eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
113 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
6.6هزار ویدیو
149 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین نقطه که در نزد خدا گشته برون کعبه بوده است همان خانه ی پر جود و سخا در چنین روز خدا جرم و خطا بخشد و بس چون خطاب آمده هر دم که تو ای دوست بیا
عاليجنابِ عشق! چرا غايبى هنوز؟! يادِ تو قرنهاست كه در جمعه حاضرست!
یکی از آرامبخش ترین دمنوشهای جهان ✍️ دمنوش چای کوهی ☕️دمنوشی عالی برای همه شما عزیزان ♦️تقویت کننده سیستم دفاعی بدن 🔸ضد کرم روده و معده ♦️عالی برای درد پشت گردن و خستگی گردن 🔸برای افسردگی بسیار مفید ♦️عزیزانی که شب خوابشون نمی بره این دمنوش رو از دست ندن ✍️طرز تهیه : یک قاشق برگ و گل خشک گیاه را در دو فنجان آب جوش دم کرده سپس می توانید عسل به آن اضافه کنید و آن را میل کنید.
💯عوارض مصرف بیش از حد شکر و شیرینی 1️⃣افزایش قندخون 2️⃣چاقی و چربی شکم پهلو 3️⃣ایجاد سنگ صفرا و سنگ کلیه 4️⃣مانع جذب کلسیم و منیزیم 5️⃣کاهش حافظه 6️⃣پیری زودرس 7️⃣پوکی استخوان
🔘غذاهای زیر برای افرادیکه زخم معده دارند ممنوع است !(👇🏻) 🔸غذاهای سرخ شده 🔸پیاز 🔸فلفل دلمه ای 🔸گوشت‌های پرچرب 🔸زیتون و قارچ ها 🔸پرتقال و نوشیدنی هایی مثل قهوه و چای
👦👧 اگر بچه کار زشتی انجام داد دعواش نکنید حرف زشت نزنید قهر نکنید چون میبینه نظر شما بهش جلب شده مجدد کارو تکرار میکنه فقط بهش توجه نکنید.
💞 💠هر چند وقت یکبار، از همسرتان بپرسید چگونه همسری برای او هستید؟ آیا توانسته‌اید بخشی از خواسته‌های را محقق کنید؟ از او بخواهید صادقانه رفتارهای مثبت و منفی شما را بگوید. 💠 و شما از انتقاداتش استقبال ویژه کنید نه اینکه سبب مشاجره شود. انتقاد‌پذیری، شما را نزد همسرتان محبوب و تو دل برو می‌کند.
💞 از مهم‌ترين ويژگى‌هاى يك گفت‌وگوى خوب ميان زن و شوهر، رعايت نيكو هنگام گفت‌وشنود است. يك زوج خوشبخت همواره با و احترام سخن مى‌گويند؛ هيچ‌گاه هنگام گفت‌وگو با خشونت و درشتى با يكديگر برخورد نمى‌كنند؛ سخن $همسر را قطع نمى‌كنند؛‌‌ باادب سخن مى‌گويند و از هرگونه دشنام، تمسخر، سرزنش و سركوفت، و جروبحث بى‌فايده مى‌پرهيزند.
👧👦 رفتار شایسته کودک را برایش توصیف و در آخر با کلمه ای خلاصه کنید. " تو مداد رنگی ها و خودکاراتو از هم جدا کردی و هر کدوم رو توی جعبه خودش گذاشتی. آفرین به این میگن سازمان دادن." " می دونم که تو تمایل داشتی به اون اردوی مدرسه بری و وقتی برنامه اردو کنسل شد برنامه دیگه ای چیدی. این اون چیزیه که من بهش میگم انعطاف، ابتکار و سازگار بودن و این خیلی عالیه." " تو پشت سر رفیقت ایستادی. هر چند که بچه های دیگه اون رو مسخره کردند این یه شجاعته پسرم" " دخترم تو الان یک ساعته که داری تلاش می‌کنی این لغات رو حفظ کنی، من به این میگم استقامت" " تو متوجه شدی که گل آب میخواد و اونا رو آب دادی به این میگن ابتکار به خرج دادن " " پسرم تو گفته بودی که سر ساعت ۵ تمام کارای عقب افتادتو انجام میدی و الان درست ساعت ۵ هست و این چیزیه که من بهش میگم وقت‌شناسی"
توصیه های مفید قبل از ملاقات و دیدار از مادر و تازه متولد شده
🌹 هم خودتون،و هَم خونه رو برای اومدن همسرتون بیارائید! یه بانوی نامرتب و یه خونه درهم، اشتیاق مرد رو برای برگشتن به خونه؛ نابود میکنه
جمعه ای متفاوت با ما همراه باشید
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار 💌 #بدون_تو_هرگز 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #بیست_و_ششم: رگ
📚 💌 📝 📅 قسمت : حمله زینبی بیچاره نمی دونست ... بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزهای مختلف توی خونه داشتم ... با دیدن من و وسایلم، خنده مظلومانه ای کرد و بلند شد، نشست ... از حالتش خنده ام گرفت ... - بزار اول بهت شام بدم ... وسط کار غش نکنی مجبور بشم بهت سرم هم بزنم ...کارم رو شروع کردم ... یا رگ پیدا نمی کردم ... یا تا سوزن رو می کردم توی دستش، رگ گم می شد ... هی سوزن رو می کردم و در می آوردم ... می انداختم دور و بعدی رو برمی داشتم ... نزدیک ساعت 3 صبح بود که بالاخره تونستم رگش رو پیدا کنم ... ناخودآگاه و بی هوا، از خوشحالی داد زدم ... - آخ جون ... بالاخره خونت در اومد ...یهو دیدم زینب توی در اتاق ایستاده ... زل زده بود به ما ... با چشم های متعجب و وحشت زده بهمون نگاه می کرد ... خندیدم و گفتم ... - مامان برو بخواب ... چیزی نیست ...انگار با جمله من تازه به خودش اومده بود ... - چیزی نیست؟ ... بابام رو تیکه تیکه کردی ... اون وقت میگی چیزی نیست؟ ... تو جلادی یا مامان مایی؟ ... و حمله کرد سمت من ...علی پرید و بین زمین و آسمون گرفتش ... محکم بغلش کرد... - چیزی نشده زینب گلم ... بابایی مرده ... مردها راحت دردشون نمیاد ...سعی می کرد آرومش کنه اما فایده ای نداشت ... محکم علی رو بغل کرده و برای باباش گریه می کرد ... حتی نگذاشت بهش دست بزنم ...اون لحظه تازه به خودم اومدم ... اونقدر محو کار شده بودم که اصلا نفهمیدم ... هر دو دست علی ... سوراخ سوراخ ... کبود و قلوه کن شده بود ...
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار 💌 #بدون_تو_هرگز 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #بیست_و_هفتم: ح
📚 💌 📝 📅 قسمت : مجنون علی تا روز خداحافظی، هنوز زینب باهام سرسنگین بود ... تلاش های بی وقفه من و علی هم فایده ای نداشت ...علی رفت و منم چند روز بعد دنبالش ... تا جایی که می شد سعی کردم بهش نزدیک باشم ... لیلی و مجنون شده بودیم ... اون لیلای من ... منم مجنون اون ...روزهای سخت توی بیمارستان صحرایی یکی پس از دیگری می گذشت ... مجروح پشت مجروح ... کم خوابی و پر کاری ... تازه حس اون روزهای علی رو می فهمیدم که نشسته خوابش می برد ...من گاهی به خاطر بچه ها برمی گشتم اما برای علی برگشتی نبود ... اون می موند و من باز دنبالش ... بو می کشیدم کجاست ... تنها خوشحالیم این بود که بین مجروح ها، علی رو نمی دیدم ... هر شب با خودم می گفتم ... خدا رو شکر ... امروز هم علی من سالمه ... همه اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شکنجه، مجروح هم بشه ...بیش از یه سال از شروع جنگ می گذشت ... داشتم توی بیمارستان، پانسمان زخم یه مجروح رو عوض می کردم که یهو بند دلم پاره شد ... حس کردم یکی داره جانم رو از بدنم بیرون می کشه ...زمان زیادی نگذشته بود که شروع کردن به مجروح آوردن ... این وضع تا نزدیک غروب ادامه داشت ... و من با همون شرایط به مجروح ها می رسیدم ... تعداد ما کم بود و تعداد اونها هر لحظه بیشتر می شد ...تو اون اوضاع ... یهو چشمم به علی افتاد ... یه گوشه روی زمین ... تمام پیراهن و شلوارش غرق خون بود ...
