۱۹ شهریور ۱۳۹۸
#محرم #عاشورا
🏴 بالاخره زمانش فرا رسید!
دیگر انکار کردن فایده ای نداشت.😭
زینب (س) خود میدانست که این لحظه همان لحظه ایست که سالها بار مصیبتش را بر دل کشیده بود. 😭
👌 لحظه ی عمل به وصیت مادر !!
😭 آه مادر! هر کجا نامت می آید دلم #روضه میگیرد 🏴
⚫️ به دخترت گفته بودی روزی باید این پیراهن را به برادر بدهد. پیراهنی که با اشک و ناله، و شاید شبها با درد پهلو، برای این روز پسرت دوخته بودی !!😭
😭 زینب هفت ساله آن روزها برای شنیدن این وصیت، خیلی کوچک بود؛
👈همانطور که تو برای وصیت کردن، هنوز خیلی جوان بودی !!😭
حالا دیگر زینب خیلی بزرگ شده. آنقدر بزرگ که بار مسئولیت تمام مردان خاندان را بعد از این به دوش خواهد کشید.....😭
🙄🤔 نمیدانم ! اما شاید در همین لحظات ( #عصر_عاشورا ) بود که زینب رفت تا پیراهن را تقدیم برادر کند و بوسه ای خواهرانه از عمق جان بر گلوی برادر بنشاند....😭
بوسه ای که بوی مادر میداد.....
و شاید جای همین بوسه بود که باعث شد خنجر ، حنجر را نبُرد ....😭
و شمر هیچوقت نفهمید که چرا از قفا …؟!😭😭
🏴 الا لعنة الله علی القوم الظالمین 🏴
🆔 @afzayeshetelaat
۱۹ شهریور ۱۳۹۸
۱۹ شهریور ۱۳۹۸
🏴 کربلا و عاشورایش ، فشرده ترین کلاس تاریخ است ❗️
👈انقلاب #کربلا هشت ساعت بیشتر طول نکشید اما این ۸ ساعت ، ۸۰ هزار حرف برای مان دارد ....
👌جغرافیای هیچ انقلابی در تاریخ اسلام، از کربلا کوچکتر و البته اثربخشتر نبوده است....
👌 چه زیبا گفته اند که روز #عاشورا به شب نرسیده است و همه عالم، یک روز است و آن یک روز هم عاشوراست..... ❗️
👌کربلا حادثه ایست به دقیقه ی اکنون !❗️
👈پس باید دو جناح حق و باطل را یارانی باشد، یکی را «سلام» و دیگری را «لعن» !❗️
🤔🙄 بنگریم که عاقبت امر ما چه خواهد شد؟؟
آیا مشمول «سلام» خواهیم بود یا خدای ناکرده مشمول «لعن» !!
خدا فقط یک #امام_حسین داشت تا به شمر ، نشان بدهد تو شمری !!
شمر قاتل امام!! 😡
ولی برای همه ما که نمیتواند یک امام حسین آماده کند تا ما خودمان را نشان دهیم!! ⚠️
معلوم نیست فردا چه تعداد از کارهای ما شبیه او باشد؟! خدا می داند!! 😔
راستی مگر شمر چه میکرد؟! ❓
شمر جامعه امروزی ، و شمر درون مان را بیشتر بشناسیم!⚠️
#تلنگر
التماس #تفکر ❗️
🆔 @afzayeshetelaat
۱۹ شهریور ۱۳۹۸
۱۹ شهریور ۱۳۹۸
چقدر این یازده شب محرم شبیه یازده رکعت نماز شب است..
رکعت آخر فرد است؛
تنهاست...
شکسته است...
درست مثل کمر بیبی زینب...
امان از دل زینب...
چه خون شد دل زینب...
#شام_غریبان😔
۱۹ شهریور ۱۳۹۸
۲۰ شهریور ۱۳۹۸
#محرم #عاشورا
🏴 گفته اند که هرگاه حضرت زینب (س) قصد سفر داشتند و بنابود سوار 🐪 شتر شوند، #حضرت_عباس ع پاهای مبارک و رشید خود را خم می نمود تا زینب کبری س، از زانوی #عباس به عنوان رکاب استفاده کند .
🏴 همچنین گفته اند که در #عصر_عاشورا ، وقتی بناشد کاروان اسرای اهل بیت ع را بسوی #کوفه و شام حرکت دهند، خود حضرت زینب س، کمک نمود تا تمامی زنان و کودکان سوار 🐪شترها شوند . آنگاه زینب ماند و یک عده نامحرم و نانجیب !!😭😭
نه جوانمردی دربین آنها بود و نه محرمی برای زینب !!😭😭
نه #عباس و زانویش ! نه فرزندان زینب ! نه برادران و نه .....😭😭
زینب ، کانون حیا و عفاف و حجاب است !
سوارشدن بر شتر هم مستلزم بلند کردن پاهاست ...
😭 دیگر نمیدانم زینب کبرای ۵۶ ساله، چگونه سوار شد ؟؟😭😭......
🏴 الا لعنة الله علی القوم الظالمین 🏴
🆔 @afzayeshetelaat
۲۰ شهریور ۱۳۹۸
۲۰ شهریور ۱۳۹۸
#تلنگر #محرم
✅ در مسیر رسیدن به #کربلا در یکی از منازل، کاروان ایستاد.
امام پرسید: خیمه گاه کیست؟
گفتند عبیدالله بن حر جعفی....
پیک امام را که جواب نداد... امام شخصاً به سراغ او رفت ....
بعد از کلی صحبت و دلیل، باز نیامد....😔
می گفت حاضرم اسب و شمشیرم را به شما بدهم !! ❗️
حضرت فرمود: نیازی نیست, ما خودت را میخواستیم!
امام، خودش را میخواست...
عرض کرد اسب و شمشیر را به شما می بخشم، مرا از این کار معاف کن !!
حضرت فرمود: اگر خودت را به ما نمی سپاری ،ما احتیاجی به مالت نداریم و این آیه را تلاوت فرمودند: ما گمراه کنندگان را یاور خود نمی گیریم !..
خیلی اصرار کرد که نیاید ...
گفته بود تو را به خدا سوگند همراهی مرا با خودت نخواه !! 😭🙏
من هرچه بتوانم تو را کمک می کنم، اینک این اسب لگام دار من و نیز این شمشیر ، تقدیم شما که به هر چه زدم، برید!
امام هم فرمود: ما برای اسب و شمشیر تو نیامدهایم! آمدهایم یاری ات را بخواهیم، اکنون که از جان خود دریغ می ورزی، هیچ نیازی به اموال تو نداریم!😔
😔 حاضر نشد خودش را برای امام خرج کند ،حرف از اسب تیزرو و شمشیر برنده اش می زد!!
👈 بعداز #عاشورا سر همین انتخاب اشتباه، تأسف میخورد و اشک میریخت.......😭
❗️عجب درسی به ما داد عبیدالله بن حر جعفی!!❗️
اولویت «خودت» را امام بگذار! نه اولویت «اسبت» را !!
👌 مگر اینکه مثل حضرت نافع ، هم اسب و هم شمشیر و هم خودت حضور داشته باشید!!
🆔 @afzayeshetelaat
۲۰ شهریور ۱۳۹۸
۲۰ شهریور ۱۳۹۸
#مناسبتی
🙏 باز هم چنین مسئولینی ام آرزوست !...
بیاد شهید محراب آیت الله مدنی🌷
🌷خاطراتی از #شهید_مدنی به روایت دوستان و اطرافیان :
1⃣ زمانی که بنزین و نفت کم شده بود، آقا گفت از فردا ماشین نمیبریم!
بعد از نماز بود که راننده ماشین را روشن کرد . آقا فریاد زد: چرا ماشین را روشن کردی؟ مگر نمی بینی بنزین نیست؟ من پیش مردم میگویم بنزین کم است، صرفهجویی کنید !
حالا خودم ماشین سوار شوم و بروم؟؟!!
چندماهی پیاده رفت و پیاده آمد !
🎤حمید منیع جود
2⃣ آقا همیشه به راننده می فرمود که آهسته بروند تا اگر کسی کاری داشت سریع نگه دارد و او بتواند حرفش را بزند !
و با توجه کامل به حرفهای او گوش می کرد! بسیار دوست داشت که مردم بدون واسطه با ایشان صحبت کرده و مسائل شان را مطرح کنند.
🎤ناصر برپور
3⃣ در اوایل انقلاب ، هوای همدان بسیار سرد بود. آقا فرمود بخاری را خاموش کنید. پرسیدیم چرا ؟
فرمود امام در پاریس شنیده اند در ایران نفت نیست و فرمودهاند من از وسایل گرمایی استفاده نمی کنم!
پس ما هم دیگر استفاده نمیکنیم !
ایشان شال و عبا را دور خود پیچیده بود و سرما را تحمل میکرد و میگفت ما پیرو امام هستیم و باید مثل مردم عادی زندگی کنیم.
🎤محمود شهبازی
4⃣ یکی از محافظان آقا نقل کرد: آقا صبح روز شهادتش، مبلغی برای خرید لوازمات از کیسه خرجی اش به من داد و بعد فرمود: به نظر، من امروز شهید میشوم! زیرا تا به حال این کیسه اینقدر خالی نمانده بود! روزیِ من از این دنیا دیگر تمام شده است !
📚کتاب معلم اخلاق، آقای سراجی
🆔 @afzayeshetelaat
۲۰ شهریور ۱۳۹۸