eitaa logo
آقامحمودرضا
1.9هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
89 فایل
💠گرامیباد یاد ادمین کانال 🌷شهیدحاج مرتضی مسیب زاده ♻ ️تنها کانال رسمی منتسب به خانواده شهیدبیضائی ♻ دارای مجوز وکدشامد 1-1-3454-61-3-1 از وزارت ارشادوشورای عالی مجازی کشور ♻️ دارنده مقام نخست سومین جشنواره فضای مجازی کشور درسال۹۵
مشاهده در ایتا
دانلود
آقامحمودرضا
🔴یکی از برنامه‌های جریان #سقیفه بعد از به قدرت رسیدن امیرالمومنین (ع) این بود که یاران حضرت(ع) را از
🔴ماجرای سقیفه بنی ساعده چه بود؟؟ 🍃🌸سقیفه ی بنی ساعده جایگاه و ایوانی سرپوشیده و دارای سقف در مدینه بود، که مربوط به قبیله بنی ساعده بوده و مردمان در مشاوراتشان در آن گِرد می‌آمدند. 🔷 (ص) مردم شدند: 1⃣گروهی در منزل امام علی(ع) که مشغول آماده سازی مقدمات تشییع پیامبر(ص) بود، تجمع کردند. 2⃣مهاجرین در مسجد به رهبری ابوبکر بن ابی قحافه تجمع کردند. 3⃣انصار در سقیفه بنی ساعده به رهبری سعد بن عباده رئیس قبیله خزرج تجمع کردند. 👈پس بدین ترتیب؛ سه نفر بودند: 👤امیرالمومنین امام علی(ع) 👤ابوبکر بن ابی قحافه! 👤سعد بن عباده! اهل مسجد بعد از مطلع شدن از تجمع مردم در سقیفه، سریعا خود را به سقیفه رساندند و با آنان به مذاکره نشستند، هر دو گروه مدعی برتری خود بودند وبه نوعی خود را می ستودند و خویش را لایق می دیدند. و همه👈واقعه ی را از یاد برده بودند❗️ مدعی بودند خلیفه باید از مهاجرن مکه باشد. چون پیامبر(ص) خود از مهاجرین بوده و چون قریش بوده، پس غیر قریش بر قریش نمی تواند حکومت کند! مدعی بودند آن زمان که مردم مکه پیامبر(ص) را راندند، این انصار بود که پیامبر(ص) را حمایت کرد، پس انصار به این سِمَت خلافت لایق ترند تا مهاجرین! تا اینکه شخصی گفت: که دو امیر برای خلافت انتخاب گردد! یک امیر از مهاجر و امیری از انصار! مهاجرین گفتند که دو شمشیر در یک غلاف نگنجد. پس بالا گرفت تا اینکه در این میان 👈عمر از ابوبکر خواست که دستش را جلو بیاورد، تا با او کنند. وابوبکر چنین کرد و عمر با او بیعت نمود. به‌دنبال او سایر مهاجرین و انصار نیز با ابوبکر بیعت نمودند. سقیفه کاملاً به نفع ابوبکر تمام شد و کسی در این میان به سعد بن عباده اعتنایی نکرد و همگی به سمت مسجد برای ادامه بیعت روانه شدند. ابوبکر بر فراز منبر نشست و مردم با وی بیعت می کردند. حال در این میان وارد عمل شدند. آنها عشیره ای بودند که هر ساله برای تهیه آذوقه به مدینه می آمدند. از طرفی هم بنی اسلم دشمنی دیرینه با انصار داشتند. آنها در میان هر کوچه و برزنی افراد را به اجبار به مسجد برده تا با ابوبکر بیعت کند، تا جایی که اگر شخصی امتناع می کرد او را با زور و کتک به قصد کُشت، روانه ی مسجد می کردند. طبری در تاریخ خود می نویسد : 《وأقبلت أسلمُ بجماعتِها حتّی تضایقت بهم السَکَک فبایعوه! فکانَ عمرُ یَقول : ما هُو إلا أن رأیتُ أسلم فأیقنت بالنَصرِ》 قبیله اسلم همگی در مدینه گرد آمدند تا با ابوبکر بیعت کنند، آن قدر جمعیت زیاد بود که حتی بازارها نیز گنجایش ایشان را نداشت. عمر در این هنگام گفت : قبیله اسلم را که دیدم یقین به پیدا کردم. بدین ترتیب ابوبکر خلیفه شد و اکثریت مسلمانان با وی بیعت کردند، اما در این میان ابوبکر نیاز به خود را دارد که این مهم 👈👈 فقط با بیعت کردن (ع) و همراهان وی از قبیل سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و زییر و ابن عباس و..عملی می شد. پس باید برای بیعت علی(ع) را هم به مسجد بخوانند. 📚منابع: ۱)تاریخ کامل ابن اثیر، ج۳، ص۱۱۹ ۲)تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۴ ۳)تاریخ طبری، ج۴، ص۱۳۴۲ ۴)سقیفه علامه عسگری، ص۴۲ 🆔 @Agamahmoodreza
آقامحمودرضا
🍃🌸سپس فرمود :گوئی دو طرف مدینه را می نگرم که به لرزه درآمد، سوگند به خدا اگر #فاطمه(س) موی خود را پر
🔴بعد از جریان (ع) حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) به دلیل صدمات و لطمات وارده، در بستر بیماری ای که منجر به شد، قرار گرفت و در این مدت زنان مهاجر و انصار به عیادت ایشان می رفتند. حضرت زهرا(س) در جمع آنان شروع به سخن کرده و دلائل عدم حمایت مردان آنها را اعلام نمود و آنان را از وضعیت آینده ی خویش با خبر ساخت. 👤اولین کسی که به عیادت آن حضرت(س) آمد، اُمّ سَلَمه بود. ایشان از حضرت(س) پرسید :ای دختر رسول خدا(ص)، شب را چگونه صبح کردی؟ 🍃🌸حضرت(س) فرمود : صبح کردم در حالی که حزن و اندوه قلبم را فرا گرفته، به سبب از دنیا رفتن پیامبر(ص) و ستمگری به وصی پیامبر(ص)، حجاب علی(ع) را هتک کردند [کنایه است از جسارت به حضرت زهرا(س)]؛ همان که امامتش را غصب کردند، بر خلاف آنچه که خدا در قرآن نازل کرده و پیامبر(ص) در سنّت خود بیان فرموده بود. سبب این کار کینه هایی بود که از بدر از علی(ع) به دل داشتند و انتقام و طلب خون هایی که در اُحد ریخته بود. این (ع) را در دلهایشان پنهان داشتند. و آنگاه که را گرفتند و به رسیدند، یکباره، ابر اهلِ شقاق بر ما باریدن گرفت و بلا بر ما فرو ریخت. بند کمان ایمان از سینه های آنان بُرید و آنچه دل هایشان می خواست، به سبب غرور دنیا به ما آزار کردند. اینها همه به جهت آن بود که👈 علی(ع) پدران آنان را در نبردهای سخت و در منازل شهادت کشته بود.(۱) بار دیگر جمعی از برای ایشان آمدند و حضرت(س) در بخشی از سخنان خویش خطاب به آنها فرمود: به خدا در حالى صبح کردم که از دنیاى شما متنفرم، مردان شما را دشمن مى شمرم، و از آنها بیزارم. آنها را آزمودم و دور افکندم، و امتحان کردم و مبغوض داشتم. ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻰ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﭼﻪ ﻋﻴﺒﻰ در ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ(ع) دیدند؟ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ👈ﺗﻨﻬﺎ ﻋﻴﺐ ﻋﻠﻰ(ع) ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺑُﺮّﺍﻥ ﺍﻭ ﻭ ﺑﻰ‏ﺍﻋﺘﻨﺎﻳﻰ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺿﺮﺑﻪ‏ﻫﺎﻯ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﻭ ﺧﺸﻢ ﺳﺮﻛﺶ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺩﻳﻦ ﺧﺪﺍﺳﺖ.(۲) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۵۶ ۲)نهج الحياة دشتی، صص۱۰۰ـ۱۸۰، ح۵۷ 🆔 @Agamahmoodreza