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار 💌 #بدون_تو_هرگز 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #بیست_و_هشتم: م
📚 💌 📝 📅 قسمت : جبهه پر از علی بود با عجله رفتم سمتش ... خیلی بی حال شده بود ... یه نفر، عمامه علی رو بسته بود دور شکمش ... تا دست به عمامه اش زدم، دستم پر خون شد ... عمامه سیاهش اصلا نشون نمی داد ... اما فقط خون بود ... چشم های بی رمقش رو باز کرد ... تا نگاهش بهم افتاد ... دستم رو پس زد ... زبانش به سختی کار می کرد ... - برو بگو یکی دیگه بیاد ... بی توجه به حرفش ... دوباره دستم رو جلو بردم که بازش کنم ... دوباره پسش زد ... قدرت حرف زدن نداشت ... سرش داد زدم ... - میزاری کارم رو بکنم یا نه؟ ... مجروحی که کمی با فاصله از علی روی زمین خوابیده بود ... سرش رو بلند کرد و گفت ... - خواهر ... مراعات برادر ما رو بکن ... روحانیه ... شاید با شما معذبه ... با عصبانیت بهش چشم غره رفتم ... - برادرتون غلط کرده ... من زنشم ... دردش اینجاست که نمی خواد من زخمش رو ببینم ... محکم دست علی رو پس زدم و عمامه اش رو با قیچی پاره کردم ... تازه فهمیدم چرا نمی خواست زخمش رو ببینم ... علی رو بردن اتاق عمل ... و من هزار نماز شب نذر موندنش کردم ... مجروح هایی با وضع بهتر از اون، شهید شدن ... اما علی با اولین هلی کوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب ... دلم با اون بود اما توی بیمارستان موندم ... از نظر من، همه اونها برای یه پدر و مادر ... یا همسر و فرزندشون بودن ... یه علی بودن ... جبهه پر از علی بود ...
صبر ممکن هم اگر باشد، دگر مطلوب نیست.. - شمس‌ لنگرودی 🌱
سلامت🐟 اگر به سلامت رگ های خود اهمیت می دهید ،ماهی را فراموش نکنید 🔹بهترین ماهی برای خانم های باردار ماهی شیر می باشد 🔸خانم های باردار تن ماهی و سایر غذاهای کنسروی نخورند
⭕️یکی از دلایل سفیدشدن مو کاهش مس در بدن است.قارچ یکی از بهترین منابع حاوی مس است قارچ سیستم ایمنی بدن را هم بسیار تقویت می کند.
🍃🌸📸تصویری از بازار کویتی‌های بندر دیلم؛ استان بوشهر. 🍃🌸 بازار لوازم خانگی، چینی آلات و سرویس های آشپزخانه ؛ لوازم برقی، پوشاک وانواع پارچه‌‌ ... دراین بندر با قیمتهای‌مناسب؛از رونق خوبی برخوردار است . 🍃🌸بندر دیلم در فاصله دویست کیلومتری بندر بوشهر واقع شده. 🍃🌸بهترین سوغاتی و صنایع دستی بندر دیلم شامل گلیم های دست باف درجه یک و گبه می باشد. 🍃🌸بومیان بندر دیلم با زبان های عربی، لری و فارسی گفتگو می کنند. 🍃🌸 بازار کویتی های بندر دیلم از مشهورترین بازارهای این شهراست. 🍃🌸بومیان دیلمی یا مشغول فروش اجناس هستند و یا به مشاغل دیگری همچون صیادی، کشاورزی و دریانوردی مشغولند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍲 آلبالوپلو با مرغ دو لیوان آلبالو رو بشورید و هسته هاشو در بیارید با چهار قاشق غذاخوری سر پر شکر بزارید روی حرارت تا کمی بپزه.ده دقیقه تا یه ربع با حرارت ملایم. فیله های مرغ و بشورید و روی تخته به صورت نوار باریک ببرید.با زعفرون دم کشیده و نمک و فلفل سیاه مزه دار کنید.بعداز اینکه یک تا دوساعت داخل یخچال مزه دار شد بیرون بیارید و روی تخته به صورت حلزونی بپیچید و با خلال دندون فیکس کنید.و تو تابه با کمی روغن و کره تفت بدین. در ماهی تابه رو بزارید تا فیله ها مغز پخت بشه. چهار لیوان برنج و آبکش کنید کمی دون تر بردارید.ته قابلمه تهدیگ مورد نظر رو بزارید یه لایه برنج یه لایه آلبالو بزارید تا آخر. برنج و روی حرارت ملایم بزارید وقتی بخارش بالا اومد،زعفرون دم کشیده و کمی روغن و کره رو روی برنج بریزید و با بزارید با حرارت کم دم بکشه. بعداز دم کشیدن با فیله های مرغ حلزونی و خلال پسته و البالوی شیرین شده تزیین کردم. خیلیا تو آلبالو شکر بیشتری میریزن ولی ما خانوادگی غذای شیرین دوست نداریم.البالو پلو رو میتونید با کوفته ریزه یا تیکه های مرغ زعفرونی هم سرو کنید
جمعه ای متفاوت با آشپزی 👆👆