•ا﴿﷽﴾ا•
#یکروزازخواببیدارشدم✨
#قسمتهفدهم
چشمام رو که باز کردم روز شده بود... ✨
نور خورشیدی که از پنجره میتابید اینو نشون میداد...چند ثانیه چشمام رو دوباره گذاشتم رو هم...اوه، چقدر خوابیدم...😴
دیشب تا چه ساعـ ...دیشب؟😳🤦🏻♂
یهو انگار بهم برق سه فاز وصل کردن...تمام دیروز و دیشب اومد تو ذهنم...من، دیشب، اونجا پیش اپن... نمیدونم هنوز گیج میزدم...! 🧐🚶🏻♂
الان سرجامم تو اتاقم...هیچ خبری از اتفاقای دیروز نیست...! 🤷🏻♂
داشتم فکر میکردم، شاید شب قبل خانوادم اومده بودن و کمکم کردن...اما نه!
لباسام همون لباسای دیروزیه و تمیز تمیزه...
وای🤦🏻♂...
چرا زودتر یادم نبود؟ سریع بلند شدم و نشستم... آروم و با احتیاط پامو تکون دادم، نگاش کردم...سالم بود!😳
سالمِ سالم، بدون هیچ درد و کوفتگی،
بدون هیچ خراشی...!🖐🏻
نه...!
کم کم لبخند نشست رو لبم...🙃🌱
اون آقا...آره خودش! آسید مهدی! 🍃
کار خودشه...! 🕊خدا ممنونتم...
ممنون که هوامو داشتی✨
ممنون که همیشه هستی...
”ممنون خداااا♥️“
یه انرژی وصف نشدنی بهم وصل شده بود...
یه روح دیگه ای تو بدنم جریان پیدا کرده بود⚡️"
انگار...🚶🏻♂
انگار کلا شده بودم یه محمد مهدی دیگه...🌱
پر انرژی بودم، لبخندم پاک نشدنی بود🌸نمیدونم چرا ولی احساس میکردم دوباره متولد شدم😅...:)
خدايا اینا همه از حس حضور سرشار از آرامش توعه ، نه خدا ؟ بودنت اینهمه شیرینه نه؟😇
شکرت خداجان، شکرت...🌿:)
#داستانادامهدارد...
@adrakny_313|🌱اللّھمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج