eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
113 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
6.6هزار ویدیو
149 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهارتهای کلامی_10.mp3
11.11M
۱۰ مقدماتی ترین تمرین برای رسیدن به ادبِ در کلام، کنترل خیال است! بدون مهار کردن قوّه‌ی خیال، و ممانعت از اسارت آن در چنگال خیالات منفی ، محال است زبان کسی اصلاح شود! از همین حالا، قدم قدم، تمرینات کنترل خیال را، آغاز کنیم... عاشقان اهل بیت علیه السلام
صحنه گردان عاشورا معرفی کتاب تاکنون درخصوص حادثه عاشورا و تحلیل آن سخنان گوناگونی شنیده­ ایم درباره روند شکل­ گیری این حادثه پس از رحلت پیامبر اعظم نقش معاویه و فعالیت­های او، نقش یزید.درباره ابن زیاد و عمر سعد مال حرام و دنیاخواهی و آرزوی حکومت ری،قیام توابّین و مختار و زهیر و حبیب و حُرّ بارها شنیده­ ایم درباره،حضـرت علی اکبر ع، ادب و وفای اباالفضل العباس ع، نقش بی‌بدیل و صبوری حضـرت زینب س، حتی درباره حضور لشکریانی ازفرشتگان و جنّیان که درخواست یاری حضـرت را داشتند، بارها شنیده‌ایم؛‌اما معمولاً نقش یک وجود تأثیرگذار در حادثه‌ عاشورا که اساسی ­ترین نقش را ایفا می­کندکمتر شنیده‌ایم. آری، نقش خداوند متعال درحادثه‌ عاشورا. کتاب «صحنه­ گردان عاشورا» تلاش خود را در راستای نشان دادن این نقش تأثیرگذار معطوف کرده است. نویسنده این کتاب بر این باور است که سخن از عاشورا و عاشوراییان بدون بررسی نقش مدیر و مدبّر عالم نگاهی بس ناقص است.همین نگاه ناقص بستر ایجاد پرسش­ها و شبهات در ذهن بدخواهان و حتّی شیفتگان ارباب بی­کفن را فراهم کرده است.همین نگاه ناقص همراهان خود را از استفاده حداکثری ظرفیت­های پر شمار و تأثیرگذار مجالس عزای اباعبدالله الحسین علیه السلام محروم کرده است.همین نگاه­ ناقص منجر شده است که برخی به این گمان برسند که رسیدن به قله‌های سعادت اخروی،دو مسیر دارد.«دستگاه خداوند متعال» و «دستگاه امام حسین علیه السلام».یک مسیر، راه قرآن و ادعیه و تهذیب نفس و عمل به رساله و انجام واجبات و ترک محرّمات است و مسیر دیگر، راه اشک و خدمت و نوکری در مجالس اهل بیت علیهم السلام.
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #تمام_زندگی_من 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #بیست_و_
📚 💌 📝 📅 قسمت : قتلگاهی به نام ایران دیگه هیچ چیز برام مهم نبود ... با صراحت تمام بهش گفتم... - اونها با حزب سبز آلمان ارتباط دارن ... واقعا می خوای به افرادی رای بدی که با دشمن کشورشون هم پیمان شدن؟... کسی که به خاکش خیانت می کنه ... قدمی برای مردمش برنمی داره ... مگه خون ایران توی رگ های تو نیست؟ ... من با تمام وجود نگران بودم ... ایران، خاک من نبود که حس وطن پرستی داشته باشم ... اما ایران، و مرزهای ایران برای من حکم مرزها و آخرین دژهای اسلام رو داشت ... حسی که با مشت محکم متین، توی دهن من، جواب گرفت ... دهنم پر از خون شده بود ... این مشت، نتیجه حرف حق من بود ... پاسخ صبر و سکوت من در این سه سال ... به تمام رفتارهای زشت و بی توجهی ها ... پاسخ تلخی که با حوادث بعد از انتخابات، من رو به یه نتیجه رسوند ... باید هر چه سریع تر از ایران می رفتم ... وقتی آلمان ها به لهستان مسلط شدن، نزدیک به دو سوم از جمعیت لهستان رو قتل عام کردند ... یکی از بزرگ ترین فجایع بشر ... در کشور من رقم خورد ... فاجعه ای که مادربزرگم با اشک و درد ازش تعریف می کرد ... و حالا مردم ایران، داشتند با دست های خودشون درها رو برای دشمن قسم خورده شون باز می کردن ... مطمئن بودم با عمق دشمنی و کینه اونها ... این روزها ... آغاز روزهای سیاه و سقوط ایرانه ... و این آخرین چیزی بود که منتظرش بودم ... باید به هر قیمتی جون خودم و پسرم رو از این قتلگاه نجات می دادم ...
📚 💌 📝 📅 قسمت : رویای طوفانی برای فرار زمان بندی کردم و در یه زمان عالی نقشه ام رو عملی کردم ... وسائل و پاسپورتم رو برداشتم و مستقیم رفتم سفارت ... تمام شرایط و اتفاقات اون چند سال رو شرح دادم ... من متاهل بودم و نمی تونستم بدون اجازه متین به همراه پسرم، ایران رو ترک کنم ... شرایط خیلی پیچیده شده بود ... مسائل دیپلماتیک، اغتشاش های ایران، عدم ثبات موقعیت دولت در ایران که منجر به تزلزل موقت جهانی اعتبار دولت شده بود و ... دست به دست هم داده بود ... هر چند من دخالتی در این مسائل نداشتم اما احساس گناه می کردم ... که در چنین شرایطی دارم ایران رو ترک می کنم ... هر چند، چاره دیگه ای هم نداشتم ... هیچ چاره ای ... متین خبردار شده بود ... اومد سفارت اما اجازه ملاقات بهش ندادن ... دولت و وزارت خارجه هم درگیرتر از این بود که بخواد به خروج بی اجازه یه تبعه عادی رسیدگی کنه ... و من با کمک سفارت، با آرتا به لهستان برگشتم ... پام که به خاک لهستان رسید از شدت خوشحالی گریه ام گرفته بود ... برام هتل گرفته بودن و اعلام کردن تا هر زمان که بخوام می تونم اونجا بمونم ... باورم نمی شد ... همه چیز مثل یه رویا بود ... اما حقیقت اینجا بود ... یه رویا فقط تا پایان خواب ادامه داشت ... جایی که بالاخره یه نفر صدات کنه و تو از خواب بیدار بشی ... مثل رویای کوتاه من، رویایی که کمتر از یک ماه، طوفانی شد ... کم کم سر و کله افراد عجیبی پیدا شد ... افرادی که ازم می خواستن علیه اسلام، حقوق زنان، حقوق بشر و ... در ایران صحبت کنم ... هنوز ایران درگیر امواج شدیدی بود اما اونها می خواستن با استفاده از من ... طوفان دیگه ای راه بندازن ... افرادی که می خواستن من رو به اسطوره آزادی خواهی در تقابل و مبارزه با جامعه ایرانی تبدیل کنن ...
📚 💌 📝 📅 قسمت : دوربین های زنده روز اول یه زن مسلمان اومد سراغم ... لهجه اش شبیه مردم خاورمیانه بود ... خودش رو معرفی کرد ... نشست و شروع کرد به صحبت کردن ... راست یا دروغ، از زندگی و سرگذشتش تعریف می کرد ... بعد از چند ساعت حرف زدن، بخش اصلی حرف هاش شروع شد ... - ما باید به عنوان زنان شجاع و مبارز ، حرف مون رو به گوش دنیا برسونیم ... ما باید به دنیا بگیم توی کشورهای مسلمان داره چه بلایی بر سر زن ها میاد ... چطور مردها، زن ها رو به بند می کشن و استثمار می کنن ... ما باید ... با هیجان تمام و پشت سر هم حرف می زد ... و ازم می خواست بیام جلوی دوربین های تلوزیون و ماهواره بشینم و حرف بزنم ... و از حق خودم و زن هایی مثل خودم دفاع کنم... نمی دونستم از این کار چه نیتی داره و چه افرادی پشت این حرکت هستن ... برای همین خودم رو زدم به اون راه ... - شما از کدوم کشور مسلمانی؟ - چه فرقی می کنه ... مهم سرنوشت های یکسان ماست ... سرنوشتی که گریبان گیر تمام دختران و زنان مسلمانه ... - ولی شوهر من، مسلمان نبود ... - مگه شوهر شما ایرانی نبود؟ ... - چرا ... ایرانی بود ... - مگه شوهر شما مسلمان نبود؟ ... - نه، پدرشوهرم مسلمان بود ... گیج می خورد نمی فهمید چی دارم بهش میگم ... - من اصلا متوجه منظور شما نمیشم ... میشه واضح حرف بزنید ... - فکر می کنم این شما هستی که باید واضح صحبت کنی... من به خاطر سرنوشت تلخ شما واقعا متاسفم ... اما واقعا ما تلخ ترین سرنوشت زنان دنیا رو داشتیم؟ ... چیزی که من متوجه نمیشم اینه ... چرا ازم می خوای برم جلوی دوربین تلویزیون و حرف بزنم؟ ... زنان زیادی توی دنیا، سرنوشتی مشابه یا بدتر از من دارن ... چرا با اونها حرف نمی زنید؟ ... با ما همراه باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️ ۲۵ محرم شهادت (علیه‌السلام) تسلیت باد. 🏴 ▪از سخنان امام زین العابدین(عليه‌السلام) در مجلس یزید، پس از حمد و ثناى خداوند و درود فرستادن بر پيامبر خدا: 🔹اى مردم! هر كس مرا مى‌شناسد كه مى‌شناسد و هر كس مرا نمى‌شناسد من خود را به او معرّفى مى‌كنم: 🔹من، فرزند مكّه و مِنايم. من فرزند مَروه و صفايم. من فرزند محمّد مصطفايم. من فرزند كسى هستم كه پنهان نيست. من فرزند كسى هستم كه اوج گرفت و بالا رفت تا از سِدرةُ المنتهى گذشت و فاصله‌اش با خدا، به اندازه فاصله دو سرِ كمان يا كمتر شد. 🔹آنگاه صداى شاميان به گريه برخاست تا آن جا كه يزيد ترسيد كه جايگاهش را از او بگيرند. پس به مؤذّن گفت: اذان بگو... . 📔الاحتجاج، ج ۲، ص ۱۳۲، ح ۱۷۵. 📔بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۶۱. 🌴 یادگار کربلا علیه السلام بر شما عاشق حضرتش تسلیت باد.
*اربعین درپیش هستش ولی دقت کردید هیچ خبری از تفرقه میان ایران و عراق،کتک خوردن فلان ایرانی در عراق،یا مثلا توهین چنتا عراقی توی بازار ایران به فلان مغازه تو اهواز یا فلان شهر دیده نمیشه؟؟!*🤔 اصلا دقت کردید که متنی کلیپی حرفی حدیث تفرقه انگیزی از جملات کلید واژه ((صیغه خانه)) و ((مشهد)) و ((گردش چنتا عرب )) و ((ناموس ایران)) و ((ایرانی وطن پرستی)) و این طور کلید واژه ها نیست؟؟😏 دقت کردید هرسال دم اربعین توی پیج و وضعیت و کلام و سخن اسلام ستیزان برانداز و آریایی های دو آتیشه،، *شهدای جنگ ایران و عراق،،، 👈🏼یهویی مظلوم و عزیز میشدن و 👈🏼یهویی تعداد شهدا به چشمشون می اومد؟؟!* *اونم جماعتی که در طول سال اصلا یادشون نبود شهید کیه و شهادت چیه؟؟!*😏 *اصلا دقت کردید امسال،هیچ دوربینی از صف چند کامیون فلان محصول گرون قیمت یا کمیاب که در حال صادرات به سمت عراق هستن، فیلمبرداری نمیکنه و گزارشی تهیه نمیکنه* *اصلا دقت کردید امسال شبکه های بی بی سی عربی بر عکس پارسال واسه عرب ها هیچ گزارش تفرقه انگیزی از حضور ایرانی ها در عراق برای عشق و حال و صیغه کردن دختران عراقی گزارشی پخش نمیکنه؟؟* *اصلا امسال دقت کردید که این دم اربعین هیچ برانداز و اسلام ستیزی دلسوز فقرا نشد؟؟!!* *دقت کردید این دم اربعین،هیچ دو تصویر چسبیده به هم از یک کودکی که خم شده تو سطل آشغال و تصویر کنارش که چنتا مسلمان دارن پول میریزن تو فلان ضریح دیده نمیشه؟؟؟!!* *دقت کردید امسال هیچ برانداز و اسلام ستیزی دلش نسوخت به حال زلزله زده های کرمانشاه که زائرا رو توصیه کنه به جای کربلا برن اونجا* *دلیل همه اینا فقط یه نکته هست* *این جماعت امسال خیالشون راحته اربعین میلیونی برگزار نمیشه* *و گرنه این جماعت عربده کش دروغگو،نه دلشون به حال فقراسوخته و نه به حال زلزله زدگان کرمانشاه و نه به حال کودک خمیده در سطل آشغال و نه به حال شهدای 8سال جنگ تحمیلی نه نگران گران شدن میوه و نه نگران کمبود سیب زمینی و گوجه و پیاز برای مردم ایران* *مشکل این جماعت معلوم الحال نشانه گرفتن اصل دین و دشمنی با اهل بیت و ساحت مقدس امام حسین (ع) و تخریب باورهای دینی و ایجاد حس قومیت علیه مذهب هست** *🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸حضرت فاطمه (س): 🌴از دنياى شما محبّت سه چيز در دل من نهاده شد : 👈تلاوت قرآن 👈نگاه به چهره پيامبر خدا 👈 انفاق در راه خدا نهج الحيا، ح 164 عاشقان اهل بیت علیه السلام
رایحهٔ خوش زندگے بالبخندصبح آغازمیشود ولبخندزیباے زمان بارایحهٔ صبح همراه ست آغوش تنفس رابگشاییم آهنگ آرامش رابنوازیم وصبح زیباراجشن بگیریم سلام دوستان خوبم✋ صبحتون شاد 🌸
سلام صبحتون بهشتی از نوع کربلا 🌴💎🌹💎🌴 السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْن وعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْن وعَلی عَباسِ الحُسَین و عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 🌴💎🌹💎🌴
🕸 یکی از شگرد‌های شیطان 🕸 💢 شیطان دائما ما را به شتابزدگی وادار میکند 🔰 چون اگر آدم آرام باشد، غالبا درست تشخیص می دهد ♻️ و دقیق عمل می کند. ♻️ 💠⚠️ عجله پای ثابت غالب اشتباهات ماست. 🌴 علیرضا پناهیان 🌴 🌴💎🌹💎🌴
🍃 📘 نام : "کار باید تشکیلاتی باشد" ✍ گردآورنده: مجتبی زارعی 📑 انتشارات: شهید کاظمی 📖 توضیحات: این کتاب با توجه به نیاز فعالان فرهنگی تدوین و تهیه شده و برگرفته از فرامین رهبر انقلاب است، از عناوین این کتاب می توان به، ضرورت کار تشکیلاتی، آثار و برکات کار تشکیلاتی، شاخص ها و بایدهای تشکیلات موفق انقلابی، آفت شناسی کار تشکیلاتی، وظایف مدیر تشکیلات، وظایف اعضاء تشکیلات، نمونه های موفق تشکیلات انقلابی، جبهه فرهنگی انقلاب سازماندهی می خواهد و ... اشاره کرد که کاملا بصورت کاربردی، دسته بندی و پردازش شده است. 📚
کتاب صوتی " حماسه حسینی " اثر استاد مرتضی مطهری بصورت با صدای تولید رادیو سراسری
🌼 امیرالمؤمنین (ع): هر كس به اندازه اى كه او را كفايت مى كند، كند، به آسايش و نظم مى رسد و در آسودگى و منزل مى گيرد. ‌ 📗نهج البلاغه حكمت ۳۷۱
❇️ آیت‌الله خامنه‌ای: «ولایت از همه‌ی احکام الهی، جایگاه برتری دارد، چون تأمین‌کننده و تضمین‌کننده‌ی همه‌ی احکام الهی است.» ۱۳۹۹/۰۵/۱۰
⬛️ رئیس نشو ، رئیس بساز 📢 اگر در هر تشکیلاتی قوی‌ترین آدم‌ها به دنبال رئیس کردن بقیه باشند، آن تشکیلات به اعلی می‌رسد؛ اما اگر کار خود را راحت کنند و رئیس شوند و بقیه قوی‌ها را بیرون بریزند و یک سری ضعیف دور و بر خودشان جمع کنند، این می‌شود باند! رئیس نشو، رئیس بساز، این از مفهوم بسیاری قوی‌تر است. استاد
