💐🌺💐 🌿 🍃🌼 🍃 درمقام حضرت زینب علیها سلام حاج اصغر فرشچی ( عدلی تبریزی) کیست زینب در مقام صبر و همت بی بدیل مست صهبای الست و معنی صبرجمیل کیست زینب همچو زهرا عاشق سوز و گداز عاشق جان آفرین وعاشق صوم و نماز در یقین او با یقین و سمبل دیوان عشق سینه از غـوغای عشقش داغ داغستان عشق اوبه همت مرد میدان می خریدی هرخطر خواهری کرد با حسین شد کربلا را همسفر شور عا شورا به سر بود و کفیل انقلاب موج دریای بلارا استقامت با حجاب شورموسی داشت زینب مست از جام الست ساغرش پیمانه پر میکرد و میشد مست مست شد دلیل شاهراه و ساغر قالو بلا پاسدارعشق و خون و قهرمان کربلا جان بکف بود ی به میدان مثل مردان پاک باز شیرمادر آری اورا کرده بودش یکّه تاز شیرزهرا کرده بودش سدّ موج هربلا کشمکش ها کرده با شمرد نی درنینوا شیرزهرا کرده بودش آیت وارستگی کربلارا با بلایش مـی خرید با خستگی شیر زهرا خورده میگردد چو مردان جنگجو گامهایش استوار و پر توان و شیر خو شیر زهرا خورده می گردد زن پر افتخار مکتب عرفان و حق را می شود آموزگار درمیان موج طوفان خون وپیکان شرزه شیر داد رس شد بر برادر لیک آخر شد اسیر خون زهرا دررگش اورا نمودی حق طلب در کویر پر الم سنگ صبور و با ادب گریه اش را در خفا می کرد امّا با رباب ناله سر میداد وهردم هر دو دیده پر زآب درفراز ناقه چون مجذوب یک سرشد یقین سربه محمل زدبسازد عشق خود باخون عجین کوفه دید و هم خرابه هم تب بازار شام سنگزن رابراسیران شاد می دید روی بام دربسیط نطق وشورآن راستین انسان پاک بعد عاشورا شدی چون آفتاب تابناک نطق آتشبار او شد در دهان شمشیر او لب گشودی برسخن نفش حسین تصویر او آنکه مرگش زندگی بود خون سرخش یادکرد پرچم همت بدوش ودرخروش فریاد کرد شیرز هرا شیر بود آری چنین غوغا نمود کربلا را با حسینش زینبش احیا نمود تشنه لب بود ش حسین خوردی زآب آبرو اوصلوات عشق را با خون خود کردی وضو خون سرخی که به دستش تا فرستادی سما زیور عـرش خدا شد کس ندید آید ثرا شیرمادربود خون شد آسمان هارا شفق گر نبودی مادرش اصلانبودی ما خلق آفرین بر شیر مادر زینب زهرا مرام شد زن تاریخ سازآخر بدادی این پیام نهضت ما از برای عزّت و آزاد گیست مکتب مارا شهادت هستی است وزندگیست گوش دارید این پیام شاهد کربو بلاست کم بزی آزاده زی دنیا و ما فیها فناست مدح برزینب نوشتی اینچنین با رنگ و بو درخورتحسین بود (عدلی) که بودی با وضو 🌼 🌾🌼 🌼🌸🌾🌼

مین کؤرپه اوشاق غزه‌ده اودلاندی، الهی! اود ایچره  گوناه‌ سیز بالالار یاندی، الهی! رحم ائیلمدی حرمله مین  دیلسیز اوشاقه باخ گور نئجه  اوز آللهینی   داندی  الهی! موشکلری یاغدئردی یاغیش تک گئجه گوندوز آوارلارین  آلتیندا قالان  جاندی   الهی! ائولر اوچوب القصه  اولوب هاممیسی ویران بونلار هامیسی تابع قراندی الهی! آلمیش  آنا  آغوشینه آغلور بالا  قورخور امنیتی   یوخ  گورنه پریشاندی الهی! غربین  گوجودی  صهیونی بو جنگه چکوبدی دنیانی قاتان بیربیره   شیطاندی    الهی! یارب  نظر   لطفیله   باخ   غزیه   باری بو جنگ و جدل بیر یئکه بحراندی الهی! سو  یوخدی  غذا  یوخدی دوا یوخدی بو یئرده لبلر  قورویوب   چوخلاری   عطشاندی   الهی! بوشدور انا آغوشی اوشاق قبریده یاتمئش هر گون   آنیا    شام    غریباندی    الهی! گیرم کی مسلمان دیی بو معصوم اوشاقلار بو پرپر اولان غنچه لر انساندی الهی! شاه شهدا و علی اصغر یادا دوشموش بیر کورپه سینه مین قوزو قرباندی الهی! #تبسم_رضازاده«شدتی» #نیلوفرآبی تقدیم به کودکان بی گناه غزه 🍃🌸🌸🍃🌸🌸🍃

شعر: اصغر فرشچی ( عدلی تبریزی) مداح ؛ کربلایی احدرضابی 🌸🍃🌾🌼 🍃🌾🌼 🌾🌼 🌾 یا مهدی نیلیوم عشقونده بودل عاشق و دیوانه دی سنکیمی شمعه نه تک من چوخلاری پروانه دی ایت کرمدن بیرنظرهوهو دیین دیوانه وه گوزلرون قربانی جانیم نرگس مستانه دی عاشقان سرخوشدی گورسون روی ماهون منتظر عارفان میخانه ده الده دوتان پیمانه دی سورۀ ولّیل دورجانا اوزلف عنبرون سن شبیه مصطفا سن عارضون جانانه دی باغلیدی تاردلیم اول طُرّۀ وَلّیلیوَه قوی قدم بوگوزلراوسته مقدمون شاهانه دی آیۀ نوراعلی نوروندی چون دُرّ صَدف سنکیمی نوری اولوب جدّون حسین بیردانه دی نهضت خونین ایدوب همراه اولوب زینب اونا ثاری ثارالله اولوب دور چون یولی مردانه دی هم مظاهرویردی هم بیرصود امرجانانینه ماجرای کربلا نه قصه وافسانه دی تک نه شیعه عیسوی لرآغلیوب دوراصغره محفل غم مسجد و میخانه وکاشانه دی (عدلی) بیر عمرقاره پوش اولدی حسینه آغلادی بیله فکرایلوراجانب عقلی یوخ دیوانه دی 🌸 🍃🍂

با نوای جناب اقای مرحمت سیفی زنجانی درمقام حضرت زینب علیها سلام حاج اصغر فرشچی ( عدلی تبریزی) کیست زینب در مقام صبر و همت بی بدیل مست صهبای الست و معنی صبرجمیل کیست زینب همچو زهرا عاشق سوز و گداز عاشق جان آفرین وعاشق صوم و نماز در یقین او با یقین و سمبل دیوان عشق سینه از غـوغای عشقش داغ داغستان عشق اوبه همت مرد میدان می خریدی هرخطر خواهری کرد با حسین شد کربلا را همسفر شور عا شورا به سر بود و کفیل انقلاب موج دریای بلارا استقامت با حجاب شورموسی داشت زینب مست از جام الست ساغرش پیمانه پر میکرد و میشد مست مست شد دلیل شاهراه و ساغر قالو بلا پاسدارعشق و خون و قهرمان کربلا جان بکف بود ی به میدان مثل مردان پاک باز شیرمادر آری اورا کرده بودش یکّه تاز شیرزهرا کرده بودش سدّ موج هربلا کشمکش ها کرده با شمرد نی درنینوا شیرزهرا کرده بودش آیت وارستگی کربلارا با بلایش مـی خرید با خستگی شیر زهرا خورده میگردد چو مردان جنگجو گامهایش استوار و پر توان و شیر خو شیر زهرا خورده می گردد زن پرافتخار مکتب عرفان و حق را میشود آموزگار درمیان موج طوفان خون وپیکان شرزه شیر داد رس شد بر برادرلیک آخر شد اسیر خون زهرا دررگش اورا نمودی حق طلب در کویر پر الم سنگ صبور و با ادب گریه اش را در خفا می کرد امّا با رباب ناله سر میداد وهردم هر دو دیده پر زآب درفراز ناقه چون مجذوب یک سرشد یقین سربه محمل زدبسازد عشق خود باخون عجین کوفه دید و هم خرابه هم تب بازار شام سنگزن رابراسیران شاد می دید روی بام دربسیط نطق وشورآن راستین انسان پاک بعد عاشورا شدی چون آفتاب تابناک نطق آتشبار او شد در دهان شمشیر او لب گشودی برسخن