سهم #روز_صد_وهشتاد_وچهارم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۵ تا ۲۳
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه25 : ( این خطبه را در سال ۴۰ هجری زمانی ایراد فرمود که گزارش های پیاپی از شکست یاران امام علیه السلام به کوفه می رسید و عبیدالله بن عباس و سعید بن نمران، فرمانداران امام علیه السلام در یمن از بسربن ابی ارطاه، شکست خورده به کوفه برگشتند. امام علیه السلام برای سرزنش یاران جهت کندی و رکود در جهاد و مخالفت از دستورهای رهبری، این خطبه را ایراد فرمود که آخرین سخنرانی امام است).
1⃣ علل شكست ملتها (علل شكست كوفيان و پيروزی شاميان)
♦️اكنون جز شهر كوفه در دست من باقی نمانده است، كه آن را بگشايم يا ببندم ای كوفه اگر فقط تو برای من باشی، آن هم برابر اين همه مصيبتها و طوفانها چهره ات زشت باد. آنگاه به گفته شاعر مثال آورد: به جان پدرت سوگند ای عمرو كه سهم اندكی از ظرف و پيمانه داشتم.
سپس ادامه داد: به من خبر رسيده كه بسر بن ارطاه بر يمن تسلط يافت، سوگند به خدا می دانستم كه مردم شام به زودی بر شما غلبه خواهند كرد. زيرا آنها در ياری كردن باطل خود وحدت دارند و شما در دفاع از حق متفرّقيد، شما امام خود را در حق نافرمانی كرده و آنهاامام خود را در باطل فرمانبردارند. آنها نسبت به رهبر خود امانتدار و شما خيانتكاريد، آنها در شهرهای خود به اصلاح و آبادانی مشغولند و شما به فساد و خرابی (آنقدر فرومايه ايد) اگر من كاسه چوبی آب را به يكی از شماها امانت دهم می ترسم كه بند آن را بدزديد.
2⃣ نفرين به امت خيانتكار
♦️ خدايا! من اين مردم را با پند و تذكّرهای مداوم خسته كردم و آنها نيز مرا خسته نمودند، آنها از من به ستوه آمده و من از آنان به ستوه آمده دل شكسته ام، به جای آنان افرادی بهتر به من مرحمت فرما و به جای من بدتر از من بر آنها مسلط كن. خدايا! دلهای آنان را آنچنان كه نمك در آب حل می شود آب كن. به خدا سوگند، دوست داشتم به جای شما كوفيان هزار سوار از بنی فراس بن غنم می داشتم كه: (اگر آنان را می خواندی، سوارانی از ايشان نزد تو می آمدند مبارز و تازنده چون ابر تابستانی)
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه24 : ( از خطبه های امام علیه السلام که در شهر کوفه ایراد فرمود)
🔹ضرورت آمادگی برای جهاد
♦️سوگند به جان خودم، در مبارزه با مخالفان حق و آنان كه در گمراهی و فساد غوطه ورند، يك لحظه مدارا و سستی نمی كنم. پس ای بندگان خدا! از خدا بترسيد و از خدا به سوی خدا فرار كنيد و از راهی كه برای شما گشوده برويد و وظائف و مقرراتی كه برای شما تعيين كرده به پا داريد، اگر چنين باشيد علی (علیه السلام) ضامن پيروزی شما در آينده می باشد گرچه هم اكنون به دست نياوريد.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وهشتاد_وچهارم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۵ تا ۲۳
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه23
1⃣ تناسب نعمتها با استعدادهای گوناگون
♦️پس از ستايش پروردگار، بدانيد كه تقديرهای الهی چون قطرات باران از آسمان به سوی انسانها فرود می آيد و بهره هر كسی كم يا زياد به او می رسد، پس اگر يكی از شما برای برادر خود برتری در مال و همسر و نيروی بدنی مشاهده كند، مبادا فريب خورد و حسادت كند، زيرا مسلمان (تا زمانی كه دست به عمل پستی نزده كه از آشكار شدنش شرمنده باشد و مورد سرزنش مردم پست قرار گيرد) به مسابقه دهنده ای می ماند كه دوست دارد در همان آغاز مسابقه پيروز گردد تا سودی به دست آورد و ضرری متوجه او نگردد. همچنين مسلمانی كه از خيانت پاك است انتظار دارد يكی از دو خوبی نصيب او گردد، يا دعوت حق را لبيك گفته عمر او پايان پذيرد. (كه آنچه در نزد خداست برای او بهتر است) و يا خداوند روزی فراوان به او دهد و صاحب همسر و فرزند و ثروت گردد و همچنان دين و شخصيت خود را نگاه دارد. همانا ثروت و فرزندان، محصول دنيا و فانی شدنی و عمل صالح زراعت آخرت است، گرچه گاهی خداوند هر دوی آن را به ملتهايی خواهد بخشيد. از خدا در آنچه اعلام خطر كرده است برحذر باشيد، از خدا آنگونه بترسيد كه نيازی به عذرخواهی نداشته باشيد، عمل نيك انجام دهيد بدون آنكه به ريا و خودنمايی مبتلا شويد، زيرا هر كس كاری برای غير خدا انجام دهد، خدا او را به همان غير واگذارد. از خدا درجات شهيدان و زندگی سعادتمندان و همنشينی با پيامبران را درخواست می كنيم.
2⃣ ضرورت تعاون با خويشاوندان
♦️ ای مردم! انسان هر مقدار كه ثروتمند باشد، باز از خويشاوندان خود بی نياز نيست كه از او با زبان و دست دفاع كنند، خويشاوندان انسان، بزرگترين گروهی هستند كه از او حمايت می كنند و اضطراب و ناراحتی او را می زدايند و در هنگام مصيبتها نسبت به او پرعاطفه ترين مردم می باشند، نام نيكی كه خدا از شخصی در ميان مردم رواج دهد بهتر از ميراثی است كه ديگری بردارد.
(قسمت ديگری از همين خطبه):
آگاه باشيد! مبادا از بستگان تهيدست خود رو برگردانيد و از آنان چيزی را دريغ داريد، كه نگاه داشتن مال دنيا زيادی نياورد و از بين رفتنش كمبودی ايجاد نكند، آن كس كه دست دهنده خود را از بستگانش بازدارد، تنها يك دست را از آنها گرفته اما دستهای فراوانی را از خويش دور كرده است و كسی كه پر و بال محبت را بگستراند، دوستی خويشاوندانش تداوم خواهد داشت.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
همراهان گرامی.m4a
58.5K
⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️
با سلام به همراهان گرامی
📢 این بخش که مربوط به #شرح_کلی_و_ساختاری نهج البلاغه می باشد ، ان شاالله پس از آماده سازی در کانال قرار خواهد گرفت.
عمار:
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان
📃قسمت صد و هفتادم
❇️ مقابله با غارت سفیانبنعوف غامدی در شهر الأنبار
🔸ششمین توطئهٔ معاویه: اعزام سفیانبنعوف غامدی برای غارت الأنبار
[ پس از بازگشت پیروزمندانهٔ «بُسر» به شام, معاویه تصمیم گرفت در عراق به غارت بزرگی دست بزند. برای این منظور، به سفیانبنعوف غامدی با ششهزار نیرو مأموریت داد که به منطقه «هیت» و شهر الأنبار حمله کرده و اموال مردم را غارت کنند و شیعیان را بکشند. أشرسبنحسّانبکری، فرماندار شهر، با نیروی اندکش، از شهر دفاع کرد تا به شهادت رسید و شهر غارت شد. وقتی خبر این غارت به کوفه رسید، در جمع مردم سخنرانی کردم: ]
🔻ای مردم، برادر «بکری» شما در الانبار به شهادت رسید. او مردی بزرگ و عزیز بود که از هیچ پیشامدی هراس نداشت...
[ سپس آنها را دعوت به مبارزه با دشمن کردم، پاسخی دریافت نکردم. از منبر پایین آمدم و پیاده به سوی نُخَیله حرکت کردم. در پادگان نخیله، سعیدبنقیسهمدانی را به همراه هشت هزار نفر مأموریت دادم به مقابله با سفیانبنعوف بروند.
