eitaa logo
انقلاب علمی
1.5هزار دنبال‌کننده
123 عکس
36 ویدیو
8 فایل
🔸️نو آوری در علوم قرآنی 🔸️تولیدات دانش بنیان بر مبنای قرآن راه ارتباطی ما @hora1366
مشاهده در ایتا
دانلود
❌❌❌❌قرائت های مختلف قرآن، حجت هستند؟❌❌❌❌ 🎬قسمت ۱ ▪حجیت قرائات مختلف از قرآن در نظر از مسائلی که بین مطرح شده است، مسئله یا عشره است که در قرآن وجود دارد. 🔸ابن هشام این قرائات را حجت میداند؛ به عنوان مثال در بحث همزه استفهام به اختلاف قرائت قراء اشاره میکند. «الثانى: أن تكون للاستفهام، و حقيقته: طلب الفهم، نحو «أزيد قائم» و قد أجيز الوجهان فى قراءة الحرميين «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ» و كون الهمزة فيه للنداء هو قول الفراء». 🔻صحیح آن است که قرائات مختلف حجت نیست و نمیتوان به آن استناد نمود؛ 👈زيرا دليل عقلی يا نقلی بر حجيّت و اعتبار هيچكدام وجود ندارد و در این صورت در عمل نمودن به هر كدام احتمال غلط و اشتباه وجود دارد و به اين علّت، استناد به این قرائات، مصداق قول به غير علم و افترا بر خداوند است که عقل و نقل آنرا جایز نمیداند. ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸 🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
❌❌قرائات مختلف بر فرض تواتر، باز هم حجت نیستند❌❌ 🎬قسمت ۲ ✔✔✔معروف بين شيعه، است و اینکه این قرائات يا از اجتهاد قارى ناشى شده و يا آن را از طريق آحاد به دست آورده است. محقّقان اهل سنّت نيز این قول را پذیرفته اند.‏ در این باره میفرماید: «ان الكتاب هو عين ما بين الدفتين، و الاختلاف الناشئة بين القراء ليس إلّا امرا حديثا لا ربط له بما نزل به الروح الأمين على قلب سيد المرسلين». 🔻از تتبع در حال روات اين قرائات، اعم از كسانى كه قرائات را از قرّاء نقل كرده‏ اند و كسانى كه قرّاء از آنان نقل كرده‏ اند، به يقين و قطع به دست مى ‏آيد كه اين قرائات نه فقط به تواتر از قرّاء به ما نرسيده است بلكه حتى از پيامبر صلی الله علیه و آله نيز به طريق تواتر به ايشان نرسيده است. افزون بر آنکه قرائات مذکور بر فرض تواتر نیز حجت نیست؛ زیرا تنها نسبت آن به قاری مذکور را ثابت میکند؛ ▪چنانکه خود اهل سنت به قراء نسبت میدهند؛ مثلاً میگویند هذه قرائة عاصم، در حالی که آنچه حجیت دارد قرائت رسول است نه قرائت قراء. اگر مساله قرائات به صورت متواتر به رسول نسبت دارد پس چرا به این قراء نسبت داده میشود. ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸 🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
❓❓❓❓سوال ما از نظام آموزشی این است؟ چه زمانی به اجتهاد خواهیم رسید؟ ❗❗❗❗ 🔻نظام آموزشی حاضر نتوانسته است را به صورت آموزشی تدوین نماید... 🔻و شاهد این مطلب آن است که اگر از افراد سؤال کنیم که چه زمانی به اجتهاد خواهید رسید، پاسخ مشخصی دریافت نخواهیم کرد و گویا رسیدن به این حد علمی، نیازمند استعدادهای ذاتی فرد است و چیزی جدای از نظام آموزشی است. 🔴در حالی که باید ، خود، این ویژگی را داشته باشد که همه افراد را به این حد برساند نه اینکه فقط افرادی که خود دارای استعدادهای ذاتی و خاص هستند به این درجه نائل شوند... 🔻که به نظر ما این نیز ربطی به نظام آموزشی نداشته و این افراد خود توانسته اند به این حد برسند. بنابراین این است نه ضعف افراد. ▪زمان دست یابی به اجتهاد و فقاهت، در ، مشخص نشده است؛ زیرا طبیبعی است که هرگاه فرد برای دست یابی به فقاهت و اجتهاد وارد فقه شود، از آنجا که دامنه فقه نامشخص و گسترده است، ▪ نیز نامشخص خواهد بود و بیشتر رجوع به استعداد ذاتی افراد دارد. 🔸از این روی با وجود اینکه در دوران های اخیر سطوح مختلفی برای این نظام آموزشی تعریف شده، لکن معمولاً گذراندن این سطوح موجب دست یابی به اجتهاد نمیشود. ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸 🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