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ❌ اجل مسمی چه تفاوتی با اجل معلق دارد؟ ‌علامه طباطبایی می‌فرماید، اجل مسمی و اجل غیرمسمی یا معلق هر دو به‌ معنای زمان پایان زندگی انسان است؛ با این تفاوت که اجل مسمی زمانی است که انسان قطعاً در آن زمان می‌میرد و تنها خدا به زمان آن علم دارد؛ اما اجل معلق زمان مرگ هر انسان بر اساس شرایط جسمی او است که ممکن است با توجه به عوامل خارجی، کم یا زیاد شود. به عبارت دیگر اجل معلق یا مشروط، سر رسیدی است که قابل تغییر و دگرگونی است و بر اثر اعمال نادرست انسان ممکن است بسیار جلو بیفتد که عذاب‌های الهی یکی از آن‌هاست و بر عکس بر اثر تقوا و نیکوکاری و تدبیر ممکن است بسیار عقب بیفتد. به ‌باور علامه طباطبایی، تفاوت اجل معلق و اجل مسمی این است که اجل مسمی حتمی است و در آن تغییر و دگرگونی حاصل نمی‌شود. همچنین بر اساس آیات قرآن، زمان اجل مسمی را تنها خداوند می‌داند. اما در زمان اجل معلق می‌تواند تغییر ایجاد شود. برخی عوامل مؤثر در جابجایی اجل معلق طبق آیات و روایات عبارت هستند از: دعا کردن صدقه صله رحم تشییع جنازه مؤمن و ... این موارد زمان اجل معلق را به تأخیر می‌اندازند و در مقابل، برخی از گناهان تأثیر عکس داشته و اجل را جلو می ‎اندازند. در قالب مثال برای تفاوت اجل مسمی و معلق می‌توان به این صورت بیان کرد که اگر فانوسى را که در مخزن آن مقدارى نفت وجود دارد، روشن کنیم دو نوع خاموشى براى آن متصور است: یکى آن که آن قدر روشن باشد تا نفت آن تمام شود و به طور طبیعى خاموش گردد. دوم آن که قبل از تمام شدن نفت، کسى آن را خاموش کند یا فانوس بر زمین افتد یا در اثر باد خاموش شود. حالت اول معادل اجل مسمی و حالت دوم معادل اجل معلق است. رفتار انسان در اجل معلق تأثیرگذار است.
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #تمام_زندگی_من 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #بیست_و_
📚 💌 📝 📅قسمت : مرزهای آزادی کلافه شده بود ... از هر طرف که جلو می رفت، من دوباره برمی گشتم سر نقطه اول ... اون از من می خواست حقیقت رو بگم ... ولی مهم این بود که چه کسی و برای چه اهدافی قصد داشت از این حقیقت استفاده کنه ...  چیزی که اون روز، من موفق نشدم از توی حرف های اون به دست بیارم ... چند روز بعد، دوباره چند نفر خانم دیگه اومدن ... بین تمام حرف های اونها یه چیز مشخص بود ... اونها اسلام رو هدف گرفته بودن ... موضوع، خشونت و ظلم علیه جامعه زنان نبود... اونها می خواستن من بیام جلوی دوربین ها و تمام اتفاقاتی رو که برای من افتاده بود رو به اسلام نسبت بدم ... همین طور که داشتن حرف می زدن ... با آرامش به پشتی صندلی تکیه دادم ... - متاسفم ... من نمی تونم با شما همکاری کنم ... با تعجب بهم نگاه کردن ... - چرا خانم کوتیزنگه؟ ... - چون کسی که مسلمان بود ... من بودم، نه همسرم ... من، پدرشوهر و مادرشوهرم مسلمان بودیم ولی اون نبود ... - اما در ایران، زنان زیادی مثل شما هستن ... زنانی که از حق مسلم آزادی برخوردار نیستن ... خنده ام گرفت ...  - و اتفاقا زنانی هم هستن که اونقدر آزادن که به خودشون اجازه میدن ... خارج از چارچوب دین و اخلاق ، با یه مرد متاهل، ارتباط داشته باشن ... مهم آزادی نیست ... مهم مرزهای آزادیه ... مرزهای آزادی شما کجا تعریف میشه؟
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #تمام_زندگی_من 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅قسمت #بیست_و_پ
📚 💌 📝 📅 قسمت : خدا هم‌ایرانی است! تیر گروه دوم هم به سنگ خورده بود ...  من مهره پیاده نظام بازی شطرنج اونها نبودم ... شطرنجی که نمی دونستم شاه و وزیرش چه افرادی هستن ... من توی این سه سال، به اندازه کل عمرم سختی کشیدم ... تلخی تک تک لحظه هاش رو فراموش نکرده بودم ... اما برای من مفاهیم عمیقی زنده بود ... خودم وضعیت درستی نداشتم اما به شدت نگران اخبار ایران بودم ... اخباری که از شبکه های خارجی پخش می شد وحشتناک بود ... از طرفی هم شبکه های خبری ایران رو نمی تونستم ببینم ... پرس تیوی هم ممنوع بود و اجازه پخش نداشت ... اخباری که از طرف خود ایران مخابره می شد، سانسور یا قطع می شد ... ما نمی تونستیم اون رو از روی ماهواره ببینیم ... و من مجبور می شدم اخبار ایران رو جداگانه از روی اینترنت دنبال کنم ... برای من، تک تک اون روزها ... روزهای ترس و وحشت بود ... روزهایی که هر لحظه با خودم فکر می کردم؛ آخرین روزهای حکومت ایرانه ... تا اینکه سخنرانی اون روز آقای خامنه ای پخش شد ... وقتی پای تریبون گریه کرد ... با هر قطره اشکش، من هم گریه می کردم ... نمی تونستم باور کنم ... حکومت و انقلابی که روزهای آخرش رو می گذروند ... دوباره جان گرفت و زنده شد ... به خصوص زمانی که دیوید میلیبند ، نخست وزیر وقت انگلستان گفت ... - ما همه چیز را پیش بینی کردیم ... جز اینکه خدا هم یک ایرانی است ... اون روز ... من از شدت خوشحالی ... فقط گریه می کردم ...
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #تمام_زندگی_من 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #بیست_و_
📚 💌 📝 📅 قسمت : جلوه تمام عیار دنیا چند روز بعد دوباره اومدن سراغم ... این بار واضح برای معامله کردن بود ... بهم گفتن که من یه زخم خورده ام ... و اگر باهاشون همکاری کنم یه تیر و دو نشانه ... هم انتقامم رو می گیرم و هم هر چی بخوام برام مهیا می کنن ... کار، موقعیت اجتماعی، ثروت، جایگاه ... حتی اگر بخوام از لهستان برم و هر جای دنیا که بخوام زندگی کنم ... زندگی خودم و پسرم رو تضمین می کنن ... و دیگه نیاز نیست نگران هیچ چیزی باشم ... در خواست هاشون رده بندی داشت ... درجه اول، اگر فقط زندگیم رو تعریف کنم و اجازه بدم اونها روش مانور کنن و هر چی می خوان بگن ... درجه دوم، همکاری کنم و خودم هم توی این سناریو، نقش بازی کنم ... درجه سوم، خودم کارگردان این سناریو بشم و تبدیل به پرچم دار این حرکت علیه ایران بشم ... و آخرین درجه، برائت از اسلام بود ...  اگر نسبت به اسلام اعلام برائت کنم و بگم پشیمون شدم... تبدیل به یه قهرمان بین المللی میشم ... بهم مدال شجاعت و افتخار میدن ... زندگیم رو چاپ می کنن ... ازش فیلم یا سریال می سازن ... حتی توی سازمان ملل و مدافعان حقوق بشر بهم پیشنهاد جایگاه کاری کردن ... به خاطر استقامتی که به خرج داده بودم ... و رد کردن تمام اون فرستاده ها ... حالا به یک باره ... قدرت، ثروت، شهرت ... با هم به سمت من اومده بود ... هر چقدر من، بیشتر سکوت می کردم و فکر می کردم ... اون ها برگ های بیشتری رو برای وسوسه و فریفتن من، رو می کردن ... - من برای همکاری، یه دلیل می خوام ... شما کی هستید؟ و از این کار من چه سودی می برید که تا این حد براش خرج می کنید؟ ... با ما همراه باشید