تبعیض تنشزا
✍محدثه زندی
#بخش_دوم
ملتهای جهان چگونه به سازمان مللی اعتماد کنند که دبیرکلش بیشرمانه در مقابل چشم دوربینها اعتراف کرد که در قبال گرفتن مثلا کمک مالی از عربستان در برابر جنایات سعودیها در یمن سکوت کرده است؟ و این اولین و آخرین برخورد دوگانه سازمان ملل نبوده و نیست.
سازمان ملل با کوتاهی در انجام وظایف خود و عدم رعایت اصل برابری انسانها و ملتها در برابر قانون، خود بزرگترین عامل جسارتیافتن قلدرهای جهان است و این تبعیض در اعمال قوانین باعث بیثباتی در منطقه غرب آسیا و جهان است. که اگر او به وظایف خود عمل کرده و زورگویان ضدبشر جهان را مهار میکرد شاید نیاز به اقدام مستقیم خود کشورها از جمله ایران نمیبود.
بعد از عملیات طوفان الاقصی و وعده صادق، ناکارآمدی سازمان ملل و شورای امنیت، که نمایندهی نظم کنونی جهاناند، برای ایجاد برابری و صلح پایدار در جهان به وضوح برای تمام جهانیان روشن شد.وقت آن است که جهانیان از این سازمان ناکارآمد مطالبه کرده و از او بخواهند رفتارش را در جهت برابری انسانها و ملتها تغییر دهد و با شجاعت در مقابل زورگویان عالم که خطری برای صلح و امنیت جهان هستند، بایستد و بیش از این آبروی خود را فدای قدرتهای در حال اضمحلالی مثل صهیونیست و آمریکای جنایکار نکند و اگر همچنان به این رویکرد خود ادامه دهد باید مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده بگیرد.
#پایان
#وعده_صادق
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
با خودمان مهربانتر باشیم
✍فاطمه میریطایفهفرد
یاد نگرفتم از ناخوشی کسی خوشحال شوم، یاد ندارم کسی را برای اتفاقی که خودش مقصر نیست مسخره کردهباشم.
قطعا هر واقعهی طبیعی که کشوری را دچار اختلال میکند ناخوشایند است، اما در این سالهای اخیر چقدر با کلیپهایی مواجه شدیم که توانایی ایرانی را زیر سؤال بردهاست یا نقص در یک سیستمی را به هوش ایرانی نسبت دادهاست. حتی حوادث طبیعی هم دلیلی بوده بر خود تحقیری، مثل سیل، زلزله و...
قطعا باید اتفاقات خوب در راستای هرچه بهتر شدن شرایط کشور انجام داد و در این شکی نیست اما مشکل اینجاست که چرا مقیاس و معیار و سنگ محک همه ایراد بگیران یکسان عمل نمیکند؟
این روزها فیلمهایی از سیل دبی پربازدید شدهاست. یک واقعه طبیعی که کشوری بر مدار مظاهر بهترین شهرسازیهای دنیا را این چنین زمینگیر کردهاست. دبی با زیر ساختهای پرهزینه و اکثرا تازه ساز از پس این شرایط آب و هوایی برنیامده و وضع از آنچه فکر میکنیم فاجعه بارتر است.
با تاکید بر جمله اولم میگویم، خودتحقیری و خود کمبینی، بلا و بیماری بدعلاج و سوغات غرب است که هرچه بیشتر در آن بیوفتیم، کمتر نجات مییابیم.
درون مایه و هویت شهرها بیش از مظاهر تمدنی با افراد آن ارج مییابد و مصداق "شرف المكان بالمكين" است. افراد شهر، شهر را میسازند و رشد میدهند، اگر این روحیه خود تحقیری حاکم باشد چه چیزی از شهرها و ملتها باقی میماند؟!
با وام گرفتن از اوضاع نابسامان دبی، فقط میخواستم بگویم که مشکل و ناملایمات برای هر شهری امکان وقوع دارد و خدا هیچ قومی را بیامتحان رها نکردهاست. گاهی سختی و تعب مقدمه رشد فردی و اجتماعی جامعه است برای حرکت به سوی امید به سمت روشنایی.
در این میان باید باید باید با خودمان مهربانتر باشیم و از شکستها پلی به سوی پیروزی بسازیم. دنیا به تواناییهای ما باور دارد، خودمان هم خودمان را باور کنیم.
یا علی
#وعده_صادق
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
تکراری پیامبرانه
✍صالحی منش
از چهارگوشه دنیا بهترین و ماهرترین ها جمع شده بودند، با پیشرفته ترین و مجهزترین وسایل.
بالای میدان جایی که همه مردم خوب آنها را ببینند، حسابی بساط کرده بودند. به امید آنکه با مهارتهای خود فرعون را راضی و دنیای خود را آباد کنند.
فرعون می خواست با ترفند ساحران مردم مجذوب و برده اش شوند.
ناگهان جیغ و داد و هورای مردم به هوا بلند شد. با طناب هایی بی جان نمایشی به راه افتاد از مارهایی بزرگ که تند و چابک حرکت می کردند و تسلیم دست ساحران بودند.
عده ای از مردم واقعا ترسیده بودند، مبادا مارها آنها را ببلعند و عده ای ذوق زده از شکوه نمایش فرعون فریاد آفرین سر می دادند.
ساحران کار خود را هنرمندانه انجام دادند عیب و نقصی نداشت. هیاهوی مردم در غرورشان می دمید.
برق خوشحالی در چشم فرعون درخشید.
مردم همچنان در شور و هیجان آن نمایش عظیم بودند.
بیچاره ها نمی دانستند همه آنچه می بینند خطای دید خودشان است. فرعون ساحران را استخدام کرده تا از نادانی و حماقت مردم سود ببرند و افعی های ترسناک بیافرینند.
حالا نوبت حریف بود. مردی که فرعون همه گوش ها را از خیانت او به وطن و آیین کهن پر کرده بود.
تنها بود. هیچ یک از اسباب و وسایل ساحران را نداشت. شکوه و تجمل فرعون را هم نداشت.
تنها یارش برادرش بود و تنها وسیله اش چوبی خشک بود که با آن چوپانی میکرد و برگ درختان را پایین می ریخت. می گفت خدا هم با اوست. همان خدایی که زمین را بستر آرامش انسان قرار داده، باران می باراند و گیاهان جور واجور می رویاند.
می گفت پروردگار من هر کسی را با خلقتی ویژه آفریده و او را هدایت می کند.
فرعون با او در افتاده بود که این خدای تو آدم های گذشته را چه می کند؟ تو دروغ گویی. آمده ای ما را از سرزمین آباء و اجدادیمان بیرون کنی.
با آن همه سادگی اش ادعاهایی بزرگ هم داشت. می گفت من و برادرم فرستاده خدا هستیم. مردم را از اسارت و بردگی رها کن تا با آنها از این سرزمین برویم اما فرعون تسلیم هیچ منطق و دلیلی نبود و دست از آزار و استکبار خود برنمی داشت.
چوب دستی خود را انداخت. ناگهان اژدهایی بزرگ در یک چشم به هم زدن، دهان باز کرد و همه مارهای پرسرعت و بزرگ را بلعید.
فرعون همانطور که باد به غبغب انداخته بود، گردن برافراشته بود و چشم در چشم موسی دوخته بود، ناگهان چوبی خشکیده بر تخت خدایی اش شد. همه چیزش را باخته بود حتی رنگ و رویش را. چه رسد به ابهت و سلطنتش.
ساحران هم نفهمیدند عصای موسی با کدام ترفند جادویی بساط آنها را بلعید. آن همه مهارت و تخصص، سرمایه و تجهیزات، در لحظه نابود شد.
چشمها گرد شده بود، زمان بی حرکت بر عصای موسی قفل شده بود.
عده ای از مردم، عده ای دیگر را پایمال می کردند و از روی سر و کله یکدیگر می گریختند. جیغ ممتد جمعیت قطع نمی شد.
حالا همه باور کرده بودند او فرستاده خداست، حرف هایش راست است و خدا با اوست.
تاریخ در ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ تکرار شد. پهباد و موشک ایرانی همه ابهت و شکوه اسرائیل را که خطای فهم مردم بود یک شبه بلعید.
به جمهوری اسلامی ایران که همه عمر خود را با تحریم و تهدید فرعون ها در استضعاف به سر برده بود و خونها از او رفته بود نمی آمد که سلاح او چنین معجزه ای بیافریند. اما وعده خدا همیشه صادق است. وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى ٱلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ «فِي ٱلۡأَرۡضِ وَنَجۡعَلَهُمۡ أَئِمَّةٗ وَنَجۡعَلَهُمُ ٱلۡوَٰرِثِينَ» (قصص،٥)
تاریخ پیامبران تکرار شد و موشک ایرانی به رسم پیامبران هیچ بی گناهی را نکشت، فقط برای اثبات حق ایران شلیک شد. همانطور که اژدهای موسی هیچ کس را ندرید و فقط برای اثبات حقانیت موسی دهان باز کرد.
تاریخ تکرار شد. همه جهان پهباد و موشک ایران را دیدند اما برخی باور نکردند، چون ایمان نوری است در دلها که با چشم سر به دست نمی آید چشم دلت باید بینا باشد.
امروز بسیاری به ابرقدرتی تنها حکومت شیعه با رهبری ولی فقیه ایمان آوردند، و خود را از اسارت رسانه های اسرائیلی نجات دادند اما فرعونها از رو نمی روند. تهمت و تهدید و تحریم را ادامه می دهند تا ایمان ها را بربایند و مقاومت ها را بشکنند. باید صبر و تلاش کنیم و به دنیا خبر دهیم که خدای موسی با سید علی خامنه ای -ایده الله تعالی- است.
هر کس زمین را بدون ظلم و ستم فرعونها میخواهد باید در جبهه او برای نابودی اسرائیل تلاش کند، تا روزی که اژدهای موسی -علیه و علی نبینا و آله السلام- از آستین یداللهی حضرت مهدی -علیه السلام- بیرون بیاید و همه فرعون های بزرگ و کوچک را ببلعد.
آمین یا رب المستضعفین و الاحرار
#وعده_صادق
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
روایت یک کار خوب
✍زینب شرافتی
یک کار خوبی که در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها انجام شده در قسمت بانوان و همینطور سرویس بهداشتیها شاهد حکم شرعی تمام مراجع تقلید در زمینه کاشت ناخن هستیم. ضمن تشکر از خادمان حرم بانو بخاطر این کار زیبا، خاطره امروز خودم رو از همین بنر حکم کاشت ناخن نقل میکنم:
امروز از عمد کنار یکی از همین حکم ها در صحن بانو نشسته بودم تا عکس العمل ها رو بیینم. عکس العمل ها جالب بود.
خیلی ها کامل مطالعه میکردند و حتی با همراهان خود درباره ی حکم ها بحث میکردند. یکی از خانمها که خودش ناخن کاشته داشت ایستاد و کمی مطالعه کرد و بعد از تمامی حکم های شرعی عکس انداخت.
از همه تأسف بارتر خانمی بود که اونم کاشت ناخن داشت و جمله اول رو خوند که طبق فتاوی مقام معظم رهبری اگر فرد بیمار باشه و چاره ای جز کاشت ناخن نباشه اشکالی نداره به حالت خیلی مسخره وار گفت :منم بیمار هستم و من در دل خودم گفتم خدا شفا بدهد تمام بیماران روحی رو که هرچیزی رو مسخره میکنند حتی حکم خدا رو؟!
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«تاریخ و تکرار»
✍سیده ناهید موسوی
گاهی ایام و گذر روزگار است که نسبت میان ما و روزها را مشخص میکند. گاهی هم باید از تقارن برخی حوادث تلخ و شیرین به سادگی گذشت تا حال اکنون خویش را برهم نزنیم. ممکن است با فاصلهای کوتاه لحظات خوش و شادی، را با حالت یاس و ناامیدی زندگی کنیم. همین فروردین ماهی که گذشت سی و یک روزی مملو از مناسبات و اتفاقات بود هم روزه داری و حلاوت تقرب به پرورگار را تجربه کردیم و هم مسلمانان جهان عید فطر را به یکدیگر تبریک گفتند. هم بهار طبیعت و شکوفه باران درختان بود و هم بهار دلهای مومنین و تَر و تازه شدن نفوس آنان.
همین فروردین ماه بود که رویای مسلمانان به حقیقت پیوست. پاسخ یا انتقامی که «وعده صادق» نام گرفت و شنیدن این خبر عیدی بزرگتر از نوروز و فطر برای ایرانیان عزیز بود. تکرار تاریخ ثابت میکند علی های زمانه احد و خندقها را با سرافرازی پشت سر میگذارند.
فروردین با همه خوبیها و افتخاراتش گذشت. اما به یکم دومین ماه از ۱۴۰۳ میرسیم. تاریخی که شاید رُندترین و «یک. دو.سه» آن در شنبه اردیبهشت فرصتی ناب برای یک شروع باشد. برگ جدیدی از حماسه آفرینی در سطح زندگی شخصی و اجتماعی همراه با حفظ روحیه برای مقابله با دشمن اسلام و انسانیت یعنی اسراییل را تجربه کنیم.
ماامیدواریم به روزهای بهاری که بهشت گونه در ایام اردیبهشت قرار است بگذرانیم ما آمادهایم برای یک تحول عظیم برای بشریت و یک دنیای بدون اسرائیل که گلستان و بهشتی باشد. و تحقق تجربیاتی که تاریخِ آنها با تاریخ رسیدن به آرزوهایمان گره محکمی زده شود.
نصرٌ من الله و فتح قریب
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
در مسیر او
✍مریم حمیدیان
آخر رمان "نامیرا" نویسنده از قول یکی از قهرمانهای داستان یک سؤال میپرسد که:" آیا بعد از حسین بن علی علیهالسلام چیزی در این دنیا هست که جانم را فدایش کنم؟" و من نزدیک ده سال است دارم این جمله را نه در ذهنم، که با قلبم مرور میکنم!
آن موقع دانشجویی بودم بیهیچ دلبستگی و مسئولیتی؛ اما الان همسری هستم که دل در گرو خانواده دارم. دو فرزند خردسال که بیش از هر چیز برایم عزیزند. هربار که دلم برایشان ضعف میرود، عشقی بزرگتر در دلم نهیب میزند:" اگر یک روز بین عشقهای کوچک و آن حقیقت بزرگ تزاحم پیش بیاید چه؟ آیا حاضری همه روضههایی که پایشان اشک ریختی و سینه زدی را لبیک بگویی؟"
چند شب پیش وقتی موشکهای ایرانی روی سر صهیونیستها نازل شدند، باز سوال ده سال پیشم را مرور کردم.
از خودم پرسیدم:" آیا وقت آن رسیده که همه هستیام را فدای امام زمانم کنم؟ آیا من هم میتوانم مثل مادرمان زنانه پای امام زمانم بمانم؟" و همه احتمالات آینده را از ذهنم گذراندم. از اینکه قرار است جهاد ما چگونه باشد؟ چگونه فدا شویم؟ مثل خواهران فلسطینی فرزندان کفنپوش را بغل بگیریم و به دنیا بگوییم نمیخواهید از ذلت زندگی بدون خدا نجات یابید؟
یا جواب زخم زبان منافقان و مغرضان را بدهیم که چرا دلار گران شد؟ دخل و خرج موشک و پهپاد چقدر شده؟
اصلا چرا جوابشان را دادیم و تنبیهشان کردیم؟!
شاید باید آماده عملیات روانی صهیونیستها شویم.
گیج و سردرگم به گوشه اتاق دخترها تکیه دادم و در حالیکه اخبار عملیات #وعده_صادق را از تلفن همراهم پیگیری میکردم به خودم گفتم:" اگر عاشق شده بودی خیلی زودتر از اینها وقتش میشد!"
به خودم قول دادم جهادگونه پای کار امام بیایم از جواب احتمالی دشمن حیران نشوم. از اینکه قرار است فرداهای دفاع جانانه ایران چه شود، متحیر نشوم. باید قواعد مبارزه را یاد بگیرم. با تکه تکه پازل ظهور آشنا شوم و نقش خودم را در این حوادث اجرا کنم. چه آن نقش همسری باشد یا مادری. چه تبیین باشد یا فرمان ولی! فرقی ندارد وقتی من قرار است برای ظهور قدم بردارم. و فردای بعد از شکستن هیمنه صهیونیستها باید با قوت بیشتری مسئولیتهایم را انجام دهم. چرا که فلسطین و حوادثش کلید رمز آلود فرج است. باید بدانم بعد از دل سپردن به مهدیزهرا عجلاللهفرجه هیچ کاری ارزش زندگی کردن ندارد جز آنکه در مسیر او باشد و همه تکالیف من وقتی اسم جهاد میگیرد که به نیت او و برای او باشد!
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
اقناع یا قانون
✍ نرگس ایرانپور
طرح نور به مجامع عمومی و سطح شهر قدم گذاشته و بازار زنده باد و مرده بادها رونق گرفته است.
حجاب، کلید واژه این روزهای جامعه است. امری است که بنا به تأیید رهبری هم واجب شرعی است هم واجب سیاسی[۱] که از هر نظر به آن توجه شود رعایت حدود آن واجب است.
آنهایی که حضور زور و قانون را در این ماجرا چنین و چنان فرض میکنند و در بوق حقوق بشر و البته حقوق انسانی ( بخوانید برهنگی) برای زنان میدمند آیا قبول دارند که برای دزدی و سرقت از مال افراد جامعه نیز چوب قانون غلاف شود و تنها به گفتمان و فرهنگ سازی بسنده شود. کدام نظام و قانونی را سراغ دارید که دکان اعمال قانون را برای سارقان تخته کرده باشد و فقط بر سر میز گفتمان بنشیند. زنانی که در خیابانها به جلوهگریهای کاذب میپردازند آیا کمتر از سارقانی هستند که به مال افراد ضرر میزند و آنها را دچار خسران میکند. نیمه برهنگی و هزار جور شکل و شمایل نکبتباری که دست به سرقت آرامش روح و روان خانوادهها زده و تیشه اختلاف را بر ریشه زندگیهای مشترک میزند والله که صرفا با فرهنگسازی و اقناع درست نخواهد شد. بگذارید برخوردهای قانونی علاوه بر نبستن کمربند ایمنی، رد کردن چراغ قرمز، سرعت و سبقت غیر مجاز و رفتارهای این چنینی شامل حال همه آنهایی هم بشود که با تخته گاز رفتن عشوهگرانه در انظار، امنیت روانی جامعه را به خطر نابودی میکشانند و پشتشان به روشنفکرانی گرم است که برای حال وخیم نه دیگر حجاب که عفاف مملکت تنها نسخه گفتمان و فرهنگسازی و اقناع میپیچند.
[۱]. در مسئله پوشش، حجاب، محدودیتی شرعی و قانونی است نه محدودیتی دولتی، و کشف حجاب نیز هم حرام شرعی است هم حرام سیاسی.
مقام معظم رهبری دامتبرکاته/ دیدار رمضانی با مسئولان نظام/ فروردین ۱۴۰۳
#طرح_نور
#قانون_و_اقناع
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
« بی پلاک»
✍طیبه فرید
بابا رفته بود جنگ.دیر به دیر می آمد.من اصلا نمی شناختمش.او هم خیلی مرا ندیده بود.یکبار از کردستان که برگشت برایم شلوار صورتی خریده بود.آن قدر پیشمان نبود که نمی دانست چه اندازه ای شدیم.شلواری که بابا خریده بود آستین هایش کوتاه بود و هیچوقت نشد بپوشمش.مامان توی شهر غریب سه تا بچه قد و نیم قد داشت.گاهی می رفت ستاد پشتیبانی و ما را می گذاشت توی خانه.تَه خلافمان این بود که قابلمه ای بگذاریم زیر پایمان جلوی اجاق گاز تا قدمان بالا بیاید و آلو دوپیازه درست کنیم.دوپیازه ای که پیازهایش سوخته بود و بوی زردچوبه می داد و نصفش می چسبید به بشقاب.مادرم زن خلّاقی بود.هنوز هم هست.صبحی که خواهرم را برده بود مدرسه مشتاقیان خانم جعفری معلم بلاتکلیف نهضت سواد آموزی را آن جا دیده بود که از بی جایی گلایه می کرد.مادرم گفته بود اتاق بزرگ خانه ما هست میایی آنجا ؟خانم جعفری هم از خدا خواسته گفته بود برایم شاگرد هم پیدا می کنی؟و مادرم از بین زن های همسایه ها شاگردهای خانم جعفری را پیدا کرده بود و اتاق بزرگ خانه را کرده بود کلاس نهضت.خلاقیت های مادرم به همینجا ختم نمی شد.شاید هم غربت در نقش آفرینی اش بی تاثیر نبود.چیزی نگذشت که خانم جعفری و زن های کلاس نهضت را به کار گرفت و با تیر و تابه نان پزی که از همسایه ها قرض گرفته بود اتاق کلاس نهضت را کرد محلِ پخت نان تیری برای رزمنده ها.صبح ها نان می پختند و عصرها می نشستند پای درس و مشق.بعد از دوهفته یک عالمه کارتون نان انبار شده بود توی خانه خودمان و خانه در و همسایه.روز آخر ماشین بزرگی آمد که نان ها را بار بزند و ببرد جبهه.از صدا و سیما آمده بودن فیلم بگیرند.اهالی کوچه دور ماشین جمع شده بودند و گریه می کردند...
بعد از قصه نان مادرم به فکرش رسیده بود با بچه های کلاس نهضت برای رزمنده ها شال و لباس و کلاه ببافند!اگر صدام از جنگ خسته نمی شد مادرم وِلکُن خلاقیت هایش نبود.
«کتاب پلاک پِ» نوشته اسما جان میرشکاری را خواندم .دَمِ برو بچه های دفتر تاریخ شفاهی شیراز گرم. این اثر برای آدم خاطره بازی مثل من یادآور روزهایی بود که وسط آرمان مادرهایمان توی خانه هایی که رنگ پدر نمی دید با قرقره و خمیر نان، بازی می کردیم و خورده کامواها را می پیچیدیم دور انگشتهایمان .روزهایی که کوچه های مان اسم نداشت و خانه هایمان پلاک.
کتاب پلاک پ روایت آدم هائیست که از پشتیبانی جنگ کلی جزئیات یادشان مانده،کلی خاطرات قشنگ دارند.اگر گریه می کنند می دانند چرا اگر می خندند می دانند برای چه!آرمانهای مشترک دارند.کتاب «پلاک پ» را بخوانید و بدهید بچه هایتان هم بخوانند.حب وطن از ایمان آدم است.
راستی یادم رفت بنویسم که وقتی بابا برگشت چقدر شگفت زده بود که مامان کولاک کرده..
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
طرحی که نور بود اما تاریک معرفی شد...
✍زينب نجیب
#بخش_اول
"طرح نور" از روز شنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ با هدف برخورد با ناهنجاریهای اجتماعی که عمدتاً مربوط به برخورد با مصادیق کشف حجاب است، آغاز شد.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ، دلیل اجرای این طرح را «رعایت قانون» و «مطالبه مردم متدین» اعلام کرد.
در این بین اما، بهمحض اجرای این طرح، انواع و اقسام تحلیلها، تفسیرها، واکنشها پدید آمد. سرعت واکنشها تا بدانجا بود که، اجرای طرح هنوز به جایی نرسیده بود، اما در میان قطاری از سؤالات و شبهات، نگرانیها و امیدها، انتقادات و پیشنهادات، تشکرها و گلایهها، تشویقها و تنبیهها محصور شد.
شاید بسیار کم اتقاق افتاده باشد که در برابر یک مسئلهی اجتماعی با چنین شرایطی مواجه شده باشیم.
از یکسو این سطح از بیداری و کنشگری قشرهای مختلف مردمی، و تنوع در تحلیلها و دقت نظر بر بیانات رهبر انقلاب، و تلاش برای موضعگیری صحیح، بسیار خوشایند و البته امیدآفرین است. اما از سوی دیگر این روحِ مبارزه و ستیز، میان طیف انقلابی که البته همه دلسوزان دین و مبانی انقلاب و نظام هستند با بکارگيري ادبیاتِ دشمنشادکن، بسیار نگرانکننده بهنظر میرسد.
تبیین مسئله
بیاییم مسئله را برای بار دیگر با هم بشکافیم. مدتی است، چالشی که قطع به یقین عارضی است نه جوهری، در کشور پدید آمده است. عارضی است زیرا معتقدیم، این چالش، ریشه در فرهنگ و هویت ایرانی ندارد بلکه عواملی، سبب شده تا این ضعف به جامعه اسلامی رخنه کند. برای حل این مسئله تنها کافیست آن عواملی که سبب بوجود آمدن این ضعف در جامعه شده است را شناسایی کرده و ساز و کاری مناسب برای حل آن در نظر بگیریم.
از آنجا که پدیده حجاب یک پدیده ذوابعاد است و ابعاد گوناگون اجتماعی، فقهی، سیاسی، فرهنگی، حقوقی و غیره دارد انتظار میرود که برای شناسایی آن عوامل، به همهی این حیطهها توجه شود و همه نهادها، سازمانها و ارگانهای هر بخش، مسئولیت خود را در این زمینه پذیرا باشند. مثلا اگر حجاب را در بعد فرهنگی بررسی میکنیم، آموزش و پرورش، دانشگاه و حوزه، صدا و سیما و سازمان تبلیغات، شورای عالی فضای مجازی و شورای عالی انقلاب فرهنگی، شهرداری، ستاد امر به معروف و نهی از منکر و غیره باید در این زمینه، متعهدانه عمل کنند و پاسخگو باشند.
از لحاظ قانونی نیز رهبر انقلاب در ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ فرمودند؛ " یک نگاه، نگاه قانونی است؛ قانون واجبالاطاعه است و در این زمینه، حکم قانونی وجود دارد؛ رعایت حکم قانون برای همه واجب است. چه آن کسانی که به شرع معتقدند، چه حتّی آن کسانی که به شرع هم معتقد نیستند، قانون را بایستی رعایت کنند."
بنابراین در حیطه قانونی هم روشن است که حجاب باید از مسیر درست خودش، بدون هیچ شائبه و شبههای پیگیری شود که این هم سازوکار خود را دارد و کشور در این فقره مشکلی ندارد. اما متأسفانه شاهد آن بودیم که یک سال تمام، لایحه حجاب در مسیر تصویب قانونی، به نقطه نهایی خود نرسید.
حال مسئله این است که فراجا به عنوان بازوی نظارتی بر اجرای قانون در جامعه، با احساس مسئولیت و احترام به خواسته مردم متدین، پا به میدان گذاشته است. این در حالیست که دیگر بازوان نظام، از جمله بازوی فرهنگی، همچنان بصورت جدی پا به میدان نگذاشتهاند.
بنابراین پُر واضح است که وقتی دیگر بازوان نظام، ارادهای جدی برای حل این معضل اجتماعی ندارند و هنوز در برابر آن منفعلانه عمل میکنند، فعالیت و کنشگری این نهاد فعّال، بزرگتر از حالت عادی دیده میشود و تصویری کاریکاتوری از حاکمیت به نمایش میگذارد. در حالی که او فقط به وظیفهی خود عمل میکند.
حال، راه حل این تضارب آراء چیست؟
آیا راه حل، مؤاخذهی آن قسمت از بدنه نظام است که سالم مانده و به وظیفهی خود پایبند است؟ یا نه، آن بازوانی، باید مورد سؤال قرار گیرند که به هر دلیل، نحیف مانده و در اجرای وظایف خود سستی میورزند؟
عقل و منطق قبول نمیکند که وقتی دستگاهی به کار خود مشغول است به دلیل کمکاری دیگر دستگاهها، او نیز مختل گردد. مگر اینکه فعالیت دستگاه فعال، خود موجب اختلال در دیگر دستگاهها گردد.
بنابراین، دومین نکتهای که باید پیگیری شود، بررسی دقیق حرکت دستگاه فعّال است.
آیا فعالیت امروز فراجا تحت عنوان "طرح نور" سبب اختلال در فعالیت دیگر دستگاهها، مِنجمله نهادهای فرهنگی میشود؟
این نکتهایست که کاملاً باید روشن شود تا اقناع عمومی برای حضور متصدیان "طرح نور" در جامعه صورت گیرد. تنها در این صورت است که مردم هم پلیس را همراهی خواهند کرد.
نتیجه...
به نظر میرسد، با توجه به تجربهی گذشتهی گشت ارشاد، بسیاری به این نتیجه رسیدهاند که "طرح نور" تنها تغییر اسم است و از همان ابتدا آن را طرحی شکستخورده دانستند.
#ادامه_دارد 🍃
#طرح_نور
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
طرحی که نور بود اما تاریک معرفی شد...
✍زينب نجیب
#بخش_دوم
آنها معتقدند که بهکارگیری قدرت و اتکاء به آن در #طرح_نور سادهترین راه است که در آن هیچ خلاقیتی وجود ندارد و تنها معضل را پیچیدهتر کرده و هزینهای مضاعف بر دوش نظام میگذارد. بیقاعده بودن، برجستهترین ویژگی آن شمرده میشود و اجرای آن، بهصورت جدی، طرحهای فرهنگی دیگر را تحت شعاع خود قرار میدهد.
نگارنده بهعنوان یک فعال فرهنگی که خود به شیوهی گشتارشادی اولویت نمیدهد و بارها و بارها پیشنهاد حضور میدانی به خود را قاطعانه رد کرده و وقت و هزینهها را صرف تبیین نوجوانان و جوانان و نوشتن یادداشت در فضای رسانهای نموده است، چند سوأل جدی دارد:
۱). آیا فعالیت فراجا در بستر اختیارات و وظایف خود، جای فعالیت فرهنگی دوستان عرصهی فرهنگ را تنگ کرده است؟
۲). آیا امکان دارد که دوستان فرهنگی از طرحهای فرهنگی خود پرده بردارند و روشن و واضح بفرمایند "طرح نور" دقیقا کدام نقاط از این طرحهای فرهنگی را مختل کرده است؟
۳). آیا حالا که فراجا به وظیفه قانونیاش عمل کرده و هم به درخواست مردم متدین احترام گذاشته و پلیس در این طرح، رو به سوی رفتارهای ایجابی آورده و اذعان دارد که حدالمقدور از رفتارهای سلبی اجتناب میکند، شایسته است که با هر چماقی او را بکوبیم؟
۴). آیا نباید از ۲۵ دستگاه مسئول دیگر، در امر حوزه عفاف و حجاب پرسید که تا به امروز برای ترویج عفاف و حجاب چه کاری انجام داده و تا چه اندازه پلیس را در انجام مأموریتش یاری کردهاند؟
۵).جنس سؤال بعدی کمی با دیگر سوألها متفاوت است. در این مدت در حق فراجا اجحاف شد. در تحلیلها و نقدها به پلیس ادبیات بهگونهای بود که گویا او بدون سلسله مراتب اقدام کرده است. این در حالیست که فراجا زیر نظر وزارت کشور و ستاد کل نیروهای مسلح فعالیت میکند. بنابراین نمیتوان به همین راحتی برچسب بیقاعده بودن بدان چسباند. پس چطور به این صراحت انگشت اتهام به سمتش نشانه میرود؟
باز هم تأکید دارم که هر کس باید به وظیفهی خود عمل کند.
اگر من به عنوان یک همسر، مادر، معلم، مربی، شهروند و... به وظیفهی خود عمل کنم و هر فرد و سازمان و نهاد دیگر، هر کدام در حیطهی عملیاتی خویش، مسئولیت خود را در این حیطه بپذیرند، قطع به یقین پلیس، فقط، درگیر با همان تعداد هنجارشکنی خواهد شد که اگر سالها هم وقت صرف آنها کنیم، تنها یک جمله میگوید و آن این است:"پوشش خودم به خودم ربط دارد."
و البته آن تعداد افرادی که از سوی سرویسهای بیگانه مأمور به هنجارشکنی هستند. مابقی در جریان اصلاح فرهنگ جامعه خود به خود مسیر صلاح را پیش خواهند گرفت.
در آخر باید بگویم
گشت ارشاد و طرحهایی از این دست باید تنها قدمی در کنار قدمهای دیگر باشند. نه یکهتاز میدان.
اما متأسفانه در غیبت اقدامهای دیگر، این قدمها، بسیار بزرگ به نظر میرسد و تفاسیر نادرست را به بار میآورد.
البته فراموش نکنیم که این طرح نیز تا آنجا کارآمد خواهد بود که اشتباهات انسانی آن به حداقل خود برسد و انشاءالله مأموران اجرایی آموزشهای لازم را دیده باشند.
#پایان🍃
#طرح_نور
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🍃پیشنهاد مطالعه
طرحی که نور بود اما تاریک معرفی شد
✍زينب نجیب
🔗لینک #بخش_اول
https://eitaa.com/afkarehowzavi/3188
🔗لینک #بخش_دوم
https://eitaa.com/afkarehowzavi/3189
#طرح_نور
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔖برای همسرانِ پاسدارانِ انقلاب
✍آمنه عسکری منفرد
سلام خدا بر شما بانوانی که خدمت همسری برای پاسدارِ رشیدِ انقلاب را برگزیدید، تا نامتان در زمرهی یاوران امامت ثبت گردد؛
درود الهی بر بانوان بزرگواری که همسریِ پاسدارانِ نظام را مایهی مباهات خود میدانند و با قبولِ این مسئولیت، پایِ ارادهی آهنین همسرانشان هستند تا آنان با همهی وجود، «پاسدارِ وجودِ انقلاب» باشند و از حیثیت، هویت و آرمانِ انقلاب اسلامی محافظت کنند.
رحمتِ حق بر بانوان رشید انقلابی که بزرگترین انتخاب دنیایشان را، خدمت به دلیرمردانی برگزیدند که از «سَر» خود میگذرند، تا اسلامِ انقلابی پابرجا بماند.
خوشا به حالتان که اینک بعد از انجامِ «عملیات وعده صادق» و تنبیه متجاوز که همه دنیا، قدرت و عظمت ایران قوی را در آن به چشم خود دید، در کلام ولیّ زمان، نقش مؤثری داشتید، آنگاه که با قبول زحمات و سختیهای این راه، پایِ ارادهی پولادین پاسدارانِ جانبرکف سپاه اسلام شدید تا آنان سبکبار و در سایه ایمان به ارادهی حق، بینیِ استکبار را به خاک ذلت بکشانند.
آری! شما در کسوتِ همسری و خدمت به پاسداران انقلاب، نقش خود را در نقشهی ولیّ خدا، برای برهم زدن نقشهی شوم دشمنان بهدرستی شناختید و اقدام کردید.
درود و رحمت خدا بر شما و همهی پاسداران نظام جهوری اسلامی ایران
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI