eitaa logo
آقامحمودرضا
1.9هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
89 فایل
💠گرامیباد یاد ادمین کانال 🌷شهیدحاج مرتضی مسیب زاده ♻ ️تنها کانال رسمی منتسب به خانواده شهیدبیضائی ♻ دارای مجوز وکدشامد 1-1-3454-61-3-1 از وزارت ارشادوشورای عالی مجازی کشور ♻️ دارنده مقام نخست سومین جشنواره فضای مجازی کشور درسال۹۵
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴بستنِ دستان امام علی(ع) با ریسمان👇 وقتی عمر شنید، که رسول اکرم(ص) به امیر المومنین(ع) دستور صبر داده است، فهمید که می تواند به کار خود ادامه دهد و بلافاصله از ابوبکر نیروی کمکی خواست! او و یارانش این بار با پشتیبانی که از قبل آماده بودند، کردند و تا پشت در نیم سوخته آمدند. قنفذ نیز با گروهی دیگر به پشت درب خانه آمدند تا کمکی برای عمر و یاران او باشند. 🍃مرحوم طبرسی می نویسد : عمر از ابوبکر، نیروی کمکی خواست. پس مردم مهاجم، هجوم دسته‌ جمعی خود را به خانه حضرت فاطمه(س) دستور کار خود قرار دادند و همگی وارد خانه شدند. امام علی(ع) در این هنگام، به طرف شمشیر خود رفت؛ ولی آنان زودتر را برداشتند و حضرت(ع) را کردند و سیاه بر گردن حضرت(ع) انداختند، در حالی که او را می کشیدند. در این موقع کنار درب خانه، فاطمه زهرا(س) میان علی(ع) و آنان حایل شد و مانع از بردن امام(ع) شد.(۱)(۲) اینجا بود که قنفذ را به بازوی فاطمه(س) زد که اثر آن تا زمان شهادت آن بانو باقی ماند. 👈دست فاطمه(س) از دامان علی(ع) کوتاه شد و بر زمین افتاد و دشمن، علی(ع) را مظلومانه و کِشان‌ کِشان به مجلس ابوبکر بردند تا به اجبار از او بیعت بگیرند. فاطمه(س) با جراحت تمام،سراسیمه،به زحمت بلند شد تا مانع بردن علی(ع) به مسجد شود و می فرمود :به خدا سوگند! نمی گذارم پسر عموی مرا ظالمانه به سوی مسجد بكشانيد. وای بر شما! چه زود، به خدا و رسولش، در حق ما اهل بیت(ع) خيانت کردید.(۳) در این هنگام علی(ع) را وارد مسجد کرده و در مقابل ابوبکر که بر منبر نشسته بود، نشاندند و عمر شمشیر را بالای سر حضرت(ع) گرفته بود. 🍃🌸در روایت آمده است که؛ امیرالمؤمنين(عليه السلام) را از خانه اش خارج کردند، و او را وارد مسجد نمودند. سپس ابوبكر گفت : بيعت كن! حضرت(ع) فرمود : اگر من بيعت نكنم، چه می شود؟ ابوبکر گفت : قسم به خدایی كه شريک ندارد، گردنت را میزنيم! حضرت(ع) فرمود : در اين هنگام بنده ی خدا و برادر پيامبر(ص) را كشته ايد. ابوبكر ساكت شد و چيزی نمی گفت!(۴) در این هنگام، زهرای مرضیه(س) با تن مجروح، خود را به زحمت به مسجد رسانید و خطاب به غاصبین فرمود: رها کنید پسر عمویم را! قسم به آن خدایی که محمد(ص) را به حق برانگیخت! اگر از علی(ع) دست برندارید، گیسوان خود را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا(ص) را بر سر افکنده، به نزد خدای تبارک و تعالی فریاد بر می آورم. یقین بدانید که ناقه ی صالح در نزد خدا از من گرامی تر و بچّه ی آن ناقه، نیز از فرزندان من قدر و قیمتش زیادتر نبود.(۵) عمر در این هنگام خطاب به ابوبکر گفت : آیا دستور نمی دهی کار را تمام کنیم؟!! ابوبکر گفت : مادامی که (س) در کنار علی(ع) است، او را به چیزی مجبور نمی کنم! آنگاه حضرت فاطمه(س) همراه حسنین(علیهم السلام) برای نفرین به سوی قبر رسول خدا(ص) حرکت کرد.(۶) علی(ع) در این هنگام به سلمان فرمود : سلمان! فاطمه(س) را دریاب!
💠آیت الله جوادی آملی : 🍃🌸ذات مقدس دید هیچ راهی برای جنگ با جاهلیت نیست، مگر خون؛ از كار افتاده بود نوبت رسید! 🆔 @Agamahmoodreza