در روایتی از #انس_بن_مالک آمده است که یک #دانشمند_یهودی پس از رحلت پیامبر(ص) وارد مدینه شد، و چون از وصیّ پیامبر(ص) سؤال کرد، او را به حضور #ابوبکر آوردند.
یهودی گفت: من سؤالاتی دارم که جز پیامبر و یا وصیّ او کسی دیگر نمی تواند آنها را پاسخ دهد: ابوبکر گفت: هر چه می خواهی سؤال کن.
یهودی: مرا خبر ده از چیزی که برای خدانیست، و از آنچه در نزد او نیست، و آنچه را که خدا آن را نمی داند؟!!
ابوبکر چون #پاسخ وی را نمی دانست، او را متهم کرده و گفت: اینها سؤالات افراد بی دین است و آن گاه قصد کرد که آن یهودی را #تنبیه نماید!!
ابن عباس خطاب به ابوبکر گفت: با مردی یهودی انصاف نکردید، یا جوابش را بگوئید، و یا به حضور #امیرالمؤمنین علی(ع) روید، زیرا من از پیامبر خدا شنیدم که او را دعا کرد..
ابوبکر و یهودی و همراهان به خانه علی(ع) آمده و سؤال یهودی را مطرح ساختند. حضرت در جواب او فرمود: امّا آنچه را که خدا نمی داند عقیده شما یهودیهاست که می گوئید: عُزَیر فرزند خداست در حالی که او برای خویش فرزندی قایل نیست.
در مورد سؤال دومتان ظلم و ستم است، که نزد خداوند اینها وجود ندارد.
امّا این که در سؤال سوّم پرسیده اید آن چیست که برای خدا نیست؟ آن شریک و همتا است که #پروردگار عالم از آن مبرّا است.
هنگامی که یهودی این جواب های درست را شنید، زبان به اظهار شهادت گشود و گفت: اشهد أن لا اله الاّ الله، و اشهد أنّ محمدا رسولُ الله، و اشهد أنّک وصیُّ رسولِ الله در حالی که ابوبکر و مسلمانان حاضر این صحنه را تماشا می کردند، با شادی و خوشحالی زبان به تحسین امام علی(ع) گشوده و به اتفاق گفتند: یا مفرِّج الکُرَبِ؛ ای علی! ای مرد بزرگواری که غم ها و غصه ها را از ما برطرف کردی!
📚 شیخ عبدالحسین علامه امینی، الغدیر، ج 7،ص 178، دارالکتب العربی، بیروت، 1379 ق؛ علی بن شهر آشوب، مناقب علی آل ابیطالب، ج 2، ص 257، چاپ حیدریه، نجف اشرف، 1376 ق.
🌐 telegram.me/joinchat/AcxKRzvWcZM1WQ2F08k7ig
🌐 @adyan8