eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
116 دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
6.6هزار ویدیو
149 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️آیت‌الله مجتهدی(ره): "امام باقر (ع) به شخصی فرمودند: «اگر اراده کردی که بفهمی بهشتی و یا جهنمی هستی، به قلبت مراجعه کن، اگر دیدی اهل طاعت را دوست داری، اهل بهشت و اگر اهل گناه را دوست داری، اهل جهنم هستی و انسان در قیامت با کسی که او را دوست دارد، محشور می‌شود»، در دوره آخرالزمان قلب مؤمن آب می‌شود؛ زیرا گناه را می‌بیند و استطاعات تغییر وضع را ندارد."
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰مالک اشتر در کلام حاج قاسم سلیمانی ✅چرا وقتی یک شخصیتی مثل مالک شهید می شود، اینقدر امیرالمومنین متاثر می شود؟ وقتی مالک شهید شد و خبر مالک را شنید، فرمود: «هل موجود کمالک؟» می شود مثل او را پیدا کرد؟ «هل قامت النّساء عن مثل مالک؟» امکان دارد زنها کسی مثل مالک را متولد کنند؟ «و اللّه لیهدّنّ موتک عالما و لیفرحنّ عالما». به خدا قسم مرگ تو یک عالم را ویران کرد و یک عالم را خوشحال کرد. عالم علی را ویران کرد و عالم معاویه را خوشحال کرد.
🔸معرفی اصحاب امام علی علیه السلام ولایت یعنی چه؟ (قسمت اول ) 🔶استاد علی صفایی حائری: ولايت يعنى تنها على را حاكم گرفتن و تنها او را دوست داشتن و اين ولايت و سرپرستى است كه معاويه و احمد حنبل و جرج جرداق و و و از آن بهره‌اى ندارند، كه حاكم در درون آنها و محرك در وجود آنها امر على و دستور على نيست؛ كه هواها و حرف‌ها و جلوه‌ها در آنها حكومت دارند. معاويه گر چه على را دوست دارد، ولى سلطنت را بيشتر از على خواهان است و دوستدار آن است. و احمد حنبل گر چه براى على شعر مى‌سرايد اما حكومت ديگرى را به عهده دارد. و جرج جرداق گر چه از على مى‌نويسد، اما براى على نمى‌نويسد؛ كه محركى ديگر دارد و عاطفه‌اى فقط‌ او را به چرخ انداخته است. ادامه دارد غدیر صفحه 16
🔸معرفی اصحاب امام علی علیه السلام ولایت یعنی چه؟ (قسمت دوم) 🔶استاد علی صفایی حائری: 🔰اما مالك‌؟ اين مالك است كه ولايت على را به عهده دارد و اين بار گران را به آسانى مى‌كشد. مالك چند سال براى نابودى معاويه رنج كشيده و كوشش كرده است. خويش و فاميل و قبيله‌اش را به خون كشيده، شب‌ها و روزها را بر روى لبه‌ى تيغ و سرِ نيزه‌ها گذرانده و شمشير زده و شمشير زده تا اين كه لشگر شام را عقب رانده و معاويه را به حركت وادار كرده و در بيرون از خيمه آماده‌ى فرار نموده، هان چيزى نمانده تا اين بت بزرگ بشكند و اين طاغوت سركش بميرد و يا فرارى شود و به هدف نهايى،به پيروزى محبوب دست بيابد و در ميان قومش و در ميان تمام مردم به بزرگى معرفى شود و بر رقيب خودش، اشعث و بر قبيله‌ى رقيبش، كِنده، پيروز شود. درست در اين هنگام، در اين هنگام، على او را ميخواند، على او را مى‌طلبد. على مى‌گويد كه برگرد. و اين از مرگ سخت‌تر و اين از مرگ جانكاه‌تر است. مخالفت يك هوى، مخالفت يك هوس، مخالفت با يك حرف و گذشتن از حرف‌هاى خلق، مخالفت با يك جلوه از جلوه‌هاى دنيا ما را مى‌شكند، ما را از پاى در مى‌آورد. ما از راه حق با يك حرف با يك فحش با يك پشيز باز مى‌گرديم و اما مالك‌؟ ادامه دارد... غدیر صفحه 16