🔸جهاد در راه خدا دری از درهای بهشت است
[ در این ایام، از شدت ناراحتی بیمار شده بودم و توان ایستادن و سخنرانی نداشتم. نامهای خطاب به مردم نوشتم و در کنار «دربالسدّه» مسجد نشستم و از سعد خواستم که نامه را برای مردم بخواند: ]
🔻بسم الله الرحمن الرحیم
...ای مردم، جهاد در راه خدا دری از درهای بهشت است که خدا آن را به روی بندگان خاص خود گشوده است. جهاد، لباس تقوا و زره محکم و سپر مطمئن خداست. کسی که جهاد را ناخوشایند داند و آن را ترک کند، خداوند جامهٔ ذلت و زبونی بر او پوشانَد، دچار بلا و مصیبت شود، کوچک و ذلیل گردد....
[ در این نامه به شدت از مردم در مورد کاهلیشان برای جهاد و مبارزه گلایه کردم و آنها را سرزنش نمودم؛ و آرزو کردم ای کاش هیچگاه آنها را نمیدیدم. ]
🔸حق من بر شما بسیار واجب تر از حق اشتر است
[ بار دیگر بالای منبر رفتم و برای مردم خطبه خواندم و آنان را به جهاد دعوت کردم: ]
🔻اما بعد، ای مردم، به خدا سوگند، تعداد جمعیت شهر شما نسبت به جمعیت شهرهای دیگر، بیشتر از تعداد جمعیت انصار نسبت به جمعیت عرب است. انصار دامن همت به کمر بستند و با جدیت، دین خدا را یاری کردند. آنها روابط خود با عرب را گسیختند، هر پیمانی که با یهود داشتند، برهم زدند، با مردم «نجد» و «تهامه» و «مکه» و «یمامه» و مردم دشت و کوهسار جنگیدند و برای دفاع از دین نیزهها برافراشتند و در میدان نبرد، با تمام توان پایداری ورزیدند.
[ مردی از میان جمعیت برخاست و گفت: تو محمّد نیستی و ما نیز آن مردمی که یاد کردی نیستیم. ما را به افزونتر از طاقتمان مکلف نساز!
همهمه و سر و صدا فضای مسجد را پر کرد. شنیدم کسی گفت: امروز معلوم شد که امیرالمؤمنین و همراهانش چه بسیار به اهل نهروان نیازمند هستند! و مردی با صدای بلند گفت: و امروز برای مردم عراق جای خالی مالک اشتر آشکار شد. به راستی که اگر اشتر زنده بود، شاهد این همه جنجال و آشوب نبودیم و هرکس میدانست چه بگوید! به آنان گفتم: ]
🔻مادرانتان در عزایتان بگریند! حق من بر شما بسیار واجبتر از حق اشتر است. آیا اشتر جز حق یک مسلمان، حق دیگری بر شما داشت؟
[ و با ناراحتی از منبر پایین آمدم. ]
🔸سقوط شهر الانبار توسط افراد غارتگر معاویه
[ کمیل که استاندار منطقه «هیت» بود، بدون اجازهٔ من، برای مقابله با غارت «قرقیسیا» رفته بود و هنگامی که سفیانبنعوف وارد منطقهٔ هیت شد، کمیل حضور نداشت که از منطقهاش دفاع کند؛ به همین دلیل، شهر الانبار هم سقوط کرد. از بیتدبیری کمیل عصبانی بودم و نامهای عتابآمیز به وی نوشتم و بخاطر بیتدبیری و اندیشهی ناقصش، اورا سرزنش کردم. ]
🔸از این پس به سراغ هیچ جنگی نمیروی، مگر اینکه از من اجازه بگیری
[ کمیل برای جبران اشتباهی که کرده بود، و این بار نیز بدون اجازهٔ من، به مقابله با عبدالرحمانبنقباث که بهدنبال غارت «جزیره» بود، رفت و او و لشکرش را شکست داد و طی نامهای خبر این پیروزی را به من داد. در پاسخ نامه کمیل نوشتم: ]
🔻اما بعد، سپاس خدای را که هرآنچه بخواهد، برای افراد انجام میدهد... بهراستی که کار خوب و شایستهای برای مسلمانان انجام دادی و برای امام خویش خیرخواهی کردی. از گذشته نیز دربارهٔ تو چنین گمانی داشتم... اما توجه کن که از این پس به سراغ هیچ جنگی نمیروی و قدمی برای پیکار با دشمن خویش برنمیداری، مگر اینکه از من اجازه بگیری...
📚منابع:
۱. الغارات، ج۲، ص۳۲۴
۲. معانی الأخبار، ج۱، ص۳۰۹
۳. أنسابالاشراف، ج۲، ص۴۴۲
۴. الکامل، ج۳، ص۳۷۶
۵. شیخطوسی، الأمالی، مجلس۶، ح۴۵، ص۱۷۳
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه
🔵 اعتدال در بخشش و حسابرسى
💠 بخشنده باش امّا زیاده روى نکن، در زندگى حسابگر باش امّا سخت گیر مباش.
📒 #نهج_البلاغه، حکمت ۳۳
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🔸🔸 نامه ی ۳۱ نهج البلاغه 🔸🔸
🔸 منشور تربیت بشریت (۴) 🔸
🔴 چهارده ویژگی دنیا
🔻حضرت چهارده ویژگی دنیا را که جوان چه بخواهد و چه نخواهد در معرض آن ها قرار دارد، معرفی می کند.
حضرت می گوید این دنیایی که در آن آرزو و خیال می سازی، چهارده بلا بر سر تو خواهد آورد چنانکه بر سر من و همهٔ گذشتگان آورده و بر سر آیندگان هم خواهد آورد. اصلاً دنیا یعنی این.
🔻 این نامه ای از پدر به فرزندی است که
1⃣ آرزومند چیزى که به دست نمى آید
2⃣ رونده راهى که به نیستى ختم مى شود
3⃣ در دنیا هدف بیماریها
4⃣ در گرو روزگار
5⃣ در تیررس مصائب
6⃣ گرفتار دنیا
7⃣ سودا کننده دنیاى فریب کار
8⃣ وام دار نابودیها
9⃣ اسیر مرگ
🔟 هم سوگند رنجها
1⃣1⃣ هم نشین اندوهها
2⃣1⃣ آماج بلاها
3⃣1⃣ به خاک در افتاده خواهشها
5⃣1⃣ جانشین گذشتگان است.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
📒 #نهج_البلاغه ، نامه ۳۱
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
⚜ ویژگیهای اجتماعی کارگزاران 9⃣
💎 شفافیت مسؤولین، عامل جلب اعتماد مردمی
💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطاب به مالک اشتر فرمودند: هرگاه رعیت (مردم) بر تو بدگمان گردد، عذر خویش را آشکارا با آنان در میان بگذار و با این کار از بدگمانی نجاتشان ده، که این کار ریاضتی برای خودسازی تو و مهربانی کردن نسبت به رعیت است و این پوزش خواهی تو آنان را به حق وا میدارد.
📚 #نهج_البلاغه، نامه ۵۳ ، بند ۱۰
#انتخاب_اصلح
#ویژگی_اجتماعی
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌸🍃 #روز_صد_وهشتاد_وهفتم 🌸🍃
شروع پستهایی که امروز شما ادمین های محترم باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید👇👇
ختم روزانه نهج البلاغه(29).mp3
3.14M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ خطبه ۲۲ تا ۱۸
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم #روز_صد_وهشتاد_وپنجم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۲ تا ۱۸
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه22 : ( در سال ۳۶ هجری پس از بازگشت فرستادگان امام علیه السلام از جانب طلحه و زبیر، در سرزمین ذی قار این سخنرانی را ایراد فرمود)
🔹امام (علیه السلام) و شناساندن ناكثين (اصحاب جمل)
♦️آگاه باشيد که همانا شيطان حزب و يارانش را بسيج کرده و سپاه خود را از هر سو فراهم آورده است، تا بار ديگر ستم را به جای خود نشاند و باطل به جايگاه خويش پايدار شود. سوگند به خدا، ناکثين هيچ گناهی از من سراغ ندارند و انصاف را بين من و خودشان رعايت نکردند. آنها حقّی را می طلبند که خود ترک کردند و انتقام خونی را می خواهند که خود ريختند. اگر شريک آنها بودم پس آنها نيز در اين خون ريزی سهم دارند و اگر تنها خودشان خون عثمان را ريختند پس کيفر مخصوص آنهاست. مهم ترين دليل آنها به زيان خودشان است. می خواهند از پستان مادری شير بدوشند که خشکيده؛ بدعتی را زنده کنند که مدّت ها است مرده، وَه چه دعوت کننده ای! و چه اجابت کنندگانی! همانا من به کتاب خدا و فرمانش درباره ناکثين خشنودم. امّا اگر از آن سرباز زدند با شمشير تيز پاسخ آنها را خواهم داد، که برای درمان باطل و ياری دادن حق کافی است. شگفتا! از من خواستند به ميدان نبرد آيم و برابر نيزه های آنان قرار گيرم و ضربت های شمشير آنها را تحمّل کنم. گريه کنندگان بر آنها بگريند، تاکنون کسی مرا از جنگ نترسانده و از ضربت شمشير نهراسانده است؛ من به پروردگار خويش يقين داشته و در دين خود شک و ترديدی ندارم.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه21 : (این خطبه بخشی از خطبه ۱۶۷ است که در سال ۳۵ هجری در آغاز خلافت ایراد فرمود.)
🔹راه رستگاری
♦️"قيامت پيش روی شما و مرگ در پُشتِ سر، شما را می راند. سبکبار شويد تا برسيد. همانا آنان که رفتند در انتظار رسيدن شمايند.
می گويم: اين سخن امام(علیه السلام) پس از سخن خدا و پيامبر(صلی الله علیه و آله)با هر سخنی سنجيده شود بر آن برتری دارد و از آن پيشی می گيرد و از جمله «سبکبار شويد تا برسيد» کلامی کوتاهتر و پر معنی تر از آن شنيده نشده. چه کلمه ژرف و بلندی! چه جمله پر معنی و حکمت آميزی است که تشنگی را با آب حکمت می زدايد. ما عظمت و شرافت اين جمله را در کتاب خود به نام «الخصائص» بيان کرده ايم."
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه20
🔹علل پنهان بودن اسرار پس از مرگ
♦️آنچه را که مردگان ديدند اگر شما می ديديد، ناشکيبا بوديد و می ترسيديد؛ و می شنيديد و فرمان می برديد. ولی آنچه آنها مشاهده کردند بر شما پوشيده است، و نزديک است که پرده ها فروافتد. گر چه حقيقت را به شما نيز نشان دادند، اگر به درستی بنگريد؛ و ندای حق را به گوش شما رساندند، اگر خوب بشنويد! و به راه راست هدايتتان کردند، اگر هدايت بپذيريد! راست می گويم، مطالب عبرت آموزِ اندرزدهنده را آشکارا ديديد و از حرام الهی نهی شديد؛ و پس از فرشتگان آسمانی، هيچ کس جز انسان، فرمان خداوند را ابلاغ نمی کند.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وهشتاد_وپنجم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۲ تا ۱۸
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه19 : (امام علیه السلام در سال ۳۸ هجری سخنرانی می کرد، اشعث بن قیس به یکی از مطالب آن اعتراض کرد و گفت: این سخن به زیان توست، نه به سود تو، امام علیه السلام نگاه خود را به او دوخت و فرمود:)
🔹سوابق تاريخی نكوهيده اشعث بن قيس
♦️"چه کسی تو را آگاهاند که چه چيزی به سود يا زيان من است؟ لعنت خدا و لعنتِ لعنت کنندگان بر تو باد ای متکبّرِ متکبّرزاده، منافِق پسرِ کافر! سوگند به خدا، تو يک بار در زمان کفر و بار ديگر در حکومت اسلام، اسير شدی و مال و خويشاوندی تو هر دو بار نتوانست به فريادت برسد. آن کس که خويشان خود را به دم شمشير سپارد و مرگ و نابودی را به سوی آنها کشاند، سزاوار است که بستگان او بر وِی خشم گيرند و بيگانگان به او اطمينان نداشته باشند.
منظور امام(علیه السلام) اين است که اشعث بن قيس يک بار وقتی که کافر بود اسير شد و بار ديگر آنگاه که مسلمان شد. می گویم: و شمشيرها را به سوی قبيله اش راهنمايی کرد، مربوط به جريانی است که اشعث قبيله خود را فريب داد، تا خالد بن وليد، آنها را غافلگير کند و از دم شمشير بگذراند که پس از آن خيانت او را با لقب «عُرف النّار» چيزی که آتش را بپوشاند، می ناميدند و اين لقبی بود که به نيرنگباز می دادند."
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه18: ( نکوهش از اختلاف رأی عالمان در احکام قطعی اسلام)
1⃣ نکوهش اهل رأی (خود محوری در قضاوت)
♦️دعوايی نسبت به يکی از احکام اجتماعی نزد عالمی می برند که با رأی خود حکمی صادر می کند. پس همان دعوا را نزد ديگری می برند که او درست بر خلاف رأی اوّلی حکم می دهد. سپس همه قضات نزد رئيس خود که آنان را به قضاوت منصوب کرده جمع می گردند. او رأی همه را بر حق می شمارد، در صورتی که خدايشان يکی، پيغمبرشان يکی و کتابشان يکی است، آيا خدای سبحان آنها را به اختلاف امر فرمود که اطاعت کردند؟ يا آنها را از اختلاف پرهيز داد و معصيت خدا نمودند؟
2⃣ مبانی وحدت اسلامی
♦️ آيا خدای سبحان دينِ ناقصی فرستاد و در تکميل آن از آنها استمداد کرده است؟ آيا آنها شرکاءِ خدايند که هر چه می خواهند در احکام دين بگويند و خدا رضايت دهد؟ آيا خدای سبحان دين کاملی فرستاد پس پيامبر(صلی الله علیه و آله)در ابلاغ آن کوتاهی ورزيد؟ در حالیکه خدای سبحان می فرمايد: «ما در قرآن چيزی را فرو گذار نکرديم.» و فرمود: که در آن بیان هر چیزی است و يادآور شد که: بعضِ قرآن گواهِ بعضِ ديگر است و اختلافی در آن نيست. پس خدای سبحان فرمود: «اگر قرآن از طرف غير خدا نازل می شد اختلافات زيادی در آن می يافتند.» همانا قرآن دارای ظاهری زيبا و باطنی ژرف و ناپيداست، مطالب شگفت آور آن تمام نمی شود و اسرار نهفته آن پايان نمی پذيرد و تاريکی ها بدون قرآن بر طرف نخواهد شد.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
همراهان گرامی.m4a
58.5K
⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️
با سلام به همراهان گرامی
📢 این بخش که مربوط به #شرح_کلی_و_ساختاری نهج البلاغه می باشد ، ان شاالله پس از آماده سازی در کانال قرار خواهد گرفت.
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃قسمت صد و هفتادویکم
❇️ نامهای تاریخی و روشنگر
🔹نامهای برای پاسخ به پرسشهای شما
[ پس از بازگشت از نهروان و سقوط مصر و شهادت مالکاشتر و محمدبنابیبکر و غارتهای متعدد مزدوران معاویه، کوفه وضع مناسبی نداشت. در این میان برخی سؤالات عقیدتی و تاریخی نیز مطرح شده و ابهامات و شبهات بر فضای شهر سایه افکنده بود. در این اوضاع، نظر مرا دربارهٔ ابوبکر و عمر و عثمان میپرسیدند! خطاب به پرسشکنندگان گفتم: ]
🔻من نامهای برای شما خواهم نوشت تا انشاءالله تعالی پاسخی روشن به پرسشهای شما باشد.
[ نامه را نوشتم و به کاتبم عبیداللهبنابیرافع، گفتم: این ده تن از اصحاب معتمدم را نزد من فراخوان و اسامی آنها را گفتم.
این ده نفر که آمدند، به آنها گفتم: ]
🔻این نامه را بگیرید و عبیداللهبنابیرافع آن را بر مردم بخواند و شما هر جمعه حاضر باشید، اگر کسی اعتراضی کرد و بر شما ایراد گرفت، با او منصفانه رفتار کنید و با کتاب خدا پاسخش دهید.
🔻بسماللهالرحمنالرحیم
از بنده خدا علی، امیرالمؤمنین، به مؤمنان و مسلمانان از شیعیان خود
خداوند متعال میفرماید:
{وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ}
(و ابراهیم از شیعیان و پیروان او بود.)
🔻شیعه اسمی است که خداوند در کتاب خویش به آن شرافت بخشیده است. این اسم اختصاص به ابراهیم ندارد؛ بلکه شما نیز شیعیان محمّد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هستید و در این نامگذاری بدعتی وجود ندارد.
[ آنگاه پیرامون زندگی اعراب قبل از اسلام، مطالبی نوشتم و آیاتی از قرآن را ذکر کردم. سپس به رسالت پیامبر و زمان رحلتش اشاره کردم: ]
🔻 خداوند پیامبرش محمد صلیاللهعلیهوآله را در حالی از این دنیا بُرد که من از این پیراهن که به تن دارم، به او نزدیکتر بودم و باور نمیکردم و حتی از خاطرم نمیگذشت که مردم به شخص دیگری توجه کنند! اما مردم به دلایلی، از سپردن امر حکومت به من دریغ کردند.
[ من در این نامه، تمام حوادث روزهای نخست رحلت پیامبر اسلام و بیعت مردم با ابوبکر و به خلافت رسیدن او به جای خودم، را نوشتم. همچنین به خلافت عمر و نیز عثمان اشاره کردم و اینکه شورای خلافت عمر، باز هم حق مرا تضییع، و خلافت عثمان را بر من ترجیح دادند: ]
🔻اعضای شورای خلافت میترسیدند که اگر من زمام امر حکومت را در اختیار داشته باشم، بر آنان سخت بگیرم و گلویشان را بفشارم و سهمی از حاکمیت به آنان نرسد! بههمین دلیل، در برابر من متحد شدند و حکومت را از دست من گرفتند و به عثمان تحویل دادند، به این امید که سهمی نیز به آنان برسد و حکومت را در میان خود دستبهدست بچرخانند!
🔻تا این که دوران خلافت عثمان با قتل او به پایان رسید؛ در حالی که من دخالتی در قتل وی نکردم. بعد از قتل عثمان، مردم همچون شتران تشنه که به آبشخور خود هجوم میآورند، برای بیعت به سمت من، هجوم آوردند. اولین کسانی که با من بیعت کردند، طلحه و زبیر بودند. اما چون تسلیم خواستهٔ آنان نشدم و آنان را به حکومتی منصوب نکردم، علیه من توطئه کردند و همراه با عایشه، جنگ جمل را به راه انداختند. بعد از پیروزی من بر آنان در جنگ جمل، به سمت کوفه رهسپار شدم.
در این هنگام به غیر از منطقه شام، همه اطراف و نواحی مملکت نظم یافته و تحت زمامداری من بود.
🔻در این هنگام بهانهجوییهای معاویه(مانند: درخواست حکومت شام) شروع شد.
نگاهی در مردم شام افکندم، دیدم آنان باقیماندهٔ همان احزاباند؛ همچون پشههایی که بههوای روشنایی گرد هم آمده و گرگهای پرطمع که از هر سو به شام روی آورده و در آنجا سُکنا گزیدهاند! آنان را به اطاعت فرا خواندم و به وحدت و حفظ جماعت دعوتشان کردم؛ اما نپذیرفتند و راه تفرقه و دشمنی با من را برگزیدند و در مقابل مسلمانان صفآرایی کردند و با شمشیر و نیزه به رویارویی با آنان برخاستند.
وقتی کار به اینجا کشید، من نیز به مقابله با آنان برخاستم.
🔻سپس ماجرای حکمیت و نتیجه صلح با معاویه و پیدایش گروه خوارج و سستی مردم کوفه را در مقابل معاویه بازگو کردم.
[ در آخر نامه چنین بیان کردم: ]
🔻من امروز با شما همانگونه هستم که دیروز با شما بودم؛ ولی امروز شما بر عهد دیروز خویش نیستید. بیچاره کسی که شما امروز یاور او باشید!
به خدا سوگند، اگر خدا را یاری کنید، خدا نیز به شما یاری رساند و گامهای شما را استوار کند.
پروردگارا، ما و اینان را از رهروان راه هدایت و بیرغبت به دنیا قرارده و آخرت را برای ما بهتر از دنیا مقدر فرما.
.
📚منابع:
۱. سورهٔ صافات، آیه۸۳
۲. کشف المحجة، ص۲۳۵
۳. الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۷۴
۴. المسترشد، ص۷۷
۵. شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۹۴
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🔵 سبکباران
💠 تَخَفّفوا تَلحَقوا : سبکبار شوید تا به مقصد برسید.
📒 #نهج_البلاغه ، خطبه ۲۱
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی