eitaa logo
شبکه ادیان
9.9هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
43 فایل
اولین و تأثیر گذارترین کانال ادیان نقد عرفان های کاذب پاسخ به شبهات
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶روزی (علیه السلام) شخصی را نزد بختیشوع بزرگ پزشکان دربار عباسی ، فرستاد و از او خواست تا یکی از شاگردان خود را نزد حضرت بفرستد. 🔶در آن روزگار امام حسن عسکری (علیه السلام) در شهر به سر می برد بختیشوع که از شخصیت امام آگاه بود، بهترین شاگرد خود را انتخاب می کند و هنگام فرستادن به او می گوید: برو ولی بدان که در میان مردم زمین او [ امام حسن (علیه السلام)] از همه عالم تر است. پس مراقب باش که در مورد آنچه به تو دستور می دهد، اعتراض نکنی. 🔶شاگرد عمل فصد (خون گرفتن) را طبق دستور امام (علیه السلام) به شیوه ای شگفت انگیز انجام داد و در طی یک روز چند بار از حضرت مقدار زیادی خون گرفت. 🔶هنگامی که شاگرد شگفت زده چگونگی عمل را برای استادش، گزارش داد او نیز سخت متحیر ماند. 🔶او به اتفاق شاگرد ممتازش سه روز کتاب های طبی را مطالعه کرد ولی راه به جایی نبرد و از چگونگی عملی که شاگرد در مورد امام حسن عسگری (علیه السلام) انجام داده بود، سر در نیاورد. 🔶لذا به این فکر افتاد تا از استادش که راهبی در دیر العاقول بود و سرآمد دانشمندان مسیحی آن روزگار به شمار می رفت، در این موضوع نظر خواهی کند. او طی نامه ای ماجرا را گزارش کرد و شاگرد نامه را به دیر العاقول برد. 🔶این راهب، سالیان دراز در این دیر به عبادت و گوشه نشینی پرداخته بود. تا راهب نامه را مطالعه کرداز شاگرد پرسید: – آیا کسی که آن عمل را انجام داده است، تویی؟ – آری. -خوشا به سعادت مادرت. 🔶آنگاه راهب باسرعت بر مرکبی سوار می شود و همراه شاگرد عازم سامرا، منزل امام حسن (علیه السلام)، می شود. 🔶هنگامی که شاگرد و راهب به در خانه حضرت رسیدند، در باز شد و خدمتکاری بیرون آمد و گفت: راهب دیرالعاقول به درون خانه بیاید. و در بسته شد و دیگر از راهب خبری نبود. 🔶شاگرد می گوید: «صبح روز بعد چون راهب از منزل حضرت خارج شد، دیدم صلیب خود را باز کرده، لباس های رهبانیت را از تن در آورده و لباس های مسلمانی به تن کرده و اسلام آورده است تا آخر عمر در خدمت حضرت بود. 🌐 @adyan8