#کودک
در دید وبازدیدها اگر کودک نوپایی را میشناسید و مخصوصا اگر او را دوست دارید؛
⛔️او را به زور بغل نکنید
⛔️به زور نبوسید
⛔️به زور از آغوش والدینش بیرون نکشید.
اضطراب جدایی و اضطراب غریبه مرحله ای طبیعی از رشد کودک است.
اگر کودکی را دوست دارید، به او تنها پیشنهاد دهید و اگر تمایلی نشان نداد یا گریه کرد، ناراحت نشوید یا او را به زور بغل نکنید. این فشارها می تواند باعث آسیبهای جبران ناپذیر مثل خجالتی شدن، خشونت، لجبازی یا بیقراری در کودکان بشه.
╭┅──────┅╮
🌺 @adventt 🌺
╰┅──────┅╯
018.mp3
زمان:
حجم:
1.06M
⚜ قرائت جزء 1 صفحه 18
▫️ #ختم_قرآن_کریم
l @adventt l
#معرفی_شهید
دو ماه بعد از شهادت نوید ما مهمان خانهاش میشویم و با رحیم صفری و رقیه احدی پدر و مادر او، از شور و شوقی میشنویم که نوید را به سوریه کشانده است؛ شور و شوقی که از سالها قبل در این خانواده وجود داشته و سه نشان شهادت بر سینه این خانواده زده است؛ عشق به اسلام و اهل بیت.
دو ماه بعد از شهادت نوید ما مهمان خانهاش میشویم و با رحیم صفری و رقیه احدی پدر و مادر او، از شور و شوقی میشنویم که نوید را به سوریه کشانده است؛ شور و شوقی که از سالها قبل در این خانواده وجود داشته و سه نشان شهادت بر سینه این خانواده زده است؛ عشق به اسلام و اهل بیت.
با شما از سوریه حرف زده بود؟ این که چه انگیزهای باعث شد تصمیم به رفتن به سوریه بگیرد؟
مادر شهید: چندبار وقتی تصاویر جنایتهای داعش را در تلویزیون پخش میکردند، نوید رو به من میکرد و میگفت من هم دوست دارم بروم سوریه. مامان راضی باش. من میگفتم چطور دلم رضایت بدهد به رفتنت؟ میگفت اگر ما نرویم پای اجنبی به کشور ما میرسد. به ناموس ما رحم نمیکند. بعد دوباره حرف اعزام به سوریه را مطرح کرد و دوباره دنبال رضایت گرفتن از من بود. من گفتم اگر رضایت ندهم چه ؟ گفتم نوید جان، ما از سهم خودمان شهید دادیم، هم عمویت شهید است، هم داییات، خانواده ما دیگر طاقت از دست دادن یک جوان دیگر را ندارد. نوید خندید و گفت نه مامان. این سهم مادرانتان است. آنها سهم خودشان را دادهاند. گفتم خب من هم خواهر شهیدم دیگر. گفت نه تو باید سهم خودت را بدهی. بالاخره آنقدر اصرار کرد که من رضایت دادم. حتی یادم هست آن موقع به خاطر حرف و حدیثهایی که دورادور شنیده میشد، به نوید گفتم، نوید اگر تو بروی سوریه شاید بعضیها فکر کنند برای پول رفتهای! نوید هم خندید و گفت مامان من یک ریال هم از این راه پول نمیگیرم. من برای پول نمیروم. داوطلبانه میروم. خودم میخواهم بروم سوریه. من برای حضرت زینب(س) و امام حسین(ع) میروم.
از نحوه شهادتش خبر دارید؟
پدر شهید: جزئیاتش را که نمیدانیم. فقط میدانیم در جبهه بوکمال بوده و صحرای المیادین، با دونفر از رزمندههای سوری در کمین گرفتار میشوند و تکفیریها هر سه تایشان را شهید میکنند. پیکرشان را بعد از شهادت دفن میکنند، اما نیروهای ایرانی 20 روز بعد که منطقه آرام میشود میروند و بعد از تفحص پیکر نوید را برمیگردانند.
هدیه محضر #شهید_نوید_صفری صلوات 🌷
╭─┅═ঊ🔸ঈ═┅─╮
🌸 @adventt 🌸
╰─┅═ঊ🔸ঈ═┅─╯
#معرفی_شهید
کتاب «سلام بر ابراهیم» را خواندم و در هر صفحه اش مغناطیس این شهید آن چنان به سوی خود جذبم می کرد که از دیرشناسی شهید «هادی» حسرت خوردم. هر خاطره از شهید که در این کتاب نقل شده بود مرا به یاد شعری از «سهراب سپهری» می انداخت که چه نیکو گفته است: «بزرگ بود/ و از اهالی امروز بود/ و با تمام افق های باز نسبت داشت ...».
یکم اردیبهشت ماه سال 1336 در تهران متولد شده است. نامش را زیاد شنیده بودم و حالا زمان آن رسیده بود که این شهید را بیشتر بشناسم. 37 سال از شهادت شهید «ابراهیم هادی» می گذرد؛ پهلوان بی مزار و فرمانده گردان کمیل از لشکر محمد رسول الله (ص) که آرزوی گمنامی داشت و اگر امروز در این دیار نفس می کشید، شصت و یکمین سالروز ولادتش را جشن می گرفت.
در گفت و گو با خواهر شهید ابراهیم هادی، از ابتدا جذب عشق بی انتهای یک خواهر به برادر شهیدش شدم که حتی پس از گذشت 37 سال او را با لحنی، «ابراهیم» خطاب می کند که گویی حضور شهید در زندگی اش جریان دارد و هر لحظه اش با یاد و توسل به پاکی برادر شهیدش گره خورده است. حس غرور به داشتن برادری چون ابراهیم در صدایش موج می زند؛ مگر می شود خواهر شهید باشی آن هم از جنس پهلوان «ابراهیم» و بر خود نبالی!
شادی «ابراهیم» در گمنامی است
خانم «زهره هادی» فرزند ششم و آخر خانواده «هادی» است. او که نسبت به دیگر اعضای خانواده کمتر حضور شهید «هادی» را درک کرده است، درباره برادرش می گوید: ایشان اگرچه عمر کوتاهی داشت اما به معنای واقعی کلمه مرد و همچون معلم بود. هنگامی که با شهید درد و دل می کنم همیشه از او می خواهم از این که او را به خوبی نشناختم، مرا ببخشد.
از خواهر شهید می پرسم برای معرفی برادر شهیدتان چه برنامه هایی دارید؟ و او این گونه پاسخ می دهد: شهدا نیازی به معرفی ما ندارند. در حال حاضر برای شناسایی شهدا از خانواده ها آزمایش «دی ان ای» می گیرند. از ما هم خواستند تا آزمایش دهیم تا شاید در پاکسازی «فکه»، پیکر شهید هادی هم شناسایی شود اما ما قبول نکردیم. وقتی ابراهیم دوست داشت که گمنام شود و بدنش را برای ماندن روی خاک تربیت کرده بود، ما هم به خواسته شهیدمان احترام می گذاریم و نباید این شادی را از او بگیریم. روح ابراهیم با ماست. مادرمان پس از شهادت ابراهیم بسیار گریست و از فراق سوخت اما حالا که مادر هم پیش ابراهیم رفته است، ما هم همان کاری را می کنیم که ابراهیم دوست داشت.
بعضی از دوستان و نزدیکان می گویند که تلاش کنید تا کوچه ای به اسم شهید «هادی» شود اما پاسخ این است که مگر شهدا این راه را انتخاب کرده اند که کوچه به نامشان شود؟! خون بهای شهدا که این کارها نیست!
هدیه محضر #شهید_ابراهیم_هادی صلوات🌷
╭─┅═ঊ🔸ঈ═┅─╮
🌸 @adventt 🌸
╰─┅═ঊ🔸ঈ═┅─╯
مداحی_آنلاین_امام_عسکری_سلام_دارم.mp3@Maddahionlin
زمان:
حجم:
4.46M
🔳 #شهادت_امام_حسن_عسکری (ع)
🌴امام عسکری سلام
🌴دارم میام زائر سامرا بشم
🎤 مهدی #اکبری
l @adventt l
حجت الاسلام میرباقری-13 آبان98.mp3
زمان:
حجم:
10.13M
🔊|فایل صوتی سخنرانی
👤|حجت الاسلام میرباقری
🗓|شهادت امام حسن عسکری ع
l @adventt l