#عقیق_شعر
تو از تبار بهاران، تو از سلالۀ رودی
تویی که شعر شکفتن به گوش غنچه سرودی
تویی شکوه بهار و به پیشگاه تو دارد
جوانه عرض سلامی، شکوفه عرض درودی
به صدر «جامعه» خود به اَلسّلامُ علیکی
تمام پنجرهها را به سوی باغ گشودی...
کسی که در قفس شیر رفت و آهوی چشمش
به یک اشاره دل از هر چه شیر برد تو بودی
اگرچه سامرهات را حصار کرده شب اما
میآید از سوی کعبه نسیم صبح به زودی
#امام_هادی_علیه_السلام
#مدح_ولادت
#حسن_زرنقی
🔹عقیق شعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
چه غمگین، کاروانی میرود از کربلا تا شام
گره خوردهست آیا سرنوشت کربلا با شام؟
به نیزه آفتابی میشکافد سینۀ شب را
و از گودال خون منزل به منزل میرود تا شام
به دل بغض علی، در دست سنگ و بر زبان طعنه
در استقبال آل مصطفی برخاست از جا شام
چنان سنگیندلیها با کبوترهای زخمی شد
که در شام بلا از غصه شد هر روز آنها شام
نمیدانم چه دیده حضرت سجاد در این شهر
که پرسیدند از رنج سفر، فرمود مولا: شام
ولی این کاروان همراه با خود زینبی دارد
به دست دختر شیر خدا افتاد از پا شام
اگرچه جای خنجر خیزران میدید اما باز
شبیه کربلا در چشم زینب بود زیبا شام
اسارت را ببین راز شهادت برملا کرده
چنان که مو به مو تفسیر کرده کربلا را شام
#ورود_کاروان_به_شام
#حسن_زرنقی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
چه غمگین، کاروانی میرود از کربلا تا شام
گره خوردهست آیا سرنوشت کربلا با شام؟
به نیزه آفتابی میشکافد سینۀ شب را
و از گودال خون منزل به منزل میرود تا شام
به دل بغض علی، در دست سنگ و بر زبان طعنه
در استقبال آل مصطفی برخاست از جا شام
چنان سنگیندلیها با کبوترهای زخمی شد
که در شام بلا از غصه شد هر روز آنها شام
نمیدانم چه دیده حضرت سجاد در این شهر
که پرسیدند از رنج سفر، فرمود مولا: شام
ولی این کاروان همراه با خود زینبی دارد
به دست دختر شیر خدا افتاد از پا شام
اگرچه جای خنجر خیزران میدید اما باز
شبیه کربلا در چشم زینب بود زیبا شام
اسارت را ببین راز شهادت برملا کرده
چنان که مو به مو تفسیر کرده کربلا را شام
#ورود_کاروان_به_شام
#حسن_زرنقی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem