فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محرم نزدیک است
حسین جانم دلم تنگ شد ه 😭😭
حسین فقط سه روز آخر هفته را در دزفول بود و همین فرصت کافی بود برای پوشیدن لباس خادمی هیئت محبان اباالفضل العباس علیه السلام؛ در جمع رفقای هیئتی حسین لقب "سردار" داشت؛ همیشه میگفت: من یک روز شهید میشوم، عاشق روضه سه ساله امام حسین (ع) بود، وصیت کرده بود اگر شهید شدم سر مزارم روضه حضرت رقیه (س) بخوانید.
چند وقتی پیگیر اعزام به سوریه شد؛ اما شرایط جوری نشد که بتواند مدافع حرم شود.
🌷شهید حسین ولایتی فر🌷
محرم.عاشورا.۵.m4a
2.81M
صحبتهای جناب فاتح درمورد محرم وعاشورا👆👆👆👆
هدایت شده از کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شستشوی گنبد حرم مطهر امام حسین(ع) در آستانه شروع ماه محرم
شبتون بخیر
عاشقان اهل بیت ع
هدایت شده از کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
🌸 قرار روزانه
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🌴کانال 👈 عاشقان اهل بیت ع
هدایت شده از کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
4_265388460171329759.mp3
1.95M
زیارت عاشورا
🌴کانال 👈 عاشقان اهل بیت ع
تفسیر سوره روم- 2.pdf
75.2K
👆👆👆
📚 موضوع: تأويلات سوره روم
💠بخش دوم
📖 تعداد صفحات :4⃣
السلام ای همـه ی دار و ندارِ دلِ من،
باز شد صبحِ من و عشقِ تو ارباب شروع...
#السلام_علیک_یا_اباعبداللهع❤️✋🏻
#صبحتون_حسینی🌱
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #فرار_از_جهنم 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #بیست_و_
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی
💌 #فرار_از_جهنم
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت #بیست_و_پنجم: بودن یا نبودن
رمضان از نیمه گذشته بود ... اونها شروع به برنامه ریزی، تبلیغ و هماهنگی کردن ... .
پای بعضی از گروه های صلیب سرخ و فعالان حقوق بشر به مسجد باز شده بود ... توی سالن جلسات می نشستند و صبحت می کردند ... .
یکی از این دفعات، گروهی از یهودی ها با لباس ها و کلاه های عجیب اومده بودند ... .
به شدت حس کنجکاویم تحریک شده بود ... رفتم سراغ سعید ... سعید پسر جوانی بود که توی مسجد با هم آشنا شده بودیم ... خیلی خونگرم و مهربان بود و خیلی زود و راحت با همه ارتباط برقرار می کرد ... به خاطر اخلاقش محبوب بود و من بیشتر رفتارهام رو از روی اون تقلید می کردم ...
رفتم سراغش ... اینجا چه خبره سعید؟ ... .
همون طور که مشغول کار بود ... هماهنگی های روز قدسه... و با هیجان ادامه داد ... امسال مجمع یهودی های ضد صهیون هم میان ...
چی هست؟ ...
چی؟ ...
همین روز قدس که گفتی. چیه؟ ...
با تعجب سرش رو آورد بالا ... شوخی می کنی؟ ... .
. ... بعد از کلی توضیح، با اشتیاق تمام گفت: تو هم میای؟ ... سر تکان دادم و گفتم: نه ...
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #فرار_از_جهنم 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #بیست_و_
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی
💌 #فرار_از_جهنم
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت #بیست_و_ششم: من تازه دارم زندگی می کنم
سرم رو به جواب نه، تکان دادم ... .
من چیزی در مورد این جور مسائل نمی دونستم ... اون روز سعید تا نزدیک غروب دریاره فلسطین و جنایات و ظلم های اسرائیل برام حرف زد ... تصاویر جنایات و فیلم ها رو نشونم می داد ... بچه های کوچکی که کشته شده بودند ... یا کنار جنازه های تکه تکه شده گریه می کردند ...
