در کربلا چه گذشت؟
شیعیان شیخ عباس قمی را با مفاتیح الجنان میشناسند اما حق او بر گردن شیعه بیش از اینهاست. شیخ عباس، مقتلی مفصلتر از لهوف به یادگار گذاشته با نام «نفسالمهموم» که نامش برگرفته از حدیث امام صادق(ع) است که فرمود: « نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبیحٌ وَ همُّه لَنا عِبادَةٌ وَ کِتمانُ سِرّنا جِهادُ فی سَبیلِ الله » ترجمه: نَفَس کسی که به خاطر مظلومیت ما اندوهگین شود تسبیح است، اندوه بر ما عبادت است و کتمان و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. نفسالمهموم از لهوف مفصلتر و از همین روی به لحاظ تاریخشناسانه دقیقتر است.
آغازش همانند لهوف با ولادت امام است اما پایانش با قیام مختار خاتمه یافته. باب اول، حاوی دو فصل است فضایل امام حسین(ع) و همچنین ثواب گریستن در عزای امام حسین و لعن قاتلان وی. باب دوم، حاوی رخدادهایی است که بعد از بیعت کردن مردم با یزید بنمعاویه تا شهادت امام حسین(ع) اتفاق افتاده است. این باب مفصلترین باب کتاب و در ۲۰ فصل تنظیم شده است. باب سوم، حاوی وقایع بعد از شهادت امام حسین(ع) است. باب چهارم، حاوی رویدادهای پس از شهادت امام حسین(ع)، مانند گریستن آسمان، ناله فرشتگان و گریستن جنیان است. باب پنجم، درباره فرزندان و زنان امام و فضیلت زیارت آنها و همچنین ستم حاکمان ظالم در تخریب بارگاه حسینی است در خاتمه کتاب، قیام توابین و قیام مختار شرح داده شده است.
#کتاب_عاشورایی
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
سیدمرتضی آوینی روایت فتح را که ساخت و شبهای جمعه از تلویزیون پخش میشد، خیلیها او را نمیشناختند. گرچه در بین اهالی سینما و روشنفکران (به اعتبار گذشتهاش) سرشناس بود اما در میان توده مردم، ناشناس بود. روایت فتح، نریشنهایی داشت که با صدای آسمانی آقا مرتضی خوانده میشد. نریشنها را هم خودش مینوشت. بیدلیل «سیدشهیدان اهل قلم» نشده است. با همان نگاه که نریشنهای روایت فتح را نوشته، کتاب عاشورایی «فتح خون» را نوشته و همان جوش و خروش در لابهلای صفحات کتاب موج میزند. «فتح خون» با شهادت شهیدآوینی ناتمام میماند. محرم امسال محمود کریمی، مراسم هیات خود در چیذر را با نوحهخوانی از متن همین کتاب آقا مرتضی آغاز کرد. او فتح خون میخواند و عزاداران سینه میزدند. فتح خون روایت تاویلی از «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا » است.
#کتاب_عاشورایی
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
قیام حسین (ع)
این کتاب به اعتبار نویسنده تاریخدان و معاصرش، سیدجعفر شهیدی، اغراق نیست اگر بگوییم یکی از بهترین تحلیلها درباره چرایی قیام حسین بنعلی است. نویسنده از مهمترین اساتید تاریخ است و آثار او همیشه دریچه جدیدی به روی تاریخ گشوده است. شاید مطالعه این عبارات از نویسنده در مقدمه کتاب انگیزهبخش باشد: «درباره علل این رویداد، عقیده من نیز مانند دیگر تاریخنویسان گذشته و بعض تاریخنویسان امروز بود، لیکن بررسی چند واقعه در تاریخ 50 ساله آغاز اسلام، سبب شد که این حادثه را نیز بهگونهای دیگر بررسی کنم تا علل حقیقی آن را چنانکه بوده است بیابم. نتیجه این بررسیها این شد که دانستم بخش مهمی از حادثههای تاریخ اسلام- بهخصوص از آغاز تا عصر اول عباسی- نه چنان است که تاریخنویسان گذشته به قلم آوردهاند و نه آیندگان آن را بهعنوان اصل مسلم پذیرفتهاند.»
#کتاب_عاشورایی
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
حسن رحیمپورازغدی از مغزهای متفکر جریان انقلابی است که در اوایل دهه 80 با سخنرانیهای مستدل و صریح، باب جدیدی از روشنگری را به روی جامعه جوان گشود. جامعهای که پس از جلال آلاحمد و مرتضی مطهری و علی شریعتی، تشنه روشنفکر انقلابی بود. روشنفکری که خواب را از سر، بپراند و چرتها را پاره کند. «حسین عقل سرخ» مجموعه پیاده و تنظیم شده سه نشست رحیمپورازغدی با دانشجویان در محرم سال 1380 است با موضوع: 1- با «عقل» در عاشورا 2-عاشورا، پایان تاویل 3- حسین از مستضعفان میگوید.
#کتاب_عاشورایی
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan
عزاداریهای نامشروع
جلال آلاحمد را با غربزدگی بشناسیم. جلال، محور کانون نویسندگان بود. خودش بانی این جمع بود اما شهامت ایستادگی در برابر کجرویهای آنان را داشت. جلال، حر ادبیات ما بود، آنچنان که آوینی علیه تاریکاندیشی روشنفکران برج عاج نشین زمان شورید، جلال آلاحمد هم علیه روشنفکری نامشروع موضع داشت و به قدری روشنگریهایش موثر واقع شد که پس از مرگش جریانساز شد و کینه جلال هم در جریان روشنفکری تداوم یافته تا جایی که بعد از نیم قرن از مرگش هنوز او را سانسور میکنند همچنان که در حیاتش بایکوت بود. چرا؟ چون مذهبی بود ولی متحجر نبود. خسی در میقات را نوشت و همانجا هم از حسین و قیام حسین مستقیما و صراحتا یاد کرد. برای آلاحمد مذهب، افیون تودهها نبود. «... دو تا چفیه خریدم، سه تا عصای خیزران، چند تا بسته عود شاخهای و چهار تا قلم خودنویس و حضرات همسفرها پرسوجوکنان که تو چه خریدهای؟ از قلم خوششان آمد و چند نفری سراغ گرفتند که بخرند اما از خیزران خوششان نیامد. کسی چیزی نگفت ولی میشد فهمید چرا. آخر تیری که گلوی علی اصغر را درید از چوب خیزران بود... مگر میشود سفرنامه حج بنویسی و گریز به کربلا نزنی؟»
این را نقل کردم که بگویم آسیبشناسی عزاداری از زبان چنین کسی حتما خواندنی است!
#کتاب_عاشورایی
@aeenejan
eitaa.com/aeenejan