از زندگی، از این همه تکرار خستهام
از های و هوی کوچه و بازار خستهام
تن خسته سوی خانه دلِ خسته میکشم
وایا از این حصار دل آزار خستهام
دلگیرم از خموشی تقویم روی میز
از دنگ دنگ ساعت دیوار خستهام
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود !'
از خود که زخم خوردهام از یار خستهام
با خویش در ستیزم و از دوست در گریز
از حال من مپرس که بسیار خستهام . .
#محمدعلیبهمنی