بعد از کلی حرف زدن با همون اشتیاق همیشگی گفت: تو هم میای؟ ...
کی هست؟ ...
روز جمعه ...
سری تکون دادم و گفتم: نه سعید، روز جمعه تعطیل نیست ... باید تعمیرگاه باشم ...
خیلی جدی گفت: خوب مرخصی بگیر ... .
منم خیلی جدی بهش گفتم: واقعا با تشنگی و گرسنگی، توی این هوا راهپیمایی می کنید؟ این دیوونگیه ... این اعتراض ها جلوی کسی رو نمی گیره فقط انرژی تون رو تلف می کنید ...
با ناراحتی خم شد و از روی زمین جعبه ها رو برداشت ... یه مسلمان نمیگه به من ربطی نداره ... باید جلوی ظلم و جنایت ایستاد ... ساکت بمونی، بین تو و اون جنایتکار چه فرقی هست؟ ... .
هنوز چند قدم ازم دور نشده بود ... صدام رو بلند کردم و گفتم: یه نفر رو می شناختم که به خاطر همین تفکر، بی گناه افتاد زندان ... بعد هم کشتنش و گفتن خودکشی کرده ... من تازه دارم زندگی می کنم ... چنین اشتباهی رو نمی کنم ...
برگشت ... محکم توی چشم هام زل زد ... تو رو نمی دونم... انسانیت به کنار ... من از این چیزها نمی ترسم ... من پیرو کسیم که سرش رو بریدن ولی ایستاد و زیر بار ظلم نرفت ... .
اینو گفت از انباری مسجد رفت بیرون ... هرگز سعید رو اینقدر جدی ندیده بودم ...
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #فرار_از_جهنم 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #بیست_و_
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی
💌 #فرار_از_جهنم
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت #بیست_و_هفتم: به من اعتماد کن
روز قدس بود ... صبح عین همیشه رفتم سر کار ... گوشی روی گوش، مشغول گوش دادن قرآن، داشتم روی ماشین یه نفر کار می کردم ... اما تمام مدت تصویر حنیف و حرف های سعید توی سرم بود ... .
ازش پرسیدم:
_از کاری که کردی پشیمون نیستی؟ ... خیلی محکم گفت:
_نه، هزار بار هم به اون شب برگردم، بازم از اون زن دفاع می کنم ... حتی اگر بدتر از اینم به سرم بیاد... .
ولی من پشیمون بودم ... خوب یادمه ... یه پسر بیست و دو سه ساله، ماشین کارل رو ندید و محکم با موتور خورد بهش... در چپش ضربه دید ... کارل عاشق اون ماشین نو بود ... .
اسلحه اش رو از توی ماشین در آورد ... نمی دونم چند تا گلوله توی تنش خالی کرد ... فقط یادمه کف خیابون خون راه افتاده بود ... همه براش سوت و کف می زدن ... من ساکت نگاه می کردم ... خیلی ترسیده بودم ... فقط 15 سالم بود ... .
شاید سرگذشت ها یکی نبود ... اما اون بچه هایی رو که مسلمان ها شعارش رو می دادن ... من با گوشت و پوست و استخوانم وحشت، تنهایی و بی کسی شون رو حس می کردم ...
ترس، ظلم، جنایت، تنهایی، توی مخروبه زندگی کردن ... اینها چیزهایی بود که سعی داشتم فراموش شون کنم ... اما با اون حرف ها و تصاویر دوباره تمامش برگشت ... .
اعصابم خورد شده بود ... آچار رو با عصبانیت پرت کردم توی دیوار و داد زدم ... لعنت به همه تون ... لعنت به تو سعید ... .
رفتم توی رختکن ... رئیس دنبالم اومد ...
_کجا میری استنلی؟ ... باید این ماشین رو تا فردا تحویل بدیم. همین جوری هم نیرو کم داریم ...
همین طور که داشتم لباسم رو عوض می کردم گفتم:
_نگران نباش رئیس، برگردم تا صبح روش کار می کنم ... قبل طلوع تحویلت میدم ... .
_می تونم بهت اعتماد کنم؟ ...
اعتماد؟ ... اولین بار بود که یه نفر روم حساب می کرد و می خواست بهم اعتماد کنه ...
محکم توی چشم هاش نگاه کردم و گفتم:
_آره رئیس، مطمئن باش می تونی بهم اعتماد کنی ...
توصیۀ علیرضا پناهیان به ستاد کرونا:
🔸 ما پروتکلها را هرچه باشد رعایت خواهیم کرد، اما شما هم ایرادهای پروتکلها را برطرف کنید
🔸چرا دستۀ عزاداری و طبل و سنج ممنوع شده؟!
🔸اگر دستهای در جای خلوت و بدون تماشاچی راه بیفتد، چه مشکلی دارد؟
🔸اینطور نیست که درصورت عدم سختگیری در پروتکلها، عزاداران رعایت نمیکنند/ کما اینکه در شبهای قدر رعایت کردند
📌 در گفتگو با خبرگزاری فارس
🔻 پروتکلهای ابلاغی ستاد کرونا که عزاداریها را محدود کرده، هرچه باشد ما اطاعت و اجرا میکنیم؛ چون اقتضاء یک زندگی جمعی است و ما قوانین اجتماعی را اگرچه ناقص یا اشتباه هم باشند، اجرا میکنیم تا نظم جامعه شکل بگیرد، اما این پروتکلها انصافاً دقیق تنظیم نشده است.
🔻 بعضی از مواد در پروتکلها وجود دارد که مورد اعتراض منطقیِ هیاتیهاست؛ مثلاً اینکه طبل و سنج ممنوع است، دلیلش چیست؟ ما هم نمیدانیم! شاید به دلیل اینکه مردم را جمع میکنند. خُب بگویید پرچم هم نباشد چون پرچم و بیرق هم از دور، یک شکوهی دارد و...
🔻 میگویند «دسته عزاداری ممنوع!» زیرا ازدحام اطراف دسته را نمیتوانند مدیریت کنند؛ شاید دلیلشان این بوده. حالا اگر یک دستۀ عزاداری راه افتاد و خواست در یک بلوار خلوت حرکت کند، آیا مشکلی دارد؟ شما مطلق دسته عزاداری را ممنوع کردید! آن دسته که جای خلوتی رفته است، تماشاچی هم ندارد و به عزاداری میپردازد، تکلیف آن چیست؟ افراد در این دسته با فاصله ایستادهاند و فضایش با مترو، اتوبوس و بازار که مردم خیلی از اینها متراکمتر جمع میشوند، متفاوت است.
🔻 پروتکلهای ابلاغی وزارت بهداشت برای برگزاری مجالس عزاداری محرم، اگر «غیردقیق» هم تنظیم شده باشند، ما اجرا میکنیم؛ در این تردیدی نیست، اما خواهش میکنم تا فرصت باقی است، افراد تنظیمکنندۀ این پروتکلها، بندهای آن را محل بحث قرار ندهند که بشود ایرادهای منطقی از آن گرفت.
🔻 اگر ملاک «نبودن ازدحام» است، هیأتیها در در صورت دسته رفتن با طبل و سنج هم میتوانند از ادحام جلوگیری کنند. یکدفعه به صورت مطلق، مردم را از برخی توفیقات محروم نکنیم.
🔻 هیاتیها آدمهای باهوش، دقیق، مودب و منضبطی هستند و خودشان رفع ازدحام خواهند کرد. شما در دستورالعمل اعلام میکردید «رفتاری که موجب ازدحام میشود، انجام ندهید، از فضای باز استفاده کنید و...» یا یک آئیننامه برای آن ارائه میکردید که آسیب را کمتر کند.
🔻 بنده این حرف را قبول ندارم که ما بگوییم «اگر در پروتکلها سختگیری نشود، مردمِ عزادار رعایت نخواهند کرد.» خلاف این است و مردم رعایت خواهند کرد؛ کما اینکه دیدیم در شبهای قدر انصافاً جاهایی که توانستند مجالسی را برگزار کنند، رعایت کردند.
🔻 هیاتیها امسال باید خلاقیت بیشتری به کار ببندند و تا میتوانند از نمادها و نماهای دیگری برای تعظیم شعائر حسینی استفاده کنند که اصلاً هیچ مغایرتی با پروتکلهای ایام کرونا نداشته باشد.
👤علیرضا پناهیان
🚩 خبرگزاری فارس- ۹۹.۵.۲۸
📌تاریخ مشروطه(دغدغه مهم رهبری)
😇به زبان ساده+تحلیل درست و قوی💪
🔴قسمت سی و هفتم7⃣3⃣
#حقه_بازی_عجیب_انگلیس😧
وقتی تجار به سفارت انگلیس🇬🇧 رفتند. ابتدا نُه نفر پیش قدم شدند اما سفارت خانه پاسخ رد داد. عجیب بود با اینکه انگلستان طرفدار مشروطه بود پس چرا مخالفت کرد🤔 و پس از کلی شرط و شروط تجار را پذیرفت. چون در انظار بین المللی به ویژه در نگاه روسیه🇳🇱 خودش را یک مقدار موجه جلوه دهد و بگوید دوست نداشتیم در امور کشورها دخالت کنیم بلکه مردم از ما خواستند🤭
📘 کتاب #خون_دلی_که_لعل_شد
ناشر کتاب : انقلاب اسلامی
سال نشر : 1397
تعداد صفحات : 434
💰#قیمت_42000_تومان
کتاب «خون دلی که لعل شد» حاوی خاطرات حضرت آیت الله العظمی سیّد علی خامنه ای(مدّظلّه العالی) از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی است.
این کتاب ترجمه ی فارسی کتاب «إنّ مع الصّبر نصراً» است که پیش از این به زبان عربی در بیروت منتشر و توسط سیّد حسن نصرالله معرّفی شد.
آنچه کتاب حاضر را از کتابهای مشابه متمایز میکند، بیان حکمتها، درسها و عبرتهایی است که به فراخور بحثها بیان شده و هر کدام از آنها میتواند چراغ راهی برای آشنایی مخاطب کتاب بویژه جوانان عزیز با فجایع رژیم منحوس پهلوی، و همچنین سختی ها، مرارتها و رنجهای مبارزان و در مقابل پایمردی ها، مقاومتها، خلوص و ایمان انقلابیون باشد.
🔺جهت سفارش کتاب :
@esmaeeil_313
🔺شماره تماس :
۰۹۱۶۰۰۱۲۰۸۲
#معرفی _کتاب
🔰این دنیا سالن امتحان است و قرار هم نیست کسی وسط امتحان جزع و فزع کند که ای داد بیداد! استاد بیا این را برای من حل کن.
🔺جواب ندادنِ اهلبیت علیهمالسّلام به این دلیل است. بعد آنجایی که داریم کم میآوریم به دادمان میرسند.
💢مگر امام حسین علیهالصّلاةوالسّلام در صحرای کربلا و امام موسی بن جعفر علیهالصّلاةوالسّلام در زندان در قعر سیاهچال دعا نمیکردند و یا اللّه نمیگفتند؟
❇️بله میگفتند؛ اما دارند راه را به ما نشان میدهند، که ببینید من هم امام شما هستم. در این دنیا انتظار نداشته باشید که یک یا اللّه گفتید خدا سریع جوابتان را بدهد. سنت الهی بر این است که همه بیایند امتحان بدهند.