●○ مشتـاق ظھور ○●
🔶لیست اسامی بزرگوارانی که در #چهله_زیارت_عاشورا با نام ویاد شهدا شرکت کرده اند ؛ به ترتیب : ┅══───
سلام بر مشتاقان و همراهان همیشگی😄و البته ارادت ویژه خدمت عوامل پشت صحنه🤨عزیزان غایب لطفا اعلام حضور کنید لیستمون تکمیل شه😕🌹
●○ مشتـاق ظھور ○●
🍃🌸✨《دعوت نامہ》✨🌸🍃 #چله_زيارت_عاشورا #با_نام_و_یاد_شهدا 🗒 #شروع : 99/1/1 🗓 #پایان: 99/2/10 🌐مد
این پست رو هم لطف کنید توی کانال ها و گروه هاتون نشر بدین که هرکس مایل بود شرکت کنه🙏اجرکم عندالله🌺
🍃💙
۲۵اسفند سالگرد شهادت فرمانده رشید دفاع مقدس، شهردارمخلص
و خدوم سال های جبهه های نبرد ، شهیدی که آب های گرم جنوب
مثل برادرش حمید پیکرش راباخود برد و تا ابد درقلبهای ما جاویدان
ماند سردار رشید اسلام #شهید_مهدی_باکری گرامی باد
ماکه دیگـــه اثرنـــداره دعـــامون همنشین حســـین دعــاکن،بــــرامون
شادی روحش پنج صلوات
╭┅──────┅╮
🌺 @adventt 🌺
╰┅──────┅╯
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 مهمترین نکته برای داشتن یک خانواده خوب
🔻چرا خوب شوهرداری کردن برای خانمها حکم جهاد دارد؟
#تصویری #روابط_زوجین #تربیت_فرزند
╭┅──────┅╮
🌺 @adventt 🌺
╰┅──────┅╯
✳️ #مچگیری_ممنوع
⛔️با مچگیری همسرتون،اونو راستگو نمیکنید بلکه او دروغگوی #حرفه ای میشه
با:
❌کیف و جیب گشتن
❌گوشی چک کردن
❌هی کجایی،کجا میری،کی میای گفتن
❌مثل کارآگاها رفتار کردن
⚜امنیت برقرار نمیشه
بدتر باعث میشه اون به دروغ گفتن #حریص تر بشه چون ممکنه با این رفتارای شما همسرتون فکر کنه غرورش داره شکسته میشه
⚜عاقلانه رفتار کنیم
کارآگاه بازی رو بذاریم کنار اگرم مشکلی هست با #منطق و #محبت کردن حلش کنیم
👠 خانومانه
╭┅──────┅╮
🌺 @adventt 🌺
╰┅──────┅╯
خدایا
من همانم که گاه خندانم "و گاهی گریان
گاه شکرگزارم و گاهی در حال گله کردن😔
گاه بنده توام، و گاهی بنده خویش!
خدای همیشگی ام
من مبتلا به گاه و بی گاههای همواره ام
بیماری که همیشه به نسخه طبیب خویش عمل نمی کند!
اسیر خویشتنم؛😢
و گاه و بی گاههای اسارت گونه ام مرا در برگرفته است...
معبود آزاده ام!☺️
بندهای گاهها و بی گاههای زندان تنم را از هم جدا كن!😓
مرا به آغوش خویش دعوت كن!
که تشنه ترینم به آن ...
تمام این گاه و بی گاههای مدامم را، ببخش ...`😔💔
به حق بزرگی و مهربانیت...!:)
╭┅──────┅╮
🌺 @adventt 🌺
╰┅──────┅╯
صبــح ما خیر است ای یـاران
ز پیغام شما ..
جان ما مست است دائم
از می جام شـما ..
کام ما هر صبــح
شیرین گردد از پیغامتان ..
چون عسل شیرین کند ،
یزدان ما کام شــما ...
سلام و صبح تون بخیر اهالی کانال 🌺
╭┅──────┅╮
🌺 @adventt 🌺
╰┅──────┅╯
1_60096993.mp3
زمان:
حجم:
12.54M
صبح انتظار
باکلام
╭┅──────┅╮
🌺 @adventt 🌺
╰┅──────┅╯
●○ مشتـاق ظھور ○●
✅ ایام تبلیغ یک طلبه کاملا #کورونایی 😂 #قسمت_اول پرستار اول: آقا مگه با شما نیستم؟ چرا بدون ماسک ا
✅ ایام تبلیغ یک طلبه
کاملا #کورونایی😂
#قسمت_دوم
البته اینم بگم که قبلش کلی آموزش دادن و لباسامو عوض کردن و ... تا اینکه وقتی قرار شد برم کارمو شروع کنم، پرستار اول گفت: حاجی کلاهت درنمیاری؟
گفتم: به خدا نمیخوام باهاش سلفی بگیرم!
لبخندی زد و گفت: اون که بعدا مشخص میشه اما حداقل بذار این پلاستیک مخصوص را بکشم رو کلاهت ...
گفتم: کلاه نیست ... بهش میگیم عمامه!
گفت: خب حالا همین ... عمامه ... که یه وقت کثیف نشه.
از دلسوزیش و توجهش تودلم خوشحال شدم و براش دعای خیر کردم.
چون دستکش دستم بود، یکی از آقایون اومد وعمامم را از سرم برداشت و با همون پرستار اولیه یه پلاستیک مخصوص دورش کشیدن و میخواستن دوباره بذارن سرم.
من حدودا ده سال پیش توسط یه بزرگ و صاحب نفس معمم شدم. چون هم وقتش بود که معمم بشم و هم اگه نمیشدم نمیذاشتن رساله سطح سه (فوق لیسانس) بنویسم و امتحانات درس خارج نمیگرفتن و ...
اما از شما چه پنهون، اون لحظه که اون دکتره و خانم پرستاره داشتن عماعمو درست میکردن و پلاستیک مخصوص دورش میکشیدن و بعدش دکتره بسم الله گفت و دستشو آورد به طرفم، و پرستاره هم از پشت سر دکتره روی نوک انگشتاش ایستاده بود که ببینه چطوری میذاره روی سرم و چه شکلی میشم، احساس کردم حقیقتا دارم به صورت واقعی معمم شدم و امام زمان خیلی راضی تره!
حس خوبی بود.
خدا قسمتتون کنه.
رفتم وسط سالن ... وسط همه بیمارانی که روی تخت خوابیده بودند... آدرنالین شیطنتم داشت غلیان میکرد و با حالتی از طنز و لبخند، با صدای بلند و با سبک اون خواننده خاک بر سر گفتم:
«سلام گلای روی تخت
کوروناییای سر سخت
آخوند براتون اومده
از تو فضا اومده ...»🤣😂
اولش همه تعجب کردن😳👀
اما خدا آبرومو حفظ کرد😉
چون یهو دیدم صدای خنده پرستار و دکتر و بیمار و خدمه بود که بلند شد...😆😅😂🤣😆😅🤣
گفتم:
بسم الله الرحمن الرحیم
محمدم! 😌
و تا از خنده نترکین دست از سرتون بر نمیدارم! ☺️
(و حالا اگه نمیدین دهنمون سرویس کنند، شعر را ادامه دادم
اما تا نیم ساعت ملت از خنده غش کرد...)
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه