eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
735 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
209 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. «زمین ارث بندگان صالح خداست» ✍فاطمه شکیب رخ چند‌ روز پیش که در منطقه شمال غرب تهران، پوشش زننده و نا متعارف برخی زنان را دیدم، ناخودآگاه به یاد نظاره والدین شهدا از تماشای نامطلوب شهر افتادم! آن بزرگواران پاره های تن خویش را برای صیانت از مرزهای اسلام راهی جبهه ها نکردند تا امروز زنان بی عفت رنگ شهر اسلام را چنین ناخوشایند کنند! در ذهن مرور کردم، زمانی را که جمیله آوازه خوان، در همان شهری که حجت خدا امام سجاد علیه السلام می زیست و هنوز داغدار مصائب عاشورا بود «عازم مکه شد» و با بدرقه ای شگفت انگیز از مردان خنیانگر روبرو گردید، چرا که رفاه‏ طلبى و اشرافيت و تجمل پرستى در جامعه به ظاهر اسلامی رواج یافته بود و ثروت اندوزان با انباشت اموال فراوان به سوی سرگرمی های حرام عادت کرده بودند!* به بیانی، جامعه ای متفاوت از راه و هدف شهدا در عصر امام سجاد علیه السلام نیز شکل یافته بود، با آنکه هنوز داغ شهدای کربلا التیام نیافته بود! اما تاریخ گواهی می دهد که خون شهدا پایمال نگشت و امروز با گذشت هزار و چهارصد سال و اندی، هنوز راه شهدای کربلا مستدام است و انزجار از دنیا پرستی مردمان مقصر در وقوع کربلا نیز! اگرچه در روزگار فعلی هوسرانی و بازگشت به دوران جاهلیت عده ای از خواب زده گان مشهود است، ولی تربیت شدگان مکتب سید الشهدا نیز همچنان بر اقتدای خود باقی اند و می دانند که وعده الهی هرگز از مسیر حق بر نخواهد گشت و وارث این زمین بندگان صالح خداوند خواهند شد! ان شاءالله تعالی *ر.ک: شهيدى، جعفر، زندگانى على بن الحسين،ص 104. @AFKAREHOWZAVI
. عطر تن کاشی‌های فیروزه‌ ✍فاطمه میری آن‌وقت که هنوز نمی‌دانستم دل کجاست؟ وقتی به گنبدتان نگاه می‌کردم چیزی درونم شروع به تاپ تاپ می‌کرد؛ چیزی شبیه به نبض، چیزی شبیه به حیات، آن‌وقت بود که دل‌دار شدم. اول شما بودید و بعد محبت را آموختم. اول شما بودید و بعد همه چیز. اصلا مگر می‌شود از عشق گفت و شما اول خط نیامده‌باشید؟ اول‌ بار معنی بهشت را در صحن و سرای‌تان یافتم و بعد، در همان دلِ مکشوفه گفتم: بعید است بهشت به قشنگی این‌جا باشد. اولین بار مشامم به عطر تن کاشی‌های فیروزه‌تان صفا گرفت و بعد از آن همه تجربه رایحه‌ها، هیچ‌کدام مجابم نکرد که غیر از عطر حرم‌تان چیز دیگری مدهوشم کند. می‌خواهم زندگی‌ام رنگ شما باشد بوی حرم‌تان خانه کوچکم را صفا دهد، تکه فرش حرم‌تان قشنگ‌ترین تابلو فرش جهان است، می‌خواهم غبار مانده در تار و پودش، قوت دیوار خانه‌ام باشد. اصلا آن تار و پودی که محل رفت و آمد زائران‌تان باشد قیمت ندارد. تمام حاجات کودکیم در حرم‌تان قد کشید و ثمر داد. حالا اگر حاجتی باشد صفای وجودتان است، اصلا اگر بهانه‌ای باشد دل‌تنگی برای حرم‌تان است. الان خودتان شده‌اید بزرگترین آرزو، مقدس‌ترین میل. شنیده‌ام، نه! هزار بار دیده‌ام که باب‌الجوادتان، گره می‌گشاید و رزق عالم را قسمت می‌کند. آخر مگر جز این است که فرزند باب الحوائج‌اید و پدر جوادالائمه! این وصف‌ها مرا یاد لحظات دعای جامعه‌کبیره در گوشه مقبره شیخ حرعاملی می‌اندازد؛ من مومن‌ام به این فراز از دعای جامعه کبیره که: فِعْلُکُمُ الْخَیْرُ وَ عَادَتُکُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ… اگر این مُلک صفایی دارد به صفای شماست، اگر آبرویی دارد شما آبرو داده‌اید و اگر امان دارد شما دعایش کرده‌اید. مولا جان اگر مالی هست برای‌ شماست و اگر فرزندی به‌نام‌تان، اگر علمی هست به‌پايتان و اگر جانی هزاران بار فدای‌تان. @AFKAREHOWZAVI
. یا مولا! یا امام رضا(ع) ✍خ.محمدجانی تو همان مأمن صفا و درخششی که در ابتدای ورودمان گلدسته های طلایی ات به استقبالمان می آیند. صدای نقاره خانه ات ورودمان را گزارش می دهد؛ کبوترانی که در اطراف کعبه عشق به طواف می پردازند، جان خود را از غبار غفلت شستشو می دهند، تا ما را به سوی تو رهسپار نمایند. در آنجا می توانیم عطر بالهای ملایک را استشمام نماییم. دست و روی خود را می شوییم تا غبار راه را زدوه و وضوی عشق می گیریم و سجده بر آستان دوست می نهییم. با ورودمان به حرم نورانیت، آن مکان تاریکی های درونی مان را روشن می نماید و خوردن آب سقا خانه عطش جسمی و روحیمان را خاموش می نماید که مزه آن را برای همیشه در کام جانمان ماندگار می نماید. چه مهمانی باشکوهی! در آن مهمانی میزبان رسم مهمانی را به خوبی ادا می نماید و ما را که چون آهوان گریزپایی به او پناهنده شده ایم می پذیرد تا به ما امان دهد و مسیرحرکتمان را با آگاهی طی نماییم و در دام صیادان جسم و روح نیفتیم و ترس از مسیر حرکت، ما را میخ کوب ننماید. (ع) @AFKAREHOWZAVI
🌹🌹🌹🌹 به این حواسِ پریشانم کسی به جز تو حواسش نیست دلم گرفته و می دانم کسی به جز تو حواسش نیست.. برای خشکیِ چشمانم کسی نماز نمی خواند به این‌که تشنه ی بارانم کسی به جز تو حواسش نیست نشان خانه‌ی آهو را کسی به جز تو نمی‌پرسد به من، منی که گریزانم، کسی به جز تو حواسش نیست منی که گم شده‌ام در خود میان این همه تنهایی به چشم های هراسانم کسی به جز تو حواسش نیست به من که غم به سرم آوار... که سر گذاشته بر دیوار.. نشسته گوشه ی ایوانم، کسی به جز تو حواسش نیست به من که چند صباحی هست بلیط سبز دعا در دست- در اشتیاق خراسانم، کسی به جز تو حواسش نیست چقدر بی کسم و رنجور، خودت مرا بطلب از دور به من امام رضا جانم، کسی به جز تو حواسش نیست @shaeranehowzavi
📣چهارمین همایش ملی کتاب سال بانوان از سوی معاونت پژوهش جامعه‌الزهرا علیهماالسلام برگزار می شود. 📚آثار علمی : 🔸 آثار منتشر شده بانوان در عرصه علوم انسانی اسلامی اعم از تألیف، ترجمه و تصحیح 🔸 رساله‌های سطح چهار و دکتری بانوان 🔸 مقالات علمی پژوهشی منتشر شده بانوان در عرصه علوم انسانی اسلامی 🔆محور ویژه: آثار منتشر شده (بانوان و آقایان) با موضوع زن و خانواده آثاری که در سال‌های 1400 و 1401 تألیف و منتشر شده‌اند، پذیرفته می‌شوند. 📆مهلت ارسال آثار به دبیرخانه همایش : پایان خرداد 1402 📪ارسال آثار به نشانی: www.ketabebanovan.ir و info@ketabebanovan.ir 💎مراکز همکار: مرکز مدیریت حوزه های علمیه مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران جامعه المصطفی العالمیه پژوهشگاه حوزه و دانشگاه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دانشگاه قم دانشگاه فرهنگیان مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی پژوهشکده زن و خانواده جهاد دانشگاهی موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث دانشگاه علامه طباطبایی ره دانشگاه تفرش دانشگاه اصفهان دانشگاه کردستان دانشکده هدی ☎️علاقه‌مندان می‌توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت کتاب سال بانوان مراجعه کنند و یا با دبیرخانه این همایش به شماره ۳۲۱۱۲۱۸۶_۰۲۵ یا ۳۲۱۱۲۱۸۹_۰۲۵ تماس بگیرند.
. "ما مشهدی‌ها" ✍هاجر کریمی ما مشهدی‌ها گاهی دل‌مان بدجور برای امام رضا تنگ می‌شود... یک جوری که انگار جاده ها راه وشهرها فاصله داریم... آن‌قدر تنگ که شاید بایک تقه,ترک دلِ کوچک‌مان ریشه کند و برسدبه اعماق دل‌مان ویکهو همه‌اش بریزد پایین. بعد همان خرده شکسته‌ها را برمی‌داریم و خودمان را می‌رسانیم خدمت سلطان... آن‌وقت طوری که لبه تیزدلشکستگی‌مان به زائری نگیرد و جایی را نخراشد همه اش را می‌تکانیم پای ضریح و می‌گوییم آقا جان من نمی‌دانم اصلش نمی‌توانم..خودت یک جوری که همه چیز روبراه شود,درستش کن وعقب عقب می آئیم بیرون گاهی با دیدن یک تصویر از حرم تازه می‌فهمیم که چقدر دلتنگ ومحتاج زیارت بودیم ونمی‌دانستیم... ما مجاوریم...همه کوچه پس کوچه ها ومحله ها وخیابان‌هایمان به حرم میرسد و به سلام ختم می‌شود... ما هر جابرویم خانه آخرمان حرم امام رضاست ... زائرانش از ما التماس دعا دارند ونمی‌دانند ما چقدر به حال انها غبطه می‌خوریم... ومی‌دانیم هم اینکه سر سفره حضرت نشسته ایم خیلی هم باید شاکر باشیم وحق نداریم غر بزنیم که چرا اقا زوارش را بیشتر از مجاورانش دوست دارد... بعضی وقتها فکر می‌کنم مشهدیها چقدر غریبتر از زوارند این زوارند که همیشه حضرت به چشم دیگری به انها نگاه می‌کند واین‌را خود مشهدی‌ها می‌دانند انها برای انکه به چشم اقا بیایند وخودی نشان بدهند همیشه سعی می‌کنند به زوار خدمت کنند اگر حاجت وگره ای در کارشان باشد از خدمت به زوار غافل نمیشوند مشهدی‌ها می‌دانند حضرت رضا چطور خاطر زائرانش را می‌خواهد... همیشه همین‌طور است... خود ما هم همین‌طوریم ان بچه مان که دورتر است ادم بیشتر هوایش را دارد... ما مشهدی‌ها می‌دانیم هر چه داریم صدقه سری محبان پسر پیغمبر است... نانی که به سفره می‌بریم نازقدم‌های زواری‌است که با کوله باری از عشق وارادت می‌ایند وخستگی می‌گذارند وحاجت روا برمی‌گردند.. این‌همه رزقی که می‌رسداز شیعیان حضرت رضاست... همه ما مشهدی‌ها نانخور امام رضاهستیم... همه‌ی غذایی که می‌خوریم غذای حضرتی است؛ متکدیان بارگاه سلطانی ایم... ما خجالت نمی‌کشیم که گدایی این خاندان، شغل شریف‌مان باشد و خدمتکاری پیشه اباء اجدادی‌مان... همیشه از این نعمت کیفوریم وآستان بوس وچاکریم,دست ادب بر سینه داریم و ورد "سلطان به سلامت باد" برلب @AFKAREHOWZAVI
. می.خواهم با چشم‌های خودم ببینم! ✍طیبه روستا دوستانم آماده شده بودند برای ثبت نام حوزه علمیه؛ کپی شناسنامه که جدیدا اسمش شده رونوشت، عکس، کپیِ... ببخشید رونوشت مدرک تحصیلی و هزارتا مدرک دیگر که صدقه سر کنکورهای جورواجور همه از برمان شده بود. شناختی نداشتم، بدم هم نمی آمد ببینم فضای حوزه چه شکلی است. با دبیر بینش اسلامی مشورت کردند. خانم معلم رأیشان را زد‌! مثل آب خوردن. احتمالا "تاثیر معلم روی نوجوانان بی تجربه" که توی جمله ام بی سروصدا نشسته، هم پیداست. گفته بود حوزه ساختار غیرقابل انعطافی دارد.نمی توانید به رشد دلخواهتان برسید. ذهنتان در یک چهارچوب می ماند برای همیشه و حرف های دیگر. دوستانم منصرف شدند و نتیجه را به ما که فقط محض آشنایی کنجکاو شده بودیم رساندند. حالا بماند که الان کجا هستند و به چه کاری مشغول. سال ها بعد، از خانمی که همسرش طلبه بود شنیدم که به او گفته، حوزه برای خانم ها خوب نیست، به حقوق واقعی شان آگاه می شوند و دیگر نمی توانند با همسرشان بسازند! جل الخالق! چه حرف ها! دوره خان و رعیت است مگر؟! ... مدت های طولانی این حرف ها را با هزارتا سوال و علامت تعجب بی آنکه از آدم آگاهی بپرسم توی ذهنم یدک می کشیدم تا چند ماه پیش که در سفری با چند خانم طلبه آشنا شدم. نه فقط آشنا؛ که با آن ها زندگی کردم. دنیای رنگی رنگی شان را دیدم و همسردوستی و عشق به فرزندان، اخلاق خوش و زبان شیرین، دل های صاف و بی ریا، پر از امید و هدفمند. از چارچوب و دعوای حق و حقوق هم هیچ خبری نبود. حالا دوست طلبه ای هم نام خودم دارم که در کسوت رفاقت، معلم من شده است و شب ها بدون خواندن قصه های دلنشینش خوابم نمی برد. لای بوته های شمعدانی و یاس های معطرش دنبال خودم می گردم، همراهشان آب نیشکر می خورم، حنّاق تلخ وابستگی و غربت گذشته ام را می چپانم توی گلویم. ردّ نورها را توی انعکاس آینه ها می گیرم و می رسم به پیچک بغل دیوار. دست هایم را به ساقه ظریفش می چسبانم و سیر کمال وجودی ام را آغاز می کنم... @AFKAREHOWZAVI
. هدایت از همان مسیر ضلالت ✍زينب نجیب سید عبدالحسین شرف‌الدین عاملی (۱۲۹۰-۱۳۷۷ق)، مجتهد مجاهد شیعه، فقیه، ادیب، محدث و از مدافعان تقریب مذاهب اسلامی در قرن چهاردهم هجری قمری در لبنان بود. وی از رهبران مبارزان لبنانی در مقابل استعمار فرانسه به‌شمار می‌رفت و تلاش‌هایی برای از بین بردن اختلافات میان شیعه و اهل‌سنت و تقریب بین مذاهب صرف کرد. این جمله از وی نقل شده است: شیعه و سنی را روز نخست، سیاست از هم جدا کرده است و اکنون نیز باید سیاست، آن دو را در کنار هم بنشاند و متحدشان کند. این موضع‌گیری ایشان برگرفته از یک اصلی‌ست که ایشان مدام بر زبان خود جاری می‌کردند و آن را سيره عملی_مبارزاتی خود قرار می‌دادند و آن، این عبارت عالمانه بود که:«لا ینتشر الهدی الاّ من حیث انتشر الضلال». یعنی؛درست از همان جا که گمراهی انتشار یافته است، باید هدایت انتشار یابد. ایشان در زمان سکونت خود در لبنان، شاهد وضعیت شیعه در اوج بدبختی و فلاکت بود، او می‌دید که حتی بانوان شیعه شغل‌های شرم‌آور دارند، اما با این‌حال نه به تحصن و اعتصاب دست زدند و نه به سخنرانی‌های مملو از منفی‌بافی و ایجاد یأس و ناامیدی پرداختند؛ بلکه مثل یک طبیب معالج به دنبال راه درمان این مرض اجتماعی در بین شیعیان رفتند. همان سيره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم )که "طبیب دوّاری" بودند برای جامعه‌ی آن روز. او به دنبال ریشه‌های این ضلالت گشت و با دقت در بن‌مایه‌های ایجاد گمراهی متوجه شد که اگر شیعه‌ی آن روز به چنین وضعی مبتلا شده است به دلیل بی‌سوادی، نداشتن معرفت، عدم آگاهی، نخواندن کتاب و عدم آشنایی با حقوق خود است. بدین‌ترتیب آن‌ها در ظاهر در جامعه‌ی اسلامی آن روز آزاد بودند و در باطن، اسیر جهالت و نادانی و اسیر ظلم ظالم. حیات آن‌ها همچون سنگ آسیاب، جز چرخیدن، مقصدی نداشت و نرسیدن، تنها غایتِ آن‌ها بود. آری، او دریافت که برای حل معضل شیعه‌یِ آن روزِ لبنان، باید از جایی شروع کند که انحراف شروع شده است و آبادانی باید از جایی صورت گیرد که ویرانی اتفاق افتاده است. بدین‌ترتیب خانه‌ی دو اتاقه‌ی خودش را مدرسه کرد. یک اتاق برای خانواده‌اش و اتاقی دیگر برای بچه‌های لبنان و امروز آن مدرسه‌ی یک اتاقی، یکی از دانشگاه‌های بزرگی‌ست که از کشورهای خارج به سود تعالیم شیعه دانشجو می‌پذیرد و بعدها یکی از سه قدرت سیاسی شیعه در لبنان شد.(کتاب منشور حکومت علوی، آیت‌الله خامنه‌ای، ۹۳) این روش عالمِ آگاه و باهوشی‌ست که امام خمینی او را "هشام‌بن‌حکمِ" روزگار می‌خواند. او همچون دیدبانی، مدام در حال رصد حصار جامعه‌ی اسلامی بود و هوشیارانه می‌دانست که دشمن کیست؟ از کجا است؟ و با کدام سلاح آمده است؟ حال امروز یکی از عملیات‌های خاکریزهای فرهنگی جامعه‌ی ما مسئله‌ی حجاب است. وقتی به راه حل این معضل در جامعه می‌اندیشیم در پی مسیری هستیم که این چالش را به‌گونه‌ای ریشه‌ای حل کنیم به‌طوری که زن مسلمان، خود انتخابش حجاب باشد و از مدافعان نظریّه‌ی حجاب. با توجه به سیره‌ی اولیای خدا می‌توان به این نتیجه رسید که از همان جا باید شروع کرد و درد را درمان کرد که دشمن تیشه به ریشه‌اش زده است. دشمن، از فهم نادرست یک زن به هویتش و از عدم شناخت صحیح او نسبت به محیط تحت فرماندهی‌اش سوءاستفاده کرده و با ایجاد شبهات و ایجاد نیازهای کاذب به سوءبرداشت او از بسیاری قوانین اسلامی در باب زن، دامن زده است. در یک جمله، فهم زن را در جامعه نسبت به خودش تخریب کرده است. درست در نقطه مقابل، ما باید او را تعالی ببخشیم. اگر بانوان ما به دنبال حقوق و تکالیف خود باشند و از مقام و منزلت خویش آگاهی یابند و به قدرت و تأثیرگذاری خود در جهان هستی پی ببرند، بی‌شک به هر پوشش و رفتاری تن نخواهند داد. آن‌ها به‌طور قطع حجاب را شاه‌راه بندگی و پیشرفت مادی و معنوی خود خواهند دانست و نقش خود را در تمدن‌سازی در قاب حجاب فهم خواهند کرد. مسلما این دشمنان زن و خانواده بودند که آنچه خود خواستند در قالب نظرات روشنفکرمآبانه اما خانمان‌سوز ترویج کردند. دشمنانی که برای حفظ قدرت و شهوت و منویات نفسانی خود به هر جنایتی دست می‌زنند و آنجا که انسانی، آگاهانه مقابله می‌کند؛ با سلاح تحریف و طرح انحرافات در قالب علم، به جنگ با بشریت می‌روند. آری، در جامعه‌ای که مقام زن، شکوه قدرت او، نقش بسزای او در خلقت و در مراتب بعدی، رشد و تربیت، فهم نشود؛ کشف حجاب اولین قدم در مسیر ضلالت خواهد بود و اگر این فهم اصلاح نشود تردیدی نیست که سرنوشت زن مسلمان همان سرنوشت زن غرب، بلکه به‌مراتب اسفناک‌تر خواهد شد. زیرا، زن مسلمان مهمترین هدف دشمن اسلام است و دشمن برای از میان برداشتنش تا نابودی کامل او تلاش خواهد کرد. بنابراین اولویت امروز، تقویت جبهه‌ی جهاد تبیین است جهادی که در موضوع مقام و جايگاه زن باشد به‌ویژه با نقش‌آفرینی بانوان انقلابی در این عرصه. @AFKAREHOWZAVI
. عشقِ جهانی ✍فاطمه امراللهی دل تنگم! کاش الان در کنارت بودم و آن حال و هوای حرمت را نفس می‌کشیدم و ضریحت را در آغوش می گرفتم و یک دل سیر از این همه دلتنگی و جدایی گریه می کردم! دلم برای آن عطرِ حرمت که می‌شود در آن غوطه‌ور شد و زندگی کرد، تنگ شده؛ دلم برای دیدن شوق دیدار زائرانت تنگ شده! زائرانی که در صف‌های طولانی دو بعد ازظهر در دل آفتاب، برای دیدنت و در آغوش کشیدن ضریحت دقیقه‌ها صبوری می‌کنند؛ همان‌هایی که اگر در شلوغی صف نانوایی چنددقیقه بایستند صدایشان در می‌آید و صبرشان لبریز می‌شود، اما برای دیدن تو همه این شلوغی و معطل شدن‌ها را تحمل می‌کنند. اینجا از کرد، لرُ،ترکُ، بلوچُ، عربُ، فارس از مسلمان و غیرمسلمان فهمیده‌اند هرچه که هست ازاین خانه و درگاه است انگار آسمان حرمت با آسمان قسمت‌های دیگر شهر متفاوت است! انگار هرکجا که هوایش آلوده باشد هوایِ حرمت پاک و پاکیزه است! هرثانیه نفس کشیدن در این عِطر حرم آرامشی در درون قلبم و آنتی ویروسی در برابر بیماری‌های درونم می شود! به سان شاه مهربانی هستی که هر کس را از ثروتمند گرفته تا فقیر را به این کاخ باشکوهت اجازه ورود می‌دهی و هر دو را برسر سفره کریمانه‌ات می‌نشانی و اجازه در آغوش کشیدنت را به هردو می دهی در نزد شما نظام طبقاتی معنا ندارد آقا جان♡ @AFKAREHOWZAVI
. 💠 دوره طنزنویسی ویژه خواهران 🌸 در این دوره شما با قالب‌ها و تکنیک‌های ساده و کاربردی طنزنویسی آشنا می‌شوید. ◽️هزینه: ▫️150 هزار تومان ▫️تخفیف ویژه طلاب خواهر: ۱۱۰ هزار تومان ✍️ نام‌نویسی به نشانی: @salehi6 🕰 زمان: ۱۳، ۲۰، و ۲۷ تیرماه @HOWZAVIAN
کبوترانه ✍م. حیدریان‌منش دلم به سوی تو پر می کشد فرض است می‌آیم و کنار گنبد می‌نشینم و تو را با تمام وجود می‌خوانم السلام علیک یا علی بن موسی الرضا اما انگار دلم حوس کرده گنجشک باشد بالهایم را باز می‌کنم تا از رواق بگذرم و به مضجع برسم این بار دلم هم گم می‌شود در هیاهوی زائرانی که تو را می‌خوانند بهشت کجاست اگر این صحن و سرا نباشد این بار بلبل می‌شوم و با آن دختر شیرین زبان می‌خوانمت اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏ @AFKAREHOWZAVI