🚨کلامی از امام علی علیه السلام درباره عمرو بن عاص: ✅اوج مظلومیت امام و شبهاتی که به امام وارد کردند و شجاعت امام در این خطبه مشهود است. 🌹امام علی علیه السلام: در شگفتم از پسر نابغه. به شاميان مى گويد كه من بسيار مزاح مى كنم و مردى و اهل لعب و بازيچه ام. اين سخنى است و گناه آلود كه عمرو بر زبان آورده.  بدانيد، كه بدترين گفتار دروغ است و او مى گويد و دروغ مى گويد. وعده مى دهد و خلاف مى كند، اگر چيزى از او خواهند، خسّت مى ورزد و اگر خود چيزى خواهد، به اصرار و سوگند، مى ستاند و اگر پيمانى بندد در آن خيانت كند و حق خويشاوندى به جاى نياورد. چون جنگ فرا رسد، به زبان، بسى امر و نهى كند تا خود را دلير جلوه دهد، و اين تا زمانى است كه شمشيرها از نيام برنيامده و چون شمشيرها از نيام برآمد، بزرگترين نيرنگ او اين است كه لباس خود را بگشايد. 👌به خدا سوگند، مرا از هر بازيچه و مزاحى باز مى دارد و از ياد بردن آخرت، عمرو را نگذارد كه بر زبان آورد. عمرو با معاويه بيعت نكرد، مگر آن گاه كه معاويه شرط كرد كه در آتيه او را پاداشى دهد. آرى، معاويه او را رشوتى اندك داد و عمرو در برابر آن از دين خويش دست كشيد. 📚خطبه ۸۴ نهج البلاغه ❤️
✅معرفی دنیا و دنیا شناسى در نهج البلاغه 🌹امام علی علیه السلام: چگونه خانه را توصيف كنم 👈كه ابتداى آن سختى و مشقّت، و پايان آن نابودى است . 👈در حلال دنيا حساب، و در حرام آن عذاب است. 👈كسى كه ثروتمند گردد فريب مى‏ خورد، و آن كس كه نيازمند باشد اندوهناك است، 👈 و تلاش كننده دنيا به آن نرسد، و به رها كننده آن، روى آورد. ✅كسى كه با چشم بصيرت به آن بنگرد او را آگاهى بخشد، و آن كس كه چشم به دنيا دوزد كور دلش مى ‏كند. 📚خطبه ۸۲ نهج البلاغه ❤️
༻﷽༺ 💜پیــغام بشـــارٺ از منــادے آمد 🌼هنگامہ‌ے شوق و شور و شادے آمد 💙بفرسٺ بہ شڪرانہ پیاپے صلواٺ 🌸در بیــٺ جــواد امـام هـادے آمد 💖از روز ازل زمین غلام هـادے اسٺ 🌼مرهون ڪرامٺ امام هـادے اسٺ ❤️" العبـد و ما فے یـده مِنْ مـــولاه" 🌸یعنے سندِ دلم بہ نام هادے اسٺ 💐 سالــروزولــادٺ دهمين‌منظومہ‌كهكشان‌هستے💕 طلايہ ‌دار پاڪے وهدايٺ🌿 امام علے النقے ع مبارڪباد💕
🍃🌸📸تصویری از منطقه زیبای تله کابین پیست اسکی آلوارس سرعین؛ استان اردبیل 🍃🌸این پیست در فاصله 30 کیلومتری اردبیل قرار دارد و با تله کابین تا منطقه همیییشه برفی پیست اسکی سرعین ادامه دارد. عصرتون بخیر
🍃🌹 امشب ای دل، مرا شب شادی است در کف ما برات آزادی است باب رحمت ز هر طرف شد باز شب میلاد است امام هادی علیه السلام : " هرکس بذر خوبی بکارد، شادمانی درو می کند." 🌸 ولادت امام هادی (علیه‌السلام) مبارک باد شبتون خوش
♨️لباس ها هم مثل آدم ها می خوانند‼️ 💠مولای متقیان حضرت عَلى عَلَيهِ السلام : 💢«هنگامى كه انسان در حال است ، اندام و او و همه آنچه در پيرامون اوست مى گويند.» 💢همانطور كه خود آدم باید در باحال باشد ، لباسهایش و هر آنچه دور و اطرافش است باید باحال باشد خب ، بعد از این برای حالی بدست آور و لباس خوبی بپوش و جای خوبی را برای آن انتخاب كن.... 💢آنوقت قطعاً پرواز خواهی كرد، بله معراج مؤمن است. 📚(علل‏ الشرايع، ج 1، ص 237)
✍حضرت آیت‌الله بهجت (ره): 🌷شیطان با شش هزار سال عبادت عاقبتش آن‌طور شد، آیا ما می‌توانیم به خود مغرور شویم؟! به خدا پناه می‌بریم! 📚؛ در محضر بهجت، ج۱، ص۱۹۶ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
2-تأویلات سوره انفال.pdf
118.9K
👆👆👆 📚 موضوع: تأويلات سوره انفال 💠بخش دوم 📖 تعداد صفحات :4⃣
هادی که تو باشی.... کسی گم نمیشود.🌺 گواه می‌گیرم ، کسی که نور تو را یافت ، اسیر هیچ بن‌بستی نشد.💫 یا هادی المضلین.
الهی.. ای نفست هم نفس ِ"بی‌ڪَسان" جز تو کسی نیست کَس ِ"بی‌ڪَسان" بی‌ڪَسَم و هم نفس من"تویی" رو به که آرم که ڪَس ِ من "تویی" با توڪل به اسم اعظمت 🕊بسم الله الرحمن الرحیم🕊
❤️بارالها تنهاراهی که به تومیرسد راه ویادتوست ❤️مهربان خدای من ♡از تو خالصانه میخواهم که هیچ انسانی در ❤️کوچه پس کوچه های زندگی اسیر بن بست نگردد.
💐 دست مادرتان را ببوسید ✍اگر می‌خواهید در زندگی موفق باشید و از آن لذت ببرید، به پدر و مادرتان نیکی کنید، خصوصاً به مادر، دست او را ببوسید، دل او را به دست آورید و بدانید اگر آن‌ها از تو راضی باشند، خـدا هم از تو راضی خواهد بود و اگر خدایی نکرده آن‌ها را از خود برنجانی خداوند را از خود ناخشنود کرده‌ای. 📚 از بیانات آیت الله مجتهدی (ره) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺🌷🌺🌷🌺🌷🌺🌷🌺🌷🌺🌷
Madhe_Ali_195430.mp3
2.84M
👌’’در مدح امیرالمؤمنین» 🌹بسیار زیبا؛پیشنهاد می کنم گوش کنید و پخش کنید🌺 عاشقان اهل بیت ع
پیامبر اکرم (ص): ذکر علی (ع)عبادت است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جملاتی زیبا ازحضرت علی علیه السلام 1.مردم را با لقب صدا نکنید. 2.روزانه از خدا معذرت خواهی کنید. 3.خدا را همیشه ناظر خود ببینید. 4.لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید. 5.بدون تحقیق قضاوت نکنید. 6.اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود. 7.صدقه دهید،چشم به جیب مردم ندوزید. 8.شجاع باشید،مرگ یکبار به سراغتان می آید. 9.سعی کنید بعد از خود،نام نیک بجای بگذارید. 10.دین را زیاد سخت نگیرید. 11.با علما و دانشمندان با عمل ارتباط برقرار کنید. 12.انتقادپذیر باشید. 13.مکار و حیله گر نباشید. 14.حامی مستضعفان باشید. 15.اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد،از او تقاضا نکنید. 16.نیکوکار بمیرید. 17.خود را نماینده خدا در امر دین بدانید. 18.فحّاش و بذله گو نباشید. 19.بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید. 20.رحم دل باشید. 21.با قرآن آشنا شوید. 22.تا میتوانید بدنبال حل گره مردم باشید. 23.گریه نکردن از سختی دل است. 24.سختی دل از گناه زیاد است. 25.گناه زیاد از آرزوهای زیاد است. 26.آرزوی زیاد از فراموشی مرگ است. 27.فراموشی مرگ از محبت به مال دنیاست. 28.محبت به مال دنیا سرآغاز همه خطاهاست ( نهج البلاغه)
✅از امام علی (ع)پرسیدند واجب و واجبتر چیست؟ نزدیك و نزدیكتر كدامند؟ عجیب و عجیبتر چیست؟ سخت و سخت تر چیست؟ فرمود : واجب اطاعت از الله و واجبتر از آن ترك گناه است. نزدیك قیامت و نزدیكتر از آن مرگ است. عجیب دنیا وعجیبتر ازآن محبت دنیاست. سخت قبر است وسخت تر از آن دست خالی رفتن به قبر است.💠
