این متن برنده جایزه ادبی کوتاه آلمان شد
مردی
درحال
مرگ بود
وقتی كه
متوجه
مرگش شد
خدا را با
جعبه ای
در دست دید
*خدا* :
وقت رفتنه
*مرد* :
به این زودی؟
من نقشه های
زیادی داشتم
*خدا* :
متاسفم
ولی وقت
رفتنه
*مرد* :
در جعبه ات
چي دارید؟
*خدا* :
متعلقات
تو را
*مرد* :
متعلقات
من ؟
یعنی
همه چیزهای
من ؛
لباسهام
پولهایم و ـ ـ ـ
*خدا* :
آنها ديگر
مال تو
نیستند
آنها متعلق به
زمین هستند
*مرد* :
خاطراتم چی ؟
*خدا* :
آنها متعلق
به زمان
هستند
*مرد* :
خانواده و
دوستانم ؟
*خدا* :
نه ،
آنها موقتي
بودند
*مرد* :
زن و
بچه هایم ؟
*خدا* :
آنها متعلق به
قلبت بود
*مرد* :
پس وسایل
داخل جعبه
حتما
اعضاي
بدنم
هستند ؟
*خدا* :
نه ؛
آنها متعلق
به گردوغبار
هستند
*مرد* :
پس مطمئنا
روحم است ؟
*خدا* :
اشتباه
می کنی
روح تو
متعلق
به من است
مرد با اشك
در چشمهايش
و باترس زیاد
جعبه در دست
خدا را گرفت
و باز كرد ؛
دید خالی
است!
مرد
دل شکسته
گفت :
من هرگز
چیزی نداشتم ؟
*خدا* :
درسته ،
تو مالك
هیچ چیز
نبودی !
*مرد* :
پس من
چی داشتم ؟
*خدا* :
لحظات زندگی
مال تو بود ؛
هر لحظه که
زندگی کردی
مال تو بود .
زندگی
فقط
لحظه ها
هستند
قدر
لحظه ها را
بدانیم و
لحظه ها را
دوست
داشته
باشیم
آنچه از سر گذشت ؛ شد سر گذشت
حیف بی دقت گذشت ؛ اما گذشت!
تا که خواستیم یک «دو روزی» فکر کنیم
بر در خانه نوشتند؛ ⇦در گذشت🏴😭🏴
༻﷽༺
مى زند آتش به قلبم سوز داغ عسكرى
گيرد امشب اشك من هر دم سراغ عسكرى
شد به سن كودكى فرزند دلبندش يتيم
گشت دُرّ اشك مهدى چلچراغ عسكرى
✨شهادت امام حسن عسکری(ع)تسلیت✨
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
@afarinesh1
✅ برنامه المپیاد درون مدرسه ای امروز با حضور مسئولین استانی و شهرستانی و همراهی دبیران محترم در آموزشگاه اجرا شد.👇
@afarinesh1
👌در پایان مراسم اذان ظهر توسط کارشناسی قرآن و عترت شهرستان و نماز جماعت با حضور مسئولین و دبیران در کنار صفوف دانش آموزان گرامی اقامه شد👇
@afarinesh1
#تلنگرانه
دیدن فیلم #مستهجن برای تضعیف روحیه!
توی اسارت ، عراقی ها برا تضعیف روحیه ی ما فیلمای زننده پخش می کردند ؛
یه روز یکی از بچه ها به نشانه اعتراض تلویزیون رو خاموش کرد ،
عراقی ها گرفتن و بردنش بیرون ، هیچ کس ازش خبر نداشت ....
برا استراحت مارو فرستادن به حیاط اردوگاه ، وارد حیاط که شدیم اون بسیجی رو دیدیم ، یه چاله کنده بودند و تا گردن گذاشته بودنش داخل چاله فقط سرش پیدا بود ، شب که شد صدای الله اکبر و ناله های اون بسیجی بلند شد ، همه نگرانش بودیم ،😢 صبح که شد گفتند شهید شده ، خیلی دنبال این بودیم علت ناله و فریاد دیشبش رو بدونیم...🤔 وقتی یکی از نگهبانان علتش رو گفت مو به تنمون راست شد ...
می گفت : زیر خاک این منطقه موشهای صحرایی گوشت خوار وجود داره ، موشها حس بویائی قوی دارن ، وقتی متوجه دوستتون شدن بهش حمله کردن و گوشت بدنش رو تیکه تیکه خوردن .😰
علت شهادت و ناله هاش هم همین بوده ، صبح که بدنش رو آوردیم بیرون تکه تکه شده بود...😞
اینطوری شهید دادیم و حالا بعضیامون راحت پای کانالهای ماهواره نشستیم😔 و صحنه های زننده رو تماشا میکنیم و گاهی با خانواده هم همراهی می کنیم و نمی دانیم یه روز همان شهید رو میارن تا توضیح بده به چه قیمتی چشم خود رو از گناه حفظ کرده و غصه ی دوستان هم اسارتی خود رو داشته و شهادت رو بجون خریده تا خود و دوستانش مبتلا به دیدن صحنه های زننده نشن...
📙وصیتنامه شهید #مجید_محمودی🌸
#شهید #شهادت💕
#سلام #بر شهدا
@afarinesh1