❓❗در صورت ضمانت، آیا طلبکاران حق دارند به شخص ضمانت شده رجوع کرده و حق خود را بگیرند❓❗
🎬قسمت ۱
▪در کلمة «ضمان» که در روایات وارد گردیده است، دو احتمال در حروف اصلی آن داده شده که بر اساس آن، دو معنای متفاوت بدست میآید:
▫الف) سه حرف اصلی «ضمان» عبارت است از «ض م م» که در لغت به معناى «در کنار هم قرار گرفتن» است.
▫ب) سه حرف اصلی آن عبارت است از «ض م ن» که در لغت به معناى «در خلال و ضمن چيزى بودن» است.
👈از بین این دو، احتمال دوم صحیح است؛ زیرا سه حرف «ض م ن» در تمام مشتقات آن تکرار شده است،
🔻مانند روایت:
⬅«فِي رَجُلٍ يَمُوتُ وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ فَيَضْمَنُهُ ضَامِنٌ...»
⬅و «مَنْ ضَمِنَ لِأَخِيهِ حَاجَةً لَمْ يَنْظُرِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حَاجَتِهِ حَتَّى يَقْضِيَهَا»
⬅و «قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ حَفَرَ بِئْراً فِي غَيْرِ مِلْكِهِ فَمَرَّ عَلَيْهَا رَجُلٌ فَوَقَعَ فِيهَا َقَالَ عَلَيْهِ الضَّمَانُ»
وسائل الشيعة؛ ج18، ص: 422.
وسائل الشيعة؛ ج18، ص: 423.
ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔
#کاربردهای_فقهی_تفسیری
🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶
🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
❓❗در صورت ضمانت، آیا طلبکاران حق دارند به شخص ضمانت شده رجوع کرده و حق خود را بگیرند❓❗
🎬قسمت ۲
🔻بنابر احتمال اول اثر ضمان، ضمیمه شدن ذمّة ضامن به ذمّة بدهکار است، یعنی هدف طلبكاران از پذيرفتن ضمان اين است كه براى طلب خود وثيقهاى به دست آورند و در برابر تنگ دستی و نداری مديون، بىپناه و متضرر نمانند.
🔻بنابر احتمال دوم در حقیقت ضامن بر اثر ضمان، ذمّۀ بدهکار را در بر گرفته و ذمۀ بدهکار بریء از عهده مىگردد.
و به دیگر سخن ضامن تعهد مىكند كه به جاى او دِين را بپردازد.
▪بنابراين، وقتى كه شخصى ضامن ديگرى مىشود، در واقع مىپذيرد كه به جاى او مديون باشد و طلبكاران مزاحم مديون اصلى نشوند.
❎از بین این دو، احتمال دوم صحیح است زیرا سه حرف «ض م ن» در تمام مشتقات آن، تکرار شده است.
🔴ثمرة این دو قول در آنجا ظاهر می شود که اگر ضامن هم تنگدست شد و توانائی پرداخت بدهی را نداشت، یا اینکه مال تلف شد، بنابر قول دوم طلبکاران حق ندارند به بدهکار اصلی رجوع کنند زیرا به وسیلة ضمان، ذمة بدهکار بریء شده است.
🔴🔴اما بنابر قول اول این حق را دارند که به بدهکار رجوع کنند.
▫قواعد فقه (محقق داماد)؛ج۲، ص: ۱۸۵/ مدارك العروة (للإشتهاردي)؛ ج۲۸، ص: ۳۶۵ / فقه و حقوق (مجموعه آثار)؛ ج۲۰، ص: ۳۵۶.
ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔
#کاربردهای_فقهی_تفسیری
🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶
🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
💠💠💠ترجیح قرائت به شهرت💠💠💠
🎬قسمت ۱
🔶#ابن_هشام #قرائت_مشهور را بر #قرائت_شاذ ترجیح میدهد.
✔لکن این مبنا صحیح نیست؛ زیرا قرائات مذکور هیچ کدام حجیت ندارد.
👈بر فرض حجیت نیز نمیتوان به مجرد اینکه یک قرائت مشهور، و دیگری غیر مشهور است، غیر مشهور را غیر معتبر دانست و مشهور را مقدم نمود.
🔴در ادامه دو مطلب را به عنوان مثال ذکر خواهیم کرد...
ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔
#نقد_مکاتب_ادبی_ادبا (۳)
🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
🔶 🌺@adbiatfeghahat_ir🌺 🔶
🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
💠💠💠ترجیح قرائت به شهرت💠💠💠
🎬قسمت ۲
▪«إذاً»
درباره عمل «إذاً» بعد از واو و فاء اختلاف است. ابن هشام در این باره چنین مینویسد:
▫«تنبيه: قال جماعة من النحويين: إذا وقعت إذن بعد الواو أو الفاء جاز فيها الوجهان، نحو «وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلَّا قَلِيلًا» «فَإِذاً لا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيراً» و قرىء شاذا بالنصب فيهما».
👈«إذاً» در آيه شريفه: «وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلَّا قَلِيلًا» الإسراء:76، بنابر قراءت مشهور عمل نكرده است ولى قراءت شاذ و منفرد ديگرى نيز هست كه آن را عمل داده است و نون «لا يَلْبَثُونَ» به نصب ساقط شده و آن قراءت أبيّ بن كعب است. و #ابن_هشام این قرائت را به دلیل شاذ بودن رد میکند.
✔✔✔صحیح آن است که «اذاً» همیشه عامله است؛ زیرا معنایی را در غیر ایجاد میکند و تا زمانی که این ملاک وجود دارد نمیتوان آنرا مهمل دانست.
▪لکن در آیه: «وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ» معارضی دارد که مانع ظهور عمل آن میشود و آن «لا» نافیه است که بر سر فعل مضارع آمده است و معنای آن قویتر است.
🔴🔴🔴بنابراین استدلال، صحیح آن است که با توجه به قواعد باب عامل و معمول، یک قرائت ترجیح داده شود و به مجرد غیر مشهور بودن نمیتوان آنرا رد نمود.
ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔
#نقد_مکاتب_ادبی_ادبا (۳)
🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶
🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
💠💠💠ترجیح قرائت به شهرت💠💠💠
🎬قسمت ۳
▪«ما»
▫از دیگر موارد ترجیح به شهرت در کلام #ابن_هشام، حذف الف «ما» در صورتی است که مجرور واقع شود:
👈«علة حذف الألف، الفرق بين الاستفهام و الخبر؛ فلهذا حذفت فى نحو «فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْراها» «فَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ» «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ» و ثبتت فى «لَمَسَّكُمْ فِيما أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذابٌ عَظِيمٌ» «يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ» «ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ» و كما لا تحذف الألف فى الخبر لا تثبت فى الاستفهام، و أما قراءة عكرمة و عيسى «عما يتساءلون» فنادر».
🔻عكرمة بن عبد اللّه و عيسى بن عمر ثقفى از شاگردان ابن عمرو بن العلاء و استاد خليل بن احمد، آیه را به صورت «ما» استفهاميه قراءت كرده اند، در حالی که قراءت قراء سبعه به حذف الف است.
🔸#ابن_هشام بر این عقیده است که در #تعارض_این_دو_قرائت، ترجیح با قرائت حذف الف است؛ زیرا مشهور است و مطابق قاعده نیز هست.
✔✔✔صحیح آن است که عرف در این موارد #روانی_تلفظ را لحاظ میکند و #قانون_کلی نمیدهد. ترجیح قرائت «عمّ» به حذف الف نیز به این مطلب رجوع میکند.
ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔
#نقد_مکاتب_ادبی_ادبا (۳)
🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶
🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
💠💠در نظم آموزش کنونی، نظام خاصی برای آموزش #علوم_ادبی وجود ندارد.💠💠
❓❗جایگاه #اصول_فقاهت، #اصول_ادبیات و #اصول_لغت در علوم ادبی کجاست؟
❓❗آیا امروزه برای تحصیل ادبیات همچون صرف و نحو و بلاغت و لغت، #اصول_ادبیات نیز آموزش داده میشود؟!
❓❗مگر بدون #اصول_ادبیات میتوان فروعات ادبیات را استخراج نمود و آن را به خوبی فهم نمود؟!
👈در نظام کنونی، علم لغت چنان که سزاوار است مطرح نمی شود، در حالی که سهم لغت به مراتب بیشتر از صرف و نحو است.
🔻#اصول_فقه _موجود، متشکل از یک سری مباحثی است که مربوط به ادبیات است مانند مباحث جامد و مشتق در حالی که به عنوان یک علم مستقل دیگر در اصول فقه گذرانده میشود.
▪بحث حقیقت و مجاز در اصول فقه، مربوط به بلاغت است که در اصول فقه وجود دارد. و همین طور سایر مباحث این علم.
❎بنابراین ترتیب منطقی آن است که اصول ادبیات قبل از ادبیات باشد، و یا حقیقت و مجاز و جامد و مشتق در همان علم مربوطه خود آموزش داده شود.
ارتباط با مدیریت کانال @Afeghahat_admin 🆔
#آشنایی_با_فقاهت
🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶
🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
❓❗تحول در ادبیات عرب به چه صورت است؟
🔻ابزار اجتهادی که در ابتدا در استخراج مسائل ادبی استفاده می شد، همان ابزار نیز در دوران اخیر به کار گرفته شد، بدون آنکه این ابزار و متد علمی پیشرفت کند.
🔻#مکتب_کوفی بر اساس #نقل_شاذ عمل میکند، و #مکتب_بصری به #نقل_کثیر توجه میکند، و امروز نیز بر همین اساس عمل میشود و مبنا همین است.
✔در #مکتب_فقها، هیچ کدام از #شاذ و #قلیل و #کثیر به طور مستقل ملاک نیست بلکه با روش های دیگری چون #اطراد، #تبادر و #صحت_حمل، معانی را کشف میکنند.
🔸🔶🔸 به عنوان مثال؛
▪برای بیان #معنای_باب_افعال، گفته میشود که #غالباً برای #تعدیه می آید،
▪یا در #باب_استفعال گفته میشود که #غالباً برای #طلب می آید،
👈حال آنکه در #مکتب_فقها، مجرد غلبه دردی را دوا نمیکند، و منشأ اثر نخواهد بود؛ زیرا آنچه مورد نیاز #فقیه است و دارای حجیت است، معنای حقیقی است که بر اساس آن میتوان در موارد شک حمل بر حقیقت نمود، ولی حمل بر غالب صحیح نیست و از ظنون غیر معتبر است. معنای حقیقی نیز از راه اطراد و تبادر بدست میآید.
❗❓چه چیزی باید تغییر کند تا بتوانیم بگوئیم که ادبیات عرب متحول شد؟
❗❓آیا اصلا تحول در ادبیات عرب صحیح است؟
ارتباط با مدیریت کانال
🆔@ad_feghahat
#انقلاب_آموزشی_و_علمی
🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
🔶 🌺@adabiatfeghahat_ir🌺 🔶
🔸〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰🔸
❓چرا باید ادبیات را به صورت تخصصی بخوانیم؟
❓آن چه در علم پزشکی درباره سلول و ویژگی های آن آمده است، چه ارتباطی با عبادت، نماز، روزه و مانند آن دارد؟
❓آیا آنچه در علم فیزیک درباره عناصر و اتم ها آمده است ارتباطی با قرآن دارد؟
❓آیا قرآن در مورد #سلول، #مولکول، #اتم حرف زده است؟
❓قرآن و روایات به مسائل علوم روز پرداخته اند؟
❓#فیزیک، #پزشکی، #جامعه_شناسی و ... در هدایت انسان دخیل هستند؟
✔درپیام های بعدی جواب این سوالات را خواهیم داد...
🆔 @adabiatfeghahat_ir
⭕ممکن است گفته شود، قرآن آمده است تا انسان را هدایت کند،
👈 و این مساله ربطی به مباحث #سلولی، #مولکولی، #اتمی و مسائل تخصصی در #علوم_روز ندارد.
⁉سوال این است که آیا این مباحث در هدایت انسان دخیل نیستند؟
➖اگر دخیل باشند، آیا قرآن به عنوان ثقل اکبر نباید به این مباحث بپردازد؟
🔻قرآن تمام #مسائل_علمی_روز را بیان نموده است.
و مباحث #فیزیک، #سلولی، #مولکولی، #مسائل علوم روز در قرآن و روایات بیان شده است....
✅✅✅و این مسائل علمی و فراتر از آن را می توان از قرآن استخراج نمود.
🆔 @adabiatfeghahat_ir
🔐 🔐 🔐 ادبیات مقدمه ورود به عرصه تولید علم است.
✔. #ادبیات_تخصصی_و_علمی به ما آموزش می دهد چگونه #مسائل_تخصصی و #علمی_روز را از قرآن و روایات برداشت نمائیم.
✔. بنابر این ادبیات به عنوان #ابزار_استخراج #مسائل_علمی_و_تخصصی از قرآن و روایات است.
✔. اینجا است که #ادبیات_تخصصی_و_علمی، همچون #ادبیات_پزشکی می تواند به سوالات فوق پاسخ دهد.
🆔 @adabiatfeghahat_ir
⁉آیا تخصص در ادبیات لازم است⁉
🎬بخش ۱
⭕ادبیات با توجه به چنین جایگاهی که دارد،
👈که بر اساس آن علوم روز همچون پزشکی و فیزیک و جامعه شناسی و مانند آن استخراج می شود،
💡باید دارای ویژگی های زیادی باشد که
▪بشود به آن اطمینان نمود و
▪علمی چون پزشکی و فیزیک را که درباره جسم انسان و اشیاء است را بر اساس آن استخراج نمود.
اما...
📌 ادبیاتی که بر پایه #مکتب_کوفی
_و_بصری بنا شده است،
❓ آیا ظرفیت چینین کاری را دارد؟❗
❓آیا ادبیاتی که دارای #قواعد_اعتباری است، می تواند پاسخ گوی علم پزشکی باشد که دارای #واقعیت_خارجی است؟❗
🆔 @adabiatfeghahat_ir
❌❌چرا نمی توانیم علوم روز را از قرآن و روایات استخراج نمائیم؟❌❌
🎬بخش ۲
❓آیا ادبیاتی که بر پایه #ظن بنا شده است، می توان چنین علمی را بر آن بنا نهاد؟❗
❗❗ مهم تر این که آیا ادبیاتی که #تقلیدی است و ما آن را از آباء خود از روی تقلید پذیرفته ایم، می تواند برای ما دارای حجیت باشد؟❗
☑ بنابراین این گونه ویژگی های علوم روز
▪همچون پزشکی از یک سو،
▪و تقلیدی بودن ادبیات
▪و ضعف های بسیاری که در ادبیات وجود دارد از سوی دیگر،
👈سبب می شود که ما نتوانیم #علوم_روز را از قرآن استخراج نماییم.
🆔 @adabiatfeghahat_ir