توی حرم یه جا بهت میدیم... غلام سیاه با بدن لرزان برمی‌گرده خونه و می‌خوابه، صبح بلند میشه و منتظر بوده طبق قولی که اون آقا بهش داده، یکی بیاد براش پول بیاره... در همین حال زنگ در خونه رو می‌زنند، به خودش میگه بله آقا به قولش وفا کرد، برام پول آوردند، در خونه رو که باز می‌کنه می‌بینه که چند نفر از صاحبان کوره‌ها با چند نفر مأمور برای دستگیریش اومدن، میگن این غلام سیاه ما رو بیچاره کرده، دسترنج ما رو غارت می‌کنه... غلام سیاه میگه آقا من توبه کردم، دیگه دزدی نمی‌کنم، صاحبان کوره بهش میگن خوب حالا که توبه کردی ما تو رو استخدام می‌کنیم شبها نگهبان کوره‌ها باشی و دستمزد خوبی هم بهت می‌دیم... غلام سیاه پیش خودش می‌گه که آقا به قولش وفا کرد... خرجی ما از راه حلال جور شد... این قضیه گذشت تا غلام سیاه از دنیا میره، زمان قدیم اموات رو می‌بردند محله مسگرآباد تهران غسل می‌دادند و همونجا دفن می‌کردند، غلام سیاه رو هم می‌برند مسگر‌آباد که غسل بدن و دفنش کنند... از قضا یک صاحب منصب هم همان روز از دنیا رفته بوده، اونم میارن مسگرآباد برای غسل و کفن، صاحب منصب وصیت کرده بوده که در حرم شاه عبدالعظیم دفنش کنند... خلاصه بعد از کفن کردن هر دو میت، جسد غلام سیاه با صاحب منصب عوض میشه، غلام سیاه رو میارن شاه عبدالعظیم، فرزندان صاحب منصب میگن می‌خواهیم قبل از دفن یک بار دیگه چهره پدرمان رو ببینیم، وقتی کفن رو از روی صورت جسد کنار می‌زنند می بینند که ای داد بیداد یک آدم قلچماق سیاهی است، میگن سریع چهره‌اش رو بپوشانید که مردم نبیند... پدر ما از بسکه گناهکار بود خداوند از همین حالا چهره‌اش رو سیاه کرده... و اینطوری میشه که غلام سیاه در حرم شاه عبدالعظیم دفن میشه و اون آقا به قولش وفا می‌کنه... و اینها همه‌اش در اثر ادب و احترامی بود که اون غلام سیاه به ذریه حضرت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله گذاشت و حیا کرد ... 👌گوشه ایی از بیانات آیت الله حسین گنجی اشتهاردی

💢 مستضعفان؛ وارثان زمین 🌺 «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ». 🌸 ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم! 📜 قصص: 5. ✍️ مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّه‌ عالَم بشریّت؛ این معنای مستضعفین است: کسانی که وارثان زمین و همه‌ موجودی زمین خواهند بود؛ بسیج مستضعفین این است. 🎙 امام خامنه‌ای مدظله‌العالی؛ ۱۳۹۸/۰۹/۰۶. 📎 #طوفان_الاقصی 📎 #امام_زمان 📎 #امام_خامنه_ای

اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ 🔴 انسان و معاد در قرآن (۱۱) ❌ در دنیا عقاید بسیار زیادی وجود دارد، عده‌ای موحد هستند، عده ای بت پرست، عده ای سکولار، بعضی ها اصلا خدا را قبول ندارند، می‌گویند خدایی وجود ندارد (آتئیست ها)، اما همگی در یک چیز هم عقیده‌اند، و آن وجود مرگ است، همه مردم دنیا به مردن خود یقین دارند، مرگ هم انواعی دارد، گاهی انسان جسماً می‌میرد، گاهی دل انسان می‌میرد، گاهی جامعه‌ای می‌میرد، زنده‌اند و نفس می‌كشند، اما انگار مرده‌اند، گاهی انسان ظاهراً زنده است اما دلش مرده... 🔸 چه کسی دلش مرده؟ کسی که مغرور، غافل و جاهل است، هم غفلت و هم نادانی، فراموش می‌کند که نطفه‌ای بوده در رحم مادر، به دنیا آمده در نهایت ضعف، هنگام تولد قدرت هیچ کاری را نداشته، بعد از ۲۰ سال یا ۳۰ سال، یا کمتر یا بیشتر، از سر غفلت، خالق و خلقتش را فراموش کرده و به خود مغرور شده، دیگر خدا را بنده نیست... «يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» (انفطار/۶) ای انسان، چه چیزی باعث شد که به خدای کریم بزرگوار خود مغرور گشتی (و نافرمانی او کردی)؟ چه چیزی تو را اینطور گستاخ کرده؟ 🔹معروف است که «امیه» یکی مشرکین مکه نزد حضرت پیامبر اکرم صلوات الله علیه آمد در حالیکه استخوان پوسیده ای در دست داشت، استخوان پوسيده را با دستش فشار داد و پودرش كرد و گفت «قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَميمٌ» (يس/۷۸) اين استخوان پوسيده چطور دو مرتبه زنده می‌شود؟ آیه نازل شد «قُلْ يُحْييهَا الَّذی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ» (يس/۷۹) بگو همان کسی که اولین بار شما را خلق کرد. ❌ آیا خلقت آسمانها و زمین مهم تر است یا خلقت انسان؟ بلا تشبیه یعنی کسی که کشتی اقیانوس پیما می سازد، قطعاً ساخت قایق برایش خیلی آسان‌تر است «لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ» (غافر/۵۷) خلقت‌ آسمانها و زمين‌ بزرگتر ‌است‌ ‌از‌ خلقت‌ انسان‌ و لكن‌ اكثر مردم‌ نمی‌دانند. بيشتر مردم اين را نمی‌دانند كه خداوندی که قادر بر خلق بزرگ باشد، قادر بر خلق کوچک هم هست، به همین دلیل منكر معاد می‌شوند و اين نيست مگر از آن جهت كه فكر نمی‌کنند و چشم دل آنها كور شده... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ✍️ حبیب‌الله یوسفی ادامه دارد ان‌شاءالله

وضعیت سرزمینای اشغالی چطوره؟