🔻🔻🔻😉دو گونه داریم؛ 🔴 : ▪هرگاه فرایند آموزش، کاربردهای علوم مربوطه خود را بیان ننماید و یا کاربردهایی را که تاثیر چندانی در هدفش ندارد بیان کند. ▪بنابراین از آنجا که هدف، رسیدن به مرتبه فقاهت و اجتهاد است، باید کاربرد علوم در فقاهت و اجتهاد بیان گردد در حالی که این فرایند آموزشی نتوانسته ارتباط خود را با این هدف برقرار نماید. 🔸به عنوان مثال؛ برای فعل به «ضرب»، و برای فاعل به «ضرب زیدٌ» و برای مفعول به «ضرب زید عمراً» و برای اسم فاعل و مفعول به «ضارب و مضروب» مثال زده میشود. ▪ این مثال ها هر چند برای تفهیم قاعده مفید است لکن تناسبی با هدف خود ندارد که عبارت است از فقاهت و اجتهاد. 🔴🔴نظام آموزشی کاربردی: ▪آموزش در این نظام متناسب با فقاهت است و به این دلیل هر مساله در ذیل آن آورده میشود. ▪بدیهی است آشنا شدن با این امثله فقهی تفسیری موجب انگیزه دانش پژوه در تحصیل علوم خواهد بود. ✔مهمتر اینکه با اجرای چنین طرحی در متون درسی، ظرفیت هر کدام از مباحث علمی در فقاهت و اجتهاد مشخص میشود و در نتیجه دانش پژوه میداند که کدام مساله مهمتر است و کدام مساله در فقاهت نقشی ندارد. ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸 🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
✔✔✔تقلید مقدم بر اجتهاد است یا اجتهاد بر تقلید❓❗❓❗❓❗ 👈 برخی بر این عقیده اند که در هر علمی ابتدا باید نمود، و بعد افراد مستعد وارد مرحله شوند. 🔴لکن این دیدگاه قابل پذیرش نیست؛ ▪زیرا اگر فرض کنیم فرد بتواند در یک علم خاص، به شیوه حرکت کند، و با زمان کمتر و با کیفیت عالی تر علم را آموزش ببیند، مسلماً در این حالت وجهی برای نیست. 🌺«قُلْ هَلْ‏ يَسْتَوِي‏ الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ» 🌺 زمر/۹ 🔻افزون بر آنکه باید بر پایه های صحیح استوار باشد، در حالی که در وضعیت موجود، ناصحیح است؛ ▪زیرا با وجود اینکه بسیاری از پایه های ادبی متزلزل شده است، و بطلان آن ثابت گردیده، هنوز سخن از تقلید به میان می آید. 🌺«بَلْ قالُوا مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُون‏» مؤمنون🌺 مومنون/۸۱ ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸 🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
❓❗در صورت ضمانت، آیا طلبکاران حق دارند به شخص ضمانت شده رجوع کرده و حق خود را بگیرند❓❗ 🎬قسمت ۱ ▪در کلمة «ضمان» که در روایات وارد گردیده است، دو احتمال در حروف اصلی آن داده شده که بر اساس آن، دو معنای متفاوت بدست می‌آید: ▫الف) سه حرف اصلی «ضمان» عبارت است از «ض م م» که در لغت به معناى «در کنار هم قرار گرفتن» است. ▫ب) سه حرف اصلی آن عبارت است از «ض م ن» که در لغت به معناى «در خلال و ضمن چيزى بودن» است. 👈از بین این دو، احتمال دوم صحیح است؛ زیرا سه حرف «ض م ن» در تمام مشتقات آن تکرار شده است، 🔻مانند روایت: ⬅«فِي رَجُلٍ يَمُوتُ وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ فَيَضْمَنُهُ ضَامِنٌ...» ⬅و «مَنْ ضَمِنَ لِأَخِيهِ حَاجَةً لَمْ يَنْظُرِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حَاجَتِهِ حَتَّى يَقْضِيَهَا» ⬅و «قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ حَفَرَ بِئْراً فِي غَيْرِ مِلْكِهِ فَمَرَّ عَلَيْهَا رَجُلٌ فَوَقَعَ فِيهَا َقَالَ عَلَيْهِ الضَّمَانُ» وسائل الشيعة؛ ج‌18، ص: 422. وسائل الشيعة؛ ج‌18، ص: 423. ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸 🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
❓❗در صورت ضمانت، آیا طلبکاران حق دارند به شخص ضمانت شده رجوع کرده و حق خود را بگیرند❓❗ 🎬قسمت ۲ 🔻بنابر احتمال اول اثر ضمان، ضمیمه شدن ذمّة ضامن به ذمّة بدهکار است، یعنی هدف طلبكاران از پذيرفتن ضمان اين است كه براى طلب خود وثيقه‌اى به دست آورند و در برابر تنگ دستی و نداری مديون، بى‌پناه و متضرر نمانند. 🔻بنابر احتمال دوم در حقیقت ضامن بر اثر ضمان، ذمّۀ بدهکار را در بر گرفته و ذمۀ بدهکار بریء از عهده مى‌گردد. و به دیگر سخن ضامن تعهد مى‌كند كه به جاى او دِين را بپردازد. ▪بنابراين، وقتى كه شخصى ضامن ديگرى مى‌شود، در واقع مى‌پذيرد كه به جاى او مديون باشد و طلبكاران مزاحم مديون اصلى نشوند. ❎از بین این دو، احتمال دوم صحیح است زیرا سه حرف «ض م ن» در تمام مشتقات آن، تکرار شده است. 🔴ثمرة این دو قول در آنجا ظاهر می شود که اگر ضامن هم تنگدست شد و توانائی پرداخت بدهی را نداشت، یا اینکه مال تلف شد، بنابر قول دوم طلبکاران حق ندارند به بدهکار اصلی رجوع کنند زیرا به وسیلة ضمان، ذمة بدهکار بریء شده است. 🔴🔴اما بنابر قول اول این حق را دارند که به بدهکار رجوع کنند. ▫قواعد فقه (محقق داماد)؛ج۲، ص: ۱۸۵/ مدارك العروة (للإشتهاردي)؛ ج۲۸، ص: ۳۶۵ / فقه و حقوق (مجموعه آثار)؛ ج۲۰، ص: ۳۵۶. ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸 🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
💠💠💠ترجیح قرائت به شهرت💠💠💠 🎬قسمت ۱ 🔶 را بر ترجیح میدهد. ✔لکن این مبنا صحیح نیست؛ زیرا قرائات مذکور هیچ کدام حجیت ندارد. 👈بر فرض حجیت نیز نمیتوان به مجرد اینکه یک قرائت مشهور، و دیگری غیر مشهور است، غیر مشهور را غیر معتبر دانست و مشهور را مقدم نمود. 🔴در ادامه دو مطلب را به عنوان مثال ذکر خواهیم کرد... ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔 (۳) 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸 🔶 🌺@adbiatfeghahat_ir🌺 🔶 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
💠💠💠ترجیح قرائت به شهرت💠💠💠 🎬قسمت ۲ ▪«إذاً» درباره عمل «إذاً» بعد از واو و فاء اختلاف است. ابن هشام در این باره چنین مینویسد: ▫«تنبيه: قال‏ جماعة من‏ النحويين‏: إذا وقعت إذن بعد الواو أو الفاء جاز فيها الوجهان، نحو «وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلَّا قَلِيلًا» «فَإِذاً لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيراً» و قرى‏ء شاذا بالنصب فيهما». 👈«إذاً» در آيه شريفه: «وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلَّا قَلِيلًا» الإسراء:76، بنابر قراءت‏ مشهور عمل نكرده است ولى قراءت‏ شاذ و منفرد ديگرى نيز هست كه آن را عمل داده است و نون‏ «لا يَلْبَثُونَ» به نصب ساقط شده و آن قراءت‏ أبيّ بن كعب‏ است. و این قرائت را به دلیل شاذ بودن رد میکند. ✔✔✔صحیح آن است که «اذاً» همیشه عامله است؛ زیرا معنایی را در غیر ایجاد میکند و تا زمانی که این ملاک وجود دارد نمیتوان آنرا مهمل دانست. ▪لکن در آیه: «وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ» معارضی دارد که مانع ظهور عمل آن میشود و آن «لا» نافیه است که بر سر فعل مضارع آمده است و معنای آن قویتر است. 🔴🔴🔴بنابراین استدلال، صحیح آن است که با توجه به قواعد باب عامل و معمول، یک قرائت ترجیح داده شود و به مجرد غیر مشهور بودن نمیتوان آنرا رد نمود. ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔 (۳) 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸 🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
💠💠💠ترجیح قرائت به شهرت💠💠💠 🎬قسمت ۳ ▪«ما» ▫از دیگر موارد ترجیح به شهرت در کلام ، حذف الف «ما» در صورتی است که مجرور واقع شود: 👈«علة حذف الألف، الفرق بين الاستفهام و الخبر؛ فلهذا حذفت فى نحو «فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْراها» «فَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ» «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ» و ثبتت فى «لَمَسَّكُمْ فِيما أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذابٌ عَظِيمٌ» «يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ» «ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ» و كما لا تحذف الألف فى الخبر لا تثبت فى الاستفهام، و أما قراءة عكرمة و عيسى «عما يتساءلون» فنادر». 🔻عكرمة بن عبد اللّه و عيسى بن عمر ثقفى از شاگردان ابن عمرو بن العلاء و استاد خليل بن احمد، آیه را به صورت «ما» استفهاميه قراءت كرده اند، در حالی که قراءت قراء سبعه به حذف الف است. 🔸 بر این عقیده است که در ، ترجیح با قرائت حذف الف است؛ زیرا مشهور است و مطابق قاعده نیز هست. ✔✔✔صحیح آن است که عرف در این موارد را لحاظ میکند و نمیدهد. ترجیح قرائت «عمّ» به حذف الف نیز به این مطلب رجوع میکند. ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔 (۳) 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸 🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
💠💠در نظم آموزش کنونی، نظام خاصی برای آموزش وجود ندارد.💠💠 ❓❗جایگاه ، و در علوم ادبی کجاست؟ ❓❗آیا امروزه برای تحصیل ادبیات همچون صرف و نحو و بلاغت و لغت، نیز آموزش داده میشود؟! ❓❗مگر بدون میتوان فروعات ادبیات را استخراج نمود و آن را به خوبی فهم نمود؟! 👈در نظام کنونی، علم لغت چنان که سزاوار است مطرح نمی شود، در حالی که سهم لغت به مراتب بیشتر از صرف و نحو است. 🔻 _موجود، متشکل از یک سری مباحثی است که مربوط به ادبیات است مانند مباحث جامد و مشتق در حالی که به عنوان یک علم مستقل دیگر در اصول فقه گذرانده میشود. ▪بحث حقیقت و مجاز در اصول فقه، مربوط به بلاغت است که در اصول فقه وجود دارد. و همین طور سایر مباحث این علم. ❎بنابراین ترتیب منطقی آن است که اصول ادبیات قبل از ادبیات باشد، و یا حقیقت و مجاز و جامد و مشتق در همان علم مربوطه خود آموزش داده شود. ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸 🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
❓❗تحول در ادبیات عرب به چه صورت است؟ 🔻ابزار اجتهادی که در ابتدا در استخراج مسائل ادبی استفاده می شد، همان ابزار نیز در دوران اخیر به کار گرفته شد، بدون آنکه این ابزار و متد علمی پیشرفت کند. 🔻 بر اساس عمل میکند، و به توجه میکند، و امروز نیز بر همین اساس عمل میشود و مبنا همین است. ✔در ، هیچ کدام از و و به طور مستقل ملاک نیست بلکه با روش های دیگری چون ، و ، معانی را کشف میکنند. 🔸🔶🔸 به عنوان مثال؛ ▪برای بیان ، گفته میشود که برای می آید، ▪یا در گفته میشود که برای می آید، 👈حال آنکه در ، مجرد غلبه دردی را دوا نمیکند، و منشأ اثر نخواهد بود؛ زیرا آنچه مورد نیاز است و دارای حجیت است، معنای حقیقی است که بر اساس آن میتوان در موارد شک حمل بر حقیقت نمود، ولی حمل بر غالب صحیح نیست و از ظنون غیر معتبر است. معنای حقیقی نیز از راه اطراد و تبادر بدست میآید. ❗❓چه چیزی باید تغییر کند تا بتوانیم بگوئیم که ادبیات عرب متحول شد؟ ❗❓آیا اصلا تحول در ادبیات عرب صحیح است؟ ارتباط با مدیریت کانال 🆔@ad_feghahat 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸 🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶 🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