📌تاریخ مشروطه(دغدغه مهم رهبری) 😇به زبان ساده+تحلیل درست و قوی💪 🔴قسمت سی و دوم2⃣3⃣ 😳 روز دوشنبه ۲۵ تیر علمایی مانند آقای طباطبایی و آقای بهبهانی و جمع دیگری از مردم وارد حرم ابن بابوی🕌 شدند. عده ای دیگر هم به آنها پیوستند و آماده ی حرکت به سوی قم شدند. عین الدوله هم در جمع رجال دولتی به علما توهین کرد و گفت شب گذشته باران آمد🌧 و کثافت های شهر را برد و شهر را پاک کرد. این جمله ی توهین آمیز عین الدوله به علما بود😠
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار 💌 #بدون_تو_هرگز 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #شصت_و_هفتم: 46
📚 💌 📝 📅 قسمت : احساست را نشان بده برگشتم بیمارستان ... باهام سرسنگین بود ... غیر از صحبت در مورد عمل و بیمار ... حرف دیگه ای نمی زد ... هر کدوم از بچه ها که بهم می رسید ... اولین چیزی که می پرسید این بود ... - با هم دعواتون شده؟ ... با هم قهر کردید؟ ... تا اینکه اون روز توی آسانسور با هم مواجه شدیم ... چند بار زیرچشمی بهم نگاه کرد ... و بالاخره سکوت دو ماهه اش رو شکست ... - واقعا از پزشکی با سطح توانایی شما بعیده اینقدر خرافاتی باشه ... - از شخصی مثل شما هم بعیده ... در یه جامعه مسیحی حتی به خدا ایمان نداشته باشه ... - من چیزی رو که نمی بینم قبول نمی کنم ... - پس چطور انتظار دارید ... من احساس شما رو قبول کنم؟... منم احساس شما رو نمی بینم ... آسانسور ایستاد ... این رو گفتم و رفتم بیرون ... تمام روز از شدت عصبانیت، صورتش سرخ بود ... چنان بهم ریخته و عصبانی ... که احدی جرات نمی کرد بهش نزدیک بشه ... سه روز هم اصلا بیمارستان نیومد ... تمام عمل هاش رو هم کنسل کرد ... گوشیم زنگ زد ... دکتر دایسون بود ... - دکتر حسینی ... همین الان می خوام باهاتون صحبت کنم... بیاید توی حیاط بیمارستان ... رفتم توی حیاط ... خیلی جدی توی صورتم نگاه کرد ... بعد از سه روز ... بدون هیچ مقدمه ای ... - چطور تونستید بگید محبت و احساسم رو نسبت به خودتون ندیدید؟ ... من دیگه چطور می تونستم خودم رو به شما نشون بدم؟ ... حتی اون شب ... ساعت ها پشت در ایستادم تا بیدار شدید و چراغ اتاق تون روشن شد ... که فقط بهتون غذا بدم ... حالا چطور می تونید چشم تون رو روی احساس من ... و تمام کارهایی که براتون انجام دادم ببندید؟ ... این رو گفتم و سریع از اونجا دور شدم ... در حالی که ته دلم... از صمیم قلب به خدا التماس می کردم ... یه بلای جدید سرم نیاد ...
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار 💌 #بدون_تو_هرگز 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #شصت_و_هشتم: اح
📚 💌 📝 📅 قسمت : زنده شون کن پشت سر هم و با ناراحتی، این سوال ها رو ازم پرسید ... ساکت که شد ... چند لحظه صبر کردم ... - احساس قابل دیدن نیست ... درک کردنی و حس کردنیه... حتی اگر بخواید منطقی بهش نگاه کنید ... احساس فقط نتیجه یه سری فعل و انفعالات هورمونیه ... غیر از اینه؟ ... شما که فقط به منطق اعتقاد دارید ... چطور دم از احساس می زنید؟ ... - اینها بهانه است دکتر حسینی ... بهانه ای که باهاش ... فقط از خرافات تون دفاع می کنید ... کمی صدام رو بلند کردم ... - نه دکتر دایسون ... اگر خرافات بود ... عیسی مسیح، مرده ها رو زنده نمی کرد ... نزدیک به 2000 سال از میلاد مسیح می گذره ... شما می تونید کسی رو زنده کنید؟ ... یا از مرگ انسانی جلوگیری کنید؟ ... تا حالا چند نفر از بیمارها، زیر دست شما مردن؟ ... اگر خرافاته، چرا بیمارهایی رو که مردن ... زنده نمی کنید؟ ... اونها رو به زندگی برگردونید دکتر دایسون ... زنده شون کنید ... سکوت مطلقی بین ما حاکم شد ... نگاهش جور خاصی بود... حتی نمی تونستم حدس بزنم توی فکرش چی می گذره... آرامشم رو حفظ کردم و ادامه دادم ... - شما از من می خواید احساسی رو که شما حس می کنید ... من ببینم ... محبت و احساس رو با رفتار و نشانه هاش میشه درک کرد و دید ... از من انتظار دارید ... احساس شما رو از روی نشانه ها ببینم ... اما چشمم رو روی رفتار و نشانه های خدا ببندم ... شما اگر بودید؛ یه چیز بزرگ رو به خاطر یه چیز کوچک رها می کردید؟ ... با ناراحتی و عصبانیت توی صورتم نگاه کرد ... - زنده شدن مرده ها توسط مسیح ... یه داستان خیالی و بافته و پردازش شده توسط کلیسا ... بیشتر نیست ... همون طور که احساس من نسبت به شما کوچیک نبود ... چند لحظه مکث کرد ... - چون حاضر شدم به خاطر شما هر کاری بکنم ... حالا دیگه... من و احساسم رو تحقیر می کنید؟ ... اگر این حرف ها حقیقت داره ... به خدا بگید پدرتون رو دوباره زنده کنه ...
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار 💌 #بدون_تو_هرگز 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #شصت_و_نهم: زند
📚 💌 📝 📅 قسمت : خدا را ببین چند لحظه مکث کرد ... - چون حاضر شدم به خاطر شما هر کاری بکنم ... حالا دیگه... من و احساسم رو تحقیر می کنید؟ ... اگر این حرف ها حقیقت داره ... به خدا بگید پدرتون رو دوباره زنده کنه ... با قاطعیت بهش نگاه کردم ... - این من نبودم که تحقیرتون کردم ... شما بودید ... شما بهم یاد دادید که نباید چیزی رو قبول کرد که قابل دیدن نیست ... عصبانیت توی صورتش موج می زد ... می تونستم به وضوح آثار خشم روی توی چهره اش ببینم و اینکه به سختی خودش رو کنترل می کرد ... اما باید حرفم رو تموم می کردم... - شما الان یه حس جدید دارید ... حس شخصی رو که با وجود تمام لطف ها و توجهش ... احدی اون رو نمی بینه ... بهش پشت می کنن ... بهش توجه نمی کنن ... رهاش می کنن ... و براش اهمیت قائل نمیشن ... تاریخ پر از آدم هاییه که ... خدا و نشانه های محبت و توجهش رو حس کردن ... اما نخواستن ببینن و باور کنن ... شما وجود خدا رو انکار می کنید ... اما خدا هرگز شما رو رها نکرده ... سرتون داد نزده ... با شما تندی نکرده ... من منکر لطف و توجه شما نیستم ... شما گفتید من رو دوست دارید ... اما وقتی ... فقط و فقط یک بار بهتون گفتم... احساس شما رو نمی بینم ... آشفته شدید و سرم داد زدید ... خدا هزاران برابر شما بهم لطف کرده ... چرا من باید محبت چنین خدایی رو رها کنم و شما رو بپذیرم؟ ... اگر چه اون روز، صحبت ما تموم شد ... اما این، تازه آغاز ماجرا بود ... اسم من از توی تمام عمل های جراحی های دکتر دایسون خط خورد ... چنان برنامه هر دوی ما تنظیم شده بود ... که به ندرت با هم مواجه می شدیم ... تنها اتفاق خوب اون ایام ... این بود که بعد از 4 سال با مرخصی من موافقت شد ... می تونستم به ایران برگردم و خانواده ام رو ببینم ... فقط خدا می دونست چقدر دلم برای تک تک شون تنگ شده بود ...