eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
114 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
6.6هزار ویدیو
149 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #نسل_سوخته 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #شصت_و_یکم:
📚 💌 📝 📅 قسمت : رضایت نامه چند لحظه بهم خیره شد ... - کار کردن که بچه بازی نیست ... خیلی ها هم سن و سال من هستن و کار می کنن ... قبولم می کنید یا نه؟ ... زبر و زرنگم ... کار رو هم زود یاد می گیرم ... از ساعت 4 تا 8 شب ... زبر و زرنگ باشی ... کار رو یادت میدم ... نباشی باید بری ... چون من یه آدم دائم می خوام... ولی از جسارتت خوشم اومده که قبولت می کنم ... فقط قبل از اومدن باید از پدر یا مادرت رضایت بیاری ... کلا از قرار توی گیم نت یادم رفت ... برگشتم سمت خونه ... موقعیت خیلی خوبی بود ... و شروع خوبی ... اما چطور بگم و رضایت بگیرم؟ ... پدرم که محاله قبول کنه ... مادرمم ... اون شب، تمام مدت مغزم داشت روی نقشه های مختلف کار می کرد ... حتی به این فکر کردم که خودم رضایت نامه تقلبی بنویسم ... اما بعدش گفتم ... - خوب ... اون وقت هر روز به چه بهانه ای می خوای بری بیرون؟ ... هر بار هم باید واسش دروغ سر هم کنی ... تازه دیر هم اگه برگردی باز یه جور دیگه ... غرق فکر بودم که ایده فوق العاده ای به ذهنم رسید ... بعد از نماز صبح رفتم توی آشپزخونه ... چای رو دم کردم ... و رفتم نون تازه گرفتم ... وقتی برگشتم ... مادرم با خوشحالی ازم تشکر کرد ... منم لبخند زدم ... دیگه مرد شدم ... کار و تلاش هم توی خون مرده ... خندید ... قربون مرد کوچیک خونه ... به خودم گفتم ... - آفرین مهران ... نزدیک شدی ... همین طوری برو جلو ... و با یه لبخند بزرگ به پیش رفتم ...
📚 💌 📝 📅 قسمت : شانه های یک مرد دنبال مامانم رفتم توی آشپزخونه ... داشت نون ها رو تکه تکه می کرد ... مامان ... - جانم؟ ... قدیم می گفتن ... یکی از نشانه های مرد خوب اینه که ... یکی محکم بزنی روی شونه اش ... ببینی از روش خاک بلند میشه یا نه ... خندید ... این حرف ها رو از بی بی شنیدی؟ ... الان همه بچه های هم سن و سال من ... یا توی گیم نتن... یا توی خیابون به چرخ زدن و گشتن ... یا پای کامیپوتر مشغول بازی ... نمیگم بازی بده ... ولی ... مکث کردم و حرفم رو خوردم ... چرخید سمت من ... میشه من وقتم رو یه طور دیگه استفاده کنم؟ ... مثلا چطوری؟ ... - یه طوری که حضرت علی گفته ... لبخندش جدی شد ... اما نگاهش هنوز پر از محبت بود ... - حضرت علی چی گفته؟ ... - خوش به حال کسی که تفریحش ... کارشه ... با همون حالت ... چند لحظه بهم نگاه کرد ... ولی قبل از حضرت علی ... زمان پیامبر بوده ... که گفتن ... علم را بجوئید حتی اگر در چین باشد ... رسما کم آوردم ... همیشه جلوی آرامش، وقار، کلام و منطق مادرم ... از دور مسابقات خارج می شدم ... سرم رو انداختم پایین و از آشپزخونه رفتم بیرون ... لباسم رو عوض کردم و آماده شدم که برم مدرسه ... و عمیق توی فکر ... خدایا ... یعنی درست رفتم یا غلط ... کیفم رو برداشتم و از اتاق اومدم بیرون ... با ما همراه باشید
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ⛔️ شعارهای تو خالی ♦️ شخصی آمد از حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام مالی اضافه بر سهمش بگیرد، حضرت فرمودند برویم پشت بام، رفتند پشت بام حضرت فرمود اینجا کجاست گفت بازار است، حضرت فرمود برو قفل یکی از مغازه‌ها را بشکن  و اجناسش را بردار، گفت آقا قفلش را بشکنم دزدی نیست؟ حضرت فرمود تو می‌خواهی از یک نفر دزدی کنی می‌‏گویی اشکال دارد آن وقت توقع داری من از کل جامعه دزدی کنم؟ دزدی از یک نفر زشت ولی از همه مردم زشت نیست؟ 🔸عده‌ای از شیعیان به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام گفتند ما با شما هستیم، قیام کنید، شعار می‌دادند ما همه سرباز توئیم، قیام کنید و حقتان را از خلفای غاصب بگیرید، حضرت فرمودند خیلی خوب، بلند شوید برویم بیرون، امام اینها را برداشت برد بیرون، رسیدند به محلی که تعدادی بز داشتند علف می‌خوردند، حضرت به همراهان گفتند یکی از شما برود بزها را بشمارد و بیاید، یکی رفت شمرد و آمد گفت ۱۷ بز هستند، حضرت فرمودند اگر من به اندازه این بزها مرید باوفا داشتم قیام می‏‌کردم، یعنی همه شما حرف بیخودی میزنید، شعار الکی می‌دهید، مرد عمل نیستید... ❌ الآن در کشور ما مردم با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می‌کنند، اکثراً به سختی امورات خودشان را می‌گذرانند، آن وقت دولتمردان فکر این هستند سگ زرد رییس جمهور آمریکا می‌شود یا شغال، غافل از اینکه اینها برادر هم هستند، مردم گرسنه‌اند، چکار دارند هزاران کیلومتر دورتر چه کسی رییس جمهور می‌شود؟!!! دولتمردان مشغول تنبک زدن هستند، مردم ندارند برای دخترشان جهیزیه بخرند، ندارند پسرشان را داماد کنند، هزار و یک مشکل دارند، آن وقت آقایان دلشان را به خربزه خوش کرده‌اند، شکم‏ها گرسنه، اشتغال و مسکن و ازدواج گره کور شده... ارزاق عمومی روز به روز گرانتر می‌شود... 🔸ما فاصله‌مان از اسلام زیاد است، هر چه دنیا بیشتر به سمت ظلم می‏‌رود، قدر عدالت علی گونه بیشتر روشن می‌شود، و هر چه تشنگی بیشتر شود، قدر آب خنک بیشتر دانسته می‏‌شود، اللهم عجل لولیک الفرج... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
اَعوذُ بِالله مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ⛔️ هنگام جنگ آدمها دو دسته می‌شوند ❌ آدمها هنگام جنگ و در مقابله با دشمن دو دسته هستند: 🔸دسته اول آنهائی که : «وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا ، وَإِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا» (احزاب/۱۲و۱۳) ﻭ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻛﻪ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ (ضعف ایمان) ﺑﻮﺩ، ﻣﻰ  ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺟﺰ ﺑﻪ ﻓﺮﻳﺐ ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﻭﻋﺪﻩ (ﭘﻴﺮﻭﺯﻯ) ﻧﺪﺍﺩﻩﺍﻧﺪ، ﻭ ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻯ ﺍﻫﻞ ﻣﺪﻳﻨﻪ، (ﻣﻴﺪﺍﻥ ﻧﺒﺮﺩ) ﺟﺎﻯ ﺩﺭﻧﮓ ﻭ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺴﺖ، ﭘﺲ ﺑﺮﮔﺮﺩﻳﺪ... 🔹این یک نگاه است ، یک دید است در مقابله‌ با حوادث... 🔸 دسته دوم این است که می‌گوید: «وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا» (احزاب/۲۲) ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻣؤﻣﻨﺎﻥ (ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩ ﺧﻨﺪﻕ) ﮔﺮﻭﻩﻫﺎﻯ ﺩﺷﻤﻦ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻧﺪ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍ ﻭﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﻪﺍﻧﺪ، ﻭ جنگ ﺟﺰ ﺑﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻴﻔﺰﻭﺩ... 🔹 این هم یک دید است. هر دو مال یک حادثه است. هر دو مال حادثه‌ احزاب است... این دارد وضع فعلی ما را به ما نشان می‌دهد. ❌ الآن هم ما دو دسته داریم: یک عده هستند که وقتی هیمنه‌ آمریکا را می‌بینند می‌گویند ما که نمی‌توانیم کاری بکنیم، چرا بیخودی نیروهایمان را هدر بدهیم؟ اینها در زمان انقلاب هم بودند. ما مواجه بودیم با افرادی از این قبیل که می‌گفتند آقا بیخود چرا خودتان را زحمت می‌دهید، به یک حداقلی قانع شوید و قضیه را تمام کنید. یک عده اینجور بودند... یک عده‌ دیگر هستند که نه، قدرت دشمن را با قدرت خدای متعال مقایسه می‌کنند، عظمت دشمن را در مقابل عظمت پروردگار قرار می‌دهند، آن وقت می‌بینند که امثال آمریکا و نوچه هایش خیلی حقیر هستند، اینها چیزی نیستند. وعده‌ الهی را هم راست می‌شمرند، حُسن ظن به وعده‌ الهی دارند... ✏️ رهبر معظم انقلاب وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ⛔️ پوستین وارونه در صف نماز جماعت ❌ در مسجدی که بنده نماز می‌خواندم، بین نماز مغرب و عشا هیچ وقت داخل مسجد جا نبود؛ همیشه بیرون مسجد هم جمعیت متراکم بود؛ هشتاد درصد جمعیت هم از قشر جوان بودند؛ برای خاطر اینکه با جوان تماس می‌گرفتیم. در همان سال‌ها پوستین‌های وارونه مد شده بود و جوانان خیلی اهل مد آن را می‌پوشیدند. 🔸 یک روز دیدم جوانی که از این پوستین‌های وارونه پوشیده، صف اول نماز در پشت سجاده من نشسته است؛ یک حاجی محترم بازاری هم که مرد خیلی فهمیده‌ای بود و من خیلی خوشم می‌آمد که او در صف اول می‌نشست، در کنار این جوان نشسته بود. دیدم رویش را به این جوان کرد و چیزی در گوشش گفت و این جوان یک‌ باره مضطرب شد. برگشتم به آن حاجی محترم گفتم چه گفتی؟ به جای او جوان گفت چیزی نیست. فهمیدم که این آقا به او گفته که مناسب نیست شما با این لباس در صف اول بنشینید! گفتم نه آقا، اتفاقاً مناسب است شما همین جا بنشینید و تکان نخورید! گفتم حاجی! چرا می‌گویی این جوان عقب برود؟ بگذار بدانند که جوان با لباسی از جنس پوستین وارونه هم می‌تواند بیاید به ما اقتدا کند و نماز جماعت بخواند. 🔸 برادران! اگر پول و امکانات هنری نداریم، اگر فعلاً‌ ترجمه قرآن به زبان سعدی زمانه را نداریم، «اخلاق» که می‌توانیم داشته باشیم؛ با اخلاق، سراغ این جوانان و دل‌ها و روح‌ها و ورای قالب‌هاشان بروید؛ آن وقت تبلیغ انجام خواهد شد. ❌🌐 بیانات رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅حمله ی شیطان به باور مسلمین 😳مهمترین ضرر فضای مجازی : تربیت جدید اخلاق جدید دین جدید 🎙استاد عالی عاشقان اهل بیت علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🔺‏بایدن : «من یک صهیونیستم، نیازی نیست که برای صهیونیست بودن یهودی باشی»* *📌این ویدئو را برای افرادی که فکر می کنند با آمدن بایدن‌ همه مشکلات حل می شود بفرستید*
🖇 فقیری به ثروتمندی گفت: اگر من در خانه ی تو بمیرم، با من چه می کنی؟ ثروتمند گفت: تو را کفن میکنم و به گور می سپارم. فقیر گفت: امروز که هنوز هم زنده ام، مرا پیراهن بپوشان، و چون مُردم، بی کفن مرا به خاک بسپار ....! حکایت بالا حکایت بسیاری از ماست؛ که تا زنده ایم قدر یکدیگر را نمیدانیم ولی بعد از مردن، میخواهیم برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم ..
✅ سلطنت ماندگار 🌺 سلیمان بن داوود (علیه السلام) در موکب خود از جایی عبور می کرد و پرندگان بر او سایه افکنده و جن و انس از چپ و راستش ملازم او بودند. 🍁 راوی می گوید: سلیمان به عابدی از بنی اسرائیل رسید. عابد گفت: سوگند به خدای پسر داوود! خدا به تو سلطنتی بس بزرگ داده است. 🌿 سلیمان گفت: یک که در نامه عمل مؤمن ثبت شود، بهتر از آن چیزی است که به پسر داوود داده شده است؛ زیرا آن چه به پسر داوود داده شده از بین می رود؛ ولی ذکر خدا می ماند. 📚 راه روشن، ج 5، ص 490
♻️🍃♻️ 🍃اَللّهُمَّ اَحْیِناحَیاةَ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ بِالْقُرآن ♻️یافاطِرُ بِحَقِّ فاطمة 🍃آمین یا رَبَّ العالَمین 〰♻️〰♻️〰
1_414483086.mp3
1.22M
🏴▪️👆🏻👆🏻 دعای عهد 👤باصدای استاد فرهمند اللهم ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده.... خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستوده را به من بنمایان.. عاشقان اهل بیت علیه السلام
🍃🌸هر صبح آیة الکرسی را بخوانید و تا شب در امان خدا هستید. 🌟آیةالکرسی عظیم ترین آیهدر قران کریم است برای حفظ ایمان و مال وجان خودهر روز آیة الکرسی بخوان. 💐💐💐💐💐 🔸
‍ ‍ ⬜️◻️◽️▫️دعای چهارحمد▫️◽️◻️⬜️ 🌾 بِسْمِ الله الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖمِ 🌾 💙اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَلَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب 💚اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه ❤️اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَلَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس 💜اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَلَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ. 🎁خواص دعای چهارحمد 💎از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مرویست💎 🌸 که هر کس از پیروان ما هر روز این چهار حمد را بخواند خداوند او را سه چیز کرامت فرماید: 💚اول عمر طبیعی 💙دوم مال و جمعیت بسیار ❤️سوم باایمان ازدنیارفتن 💜وبی حساب داخل بهشت شدن 🌙 امیر مؤمنان علی علیه‌السلام ، مردى را دید که از روى نوشته، دعایى طولانى می‌خواند. به او فرمود: «اى مرد! آن‌که زیاد را می‌شنود، اندک را هم پاسخ می‌دهد». مرد گفت: سَرورم! پس چه کنم؟ فرمود: «بگو: ❤️الْحَمْدُ للهِ عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ 💚وَ أَسْأَلُ اللهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ 💙وَ أَعُوذُ باللهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ 💜وَ أَسْتَغْفِرُ اللهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ»؛ ❤️ستایش، خداى را بر هر نعمتى، 💚و هر خوبى را از خدا می‌خواهم 💙و از هر بدى، به خدا پناه می‌برم 💜و از هر گناهى،از خدا آمرزش می‌طلبم. عاشقان اهل بیت علیه السلام
⬅️ استفتائات مقام معظم رهبری ✅سوال 798: محدوده حریم اماكن تخییر (مكه، مدینه، كربلا، كوفه) كه مسافر می‌تواند در آنها نماز را كامل بخواند چه‌قدر است؟ مشخص بفرمایید. ↩️جواب: در تمام دو شهر مكّه معظمه و مدينه منوّره فعلی و همچنين در مسجد كوفه و حائر حسينی حكم تخيير بين قصر و اتمام برای مسافر جاری است. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 ✅سوال 799: نماز مسافر در حرم امام حسین(علیه السلام) در چه محدوده مخیر بین قصر و اتمام است؟ ↩️جواب: تمام روضه شريفه داخل حرم را كه از طرف بالای سر و پايين پا منتهی به پنجره‌ها و درها و رواق می‌شود از طرف پشت سر تا مسجد امتداد دارد، شامل می‌شود. عاشقان اهل بیت علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⛔️ تلخ‌ترین اتفاق 🌐 امام خمینی ❌ اين احتياج به دشمن؛ تلخ‌ترين چيزهايى است كه در ذائقه انسان بايد باشد. یک وقت انسان احتياج دارد به برادرهاى خودش؛ اين هم خوب نيست؛ لكن یک وقت احتياج داشته باشد به دشمن خودش؛ يعنى آن کسی كه در طول تاريخ ما را استضعاف كرده است، در طول تاريخ به ما خيانت كرده است، جنايت كرده است، حالا ما محتاج به او باشيم در ارزاق‌مان، دست‌مان را پيشش دراز كنيم كه گندم بده، دستمان را پيشش دراز كرديم كه مستشار [بياور] اين به نظر انسان، تلخ‌ترين چيزهايى است كه در ذائقه انسان بايد باشد. 📚 صحیفه امام؛ جلد ۱۰؛ صفحه ۴۴۳ عاشقان اهل بیت علیه السلام
درس ولایت پذیری شهید‌ ‌‌‌سلیمانی : ‌ *«اگر ڪسی صدای رهبـر‌ خود را نشنود به طور یقین صدای امام‌زمانِ‌ (عج) خود را هم نمی‌شنود. و امروز خط قرمز باید توجه تمام و اطاعت از ولی خود، رهبریِ‌نظام‌ باشد"* عاشقان اهل بیت علیه السلام
🌹ای که به قم قدر و بها داده ای کشور ما را تو صفا داده ای 🌹نام تو برقلب صفا می دهد روضه تو بوی رضا(ع) می دهد 🌺۲۳ربیع الاول، سالروز ورود حضرت معصومه(س) به شهر مقدس قم تبریک و تهنیت باد.🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃تاثیرِ جهل و علم ؛ جاهل بودن و عالم بودن در زندگی ما ... 🍃بزرگی میفرمود:👇 🍃کسبِ اخلاق و تهذیبِ نفس ؛ بالاتر و ارجح تر از کسبِ‌علم است ... 🍃چرا که علم بدون اخلاق و تهذیبِ نفس ؛ سرانجامش تباهی است .
🔴نماز شب را تحت هیچ شرایطی ترک نکنید!! ✍ حضرت آقاى حدّاد و علاّمه طهرانی رضوان‌الله‌تعالى‌عليهما مى‌فرمودند: ⛔️به هيچ عذرى نماز شب را ترك نكنيد! ⭕حتی در همان شبى كه ميهمان آمده برخيزيد و نماز شب بخوانيد و نگوئيد: دو سه روز ديگر كه ميهمان رفت، نماز شب را به جاى مى‌آورم و قضاى گذشته را نيز بجا مى‌آورم.... ❎اگر بچّه مريض است، در همان شب كه نمى‌گذارد بخوابيد، قدر دانسته برخيزيد و وضو بگيريد و نماز بگزاريد (گريه بچّه در شب خودش نعمت است) 🔴بعضی‌ها باید10سال گریه کنندکه خدا به آنها توفیق نمازشب بدهد؛به خاطر موانعی که در آنهاست. ♨️اگر هیچگاه موفق نشود،سرانجام از این فضیلت محروم می شود... 📚 نور مجرد، آیةاللّه سید محمد صادق حسینی طهرانی 📙استاد مهدی میرباقری
4_5836982893112460266.mp3
4.93M
💢برادران پیامبر(ص) امروز، چه کسانی هستند؟ ♦️دینداری در آخرالزمان‼️ [ حجت الاسلام عالی ]
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #نسل_سوخته 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #شصت_و_سوم:
📚 💌 📝 📅 قسمت : قول زنانه تا چشم مادرم بهم افتاد ... صدام کرد ... رفتم سمت آشپزخونه ... بازم صبحانه نخورده؟ ... توی راه یه دونه از نون ها رو خالی خوردم ... قبل رفتن سعید رو هم صدا کن پاشه ... خواب می مونه ... برگشتم سمت آشپزخونه و صدام رو آوردم پایین تر ... می شناسیش که ... من برم صداش کنم ... میگه به تو چه؟ ... و دوباره می خوابه ... حتی اگر بگم مامان گفت پاشو... دنبالم تا دم در اومد ... محال بود واسه بدرقه کردن ما نیاد ... دوباره یه نگاهی بهم انداخت ... ناراحتی؟ ... ژست گرفتم و مظلومانه نگاش کردم ... دروغ یا راستش؟ ... هنوز یه قدم دور نشده بودم که برگشتم ... - حالا اگه مردونه قول بدم ... نمره هام پایین نیاد چی؟ ... خندید ... - منم زنونه قول میدم تا بعد از ظهر روش فکر کنم ... ولی قول نمیدم اجازه بدم ... اما اگه دوباره به جواب نه برسم ... پریدم وسط حرفش ... - جان خودم هیچی نمیگم ... ولی تو رو خدا ... از یه طرفی فکر کن که جوابش بله بشه ... اون روز توی مدرسه ... تا چشمم به چشم ناراحت و عصبانی بچه ها افتاد ... تازه یادم اومد دیروز توی گیم نت قرار داشتیم ... و من رسما همه رو کاشته بودم ... مجبور شدم کل پول تو جیبی هفته ام رو واسشون ساندویچ بخرم ... تا رضایت بدن و حلالم کنن ... بالاخره مرده و قولش ..
📚 💌 📝 📅 قسمت : عیدی بدون بی بی نمی دونم مادرم چطور پدرم رو راضی کرده بود ... اما ازش اجازه رو گرفت ... بعد از ظهر هم خودش باهام اومد و محیط اونجا رو دید ... و حضورش هم اجازه رسمی ... برای حضور من شد ... و از همون روز ... کارم رو شروع کردم ... از مدرسه که می اومدم ... سریع یه چیزی می خوردم ... می نشستم سر درس هام ... و بعد از ظهر ... راس ساعت 4 توی کارگاه بودم ... اشتیاق عجیبی داشتم ... و حس می کردم دیگه واقعا مرد شدم ... شب هم حدود هشت و نیم، نه ... می رسیدم خونه ... تقریبا همزمان پدرم ... سریع دوش می گرفتم و لباسم رو عوض می کردم ... و بلافاصله بعد از غذا ... می نشستم سر درس ... هر چی که از ظهر باقی مونده بود ... من توی اون مدت که از بی بی نگهداری می کردم ... به کار و نخوابیدن ... عادت کرده بودم ... و همین سبک جدید زندگی ... من رو وارد فضای اون ایام می کرد ... تنها اشکال کار یه چیز بود ... سعید، خیلی دیر ساعت 10 یا 10:30 می خوابید ... و دیگه نمی شد توی اتاق، چراغ روشن کنم ... ساعت 11 چراغ مطالعه رو برمی داشتم و میومدم توی حال ... گاهی هم همون طوری خوابم می برد ... کنار وسایلم ... روی زمین ... عید نوروز نزدیک می شد ... اما امسال ... برعکس بقیه ... من اصلا دلم نمی خواست برم مشهد ... یکی دو باری هم جاهای دیگه رو پیشنهاد دادم ... اما هر بار رد شد ... علی الخصوص که سعید و الهام هم خیلی دوست داشتن برن مشهد ... همه اونجا دور هم جمع می شدن ... یه عالمه بچه ... دور هم بازی می کردن ... پسر خاله ها ... دختر دایی ها ... پسر دایی ها ... عالمی بود برای خودش ... اما برای من ... غیر از زیارت امام رضا ... خونه مادربزرگ پر از دلگیری و غصه بود ... علی الخصوص ... عید اول ... اولین عید نوروزی که مادربزرگ نبود ... بین دلخوری و غصه ... معلق می زدم که ... محمد مهدی زنگ زد ... پسر خاله مادرم ...
📚 💌 📝 📅 قسمت : محمد مهدی شب بود که تلفن زنگ زد ... محمد مهدی ... پسر خاله مادرم بود ... پسر خاله ای که تا قبل از بیماری مادربزرگ ... به کل، من از وجود چنین شخصی بی اطلاع بودم ... توی مدتی که از بی بی پرستاری می کردم ... دو بار برای عیادت اومد مشهد ... آدم خون گرم، مهربان، بی غل و غش، متواضع و خنده رو ... که پدرم به شدت ازش بدش می اومد... این رو از نگاه ها، حالت ها و رفتار پدرم فهمیدم ... علی الخصوص وقتی خیلی عادی ... پاش رو در می آورد و تکیه می داد به دیوار ... صدای غرولندهای یواشکی پدرم بلند می شد ... زنگ زد تا اجازه من رو برای یه سفر مردونه از پدرم بگیره ... اون تماس ... اولین تماس محمد مهدی به خونه ما بود ... پدرم، سعی می کرد خیلی مودبانه پای تلفن باهاش صحبت کنه ... اما چهره اش مدام رنگ به رنگ می شد ... خداحافظی کرد و تلفن رو با عصبانیت خاصی کوبید سر جاش ... - مرتیکه زنگ زده میگه ... داریم یه گروه مردونه میریم جنوب... مناطق جنگی ... اگر اجازه بدید آقا مهران رو هم با خودمون ببریم ... یکی نیست بگه ... و حرفش رو خورد ... و با خشم زل زد بهم ... - صد دفعه بهت گفتم با این مردک صمیمی نشو ... گرم نگیر ... بعد از 19، 20 سال ... پر رو زنگ زده که ... که با چشم غره های مادرم حرفش رو خورد ... مادرم نمی خواست این حرف ها به بچه ها کشیده بشه ... و فکرش هم درست بود ... علی رغم اینکه با تمام وجود دلم می خواست باهاشون برم مناطق جنگی ... عشق دیدن مناطق جنگی ... شهدا ... اونم دفعه اول بدون کاروان ... اما خوب می دونستم ... چرا پدرم اینقدر از آقا محمدمهدی بدش میاد ... تحمل رقیب عشقی ... کار ساده ای نیست... این رو توی مراسم ختم بی بی ... از بین حرف های بزرگ ترها شنیده بودم ... وقتی بی توجه به شنونده دیگه ... داشتن با هم پشت سر پدرم و محمد مهدی صحبت می کردن ... با ما همراه باشید