خداقوت بانو
✍️نرگس سلیمانی
تبلیغات ثبت نام طرح مطالعاتی شهید مطهری را دیده بودم و وسوسه ثبت نام مرا هم درگیر کرده بود. از طرفی میترسیدم از شروع کردن و نیمه تمام گذاشتن یک کار دیگر در کنار دیگر کارهای نیمه تمام زندگیام که اتفافا کم هم نبودند.
راستش را بخواهید طلبگی را برای فهم اسلام واقعی انتخاب کرده بودم و دراین مسیر برایم مهم بود پای درس چه استادی مینشینم و برای همین بود که پای درس یک فقیه مجتهد فیلسوف مورخ نشستم.
لابه لای کتاب خواندنهایم وقتی به" نظام حقوق زن دراسلام" رسیدم، نتوانستم بر سؤال ذهنیام که او با همسرش چگونه بوده است؟ غلبه کنم و آخر سر خودم رایافتم در حال مطالعه مصاحبههای خانم روحانی بعد از شهادت استاد.
وقتی دانستم با وجود ازدواج در سن ۱۴ سالگی از تحصیل در آن دوران منع نشده و دیپلمش را گرفته و خلاصه کمکهای استاد به خانمشان در این زمینه طوری بود که ایشان هم لذت کسب علم را بچشد و استاد در علمآموزی به قول امروزیها «تکخوری» نکرده! با خیال راحت نشستم و کتاب "نظام حقوق زن در اسلام" شهید مطهری را خواندم و بر عمق جانم نشست حرفهای استاد! این بار اما نه به خاطر قلم شیرینشان بیشتر به خاطر عمل به دانستههایشان!
حالا اما با شنیدن خبر فوت همسر استاد شهید، همه آن کنجکاویها برایم بار دیگر تداعی شد و دوباره نشستم پای مصاحبهها و خواندم و خواندم! چه سخت بود فراق ۴۳ساله!
🥀خداقوت بانو🥀
#شهیدمطهری
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
آیینهی تمام نمایِ برادری
✍🏻 زهرا کبیری پور
برادر، تکیهگاه خواهر است.
وقتی برادر باشد دلت قرص است که کسی هست که هوایت را دارد، حتی اگر پدر نباشد برادر برایت پدری خواهد کرد.
عباس نیز بیش از آنکه برادر حسین باشد، برادر زینب است.
ادب و متانت او در برابر حسین، زینب را پیش از پیش عاشق او میکرد.
زینب میدانست که تا وقتی عباس هست، حسین هم هست، امنیت هم
شاید از همان لحظه که حسین بدون عباس از علقمه برگشت، پاهای زینب لرزید و بیتابی و اضطراب در جانش نشست...
چون دیگر عباسی نبود که فدایی شود...
وقتی میخواست بر ناقهی شتر سوار شود پیش از آنکه به گودال نگاه کند، به علقمه نگاه کرد و لابد در دلش گفت: بلندشو برادر
خواهر و نگاه کن
به نظر من روز ولادت عباس باید روز برادر میشد، بس که عباس برادر است هم برای حسین هم برای زینب
#حضرت_عباس
#خواهر
#برادر
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🌿🌸 ما میرسيم 🌸🌿
✍ نظیفهساداتمؤذّن
خانه پر از شادی بود. كودك زيبايی متولّد شده بود، سالم و شاداب و نورانی. انگار از جنس زمين نبود. نبايد هم میبود.كودكی كه پدرش علي(ع) باشد و مادرش فاطمه(س)، چه نسبتی دارد با زمين؟
اين خاندان هيچ وقت زمينی نبودهاند. اين خاندان امانتهای آسمان بودند روی زمين؛
براي زمينيها بودند؛ همهی وجودشان برای ما زمينیها چراغ و مشعل بود؛ امّا جايشان اينجا نبود. اينها امانت بودند، تك تكشان.
و امروز خدا يك امانت ديگر به زمين داده بود. همه شاد بودند. لبخندهای شيرين علی (ع) و فاطمه (ع) ، با لبخندهای كودكانهی حسنِ يك ساله در هم میآميخت و زيباتر میشد. خدا به حسن كوچك، يك برادر داده بود.
پيامبر كه آمد، همه فهميدند چرا شاديشان طعمی از غم با خود دارد.
پيامبر كه قنداقهی حسين (ع) را گرفت و گريست، براي همه معلوم شد كه زمينیها چه امانتداران نانجيبی هستند.
حسين (ع) به دنيا آمده بود تا قرباني شود. امّا نه براي اينكه مثل مسيحيّت منحرف شده، قربانی من و تو شود و بهشت را براي مان تضمين كند.
نه برای آنكه ما هر شكل و رنگی براي خودمان زندگی بسازيم و فكر كنيم يك عاشورا گريه كردن، ضمانت سعادت آن دنيای ماست؛
بلكه آمد تا برای خدا قربانی شود تا من و تو بفهميم نقطهی اوج انسان اين پايينها نيست. تا بدانيم كه چقدر میتوان بالا رفت؛ چقدر میتوان آسمانی شد.
حسين (ع) كشتی نجات است، چون مكتبش مكتب آگاهی و معرفت و معنويّت است؛
مكتب ايثار و شهادت است.
و كسي به نجات دست میيابد كه راه حسين (ع) را بشناسد و مسير خود را به آن سو بكشاند.
امروز عيد عاشقاني است كه پاروزنان قايق كوچك زندگی خود را به سوی كشتی نجات بشريّت پيش میبرند.
امروز عاشقان قايقسوار پارو به دست، نيّت بيعت میكنند و دستهای بيعتشان را بر سينه میگذراند:
السّلام عليك يا سفينة النّجاة.
كجايي همسفر؟ قايق تو هم كوچك است؟ خجالت نكش. اينجا خيلیها با يك تختهپاره خود را رساندند و از نجاتيافتگان شدند. نترس! همه را میپذيرد. فقط مسيرت را درست پارو بزن. فقط سمت گردابها نرو.
پارو بزن. ما میرسيم.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#میلاد_حضرت_عباس علیهالسلام
این ندا از طرف عرش برین آمده ست
باب حاجات به دیدار زمین آمده است
گل بریزید به پای قدمش با شادی
ساقی کرببلا حامی دین آمده است
#نگین_نقیبی
💠 #شاعران_آئینی
#شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
« آدم و فرشته»
✍️طیبه فرید
فاصله بین زمین و آسمان در قرق فرشته ها بود، برای شستن سیاهیهای شهر باران آورده بودند. او مامور بود قطره های باران را با بال هایش به زمین بیاورد،آرام آرام فرود آمد.درست وقتی که داشت قطرههای باران را می ریخت روی آسمان زمین، از پشت شیشههای بخار زده ی پنجره طبقه ی پنجم برج چهارده طبقه او را شناخت، از روی چال پشت لبش! و از رُستنگاه موّاج موهایش.
همانجا پشت شیشهی اتاق معلق مانده بود،از قدیم یک دل نه، صد دل عاشقش بود. اولین بار آدم را توی بهشت دیده بود.اطراف عرش!نور بود،شبحی از نور!*
تسبیح گفتن را از او یاد گرفته بود.
همانطور که محو چشم هایش بود،کنگره بالهایش را کشید روی شیشه ی باران خورده پنجره اتاق آدم و او با لبخند دستش را گذاشت روی شیشهی بخار زده، روی بال فرشته.
نگاهشان در هم گره خورد! یادش افتاد به آن روز که بال شکشته اش را کشیده بود به پَر قُنداق آدم و بال بی جانش، جان گرفته بود!*
اشک روی گونه ی فرشته لغزید و آمد پایین، شیشه باران خورده مشجرتر شد.
دوست داشت برای همیشه پشت پنجره اتاق آدم بماند.
*اَىّ شَىْءٍ كُنْتُمْ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللّهُ عَزّوَجَلّ آدَمَ (ع)؟ قَالَ كُنّا اَشْبَاحَ نُورٍ نَدُورُ حَوْلَ عَرْشِ الرّحْمنِ فَنُعَلّمُ لِلْمَلاَئِكَةِ التّسْبِيحَ وَ التّهْلِيلَ وَ التّحْمِيدَ».
از امام حسين (ع) پرسيده شد: «قبل از اينكه خداوند عزّوجل آدم (ع) را خلق كند، شما چه چيزى بوديد؟ فرمود: ما شبحهايى از نور بوديم كه بر گرد عرش خدا مىچرخيديم و به ملائكه درس تسبيح و توحيد و ستايش خدا را مىآموختيم».
*مطهری، مجموعه آثار، ج۱۷
@AFKAREHOWZAVI
گفتگو در تالار آیینه
✍️نجمه صالحی
پازل یا جورچین یکی از بازیهای سرگرمکننده کودکان است که گاهی برای تقویت اعصاب بزرگترها هم تجویز میشود. بازی دوستداشتنی که من هنوز دوست دارم، به قول دوستی حتی دچار سندرم پازلبینی هم شدهام و به طور عجیبی در زندگیام، ماجراها را پازل خدا میدانم.
حتما بارها اتفاق افتاده که قصد کار خیری را ندارید اما آن را ناخواسته و بیدلیل انجام میدهید، یا گره از کار افراد باز میکنید یا مثلا زیارت نصیبتان میشود یا مثلا رشتهای که دوست داشتید ادامه دهید در اثر یک اتفاق تغییر میدهید و در مسیر دیگری قرار میگیرید و هزاران ماجرا که به نظر من در مسیر جریان پازل خداست.
روز پنج شنبه نیز دوباره من بخشی از یک پازل شدم و در جلسهای شرکت کردم که اصلا یک درصد هم فکر نمیکردم آنجا حضور داشته باشم، تالار آیینه.
تالار آیینه، جمع خودمانی دهه هشتادیها با تعدادی از اساتید جامعهالزهرا سلامالله علیها بود. در این دورهمی گاهی یک موضوع و گاهی موضوعات مختلف به صورت چالش در میآید و دختران نظراتشان را بازگو میکنند و در آخر اساتید در حک و اصلاح نظرات همکاری میکنند و گاهی بارش فکری هم میشود و موضوع جدیدی متولد.
بیشتر کارهای هماهنگی، ثبتنام، پذیرایی و فیلمبرداریو... توسط همین دهه هشتادیهای فعال انجام میشود، دختران خوشفکری که دغدغه شناخت و بصیرت دارند.
نکات جالبی آنجا دیدم مثلا استادی با کودک شیرخوارش آمده بود و دغدغه حضور و همراهی داشت، مادری با دخترش آمده بود تا مثل من، شنونده نظرات باشد، تازه عروسی آمده بود از تجربه زیستهاش بگوید، تصاویر و صدا هم ضبط میشد اما چهرهها در قاب دوربین نبود.
سعی کردم دغدغه دختران را خوب گوش دهم، بحران هویت و دخترانگی، معضل تربیت خانوادهها، درس گرفتن از خطای تربیتی والدین و مسائل دیگر از مهمترین موضوعات چالشی بودند. در خلال بحثها انگار بزرگترها داغ دلشان تازهتر شده بود و داشتند تجربههای زیستهشان را برونریزی میکردند؛ اگر استاد بزرگ حواسش نبود سهم تقسیمبندی زمان از آن چیزی که دبیر راهبر تالار آیینه به دختران دهه هشتادی داده بود کمترتر میشد.
سهم پازلی من در این حضور، شنیدن دغدغهها و دیدن این جمع بود، حرکت خودجوش و جهادی و خالصانه این اساتید که شاید هر کدام برای خودشان مجموعهای را اداره میکردند!
آمده بودند تا در میان دختران قرار بگیرند و حرف دلشان را بشنوند تا گرهی باز کنند تا آنان را آماده کنند برای مادرانگی، برای تربیت نسل مهدوی، برای یکی شدن در مسیر بندگی و اطاعت.
پ.ن: به نظرم باید بیشتر و بیشتر با دختران صحبت کرد، گفتگو در پارک و کافه و فضای صمیمیتر را ترجیح میدادم.
#اساتید_جامعهالزهرا
#دهه_هشتادیها
#تالارآیینه
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
دخیلک یا ابوفاضل ...
✍️زهره قاسمی
ما مست حسینیم و گرفتار ابالفضل
با مطرب و مهتاب جهان کار نداریم...
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«جان امام»
✍️فاطمه شکیب رخ
آمدی تا که حسین (ع) پشت و پناهت بشود
جان عالم بفدایت، جان تو جان امامت بشود
قدمت در همه جا همره سلطان شهیدان بشود
بوسه گاه پدرت، پیشکش عهد و وفایت بشود
آمدی تا که علی(ع) صاحب اولاد درخشنده شود
کاشف الکرب حسین (ع)، قسمت مادر بشود
تا قیامت حرمت، اذن دخول حرم یار شود
کرمت، ملجا و ماوای نیاز همه عالم بشود
آمدی تا که شرف در قد و قامت، بتو تمثال شود
غیرت از روی تو بر مردی و مردانگی، آغاز شود
آمدی تا که نگاهت غم واماندهٔ شیطان بشود
تکیه گاه علم خیمه زینب (س) بتو وابسته شود
آن دو دستی که به اشک چشم مظلوم، غسل داده شود
کف العباس (ع) شود، ملجا درماندگی ما بشود
«السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ بْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ»
🌹ولادت با سعادت ابالفضل عباس علیه السلام تهنیت🌹
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
افتخار مادری
✍️ مخدره چمنخواه
۱] از آنجا که بخشی از زندگی و تربیت معصومان (علیهم السلام) به مسئله «مادر و نیاکان مادری » آنان، اختصاص دارد؛ زیبنده است که در نگارش زندگینامه هر معصومی، به این موضوع نیز پرداخته شود .
امام سجاد (علیه السلام) فرزند حسینبنعلی (علیه السلام) و مادر آن حضرت «شهربانو» است. در کتب تاریخ و زندگی ائمه نام مادر امام چهارم مورد اختلاف است و علاوه بر شهربانو به دوازده نام دیگر همچون؛ شاه زنان ، جهانشاه، شهرناز، جهانبانو و... آمده است . دانشورانی چون یعقوبی، کلینی، شیخ صدوق و شیخ مفید با وجود اختلاف در نام وی، او را دختر «یزدگرد سوم» آخرین پادشاه ساسانی دانستهاند و جمله مشترک و مورد قبول این اقوال را میتوان در یک عبارت گنجانید یعنی «شهربانو دختر یکی از بزرگان و سرشناسان ایران زمین می باشد.» شیخ مفید، فتال نیشابوری و فضل بن حسن طبرسی اینگونه روایت کردهاند: وقتی امیرالمومنین (علیه السلام) به خلافت و حکومت رسید، حریث بن جابر حنفی را به عنوان کارگزار خود به مشرقزمین اعزام کرد. وی پس از مدتی دونفر از دختران یزدگرد را بهدست آورد و آنان را نزد امیرالمومنین (علیهالسلام) فرستاد. آن حضرت شهربانو را به حسین (علیهالسلام) بخشید که حضرت زین العابدین (علیهالسلام) از او متولد شد و دیگری را به محمدبن ابیبکر بخشید.
سیدعبدالرزاق موسوی مقرم، عالم شیعی قرن چهاردهم هجری در این مورد میگوید: بر هیچ اندیشمندی پوشیده نیست که روایت شیخ مفید و فتال و طبرسی به حقیقت نزدیک تر است. زیرا امام سجاد (علیه السلام) بدون اختلاف در زمان خلافت جدش امیرالمومنین (علیهالسلام) متولد شد و سه سال با آن حضرت بود.
۲] در هر صورت موقعی که اسرای ایران در مدینه بر عمر بن خطاب وارد شدند، شاه زنان که دید مسجد پر از جمعیت است و خلیفه مسلمین تند به او نگاه میکند، صورت خود را پوشانید و به سبب شدت ناراحتی، فریاد زد: «سیاه باد روزگار هرمز که فرزندانش اسیر شدند!» خلیفه که به زبان فارسی آشنایی نداشت، گمان کرد که شاه زنان وی را دشنام میدهد، خشمگین شد . در این هنگام، امام علی (علیه السلام) با ترجمه سخن او به عربی، خشم عمر را فرو نشانید. خلیفه تصمیم گرفت دختران شاه ساسانی را همچون دیگر اسیران جنگی، به مزایده بگذارد؛ اما امام علی (علیه السلام) به او چنین گوشزد کرد که: بر اساس فرمایش و سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) باید به «بزرگ زادگان » اکرام و احترام نمود . امام علی (علیه السلام) فرمودند: بر طبق سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنها را نمیتوان فروخت؛ بلکه مختارند یکی از مسلمانان را به عنوان همسر خود برگزینند و از سهمیه غنیمت و بیت المال آن مسلمان به شمار آیند.
به هرحال شهربانو بعد از چند روز از تولد یگانه فرزندش و در همان دوره نفاس به علت بیماری رحلت کرد و پیکر مطهرش در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد و شهر مدینه به سوگ «بانوی مقدس» نشست.
۳] بیبی شهربانو نام آرامگاهی در شهر ری است. طبق کتیبه موجود در آن و باور مردم مقبره «شهربانو» همسر امام سوم شیعیان حسین بنعلی(علیهالسلام) و مادر امام چهارم شیعیان حضرت سجاد (علیهالسلام) است.
به عقیده برخی از کارشناسان به دلایلی همچون قرارگرفتن زیارتگاه بر فراز کوه، نزدیکی به چشمه، ویژگیهای معماری سنگی، اختصاص زیارت آن به زنان در برخی دورهها، کاربرد واژه بانو و شهربانو برای ایزدبانوی آناهید و تشابه افسانه «بیبی شهربانو» با داستان زیارتگاه زرتشتی «بانوی پارس» در یزد، این بنا در اصل از نیایشگاههای آناهید، الهه آبها و باروری و از پرستشگاههای زرتشتیان پیش از اسلام است.
مری بویس استاد دانشگاه و پژوهشگر آیین زرتشتی که تمام عمرش را به پژوهش در رابطه با ایران باستان و آیین آن صرف کرده است در مقاله خود «بیبیشهربانو و بانو پارس» مقبره بیبیشهربانو شهر ری را به آناهید زرتشتیان قبل از اسلام نسب داده است. مری بویس معتقد است داستان فرار شهربانو از کربلا افسانه ای بیش نیست و به دلیل زمینه های دینی ایرانیان جذب مقبره شهربانو شده است.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
لبخند شیرین حجت خدا
✍️ فاطمه شکیب رخ
در این دو روز گذشته چقدر عکس گنبد و حرم و ضریح از حرم باصفای اباعبدالله و ابالفضل عباس علیهما السلام در فضای مجازی انتشار یافت. اما درست در آغاز سومین روز وقتی به ولادت تابناک امام سجاد علیه السلام می رسیم تنها تصویر غربت از حریم امام شیعه همان عکس خاکی قبر مطهری است که روضه مصور است.
شب ولادت است و به وقت اندوه نیست، باید از لحظههای شادمانی زندگانی آقا علی بن الحسین (ع) نیز گفت مثل آن لحظهای که در محضر ایشان تشتی آوردند و لبخند بر لبان پر مهر حجت خدا نقش بست، باز هم بستر روضه گشوده شد... اصلا چرا تلخ و شیرین را از حلقه ملازمت با هم خارج کنیم، شاید قرار است که لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسٰانَ فِي كَبَدٍ، در الگوی زندگی بشر در شأن امام تجلی یابد و اسوهگی امام سجاد (ع) در شمار مصادیق آن شناخته شود..
جان عالم بهفدایت که آمدنتان دل بابا را به شادمانی نشاند، علی اوسط بودی و وارث امامت و عصمت و سیادت...آقاجان خوش آمدید.
🌹ولادت باسعادت حجت خدا امام سجاد علیه السلام تبریک و تنهیت باد🌹
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
ملائک پای درسش بر سجودند
✍️زهره قاسمی
علیِّ دومِ ارباب آمد
جهان از دیدنش بی تاب آمد
به ماه امشب بگو بیرون نیاید
که ظلمت رفته و مهتاب آمد
گلستان محو عطر بی مثالش
بدون شک گلاب ناب آمد
تمام عالم امشب شکر گویند
که دین را گوهری نایاب آمد
ملائک پای درسش بر سجودند
که ایمان از دل محراب آمد
شب عید و دلم تا کربلا رفت
دوباره از دو چشمم آب آمد
عطش های مرا تا دید ارباب
به اعجازش شبی در خواب آمد...
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI