.
دوچرخه ای برای اسماعیل
✍بهاره کمیجانی/۱۳ساله
بوی نان تازه در خانه میپیچد، اسماعیل خواب و بیدار در تشکش غَلت میزند.خواهرش ساره اما وقت خروسخوان ، پیش از بیدار شدن مادرشان بیدار است.
حالا دارد با سلیقهی دخترانهاش روبان های رنگی ای را در کیسهای می گذارد . مادر اجازه ی رفتنش را میدهد و ساره باشادی و هیجان به سمت کوچه می دود. کوچه ها رایکی پس از دیگری میگذراند. هر از گاهی همسایه ای با اشاره دست به "دختر ابو اسماعیل "سلامی میکند. یکی از همسایه ها جلویش را میگیرد؛
_کجا میری این وقت صبح؟ صبحانه خوردی؟
_نه نخوردم.کار مهمتری دارم عمو.راستی وقت ناهار براتون نان میارم.
پیرمرد سری تکان میدهد و لبخندی به رویش میزند.
و ساره باز هم میدود. نفس کم میآورد دست به زانو میگیرد.فقط چند قدم مانده به خرابه. نگاهی به درون خرابه میاندازد ،آرزو میکند کاش دوچرخه را آنقدر دور نبرده بودند.
الان که دوستانش همراهش نبودند میترسید برود داخل خرابه، آخر اسم آنجا را "خرابه ارواح " گذاشته بودند. کاش برادرش بود، اگر بود زود شیر میشد و با شجاعت میرفت داخل.
بالاخره میرود، کمی میترسد ،ولی نه زیاد...قدمهایش را بهسمت دوچرخه تند تر میکند، دوچرخه را با رضایت نگاه میکند و از میان علفهای بلند و هرز باغچهی آن خانه خرابه بیرون میکشد.
وقتی از آنجا بیرون می آید اول با دستمالی که در جیبش گذاشته بود دوچرخه را کمی تمیز میکند و بعد دانه دانه روبانهارا از کیسه بیرون میآورد و با دقت به دسته های کناری دوچرخه گره میزند.
دوچرخه مانند اسب سفید شاهزادهها شده ..زیبا و برّاق... از درخشش دوچرخه چشمانش برق میزند...
دلش ضعف میرود ، بوی نان خیالیِ داغ در تنور را تصور میکند...دهانش آب میفتد..
برای بار هزارم واکنش اسماعیل وقتی دوچرخه را ببیند خیال میکند ؛
(اسماعیل چشم گشاد میکند، آرام به سمت من و مادر که پشت دوچرخه ایستادیم می.آید ،اول دستی به روی بدنه دوچرخه و بعد فریاد بلندی از
خوشحالی میزند.!)
ساره سوار دوچرخه میشود و تند تند پا میزند به سمت خانه...
اسماعیل با چشمان نیمه باز سر سفره صبحانه صبحانه نشسته .آن روز سفره بسیار رنگین است.مادر چند نان گرم را درون پارچه میپیچد برای عمو مُخلص،چند نان هم در گوشهای از سفره میگذارد و پارچه ی سفره را رویش میکشد تا خشک نشوند...تکه ای هم میدهد به اسماعیل و او هم میچپاند در لپش.
ناگهان صدایی مهیب میآید،آسمان آبی غزه خاکستری میشود،مردم در خانههایشان، در کوچه، مغازه یا هرکجا که هستند بهسوی صدا برمیگردند.
مادرزیرلب ذکری میگوید،اسماعیل خشکش زده ..با نگاهش پنجرهی خانه را میبیند دودی غلیظ کمی آن طرفتر در آسمان پخش شده.. به فرار پرندگان از تودهی دود وغبار نگاه میکند. صدای همهمه و فریاد همسایهها میآید.
مادر نمیخواد وحشتش را بروز دهد نباید بگذارد ترس به دل بچه ها راه پیدا کند ...با پاهایی لرزان میرود در اتاق صادق و سراسیمه نوزاد را بغل میکند.به اسماعیل اشاره میکند ؛
_برو ببیین چه شده!یاالله
اسماعیل همانطور که نان در دهانش قلمبه شده از خانه بیرون میزند، به دنبال دیگر بچههای محل که خودشان هم نمیدانند کجا میروند،میدود.بچه ها می ایستند، اسماعیل هم می ایستد. چند نفر کمی دورتر به آوار اشاره میکنند .اسماعیل هم نگاهش میرود به همان سو....به همان خانه ی خرابه که چند وقتی بود برای بازی با خواهرش و دوستانشان آنجا میرفتند ...باد می وزد و چند روبان سبز و آبی و صورتی از زیر دیوارهای همان خانه خرابه میآید بیرون و در هوا میرقصد.....
دست خاکی و ظریفی از زیر آن آجرها مشخص است.
اسماعیل چشم گشاد میکند،آرام به سمت ویرانه میرود ، آجرهارا کنار میزند، بدون کمک کسی آجرها راهل میدهد آن طرف تر و آنوقت جسم کوچک دختری بر رکاب دوچرخه شبیه به شاهزادهای سوار بر اسب سفید نمایان میشود...
اسماعیل فریادی از غم میزند...از شدت هق هق گریهاش ، نان گرم تنوری از دهانش بیرون میپرد .صورتش را سیل اشک پوشانده .صورت پسری خیس از اشک است ولی کسی متوجهاش نیست ،هر کس میان ویرانهای به دنبال عزیزانش میگردد... .کبوترهای سفید در گوشه کنار باغچهی خرابه افتادهاند که فقط میشود از پر های سفیدشان تشخیصشان داد...
صدای مهیب دیگری می آید، این بار پرندهای نمیپرد ، پرندهای هم نمی میرد ، در خانه اسماعیل پرندهای نبود...دو فرشته بود...
تنور خاموش میشود.سفره صبحانه پر از خاک میشود.نانهای تازه خشک میشوند و
اسماعیل هم...اسماعیل هم... تنها میشود.تنهای تنها...
مهر ۱۴۰۲
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
✍مرضیه رمضانقاسم
⁉️ چرا خدا با اینکه میداند در دل ما چه میگذرد و از همهی امور ما آگاه است، باز ما را امتحان میکند؟
1⃣ معرفت ما به ناشناختههای درونمان
خدای سبحان بندگان را امتحان میکند تا مومنان واقعی، از مدعیان ایمان، تمییز و تشخیص دادهشوند.
خداوند بواسطهی امتحان، پرده از اسرار درون ما برمیدارد تا به ناشناختههای درونمان واقف گردیم؛ به بیان عامیانه ببینیم چند مَرده حلاجایم و بالانس شویم.
به عنوان مثال گاهی ما میگوئیم اگر من به جای فلانی بودم، فلان کار را انجام و یا ترک میکردم.
به زعم حقیر، امتحانات الهی دست ما را برای خودمان، رو میکند نه برای خداوند.
حقیر هرگاه امتحان درسی خصوصا اگر مصاحبهی باشد، به نقاط ضعف و قوتام واقف میگردم.
به نظر میرسد امتحانات الهی میخواهد نقاط قوت ما را تثبیت و نقاط ضعفمان را محو سازد؛ تا از نردبان ایمان یک پله بالاتر برویم.
آدمی به دلیل حب ذات، معتقد است فرد خوبیست اما آنگاه که خدای متعال گوی و میدان را برای امتحان او، مهیا میکند بر انسان، معلوم میگردد چه مقدار نیتش با عملش یکسان است.
پس خداوند میخواهد به ما نشان دهد کدامیک از ما الکی و کدامیک راستکی خوب هستیم
2⃣ مزد آن گرفت جانِ برادر که کار کرد
اگر یک شخص به ما بگوید شغلش،
خیاطی، بنایی و یا نجّاری است؛ تا وقتی برایمان لباس ندوزد، خانه و در و پنجرهای نسازد از مزد خبری نیست؛ بلکه بعد از آنکه عمل دوختن و ساختن به سرانجام رسید (امتحانش را پس داد) مزد میگیرد.
بنابراین مقایسه کردن امتحان الهی با امتحانات انسانی، قیاس معالفارق است.
خداوند برای مزد دادن، نیاز به امتحان گرفتن ندارد بلکه به نیّات پاک بندگان نیز پاداش میدهد و این ما هستیم که برای پاداش دادن به انسانها، مجبوریم آنها را در شرایطِ عمل قرار دهیم تا صدق و یا کذب گفتارشان بر ما آشکار گردد.
♻️نتیجه اینکه:
۱) ماهیت امتحانات الهی با امتحانات بندگان با یکدیگر متفاوت است.
۲) مفهوم امتحان، آن گونه كه در بین بندگان مطرح است، براى خداوند معنا ندارد.
۳) امتحان گرفتنهای بندگان از یکدیگر، براى رفع جهل، شناخت اشيا و اشخاص است در حالیکه امتحاناتی که خداوند انسانها را در معرض آن قرار میدهد چنین معنایی ندارد زیرا خداوند عالم به غيب و شهود است و از درون و بیرون او آگاه.
#اعتقادی
#علم_خدا
#امتحانات_الهی
#امتحانات_انسان
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
♦️معمای آنوری!
✍اشرف پهلوانی قمی، عضو تحریریه مجتهده امین
این نوزاد تازه متولدشده را که میبینید، چشمهایش بازنشده ملچملوچکنان شروع کرده به خوردن دستهایش. مادرش روی تخت کمی آنطرفتر دارد نماز ظهر و عصرش را میخواند.
چرا؟ مگر ممکن است؟
اول کمی خودتان فکر کنید؛ حتی از عموگوگل هم استفاده کنید بهتر از لقمه آماده است. اگر جواب را پیدا نکردید میتوانید در لینک زیر ببینید:
https://eitaa.com/moammaonvari/9
با ارسال این پیام به دیگران، انشاالله در ثواب نشر علوم دینی شریک خواهید شد.
آدرس ما:
https://eitaa.com/pahlevaniqomi
.
زَهرهترَک
✍نرگس سلیمانی
با او حرف میزند و میخواهد به گریه بیندازدش، میترسد قلبش دیگر نزند نکند زهره ترک بشود! شانهاش را مثل مادرش، مادری که معلوم نیست کجاست، در بغلش جای داده است.
زود است برای او درک بعضی سختیها اما ما محکومیم به تجربه سختیهایی که اگر یک درصدش برای چشم رنگیهای اروپایی رخ میداد صدای سازمان ملل را به حدی در میآورد که گوش جهانیان از بلندیاش ناشنوابشود (البته نه چشم رنگیهای مسلمان بوسنی!) و سالهاست برای ما بیزبان و نابینا شدهاند!
قلبمان هنوز درد میکند، معمدانی و درد مردم فلسطین، دردی نیست که به راحتی کنار برود و دیگر قلبمان را نسوزاند، دردی است مثل درد رفتن سردار... و مامنتظر روزی هستیم که بتوانیم اجازه شکستن بغضهایمان را بدهیم ولی اشکمان دیگر اشک شوق باشد! شوق رسیدن روز انتقام
و تویی که تصویرت واضح ترین تعریف برای این واژه است...
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
صدای مظلومیت غزه ...
✍مرضیه سادات حمیدی
فریاد ابراهیم بت شکن خمینی کبیر ره است در حقانیت و مظلومیت ملت ایران که : " بکشید ما را ملت ما بیدارتر می شود" رویش کرده و ملت جهان را در کشتار کودکان و زنان مظلوم فلسطین بیدار کرده است.
صدای استغاثه و عطش منجی خواهی مردم جهان است که در قالب دفاع از مردم مظلوم فلسطین از اقصی نقاط عالم بلند شده است.
ندای آسمانی است برای "یوم لاینفع نفسا ایمانها..." (زیارت آل یاسین ) که "خبیث "را از "طیب" متمایز می کند. مگر نه این است که "فلسطین معیار شناخت حق از باطل است".
غرش مقتدرانه "اسدالله الغالب" است مظلومانه و شهادت طلبانه مژده " وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ " ﴿5- قصص ﴾ می دهد.
صدای پروردگار عالم است : غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ...﴿۶۴-مائده ﴾ که زنده بودن خود را بیش از پیش به رخ نیچه ها و شیطان پرستان صهیونیستی امثال نیچه میکشد.
صدای شکستن دیوارهای زندان غزه است هرچند کبوترهایی نیز در لانه هایشان بر سر این دیواره پرپر شوند و آزادی قدس البته خونبهایشان شود.
حقیقت وَ مَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ ﴿۷۶-زخرف﴾ است، آتش جهنم خداست که زوزه کشان تَغَيُّظًا وَزَفِيرًا﴿12 فرقان﴾به ستمکاران کودک کش صهیونیست نزدیک می شود.
صدای درهم شکسته شدن کبکبه و دبدبه استعمار و استکبار،طواغیت عالم است.
صدای فرعون است که در نیل افتاده و غرق شدن خود را در میان جهانیان جار می زند.
اینک این غزه است با تمام وسعتش "و ضاقت الارض" شده است دارد "کرب عظیم "را ترجمه می کند تا معنای "عظم البلای "را به "رخای" و "فرج عاجل قریب" شاید "در چشم به هم زدنی"و "یا نزدیکتر" تفسیر کند.
و باز این غزه است که دارد دوباره متولد می شود و به آغوش مادر بر می گردد و حقیقت سوگند خدا وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿۶-شمس ﴾ می شود.و البته "موئود ی که از آن سوال می شود".
و در آخر این فلسطین است "پاره تن اسلام " "کلید رمز آلود فرج " که دارد به آغوش اسلام بر می گردد و عطر خوش ظهور و استجابت دعای "اللهم عجّل فی فرج مولانا صاحب الزّمان " از آن استشمام می شود.
تاریخ:30 مهر 1402
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
سلام ای دختر فلسطینی
من میدانم که در فلسطین خیلی به شما سخت میگذرد ولی امید خودت را از دست نده و همیشه بدان اسرائیل بالاخره یک روز نابود میشود و شما آزاد میشوید من هر موقع شما را در تلویزیون تماشا میکنم خیلی حالم بد میشود و در موقع خواب برای شما دعا میکنم.
⚡️امروز دخترم برای دختران فلسطینی نامه نوشت. با خود اندیشیدم که چقدر زیبا خواهد شد اگر پویش حمایت از کودکان فلسطینی توسط کودکان جهان اتفاق افتد.
پویشی سراسر صدق و دوستی...
مملو از عاطفه و همدردی کودکانه...
✍زينب نجیب
#پویش_نوشتن
#عملیات_طوفانالاقصی
#پویش_حمایت_از_فلسطین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«پیوند مادرانه»
✍زهرا نجاتی
بیا با هم مشق کنیم مادرجان!
ما مرگ را میکشیم.
ما باهم؛ دست در دست هم، در مقابل مرگ و بمب خواهیم خندید.
ما با خونهایمان پیوند میبندیم،
با خدا،
با عشق،
با مسجدالاقصی،
با آرمانهای اسلام،
با نابودی صهیون!
باهم قرار میگذاریم:
من و تو کم نخواهیم آورد،
هیچ وقت،هیچ لحظهای.
حتی زیر بمباران موشک،
زیر آوارهای بی رحم بتون ساختمانها!
فرزندم؛
پسرم!
مرد من!
تو مرد قدرتمند من هستی، تو تکیه بر ذوالفقار امیرالمومنین زدهای،
پشت تو به روز ظهور گرم است،
به«سبحان الذی اسری بعبده»
پشت تو به ظهور مسیح،به ظهور سبز فرزندی از نسل علی« علیهالسلام» و نمازش در مسجدالاقصی گرم است.
فرزندم! دستهای کوچکت را به من بده. بیا با خون پیمان ببندیم،
من و تو کم نمیاوریم،
کمر من و تو نمیشکند؛ زیر بار آوار باشد،
یا زیر بار یتیمی و مشکلات!
یا زیر بار ناامیدی.
من و تو در میان جنگ هم لبخند میزنیم.
من و تو در میان جنگ، باز زیبایی میبینیم شبیه آن بانو، ما زیر لب و توی دل زمزمه میکنیم:«مارایت الاجمیلا»...
بخند فرزندم! بخند.
#فلسطین
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
عهد و امید
✍ راضیه کاظمی زاده
هوا هنوز روشن نشده بود، بعد از نماز صبح و دعای عهد، دلم نمیخواست دوباره بخوابم. کمی پای جانماز ترمهای که مادر بزرگ برایم آورده بود نشستم و با خدا درددل کردم. حال خوشی بود! انگار بین من و خدا هیچ فاصله ای نبود! چشمانم را بستم و خودم را در آغوشش رها کردم، احساسی دست نیافتنی یافتم.
چشمانم را باز کردم و نگاهم افتاد به نور سفیدی که از گوشهی پنجره اتاق را روشن میکرد، به سمت حیاط رفتم، نگاهم را به آسمان آبی و آرام دوختم ، صدای گنجشکها از بالای درختان به گوش می رسید.
چه هوای تازهای! با یک نفس عمیق سعی کردم ریههایم را از اکسیژن ناب و تازه پر کنم. چند روزی است که حال دلم خوب نیست! دلتنگم و دل شکسته، دلم میخواهد همه چیز را رها کنم و تنها در گوشهای بکر زندگی کنم، دلم بیخبری از عالم و آدم را میخواهد! بیخبری از جنگ، بی خبری از خونریزی در غزه ، از آوارگان فلسطین ، از بی رحمیهای شیطان بزرگ ...
دیدن فیلم نوزاد هفت روزه یا پسر بچهای که با دلی شکسته و قلبی پر از درد صدای « یا رب یاربش » را به خدا میرساند ، تاب و توان را از من ربوده ، نمیدانم چه باید کرد؟! به کجا باید پناه برد و از چه کسی باید کمک خواست ..؟!
اما تنها یک روزنهی امید در دلم سوسو میزند و آن هم انتظار برای فرج « قائم آل محمد » است، او که انتقام مظلومان را خواهد گرفت! زندهایم به امید آن روز 🤲🤲
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
سایهی سکوت!
✍چمن خواه
مقام معظم رهبری فرمودند:«امروز غزه و فلسطین عرصهی رسوایی غرب است، که با ادعای حقوق بشری، بزرگترین و فجیعترین نقض حقوق بشر در غزه را ناديده گرفته است».(بیانات در دیدار شرکتکنندگان در افتتاحیهی همایش غزه ۸ اسفند ۱۳۸۸)
«کودک»، از آسیبپذیرترین قشر و جزو افراد بیدفاع جامعه، در زمان بحران، اضطرار و جنگ است. در این زمان، به حمایتهای حقوقی که در اسناد بین المللی و عمدتا در حقوق بشر ذکر شده، نیاز دارد. این حمایتها عبارتند از: اصول بنیادینی، مانند اصل تفکیک بین نظامیان و غیرنظامیان، ممنوعیت حملات کورکورانه، اصل امنیت و مصونیت، برخورداری از اسکان مناسب، ارائه خدمات بهداشتی و بیمارستانی و غیر آنهاست. در این مسیر حمایتی، به اسناد بین المللی و نهادهای مرتبط نیز اشاره شده است؛ تا ذهن آدمی را به «کرامت ذاتی انسان» معطوف نماید. متاسفانه در جنگ نابرابرانهی غزه، بمباران بیامان مناطق مسکونی، اردوگاهها، بیمارستانها ، مدارس و مساجد از یک طرف، بیبرقی و بیآبی، کمبود دارو و غذا از طرف دیگر، آیندهی زندگی این «کودکان» را تهدید میکند. اقدامات روا داشته توسط رژیم صهیونیستی به «کودکان» در غزه، به طور کامل، نقض کلیه قواعد حقوق بشر است.
در جدیدترین گزارشهای رسیده از غزه، که در بیستمین روز حمله ناجوانمردانه رژیم سفاک و غاصب اسرائیل از رسانهها، منتشر شده است؛ گفته شده که تاکنون بیش از دوهزار و هفتصد «کودک» معصوم در حملات هوایی و توپخانهای صهونیستها به شهادت رسیده و تعداد زیادی «کودک» مجروح و بسیاری هم والدین خود را از دست دادهاند. در میان این همه جنایت که این روزها در غزه در حال رخ دادن است، متاسفانه شاهد سکوت حاکمان و سردمداران کشورهای مدعی حقوق بشر هستیم و در سایه این سکوت، هر روز «کودکان» بیشتری در غزه جان میدهند و دنیا شاهد ظلم بزرگی به ملت فلسطین و بخصوص «کودکان» شده است. رژیم غاصب اسرائیل، یک زندان بزرگ دو و نیم میلیون نفری را در فضای باز ایجاد کرده و شبانهروز در حال بمباران آن با انواع بمبها و موشکهای پیشرفته امریکایی است. سؤال قابل تأملی که پیش میآید این است: جایگاه سازمان ملل و سازمان حقوق بشر در این جنگ نابرابر کجاست؟ چرا در مقابل جنایت نسلکشی رژیم منحوس اسرائیل، سکوت کردهاند؟ چرا امریکا به خودش این اجازه را میدهد که مقدار قابل توجهی از تسلیحات نظامی مورد استفاده اسرائیل غاصب را در اختیارش قرار دهد. متأسفانه این قوانین فقط بر روی کاغذ نوشته شدهاست و در عمل دیده نمیشود.
#غزه_اقتدار
#کودک_کشی
#اسرائیل_غاصب
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖الگوی سوم، تفسیر سومی از هویت زن
✍آمنه عسکری منفرد
در مکتب تشیع در اسلام، همواره الگوهای انسانی برای تجسم شعائر اسلامی وجود داشته، که پیروی از ایشان مایه سعادت دنیوی و اخروی شیعیان میگردد، همچون بانو فاطمه معصومه(س)
«زن، زندگی، شهادت»؛ یعنی بانویی که تسلیم ولایت امام زمان خود بوده و از فدایی شدن در راه ولایت باکی نداشتند، ایشان همواره در کنار امام رضا (ع) برای یاری رساندن به دین از خود میگذشتند و برای یاری رساندن به ایشان به ایران مهاجرت کرده و در مسیر درگیریهای جدی با نظامیان عباسی داشته و «وفات شهادتگونه» داشتند.
«زن، هجرت، ولایت»؛ یعنی هجرت ترویجی و تبلیغی حضرت فاطمه معصومه برای تثبیت امامت امام رضا (ع) در مقابل شبهات فرقه واقفیه که امامت امام رضا را بهخاطر نداشتن فرزند تا سن ۴۰ سالگی، منکر میشدند و ایشان در راه اثبات ولایت امام، مجاهدت فراوان کردند وبعد از حضرت زینب (س)در مقام مجاهدت ودفاع از امام الگو هستند.
این بانوی بزرگ مظهر «عفت، مقاومت و شفاعت» نیز بودهاند و امام رضا (ع) درمورد مقام ایشان فرمودند: «من زارَنی معصومه بِقُمْ کَمَن زارَنی، هر کس معصومه را در قم زیارت کند گویی مرا زیارت کرده». ایشان با وجود اینکه معصوم نبودند، دارای مقام شفاعت در آخرت هستند و مانند حضرت فاطمه زهرا شیعیان با شفاعت ایشان وارد بهشت میشوند، این وعده امام صادق (ع) است.
آری! براستی وجود نازنین حضرت فاطمه معصومه (ع) در قم، تفسیر الگوی سومی از هویت زن مسلمان «زنِ نه شرقی، نه غربی» و الگوی مناسبی برای دختران شریف، عفیف، مجاهد، مقاوم و ولایتمدار ایران اسلامی است.
@AFKAREHOWZAVI
دوستشدارم حتی اگر زیرِ خاک آرمیدهباشم
مرضیه رمضانقاسم
عجول است میخواهد پابرهنه، پرواز کند بپرد وسط اذهان آشفته تا تسلیشان دهد.
هنرش را دارد که سرما را به گرما و سختی را به آسانی تبدیل کند.
هنوز شرح دردت را برایش نگفته، نسخهی شفابخشش را میپیچد و دردِ تا مغزِ استخوان کشیدهات را التیام میبخشد.
درد نامهربانیِ جنایتکارانِ صهیونیست را، با نسخهی مِهر میپیچد؛ التیامبخش زخمهای عاشقیست.
دل خون است اما دم نمیزند، نمیداند دستهای خونین، او را میفشارند یا دستان خونخوار.
هم با صهیونیست دمخور بوده است و هم با حماس.
از جنگ بازگشته است و بدنهای غرقِ در خون و قطعه، قطعه شده را دیده.
از احوالِ ظالم و احوال مظلوم سرِ سوزنی نم پس نمیدهد، گویی هنوز هجا کردن نمیداند.
طالب خیر است و از سوء عاقبت هراس دارد؛ از پسِ پردهی دستان، بیخبر است، نمیداند در دستِ سنگدلان قرا خواهد گرفت یا حماسهسازان.
از سکوت میترسد چون یقین دارد شریکِ ظالم میشود؛ نمیداند سکوتش با تبر ابراهیم بر سر بتها میشکند یا بمب مهیبی میشود و کاسه کوزهها را بر سر کودکان فلسطینی میشکند.
نگران است، بین خوف و رجاست، مبادا اخبار جعلی و باطل با او در رسانهها منتشر گردد.
به رقص در میآید وقتی بتواند هنرنمایی کند و از دوش غزه بار غمی بردارد.
با مادران میگِرید وقتی با او نام کودکان را بر دست و سینهشان حک میکنند.
بُغض میکند وقتی دستور سلاخی بیمارستان معمدانی با او صادر میشود.
وصیتهای فلسطینیان را که مینویسد تناش مثل بید میلرزد، از غصههای در دل نشستهاش دم فرو بسته است و بار غمش را به تنهایی به دوش میکشد.
دلش برای مشق نوشتنها و نقاشی کشیدنِ کودکان فلسطینی تنگ شده است.
خسته و کوفته که میشوم، از خواب و استراحتم صرف نظر میکنم، به آشپزخانهی ذهن سری میزنم تا با او غذای روحِ جامعه را طبخ کنیم.
سنگ صبوریست برای زیرخاکیهای ذهن، همانهایی که پنهانشان کردهام و تاکنون به کسی نگفتهام، همه را از روی دستم میخواند و تند تند رو نویسی میکند؛ چون مادری مهربان غصههایم را در آغوشاش میفشارد.
تو نیز چون من هر گاه دلگیر شدی، دل را به دستش بسپار تا دریا دل شوی؛ او بال و پر دارد و تو را آسمانی میکند، آخر خدا به او، به نامش قسم خورده است
نون و القلم...
قلم غیرت دارد و قادر است از مظلوم دفاع کند حتی اگر به قیمت جان خود و صاحبش تمام شود.
جگرِ شیر دارد، رو به دشمن میایستد، فریاد میزند، سینه سپر میکند حتی اگر از روزنامهی کذاییِ مدافع اسرائیل اخراجاش کنند.
در عین صبوری، دلنازک است و آشفته، برای کودکان فلسطینی.
#درد_دلی_با_قلم
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
8.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
ببینید شهرام همایونی از چه حیرت کرده است؟
✍زينب نجیب
✨سخنان همایونی و پیشبینیاش درباره جمهوری اسلامی درست است.
اما در تحلیلش دو نکته قابل توجه است:
❌ او میگوید سیاست غیر قابل پیشبینیست.
✅ نه، این فهم از سیاست اشتباه است. سیاست نیز مانند هر پدیدهی دیگر از قوانین ثابتی تبعیت میکند.
⚡️اولین سنت این است که:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم
⚡️دومین سنت این است که عملیات طوفانالاقصی که از نظر رهبر ایران ضربهای غیرقابل ترمیم نام گرفت، معلول جنایتهای اسرائیل در طول سالهای متمادی بود. وقتی درندهخویی به این حد رسد نتیجه همان میشود که امروز شاهد آنیم. غیرقابل ترمیم بودنش هم معلول علت دیگریست...
⚡️و سومین سنت، واکنش گستردهی ملتها و دفاع از مظلومیت فلسطین است که معلول همین جنایتهاست. آری،ملتها بیدارند میفهمند که ظلم پایدار نیست و این حمایتها سیلی محکمتری بر چهرهی اسرائیل خواهد نشاند.
در تمامی این قضایا علت و معلولها روشن است. این سنت خداست.
🌅و اما عاقبت این مبارزات...
طبق همین سنت الهی که امثال همایونیها آشکارا میبینند اما در محاسبات خود باز هم غلط میکنند این است که درخت مقاومت با خون مظلومان است که آبیاری میشود، جان میگیرد، شاخههایش بلند میشود، شکوفه میزند و روزی میوه خواهد داد.
آن روز خیلی دور نیست...
وَنُرِیدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْاَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ اَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ
#سیاست_ما_عین_دیانت_ماست
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI