💡چه رخدادی موجب شد، نبرد ما با اسرائیل وجودی شود؟
✍️مهدی افراز
🔸در هفته های گذشته ادبیات جنگ وجودی یا مرگ و زندگی برای توصیف وضعیت تقابل رژیم صهیونیستی با جبهه مقاومت پرکاربرد شده است. با پیش فرض دانستن اصل این موضوع، پرسشی پدید می آید که کدام واقعه یا رخداد میدانی سبب خروج این نبرد از وضعیت طبیعی و تبدیل آن به یک جنگ وجودی شده است.؟! آیا اتفاق ویژه و منحصربفردی رخ داده است؟!
🔹اولین عاملیتی که جنگ با اسرائیل را به فاز مرگ و زندگی منتقل نمود، ورود منطق امام خمینی ره به این صحنه بود. آرمان گذاری "اسرائیل باید از صفحه روزگار محو بشود"، به معنای دقیق کلمه، به منزله وجودی کردن صحنه نبرد با رژیم صهیونیستی بود. مکتب مبارزاتی امام بر خلاف سایر ایده ها، قائل به اصلاح سیاست ها، تغییر باندها، صدور قطعنامه ها، تنظیم قراردادها، برگزاری اجلاس ها، امضای توافق ها و شرکت در مذاکره ها نبود و فقط و فقط زیر طرح مبارزه مسلحانه و مقاومت برای زندگی را امضاء کرده است.
🔸خط امام از ابتدا تا انتها صرفاً به ریشه کنی و ازاله کامل این رژیم قانع بوده است و برای به راه انداختن یک "جنگ تمام عیار وجودی" ایده ها پرداخته، گفتمان ها ساخته، جبهه ها چیده و سلاح ها فراهم کرده است. نپذیرفتن ایده دو کشوری، به روشن ترین صورت بیانگر یک تقابل وجودی است. در طول ۸۰ سال گذشته همه پارادایم های مبارزاتی چون ناسیونالیسم، پان عربیسم، لنینیسم و سوسیالیسم در لباس مبارز و با طرح های غیروجودی آمدند و وقت و جان ملّت فلسطین را هدر دادند و نهایتاً در عصاره ای به نام سازمان آزادی بخش و صورت اخیرش یعنی تشکیلات خودگردان، پذیرای شکست های تمام عیار شدند و در این میان تنها پرچمی که در دست مجاهدین واقعی برافراشته ماند، پرچم اسلام ناب و تنها ایده ای که باقی ماند، طرحِ وجودی کردن نبرد بود.
🔹چرا امام جنگ را وجودی کرد؟! امام در چارچوب راهبردی خودش، دشمنان ریز و درشتی دارد اما تقابل با هیچکدام را وجودی نکرده است. امام چه خصلت خاصی در صهیونیسم دیده است که آن را غده سرطانی خوانده و به کمتر از نابودی کاملش راضی نشده است؟! تفاوت امام با سایر مصلحین یا مبارزین در این بود که خیلی زود به فلسفه وجودی اسرائیل پی برد، امام دریافت که موجودیت اسرائیل مستقیماً به سلب حق زندگی و هویت از ملّت های مسلمان گره خورده است. امام با فتانت خود دانست که مسأله ما با رژیم صهیونیستی مسأله بقا و زندگی است، یا او باید باشد و یا ما، و چون ما می خواهیم باشیم پس اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود. امام جنگ را با اسرائیل وجودی کرد چون موجودیت ما با وجود اسرائیل قابل جمع شدن نبود.
🔸امام در خرداد سال ۴۲، در اولین بیان راهبردی خود دلیل موضوعیت پیدا کردن مسأله اسرائیل را تشریح می کند: "اسرائیل نمیخواهد در این مملکت دانشمند باشد؛ اسرائیل نمیخواهد در این مملکت قرآن باشد؛ اسرائیل نمیخواهد در این مملکت احکام اسلام باشد. اسرائیل به دست عمال سیاه خود، مدرسه را کوبید و شما ملت را میکوبند. میخواهد اقتصاد شما را قبضه کند؛ میخواهد زراعت و تجارت شما را از بین ببرد؛ میخواهد در این مملکت، دارای ثروتی نباشد، ثروتها را تصاحب کند به دست عمال خود. این چیزهایی که مانع هستند، چیزهایی که سد راه هستند، این سدها را میشکند؛ قرآن سد راه است، باید شکسته شود؛ روحانیت سد راه است، باید شکسته شود؛ مدرسه فیضیه سد راه است، باید خراب شود؛ طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه بشوند، باید از پشت بام بیفتند، باید سر و دست آنها شکسته شود برای اینکه اسرائیل به منافع خودش برسد."
🔹امام الهام می کند که اسرائیل فی نفسه هیچ چالشی با اسلام یا قرآن ندارد، بلکه روحانیت بماهو جریانی که در برابر زندگی زدایی اسرائیل سدسازی کرده و مانع بلعیده شدن زندگی ها شده در نوک پیکان ترور قرار گرفته است. در واقع اسرائیل قائم مقام استکبار شده است چون برای آبادی زندگی خود می خواهد زندگی را از مسلمین سلب کند، یهودِ آمریکا، جریانی شده است که برای ساختن دنیای خود می خواهد دنیای ملّت های غرب آسیا را نابود سازد. لذا برای خمینی جنگ با جریان استکبار بماهو جریانی که می خواهد تخریب گر زندگی ما باشد در قامت یک نبرد وجودی موضوعیت پیدا کرده است.
🔸نبرد وجودی برای مقاومت هیچگاه حرف جدیدی نبود و مقاومت اسلامی از ابتدا طرحش را در بستر یک جنگ وجودی معنادار کرده و قائل بوده است که ما در قبال اسرائیل از نظر وجودی در خطر هستیم و از این جهت برای زندگی می جنگیم. مقاومت همین منطق را شعار کرده و تاریخ انقضای رژیم را هم در تقویم خودش ضربدر زده است، اما این که این روزها سران رژیم هم این ماجرا را به زبان می آورند و بر اساس آن میدان را نمره گذاری می کنند، نشانگر این واقعیت است که طرح مقاومت محقق شده و عرصه نبرد در موقعیتی که مقاومت طراحی نموده، قرار گرفته است.
https://eitaa.com/afrazmahdi
🔰حلقه سیاستگذاری فرهنگی؛ دومین حلقه مطالعاتی-مباحثاتی اندیشکده حنیف
💫اندیشکده حنیف، پس از توفیق در شکل گیری حلقه نظریات فرهنگی، اقدام به راه اندازی حلقه دوم با محوریت سیاستگذاری فرهنگی مبتنی بر مسائل روز فرهنگی جمهوری اسلامی ایران می نماید.
🌿در قالب:
🔹مطالعه و مباحثه جمعی مقالات، پژوهشها، گزارشات، یادداشتها، نشستها و اسناد سیاستی مرتبط
🔹جلسات هم اندیشی با کارشناسان حوزه های موضوعی
🔹تدوین متن سیاستی جمع بندی مباحث
🧩در موضوعات و مسائل مختلف فرهنگی جمهوری اسلامی ایران؛ هم چون:
🔺سیاست پژوهی هویت ملی
🔺الگوهای مقاومت فرهنگی
🔺بازسازی ساختارهای فرهنگ
🔺الگوهای بازارپردازی فرهنگی
🔺قطبیدگی فرهنگی
🔺مرجعیت فرهنگی سلبریتی محور
🔺پدیده شناسی فرهنگی مهاجرت از کشور
🔺آینده پژوهی قانون عفاف و حجاب
🔺سیاستگذاری زیست پاک در فضای مجازی
🔺فرهنگ و تبلیغات شهری
🔺فرهنگ و کالبد مدرن زیست شهری
🔺پدیده شناسی فرهنگی همزیستی با حیوانات خانگی
🔺تحلیل سیاستی فرهنگ در ساختارهای کلان شهری
🔺سیاست پژوهی فرهنگ دینداری
🔺مردمی سازی فرهنگ عمومی
🔺الگوی ارتباطی ثابت و متغیر در سیاستگذاری فرهنگی
🔺سرمایه اجتماعی در حکمرانی فرهنگی
🔺تکثر و تنوع فرهنگی
🔺سیاستگذاری هویت و حضور اجتماعی زنان
🔺سیاستگذاری جنسیت
⏰ شروع از آذر ماه 1403 پنجشنبه ها شهر مقدس قم
☑️علاقه مندان به عضویت، درصورت وجود تحصیلات مربوطه و تعهد به مشارکت، رزومه خود را به شناسه @Hanif_ThinkTank ارسال فرمایند:
📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله:
@hanifthinktank
💡توصیه های راهبردی سید حسن نصرالله به رسانه های جبهه مقاومت چه بود؟
✍️مهدی افراز
بخش اول
🔸جناب سیدحسن نصرالله در تابستان سال ۱۴۰۰ و پس از پایان نبرد سیف القدس، بر اساس بازخوردهایی که از آخرین وضعیت میدان و جامعه مقاومت داشت، در افتتاحیهی کنفرانس «نوسازی گفتمان رسانهای و مدیریت نبرد» توصیه های قابل تأملی را در خصوص راهبردهای گفتمانی و رسانه ای ایراد فرمود که مرور آن برای این روزهای نبرد می تواند الهام بخش باشد.
🔹راهبرد اول: "مخاطب قرار دادن بی طرف ها". در ارائه منطق و اندیشه مقاومت نباید از هیچ طبقه و جریان اجتماعی به عنوان مخاطب مأیوس شد و اساساً مسؤلیت رسانه این است که بتواند با در نظر گرفتن اقتضائات، افراد بی طرف و حتی کسانی که به جبهه دشمن تعلق دارند را به جریان مقاومت ملحق نموده و سرمایه اجتماعی آن را افزایش دهد... "مسئولیت رسانه آن است که بقیه را هم که هنوز بیطرف هستند خطاب قرار دهد تا این پایگاه مردمی گسترش یابد. همچنین باید مخاطب رسانههای آنها را که در جبههی دشمن ایستادهاند و از دشمن حمایت میکنند یا روابطشان را با دشمن عادیسازی کردهاند یا بهدنبال توطئهچینی علیه مقاومت هستند، خطاب قرار دهد. نباید از هیچکسی چه بیطرف و چه از کسانی که در جبههی دشمن قرار گرفتهاند مأیوس شد. وقایع تاریخی در بسیاری از جنگها به ما نشان داد که چطور ممکن است پیام واقعی، صادقانه و منطقی تعداد زیادی از افراد جبههی دشمن را بیطرف کند و حتی به جبههی دوست ملحق کند."
🔸راهبرد دوم: "اذعان به نقاط قدرت دشمن". بایستی ضمن آن که برای عبور از قابلیت های نظامی دشمن برنامه ریزی داریم ولی واقعیتِ دارایی ها، امکانات و تجهیزات دشمن را برای مخاطبین تشریح نمائیم... "این از نقاط قدرت گفتمان رسانهای و رسانههای محور مقاومت است، استناد به واقعیتها و حقایقی عینی میدانی، سیاسی، فرهنگی، عاطفی و وجدانی نزد امت، حقایق و واقعیتها نزد دشمن. ما از نقاط قدرت دشمن اطلاع داریم و به آن اذعان میکنیم و برای مقابله با این نقاط قوت، مهارکردن آنها، عبور از این نقاط قدرت و تضعیف آنها تلاش میکنیم و از نقاط ضعف دشمن نیز مطلع هستیم تا با اتکا به آنها پیروزی بسازیم. مهمترین چیز در گفتمان رسانهای در حدود ۴۰ سال گذشته آن است که به واقعیتها مستندبوده و به اوهام، تخیلات، اختراعات ذهنی، رؤیاها و دروغها مبتنی نبوده است و همینطور هم باید ادامه یابد."
🔹راهبرد سوم: "استناد به حقوق طبیعی و انسانی مقاومت". مهم ترین برگ برنده مقاومت تلاش آن برای احقاق حقوق طبیعی و انسانی خودش است لذا برای بیان منطق مقاومت، اصلی ترین نقطه قدرت آفرین تکیه بر همین حقوق انسانی، اخلاقی و دینی مسلّم است... "زمانی که میخواهیم این گفتمان را ارتقاء دهیم یا احیا کنیم، باید آن را با استناد به عناصر اصلی قدرت ارتقاء دهیم و احیا کنیم که بیشتر رسانههای دیگر یا رسانههای دشمن فاقد این عناصر هستند. اوّل استناد به حق؛ رسانههای محور مقاومت و گفتمان رسانهای اینجا بیانگر حق است، حق ملت فلسطین در سرزمین آن از دریا تا رودخانه، حق سوریه در جولان آن، حق لبنان در باقیمانده سرزمینهای اشغالی آن. امروزه اگر به سرتاسر کرهی زمین نگاهی بیاندازیم، مهمترین و روشنترین حق قانونی، دینی، شرعی، انسانی و اخلاقی، حق فلسطین را در بالاترین درجات وضوح میبینیم؛ شما بیانگر حق هستید، امّا رسانههای مقابل شما بیانگر باطلاند و بر اساس همهی معیارهای قانونی، شرعی، دینی، اخلاقی و انسانی باطل هستند. این حق است که ملتهایمان سرنوشتشان را خودشان بهدور از سلطهگری آمریکا تعیین کنند. این حق است که ملتها از ثروتهایشان در مقابل غارتگری آمریکا و کشورهای همسو با آن بهرهبرداری کنند."
🔸راهبرد چهارم: "اعتماد به عملکرد گروه های مقاومت". در جریان درگیری، گروه های مقاومت حتماً دچار اشتباهات و خطاهایی خواهند شد اما نباید اجازه داد این موارد برجسته شده و زمینه سستی و از بین بردن اعتماد به نفس جنبش مقاومت را فراهم بیاورد..."این یک نبرد سخت است که به برنامهریزی و پیگیری نیاز دارد؛ امّا در وهلهی نخست، به اعتمادبهنفس هم نیاز داریم. نباید در مقابل این تخریبها و بدنامکردنها سست شویم. ما باید به خودمان،مردم و جنبشهای مقاومت اعتماد بالایی داشته باشیم. جنبشهای مقاومت معصوم نیستند و ممکن است مرتکب اشتباه شوند، امّا این جنبشها از اعتبار، اخلاص و آمادگی بالا برای فداکاری و وفاداری برخودار هستند. هر چند این مسئله، وجود خطاکاران و حتی گناهکاران را در میان آنها نفی نمیکند. ما در واکنش به خطاها و گناهان موجود، باید برای درمان و حل آن تلاش کنیم. دشمنان بر روی بزرگ جلوهدادن اشتباهات تمرکز میکنند"
https://eitaa.com/afrazmahdi
💡توصیه های راهبردی سید حسن نصرالله به رسانه های جبهه مقاومت چه بود؟
بخش دوم
🔹راهبرد پنجم: "اعتبارآفرینی بر مبنای صداقت با مخاطب". برخلاف سیاست های مدرن، نه زیادی رسانه و مهارت های رسانه ای و نه پول پاشی ها نمی تواند برای رسانه مقاومت اعتبارآفرینی کند بلکه آن چه موجب موفقیت است حرکت بر مدار راستی و صداقت با مخاطبین است..."از مهمترین عناصر قدرت در گفتمان و رسانههای محور مقاومت، صداقت و راستی است که اعتبار آورده است. اعتبار را با پول نمیتوان ساخت و با زیادی رسانهها و زیادکردن مهارتهای رسانهها بهدست نمیآید. اعتبار واقعی را راستی بهدست میآورد، آنچه رسانههای مقاومت به مردم میگویند، صداقت و راستی در نقل حقایق است و این باید ادامه یابد. امروز شهرکنشینانِ این دشمن به رسانههای مقاومت بیشتر از سران و رسانههایشان اعتماد دارند، چرا ما به این نتیجه رسیدهایم؟ این نتیجهی صداقت، راستی و تجربهی طولانی است."
🔸راهبرد ششم: "توجه به تنوع سلائق در پایگاه مردمی مقاومت". جریان مردمی مقاومت شامل طیف گسترده ای از سلائق و دیدگاه های مختلف است لذا می باید با درنظر داشتن تنوعات فرهنگی و ایدئولوژیک برای آن ها گفتارسازی و تصویرسازی صورت داد... "طرفدارانی که رسانهها و گفتمان مقاومت به آن متکی است، از عامهی مردمی است که در جهان عرب و جهان اسلام و نیز در جهان طیف بزرگی را تشکیل میدهد. از جمله ویژگیهای این پایگاه مردمی آن است که از نظر دینی، فکری، فرهنگی، اعتقادی و ایدئولوژیک متنوع است. از نظر قومیتی و نژادی هم تنوع دارد و در امتداد منطقه و جهان هستند و نقطهی مشترک آنها قدس، مقدسات در آن و مظلومیت ملت فلسطین است."
🔹راهبرد هفتم: "استفاده حداکثری از شبکه های اجتماعی". شبکه های اجتماعی به دلیل برخورداری از بستر مردم پایه تر، شرایط مساعدتری را برای شکستن انحصارهای رسانه ای جریان سلطه پدید آورده اند به همین جهت این شبکه ها فرصت بزرگی برای انتقال حقایق به سراسر جهان است..."آنچه ما امروزه به آن نیاز داریم، استفادهی حداکثری از شبکههای اجتماعی است. من اخیراً برخی آمارها را مطالعه میکردم که در آنها این سؤال مطرح شده بود: چرا ابراز همبستگی جهانی با نبرد سیفالقدس بیشتر از هر نبرد دیگری بود؟ برخی تحقیقات این مسئله را بهوجود شبکههای اجتماعی و اثرگذاری آن مرتبط دانستهاند، چراکه دشمنان ممکن است بتوانند یک شبکهی ماهوارهای را مسدود و یک شبکهی رادیویی را تحریم و ساکت کنند و جلوی انتشار یک روزنامه را بگیرند، ولی انتشار شبکههای اجتماعی در سطح جهانی بهحدی رسیده است که میتواند تحولات را منتقل کند، در حالی که سابقه نداشته است نبرد یا تقابل و مظلومیت و کشتار در فلسطین اشغالی اینگونه منتقل شود. این یک فرصت بسیار بزرگ است که در آن هر انسان و شخصی در این امت میتواند برای انتقال تصاویر، حوادث و موضعگیریها به جهان وارد عمل شود."
🔸راهبرد هشتم: "تکیه بر مقابله با سلطه گری آمریکا در منطقه". در طرح مقاومت برای رهایی منطقه، اصل اول مبارزه با سلطه گری آمریکاست و آزادسازی فلسطین بدون درهم شکستن سلطه آمریکا در منطقه ممکن نیست، برهمین اساس لازم است ضمن تعمیق دشمنی ها با صهیونیسم، توجهات را بر روی نشان دادن نقش محوری آمریکا متمرکز نمائیم و مانع تفکیک نقش اسرائیل از ایالات متحده در اذهان شویم... "نمیتوان فلسطین را بدون رویارویی با سلطهگری آمریکا در منطقه آزاد کرد، زیرا همین سلطهگری نظامها و ارتشها را به ساختارهای مردهای تبدیل کرده است که تحرک و ارادهای ندارند و کاری از دستشان بر نمیآید. سلطهی آمریکا پایه و اساس و خطرناکترین است، زیرا این سلطه اوّلاً، بهخودیخود مشکلی برای کشورها و ملتهای ماست از این جهت که سلطهگری مبتنی بر سلب تصمیمات، غارت ثروتها، تحمیل نظامها و منعکردن ملتهای ما از تعیین سرنوشت خود در همهی عرصههاست و ثانیاً، همین آمریکا نیز حامی اسرائیل است. نمیتوان فلسطین را بدون رویارویی با سلطهگری آمریکا در منطقه آزاد کرد، زیرا همین سلطهگری نظامها و ارتشها را به ساختارهای مردهای تبدیل کرده است که تحرک و ارادهای ندارند و کاری از دستشان بر نمیآید."
📌لینک سخنرانی کامل جناب سید:
https://khl.ink/f/48269
https://eitaa.com/afrazmahdi
سرچشمه.mp3
زمان:
حجم:
58.46M
💡ریشه کانونیِ ابهامات اجتماعی در مورد مقاومت چیست؟
▫️در جمع فعالان تبلیغی استان کرمان
🔸مجموعه فرهنگی مس سرچشمه
https://eitaa.com/afrazmahdi
3.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 در غزه زندگی جاریست
قربان آن بدن کوچکی که با تداوم «زندگی» در برابر این وحشت و خشونت «مقاومت» میکند...
https://eitaa.com/afrazmahdi
💡در حکم دیوان لاهه چه دستاوردی نهفته است؟
✍️مهدی افراز
بخش اول
🔸ایده مقاومت فراتر از مواجهه میلیتاریستی واجد عقلانیتی است که مسأله اش نه توسعه قدرت که ظهور حق است. مقاومت می گوید فقط زمانی که حق بروز یابد، استیلا از میان می رود و قسط اقامه می شود. مقاومت ورای مواجهه میلیتاریستی در یک میدان پیش نمی رود، هرجا که زمینه ای برای تظاهر حق باشد، آنجا میدان سرنوشت سازی برای مقاومت است. آن هایی که امروز برای قضاوت در موازنه نبرد صرفا به میدان خیام و جبالیا چشم دوخته اند، فهمی میلیتاریستی از جهاد دارند.
🔹پس از ۱۴ ماه تداوم و تشدید جنایت، دیوان کیفری بینالمللی در یک روند دو مرحله ای، حکم بازداشت بنیامین نتانیاهو و یوآو گالانت را صادر کرد؛ حکمی که علت صدور آن، ارتکاب جنایات جنگی در غزه از سوی این دو مقام رژیم صهیونیستی اعلام شدهاست. با اندک تأملی در سابقه نهادی این دیوان درخواهیم یافت که حتما اتفاق متفاوتی در مناسبات حقوق بین الملل رقم خورده است.
🔸در عملکرد ۸۰ ساله دادگاه لاهه تاکنون هیچ رأی یا حکمی که در چارچوب نظام منافع دنیای غرب معنادار نباشد، صادر نشده است. این دادگاه در طول عمر مفید خود، صرفا به موضوع نسلکشی اوگاندا، کنگو، آفریقای مرکزی، دارفور، کنیا و اوکراین رسیدگی و علیه ۱۵ نفر اعلام جرم کرده که هیچکدام از متعلقان به بلوک قدرت غرب نبوده اند. اما اینبار و پس از صدور رأی، بسیاری از کشورهای اروپایی از آمادگی خود برای اجرای حکم خبر دادهاند و جوسپ بورل مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا تصریح کرد "باید به تصمیم این دیوان احترام گذاشته و آن را اجرا کنیم."
🔹در رفتارشناسی این حکم متفاوت، حداقل پنج احتمال قابل تصویر است؛
🔸احتمال اول؛ بیدار شدن وجدان انسانی در ساختار حقوق بین الملل، با اندک دقتی در فلسفه وجودی نهادهای بین المللی پس از جنگ دوم و کارکرد نهاد حقوقی آن، وقوع این احتمال ساده انگارانه به نظر خواهد رسید. هیچیک از مفادی که در سیاهه جرائم سران رژیم برای صدور این حکم به آن ها استناد شده، بدیع و جدید نمی باشند. رفتارهای مبتنی بر جنایت جنگی، حمله عمدی علیه جمعیت غیرنظامی، آزار و اذیت، قتل عمدی و تحمیل گرسنگی همگی بخشی از مانیفست نظامی اسرائیل در ادوار گذشته در قبال مردم فلسطین و لبنان بوده و در هیچکدام از فصول قبلی این جنایات، این وجدان انسانی با وجود دریافت گزارشات متعدد حتی به خود هم نیامده بود و در طول یک دهه گذشته حتی موضوعات مرتبط با بحران انسانی غزه و زندانی شدن دو میلیون انسان در یک باریکه را به بحث هم نگذاشته بود.
🔹احتمال دوم؛ تغییر سیاست های کلان اتحادیه اروپا در قبال آمریکا و رژیم صهیونیستی؛ ممکن است به ذهن برسد که به جهت تغییرات در موازنه قدرت جهانی و افول هژمونی امریکایی، صهیونیزم دچار افت سرمایه در دنیای غرب شده و امکان صدور چنین حکمی صرفاً در بستر جهانی قابل تصور است که یهود امریکا در آن تضعیف شده است. لذا اتحادیه اروپا بر اساس استقلال رأی خود تلاش نموده قدم هایی را برای بیرون آمدن از ذیل پروسه تحمیلی واشنگتن بردارد و نشانه هایی را برای ایجاد تغییر بنیادین در سیاست های خود در قبال رژیم صهیونیستی بروز دهد. روشن است که چنین برداشتی از مسأله نیز بیش از حد خوشبینانه است، با توجه به این واقعیت که تمدن غربی، صرف نظر از وجوه یونانی آن، اساساً تمدنی یهودی است و در موقعیت کنونی نیز گره خوردگی ماهوی میان آینده اقتصادی اروپا و موضوع دسترسی های آمریکا به منابع غرب آسیا، هیچ امکان عقلائی برای استقلال نظر اروپائیان نسبت به مسأله اسرائیل وجود ندارد. ضمن این که در همین دادرسی محمد ضیف، یحیی السنوار و اسماعیل هنیه نیز مورد اتهام قرار گرفته و تحت همین حکم واقع شده اند، که این موضوع بیانگر این واقعیت است که اگر بنابود این دیوان با رویکردی متفاوت از گذشته اقدام نماید، نبایست چنین جرائمی را برای رهبران مقاومت فلسطین مقرر می نمود.
🔸احتمال سوم؛ تلاش اروپا برای تضعیف بلوک ترامپ از طریق تحت فشار گذاشتن باند نتانیاهو؛ با توجه به رویکردهای ضد حمایتی ترامپ در قبال اتحادیه اروپا در دور اول ریاست خود و اختلافات اساسی که در موضوع ناتو و اوکراین میان اروپا و ترامپ شکل گرفته است، این احتمال طبیعی به نظر می رسد که اتحادیه اروپا تلاش دارد با بهره گیری ابزاری از وضعیت انسانی غزه، این موضوع را به وزنه ای برای قرار گرفتن در موقعیت بهتر در موازنه منازعات خود با بلوک ترامپ تبدیل کند.
https://eitaa.com/afrazmahdi
💡در حکم دیوان لاهه چه دستاوردی نهفته است؟
بخش دوم
🔹احتمال چهارم؛ تلاش ریاکارانه غرب برای حفظ ارزش های مدرن در افکار عمومی جهان؛ بیش از یکسال است که همه روزه و با سقوط هر بمب و موشک در باریکه غزه، ساختار ارزش های مدرن در پیشگاه ذهن و وجدان عمومی جهان بیش از پیش مورد محاکمه قرار گرفته و پایه های اصولی آن لرزان می گردد. طبعاً آن هایی که در جهان غرب نسبت به آینده تمدنی مدرن و باورمندی الهیات آن فهم دارند، طراحی هایی را برای ترمیم این وضعیت و بازسازی ذهنی آن صورت می دهند. حکم اخیر دادگاه لاهه می تواند ضلعی از تحقق همین سناریوها باشد.
🔸احتمال پنجم؛ استفاده از فرصت انتقال قدرت در آمریکا برای تغییر در آرایش سیاسی رژیم صهیونیستی؛ حفظ رژیم و جلوگیری از قرار گرفتن آن در سراشیبی وجودی حتماً از رسالت های تاریخی است که در شرایط کنونی جهان غرب در قبال آن احساس ضرورت می کند. بازسازی وجهه اسرائیل از طریق منحصر نمودن جنایات به رفتارها و تصمیمات شخصی نتانیاهو و تیم او و مبرّی نمودن کلیت ساختار سیاسی رژیم، حتماً در دسترس ترین راهبرد برای نجات آن و ایجاد دگرگونی در وضعیت بحران زده کنونی اش می باشد.
🔹فارغ از کنکاش در راستی آزمایی هریک از احتمالات مذکور و بدون توجه به این مطلب که آیا دنیای غرب در سناریو تازه طراحی شده خویش می تواند منفعت یا آورده ای را تصاحب کند یا خیر، می بایست متوجه دستاوردی بزرگ برای ایده مقاومت باشیم. در بدبینانه ترین احتمالات نیز قابل انکار نیست که مهم ترین ساختار حقوقی بین الملل مجبور شده است، سران رژیم را به عنوان جنایتکاران جنگی مورد پیگرد کیفری قرار دهد و این موضوع حتی اگر با هدف بازسازی تصویر جهانی از صهیونیزم هم که صورت گرفته باشد به طورناخودآگاه بزرگترین ضربه وجودی را به آن وارد آورده است. بیش از هشت دهه است که فلسفه وجودی این رژیم در چارچوب کلان روایتی با عنوان "مظلومیت تاریخی یهود" معنادار شده است.
🔸"تصویرسازی از یهود به عنوان یک قربانی تاریخی" کلان پروژه ای است که اروپای معاصر برای موفقیت آن هزاران اثر علمی و رسانه ای تولید کرده و سرمایه های فراوانی را به پای آن ریخته است. در یک فقره آن شخصیتی چون هانا آرنت به عنوان یک فیلسوف سیاسی و شاگرد مکتب هایدگر، مهم ترین اثر اندیشه سیاسی خود را تحت عنوان "یهود ستیزی" به این مسأله اختصاص می دهد که؛" نفرت از یهودیان چرا و تحت چه شرایطی در میان جوامع اروپایی پدید آمد؟"
🔹با در نظر داشتن به این واقعیات و توجه به میزان ارزش مندی که موضوع مظلومیت یهود برای عالم مدرن دارد، باید دریافت که مقاومت، امروز در بسیاری از میادین غیر میلیتاریستی همچون این میدان تاریخی چه پیروزی بزرگی را به دست آورده و چه دوران کابوس ناکی را برای روایت های غرب پدید آورده است. جنایت کار شناخته شدن سران رژیم -با این فرض که هیچ مابه ازای سیاسی و حقوقی هم نداشته باشد- منهدم کننده ارکانِ کلان روایتِ "قربانی بودن یهود" بوده و به طور مستقیم ریشه های الهیاتی اسرائیل به عنوان یک کشور و ساختار سیاسی دولت - ملت را خواهد پوساند. این رخداد در دوران پساتوافق، یک پیروزی تثبیت شده، غیرقابل انکار و بنیادین را برای جبهه مقاومت خواهد آفرید. این پیروزیِ نهفته، بیش از هرچیز مدیون منطق، عقلانیت و از همه مهم تر حقانیت ایده مقاومت بوده و در آینده نزدیک پیامدهای خود را بر مناسبات جهانی تحمیل خواهد نمود.
https://eitaa.com/afrazmahdi