هرگز پول رو برای بیماری و مشکلات پس انداز نکنید!😑
پول رو به نیت و برای عروسی، برای خرید خانه، اتومبیل، مسافرت و نظیر اینها پس انداز کنید، وقتی میگم این پول برای خرید اتومبیل هست، دیگه به تصادف فکر نکنید!
یک اصل در روانشناسی هست که میگه منتظر هرچه باشیم، همون برامون اتفاق میافته ...
منتظر شادی باشیم، شادی پیش میاد! منتظر غم باشیم، غم پیش میاد ...
پس منتظر آرزوی قلبی خودتون باشید، بهش فکر کنید تا بدون شک به حقیقت مبدل بشه
✅ چند نکته درباب پیام تسلیت مقام معظم رهبری درباره رحلت جناب آقای صانعی
💠 عده ای از دوستان انقلابی کمی سردرگم شدند که چه شده که حضرت آقا چنین پیامی را صادر کردند؟
بنده در جواب می گویم مگر ایشان چیز عجیب و غریبی فرمودند یا تعریف و تمجید زیادی فرمودند که برخی عزیزان تعجب کرده اند؟؟؟
1️⃣ اولا اینکه ایشان را آیت الله خطاب کردند چیز عجیبی نیست، بنده قبل از صدور پیام رهبری ، این حدس را می زدم که ایشان از این لفظ استفاده کنند ، چون دقیقا ایشان در سال 88 و بعد فوت منتظری هم لقب ایت الله را استفاده کردند
این لقب بر می گردد به سطح سواد فرد و میزان تسلطش بر مبانی فقهی و اصولی
👈 عمده اعتراضات ما به اقایان #منتظری و #صانعی ، بر سر مواضع سیاسی بود ، کسی سواد فقهی و اصولی آنها را زیر سوال نبرده بود ، هرچند در برخی مواقع نقدهایی وجود داشت
⬅️ عزیزان انقلابی حتما نامه تند و بسیار تند #امام_خمینی در 6 فروردین سال 68 که نامه عزل اقای #منتظری از قائم مقام رهبری بود را بخوانند ، همان امامی که با تندی ایشان را از قائم مقامی عزل کرد ،همان امام در تاریخ 8 فروردین در جواب نامه #منتظری که متن استعفای او بود ، در جواب فرمودند 👈 من صلاح شما و انقلاب را در این میبینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند👉
👌 امام با مواضع سیاسی اقای #منتظری مخالف بود، اما ایشان را فقیه می دانست و از نظر علمی مورد قبول
👈 این همان مشکل برخی از ما هست که یا یک فرد را سفید مطلق می بینیم یا سیاه مطلق ، و نگاه وسط نداریم و دوست داری ولی فقیه همان طوری نظر بدهد که ما دوست داریم !!!
💠 دقیقا همین مشکل بعد از پایان ریاست مجلسی آقای لاریجانی و انتصاب ایشان به عضو مجمع تشخیص مصلحت ، برای برخی پیش آمد و از انتصاب رهبری تعجب کردند
2️⃣ دربحث آقای #صانعی هم وضع همین است ، آیت الله خطاب کردن ایشان به خاطر قوی بودن ایشان در مباحث فقهی و اصولی بوده ، ربطی به تائید مواضع سیاسی ایشان نداشته است ، پس جای هیچ گونه مبهم بودن موضوع نیست و بحث روشن است
🌀 نکته بسیار مهم این است در ادامه نامه هم رهبری از اینکه ایشان شاگرد امام بودند حرف زده و اینکه ایشان بعد انقلاب، مسئولیت های مهمی داشتند
همین
این دیگر عین واقعیت است، نه تعریف و تمجید زیادی
✳️ رحمت و مغفرت فرستادن هم مگر کار بدی هست؟ کسی ایشان را و حتی اقای منتظری را نامسلمان که نمی دانست، مسلمان بودند و درود و رحمت فرستادن برای مسلمان ، هیچ ایرادی ندارد
🔰 اینجاست که می گوییم عزیزان انقلابی باید باید مبانی اعتقادی و ولایت فقیه خود را قوی کنند تا اینگونه دچار ابهام نشوند ، در قضیه بنزین هم بعضی ها لغزیدند، بعضی ها که ادعای ولایت مداری داشتند چون ولایت مدار بودن آنها عمیق نبود ، احساسی و تعصبی بود
اما اگر درست مبانی دینی و ولایت فقیه را بدانیم ، دیگر دچار شک و تردید نمی شویم.
✍️ احسان عبادی / مدرس مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #تمام_زندگی_من 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #هجدهم:
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی
💌 #تمام_زندگی_من
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت #نوزدهم: دختر من
پدر و مادرش سراسیمه اومدن … کمکم کردن تا با زحمت لباس پوشیدم و رفتیم بیمارستان …
بعد از معاینه … دکتر با لبخند گفت …
– ماه های اول بارداری واقعا مهمه … باید خیلی مراقبش باشید … استرس و ناراحتی اصلا خوب نیست … البته همین شوک و فشار باعث شده زودتر متوجه بارداری بشیم… پس از این فرصت استفاده کنید و …
پدر و مادر متین خیلی خوشحال شدن … اما من، نه … بهتره بگم بیشتر گیج بودم … من عاشق بچه بودم ولی اضافه شدن یه بچه به زندگی ما فقط شرایط رو بدتر می کرد …
حدود ساعت 1 بود که رسیدیم خونه … در رو که باز کردم، متین با صدای بلند گفت …
– وقتی مودبانه میگم فاحشه ای بهت برمی خوره …
جمله اش تمام نشده بود که چشمش به پدر و مادرش افتاد… مثل فنر از جاش پرید … تمام خوشحالی اون شب پدر و مادرش کور شد … پدرش چند لحظه مکث کرد و محکم زد توی گوشش …
– چند لحظه صبر کردم که عذرخواهی کنی یا حداقل تاسف رو توی صورتت ببینم … تو کی اینقدر وقیح شدی که من نفهمیدم؟ … نون حروم خوردی که به زن پاکدامنت چنین حرفی میزنی؟ …
بعد هم رو کرد به مادر متین …
– خانم برو وسایل آنیتا رو جمع کن … این بی غیرت عرضه نگهداری از این دختر و بچه رو نداره …
مادرش چنان بهت زده شده بود که حتی پلک نمی زد …
– بچه؟ … کدوم بچه؟ …
و با چشم های مبهوتش به من نگاه کرد …
– نوه ی من بدبخت که پسری مثل تو رو بزرگ کردم … به خداوندی خدا … زنت تا امروز عروسم بود … از امروز دخترمه… صورتش سرخ و ورم کرده بود ولی به روی ما نیاورد … و لام تا کام حرف نزد … فکر نکن غریب گیر آوردی … سر به سرش بزاری نفست رو می برم … الان هم می برمش … آدم شدی برگرد دنبالش …
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی
💌 #تمام_زندگی_من
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت #بیستم: مرگ خاموش یک زندگی
یک ماه و نیم طول کشید تا اومد دنبالم … در ظاهر کلی به پدرش قول داد اما در حیطه عمل، آدم دیگه ای بود …
دیگه رسما به روی من می آورد که ازدواجش با من اشتباه بوده و چقدر ضرر کرده … حق رو به خودش می داد و حتی یه بار هم به این فکر نکرد که چطور من رو بازی داده … چطور با رفتار متظاهرانه اش، من رو فریب داده …
اون تظاهر می کرد که یه مسلمان با اخلاقه … و من، مثل یه احمق، عاشقش شدم و تمام این مدت دوستش داشتم… و همه چیز رو به خاطرش تحمل کردم …
اون روزها، تمام حرف های پدرم جلوی چشمم می اومد … روزی که به من گفت …
– اگر با این پسر ازدواج کردی، دیگه هرگز پیش من برنگرد …
هر لحظه که می گذشت، همه چیز بدتر می شد … دیگه تلاش من هم فایده ای نداشت …
قبلا روابط مشکوکش رو حس کرده بودم ولی هر بار خودم رو سرزنش می کردم که چرا به شوهرم بدگمانم … اما حالا دیگه رسما جلوی من با اونها حرف می زد … می گفت و می خندید و صدای قهقهه اون دخترها از پای تلفن شنیده می شد …
اون شب سر شام، بعد از مدت ها برگشت بهم گفت …
– یه چیزی رو می دونی آنیتا … تو از همه اونها برام عزیزتری… واقعا نمی تونی مثل اونها باشی؟ …
خنده ام گرفت … از شدت غم و اندوه، بلند می خندیدم …
– عزیزترم؟ … خوبه پس من هنوز ملکه این حرم سرام … چیه؟ … دوباره کجا می خوای پز همسر اروپاییت رو بدی؟ …
به کی می خوای زن خوشگل بورت رو پز بدی؟ …
منتظر جوابش نشدم و از سر میز بلند شدم … کمتر از 48 ساعت بعد، پسرم توی هفت ماهگی به دنیا اومد …
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی
💌 #تمام_زندگی_من
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت #بیست_و_یکم: قدم نورسیده
اسمش رو گذاشت آرتا ... وقتی فهمیدم آرتا، یه اسم زرتشتیه خیلی ناراحت شدم ...
- چطور تونستی روی پسر مسلمان من، یه اسم زرتشتی بزاری؟ ... یعنی اینقدر بی هویت شدی که برای ابراز وجود، دنبال یه هویت باستانی می گردی؟ ... یا اینکه تا این حد از اسلام و خدا جدا شدی که به جای خدا ... که به جای افتخار به چیزهایی که داری ... یه مشت سنگ باستانی، هویت تو شده؟ ...
دلم می خواست تک تک این حرف ها رو بهش بزنم و اعتراض کنم اما فایده ای داشت؟ ... عشقی که در قلبم نسبت بهش داشتم، به خشم و نفرت تبدیل می شد ... و فقط آرتا بود که من رو توی زندگی نگه می داشت ...
غریب و تنها ... در کشوری که هیچ آشنا و مونسی نداشتم ... هر روز، تنها توی خونه ... همدم من، کتاب هام و یه بچه یه ساله بود ... کم کم داشتم با همه چیز غریبه می شدم... و حسی که بهم می گفت ... ایران دیگه کشور من نیست ...
و انتخابات 88، تیر خلاص رو توی زندگی ما زد ... اون به شدت از موسوی حمایت می کرد ... رویاهایی رو در سر داشت که به چشم من کابوس بود ...
اوایل سعی می کردم سکوت کنم ... تحمل می کردم اما فایده نداشت ... آخر، یه روز بهش گفتم ...
- متین تو واقعا متوجه نمیشی یا این چیزهایی که میگی انتخاب توئه؟ ...
با ما همراه باشید
🔹نقش علما در مشروطه
در مشروطیت، نقش علما نقشی نیست كه قابل مقایسه با نقش دیگران باشد. در سالهای پیش از مشروطیت - یعنی سالهای سلطنت مظفرالدین شاه - انجمنهای پنهانی تشكیل میشد و نشستهای گوناگونی بود كه هم علما، هم غیرعلما بودند و آثار آنها در مشروطیت منعكس بود؛ منتها آن چیزی كه مشروطیت را به ثمر رساند، این انجمنها نبود؛ آن حضورِ مردمیای بود كه جز با فعالیت و تأثیر علما امكانپذیر نبود؛ یعنی اگر فتوای آخوند نبود، فتوای آشیخ عبداللَّه مازندرانی و امثال اینها نبود، اصلاً امكان نداشت این حركت در خارج تحقق پیدا كند. علاوه بر اینكه در همان كارهای دستهجمعیِ خواصی - نه عوامی - هم باز علما نقش غالب را داشتهاند. شما نگاه كنید ببینید در همان وقتی كه انجمنهای مشروطیت - یعنی انجمنهای بعد از فرمان - تشكیل شد، مؤثرترین آدمها در مهمترین مراكز كشور، علمایند. انجمن تبریز را ببینید، انجمن مشهد را ببینید، انجمن رشت را ببینید؛ اینها جاهای حساسند كه عناصر اصلی و مؤثرشان، علما هستند. بنابراین، نقش روحانیت در مشروطیت، اولاً نقشی نیست كه قابل انكار باشد، ثانیاً قابل مقایسه باشد با نقش دیگرانی كه بودند؛ روشنفكرها، و در مرحلهی بعد، بعضی از صاحبان قدرت و متنفذان دولتی.
۱۳۸۵/۰۲/۰۹
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
کتاب راز شادی امام حسین در قتلگاه 🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴🕊🌴
مباحثی که مطالعه اش رو ازدست ندهید