eitaa logo
آیین حقوقی و اجتماعی🇮🇷
917 دنبال‌کننده
6هزار عکس
4.8هزار ویدیو
62 فایل
●رویکرد کانال : ○حقوقی و اجتماعی○ ●در صورت مشاوره ، با شماره ی زیر تماس حاصل فرمایید . ▪مانلی آیین ▪ ✔ وکیل پایه یک دادگستری ✔ مشاور کلیه امور حقوقی،کیفری و خانواده 0912 3853821 ☎️ 021 77453217 ☎️
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5812163960736057394.mp3
7.57M
🎙 محمدرضا طاهری 🕌اگه گرفتاری بگو یا جواد الائمه 🏴شهادت امام جواد الائمه علیه السّلام تسلیت باد.
همستر کمبت.mp3
6.61M
🎙 توضیح کوتاه درباره بازی جدید 🐹 سود این بازی از کجاست؟!! ⭕️ آیا ارزش دارد وقت و انرژی و اعصاب خود را وقف آن کنیم؟!! ⭕️ آیا با کلیک کردن می‌توان از این بازی کرد؟!! ⭕️ آیا خرید و فروش ارز جایز است؟!!
✍🏻✍🏻بازی با الفاظ/ خطرناک و نابود کننده 📌📌در مبانی بسیاری از عرفان های کاذب این مهم در لابلای متون به چشم می خورد که خداوند، قادر مطلق نیست! البته شبه معنویت ها و معنویت های بدلی شرقی صراحتا این مطلب را نمی گویند اما با بررسی سخنان هر یک از آنان و یا مطالعه کتب آنان به صراحت با چنین اعتقادات و جملاتی مواجه خواهید شد. قصد نام بردن از فرق نیست اما برای نمونه می توان از تعالیم جی پی واسوانی نام برد که معتقد است: قانون حاکم بر زندگی بشر قانون (کارما) است و به زعم وی یک قانون ابدی و کیهانی است. 📌📌خداوند در شبه معنویت ها در اجرای اختیارات خود دارای محدودیت است! و یکی از این محدودیت ها، قانون کارما است. مثلا در آموزه های هندویی در حوزه شبه معنویت ها خداوند در برابر کارما اختیاری ندارد و چنانچه این قانون عمل کند، او نمی تواند کاری انجام دهد. (چرا انسان های خوب رنج می بینند؟ جی پی واسونی، ص15) 📌📌در این اعتقاد، خداوند بیش از آنچه به ظاهر گفته می شود، مقهور قانون کارماست! و در واقع چنانچه خالقیت خداوند نیز در این اندیشه پذیرفته شود، اعتقاد براین است که ربوبیت جهان بر عهده قانون کارما است! 📌📌در حقیقت اینطور باید گفت که عبارات اغواکننده و احساس برانگیز در باب مهربانی خداوند که در قانون کارما بسیار استفاده می شود، پوششی برای ضعف و عجز خداوند است. در واقع باید گفت خدا نه به سبب عشقش به بندگان، که از سر عجز، قادر به مجازات کسی نیست، و اگر در مورد انسان ها به قضاوت نمی نشیند و آن ها را کیفر نمی دهد، علتش خارج بودن این امور از ید قدرت اوست! درحالی که قانون کارما درمقام مجازات کننده، هیچ فردی را از زیر تیغ مجازات خود فرو نمی گذارد و در آموزه های عرفان های کاذب قانون کارما قدرتی فراتر از قدرت پروردگار است!!!
موضوع شناسی نات کوین، همستر و.mp3
41.4M
برادران موضوع: موضوع شناسی نات کوین، همستر و ... ارائه دهنده: حجت الاسلام جواد عبادی زمان: پنجشنبه 17 خرداد 1403 مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
1_11826397541.mp3
3.5M
👈👈 برنامه‌ای حساب شده برای مهم پیش‌رو و جوانان ما ... 👌 کلیک کن پول دربیار !!! 🔊«شاهرخ ابراهیمی» کارشناس فضای مجازی و رسانه 👈 بازگشت وسیع کاربران به تلگرام بعد از تاثیر خوب شبکه های اجتماعی داخلی و تعریف زمین بازی در 👈 به نظر شما تلگرامی، صرفا برای بازی و درآمد هست 👈 برهم زدن آرامش عمومی و کشاندن افکار عمومی به آشوب و اغتشاش با سودای درآمدزایی
36.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهید القدس سعید آبیار با حضور باشکوه مردم کرج تا عرش خدا بدرقه شد
صریح و شفاف عرض می‌ شود 🔶 تیم انقلاب این ۴ نفر هستند. با توجه به سناریوهای مختلف معاندین و البته اصلاح طلبان و معتدلین، احتمال هر نوع اجماع یا اقدامی ممکن است. هر نوع! 🔷پس اخلاقا و شرعا،هرگونه تخریب، توهین،سیاه نمایی علیه هر کدام از این تیم اصلی، خطا و عین خیانت است،از جانب هرکسی از هر طیفی باشد. 🔶همانطور که عوامل تخریب و عدم اتحاد منجر به نکبت سال ۹۲ ، در هشت سال خسارت روحانی شریکند. 🔷تخریب و تحقیر این تیم، خیانت است. چون هم اصلاح‌طلبان و هم سرویس‌های اطلاعاتی سناریوی A و B طراحی کردند و رعایت برخی حدود، باطل السحر آن‌ها خواهد بود ❌هر سایت و رسانه ای یا گروه و کانالی که در حال تخریب بود حتی ذره ای توهین،او هیچ نسبتی با این جماعت ندارد و فقط هدف دشمن را برآورده میکند این روزها خیلی حواس ها جمع باشه تو زمین دشمن بازی نکنید.. ✅️اگر ب انقلاب ونظام اسلامی پایبند هستی باید اخلاق را هم رعایت کنی. نقد منصفانه با تخریب حقیرانه فرق می کند✋️ کانال آیین حقوقی واجتماعی در ایتا https://eitaa.com/joinchat/3317825566C441620a8e1
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ تزکیه نفس از بدو تولد نگذارید فرزند به چیزی وابستگی و تعلق شدید پیدا کند‼️ 🎙 آقا مرتضی تهرانی | ۹۰/۰۴/۱۶
📨 :حزب‌الله در پاسخ به ت.ر.و.ر شهید سعید آبیار در سوریه ؛ ۳۰ نظامی صهیون را به جهنم فرستا د.
🕋 نماز دهه اول ذی الحجه از امشب شروع میشه انشاالله از فیض و ثواب این نماز بی بهره نباشید 🤲
❤️‍🔥امروز ساعت ۵ صبح دخترم بیدارم کرد گفت بابا من کلاس دارم من و میبری دانشگاه گفتم اره دخترم میبرم وقتی امدم از در پارکینگ بیرون تو ماشین نشستم تا دخترم بیاد دیدم یه اقای پاکبانی داره کوچه رو جارو میکنه ولی خیلی ناشیانه و اصلا معلومه بلد نیست خب من پاکبان کوچه رو میشناختم اقای عزیزی یه پیرمرد خوش برخورد و با حال بود.. ولی نوع جارو كردن این كمى ناشيانه بود؛ تا حالا  در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛  رفتم دخترم و رساندم و برگشتم دیدم هنوز داره با آشغالها بازی میکنه. كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مُخم. در ماشین  رو باز كردم و صداش كردم «عزيز   خوبى؟ يه لحظه تشريف بيار. خيلى شق و رق   اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش خيلى شُسته رُفته جواب داد: «سلام. در خدمتم  مشكلى پيش اومده؟» از لحن و نوع برخوردش جا خوردم. نفس هاش تو سحرگاه زیادی پر انرژی بود؛ به ذهنم رسید که یه کم مهربان تر برخورد کنم. "خسته نباشی گفتم بیا تو الاچیق یه قهوه بزنیم" بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف  اومد داخل و نشست. اون يكى هدفون هم از گوشش در آورد؛ دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد. پرسيدم «چى گوش ميدى؟». گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه». كنجكاوتر شدم : « انگليسى؟! موضوعش چيه؟» گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى». شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد! « فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچی چيزى رو مى خونى؟». با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ ... به خاطر شغلمه. » از سرایدار ساختمان دو تا ابجوش گرفتم دو تا علی کافه انداختم رفتم سر میز متعجب تر پرسیدم که  متوجه نميشم اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟». نگاه ش را يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت: « من استاد هستم تو دانشگاه. » قبل از اينكه بخام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم و ادامه داد: « من پدرم پاكبان اين منطقه است. اقاى عزيزى. در مورد شما  و روانشاد پسرتونم  هم براى ما خيلى تعريف كرده همیشه میگفت یه پهلوون تو کوچه هست که مهربانه.   امشب تا دیدم شناختمون چون عکس تون رو با بابا دیده بودم.  جناب خمارلو  من دكتراى اقتصاد دارم؛ و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره. به پدرم هر چى ميگيم زير بار نمى ره که بازخريد شه؛ ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه. هم كمكش كرده باشيم هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند.» چند لحظه سكوت فضای بین ما  رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل شده بود. استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش. بغلش كردم و گفتم «درود به شرفت مرد. قدر باباتم بدون. خيلى آدم درست و مهربونیه..
حتی اگر مساجدشان را خراب کنند، دست‌شان به ایمان‌شان نمیرسد...