eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
668 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
💕 💕 ❤️ 📱 📌 🖇 ✨ 📚 +سمیرا زشته خودم میرم حداقل تو کجا می خوای بیای -زشت چیه وا +خواهرت که رفت مشهد بعد محضر ،مامان و بابات تنها میشن -آرمیتا من آماده شدم پاشو بریم پاشو بلند شدم و با سارا رفتیم از خانوادش خداحافظی کردیم و راهی تهران شدیم.. **** چشمام از خستگی باز نمی شد ،یه پتو و بالشت برداشتم و همون پایین تخت خوابیدم -برا چی می خوابی آرمیتا +وای سمیرا نصفه شبی خب خوابم میاد -پاشو اول اینو بخونیم بعد بخواب تازه سارا هم گفته زنگش بزنم تعریف کنم +خودت بخون من صبح که بیدار شدم میخونم -باشه پس بگو کجاس +تو اون کشو دومی صبح با صدای اذان برا نماز بیدار شدم و نماز خوندم سمیرا بیدار نمی شد هرچی صداش می کردم معلوم نیست تا ساعت چند بیدار بوده..آخ راستی نامه سجادمو جمع کردم و رفتم سراغ نامه سر جاش نبود یکم گشتم دیدم پیدا نمیکنم،رفتم سراغ سمیرا +سمیراااااا پاشو نماز -باشه باشه +نامه رو چیکارش کردی؟ -کدوم؟ +همون که دیشب خوندی -حالا بخواب بعد صبحونه میدم بخونی +من خوابم‌پریده بده بخونم -تو که مشتاق نبودی چی شد یهو +چی‌نوشتن که اینجوری میکنی؟ مگه من حق ندارم‌بدونم -چرا ولی چیز‌مهمی نیست اعصابت الکی خورد میشه +سمیرااا -باشه تو کیفم گذاشتم‌برو بردار +باشه پاشو نمازت و بخون سمیرا‌رفت وضو بگیره منم رنامه رو از تو کیفش برداشتم و رفتم‌ تو هال نشستم. بسم الله گفتم و نامه رو باز کردم.... .... :✍ و کپی تا پایان فصل دو ممنوع پیگرد الهی دارد🚫 ❤️ @afsaranjangnarm_313 📱