🔴 #قیام_علیه_2030 در هر شهر و روستا
ضربه 2030 سنگین تر از #برجام
✍داود_مدرسی_یان
💥غرب گراهادر طول تاریخ 200ساله اخیر ایران همواره جاده صاف کن دولت های غربی بوده اند. مرحوم #جلال_آل_احمد می گوید: «غرب زده انسان ا در هوایی است که نه رابطه ای با گذشت زمان دارد و نه درکی ازآینده. غرب زده هرهری مذهب است و به هیچ چیز اعتقاد ندارد. نان به نرخ روز خور و راحت طلب وبی شخصیت وبی تخصص و قرتی و... است». (آل احمد، غرب زدگی، ص ۱۶)
✅اگر مرحوم #دکتر_شریعتی می گوید: «تا آن جا که من می دانم, زیر تمام قراردادهای استعماری را کسانی که امضاء گذاشته اند, همگی از میان ما تحصیل کرده های دکتر و مهندس و لیسانسیه بوده اند و همین ما از فرنگ برگشته ها. یک آخوند, یک از نجف برگشته, اگر امضایش بود, من هم مثل شما اعلام می کنم که: آخوند دوست ندارم!»، اما با کمال تأسف بعد از انقلاب و حاکمیت روحانیت بر این مملکت، برای چندمین بار کسانی در لباس روحانیت پای قراردادهای استعماری را امضا و اجرا کرده اند.
✅در ابتدای این دولت، #مصطفی_تاجزاده در جلسه ای خصوصی گفته ما باید در دولت روحانی آنقدر تعهدات خارجی برای نظام بوجود بیاوریم که ده ها سال نتواند از زیر آنها دَر رود!
✅مشاهدات ما در طول 5-6 سال اخیر همین نکته را اثبات می کند که دولتِ تحصیل کردگان آمریکا و انگلیس، آنقدر برای این نظام تعهدات خارجی در قالب قراردادها و برنامه ها و برجام ها ایجاد کرده که حتی ما منتقدها از اینکه هر روزی باید علیه یکی شان اقدام کنیم، سخنرانی کنیم، روشنگری کنیم هم خجالت می کشیم! از مردمی که امروز باید اقلام و کالاهای اساسی و ابتدایی خود را با قیمت گزاف و چندین برابر بخرند و ما باید به آنها بگوئیم که دولت ورشکسته بی تدبیر و ناامید، دارد 2030 اجرا می کند، خجالت می کشیم!
✅خجالت میکشیم از پیرمردی که درآمد ندارد و همسر و فرزند بیمار دارد و باید به زور نان و پیاز روزانه خود را با گدایی از این و اون دریافت کند و ما برای او از #FATF بگوئیم یا از #CFT یا #IPC و ... .
✅دوسه سال درباره واقعیات برجام برای ملت فک زدیم و تایپ کردیم اما باز نه دولتمردان ما تجربه کرده اند و نه "همه" ملت به این رسیده اند که برجام اساساً «برنامه جامع اقدام مشترک» نیست بلکه «برنامه جام زهر» است و اساساً قرار نیست که تحریمی برداشته شود بلکه هدف تحقیر اقتدار جمهوری اسلامی و عقب انداختن صنعت هسته ای و در نتیجه تغییر رفتار این نظام است!
✅از همه اینها که بگذریم رهبر انقلاب درباره هیچکدام از این قراردادهای ننگین به اندازه 2030 وقت نگذاشته و روشنگری نکرده است. اما چرا؟
✅برخی فکر می کنند 2030 فقط آموزش مسائل جنسی به کودکان در مدارس است اما واقعیت این است که 2030 یک نوع جامعه پذیری ارزش های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی غرب برای کودکان، نوجوانان و جوانان این مملکت است. جامعه پذیری به معنای ساده یعنی انتقال ارزش های سیاسی و فرهنگی یک حکومت از طریق آموزش به نسل جدید!
✅یعنی پول و امکانات و نیروی انسانی از جمهوری اسلامی اما محتوا و مغز و روش و ارزش از غرب! این بدترین ضربه است. صنعت هسته ای را بعد از 10 سال می توانیم بسازیم و به روزش اولش برگردانیم اما تربیت یک نسل با ارزش ها و تفکرات غربی یعنی نابودی فرهنگ ایرانی اسلامی؛ اگر تاکنون افرادی از این کشور در قامت آقازاده، پولدار، متمول، بورسیه و غیره به غرب گسیل می شده تا علم آموزی کنند و به کشور برگردند و خدمت کنند، اما تعداد کثیری از آنها با افکار و ارزش های غربی تربیت شده اند اما حالا باید خودمان در همین کشور آن نسل ها را تربیت کنیم! یعنی اگر افرادی همچون تقی زاده و میرزاآقاخان کرمانی و فتحعلی آخوندزاده را به کشورهای غربی می فرستادیم برای علم آموزی، اما یک مشت غرب گرای وطن فروش باز می گشتند و ده ها قرارداد ننگین دارسی و تنباکو و ... امضا می کردند، حالا باید در همین مملکت امثال تقی زاده و فتحعلی آخوندزاده را تربیت کنیم! تربیت میلیون ها رعیت و سرباز غرب؛ یک کارخانه انبوه ساز تقی زاده!! فرض کنید بجای یک زیباکلام، صدزیباکلام تربیت شوند.
✅یعنی تربیت نسل جدیدی در ایران که خروجی هایش تقی زاده، فتحعلی آخوندزاده، صادق زیباکلام، صادق هدایت، مصطفی تاجزاده، حسن روحانی، سیدمحمد خاتمی، محمدجواد ظریف و ... باشند!
✅ضربات 2030 نه 10 که صدها سال بر این مملکت وارد می شود و اگر ما از قاجار تا انقلاب اسلامی 200 سال زحمت کشیدیم و قیام کردیم و شکنجه شدیم تا به استقلال و جمهوریت رسیدیم با تربیت این نسل باید صدها سال این مملکت تحت سلطه غرب باشد!
👌حالا که رهبر انقلاب با تمام توان علیه این قرارداد استعماری ایستاده باید همه نیروهای انقلابی با تمام توان علیه 2030 و عوامل اجرا کننده آن در هر شهر و روستا و هر کوی و برزنی #آتش_به_اختیار عمل کنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ @aghiil
🔸وصیت نامه دکتر شریعتی به استاد حکیمی
(...فقط بپذیر!)
مرحوم دکتر شریعتی در آذر 1355 (هفت ماه پیش از مرگش)، وصیّتنامهای خطاب بـه اسـتاد حکیمی نوشت و او را وصیّ شرعی خود قرار داد. این وصیّتنامه با این عبارت آغاز میشود: «برادرم، مرد آگاهی و ایمان، اخلاص و تقوی، آزادی و ادب، دانش و دین، محمّدرضا حکیمی».
و در آن آمده است:
و امّا برادر! من به اندازهای که در توان داشـتم و توانستم، در این راه رفتم و با ایـنکه هـرچه داشـتم فدا کردم، از حقارت خویش و کار خویش شرم دارم و در برابر خـیلی از «بچّهها» احساس حقارت میکنم. در عین حال، لطف خداوند به کار ناچیز مـن ارزش و انعکاس بخشیده است که هرگز بدان نـمیارزم و میبینم که «کم مـن ثـناء جمیل لست اهلاً له نشرته.»
و اکنون بدترین شـرایطی را که یک انسان ممکن است بدان دچار شود، میگذرانم و سرنوشتی جز مرگ یا بدتر از مرگ ندارم. با این هـمه، تنها رنـجم این است که نـتوانستم کارم را تمام کنم و، بـهتر بگویم، ادامه دهم؛ و این دریغی است که برایم خواهد ماند.
امّا رنج دیگرم این است که بسیاری از کارهای اصلیم، به همان علّت هـمیشه، زندانی زمانه شده و به نابودی تهدید میشود. آنچه هم از من نشر یافته، به دلیل نبودن امکانات و کم بودن فرصت، خام و عجولانه و پر غلط و بد چـاپ شـده است و تمامی آن را نه به عنوان کارهای علمی ـ تحقیقی، که فریادهایی از سر درد، نشانههایی از یـک راه، تکانهایی برای بیداری، ارائه طریق، طرحهایی کلّی از یک مکتب، یک دعوت، جهات و ایدهها و، بالاخره، نوعی بـسیج فکری و روحی در جامعه باید تلقّی کرد؛ آن هم در شرایطی تـبعیدی، فـشار، توطئه، فرصت گذرا و حالتی که هر لحظهاش انتظار فاجعهای میرفت. آنها همه باید تجدید نظر شود، از نظر علمی غنی شود و خورشت بخورد، غلط گیری معنوی و لفظی و چاپی شود.
اینک من همه اینها را، که ثمره عمر من و عشق من است و تمام هستیم و همه اندوختهام و میراثم را، با این وصیّت شرعی، یکجا به دست شما میسپارم و با آنها هر کاری که میخواهی بکن.
فقط بپذیر تا سـرنوشت سختی را که در پیش دارم بتوانم با فراغت دل بپذیرم و مطمئن باشم که خصومتها و خباثتها در محو یا مسخ ایمان و آثار من کاری از پیش نخواهند برد. و ودیعهام را به دست کسی میسپارم که از خودم شایستهتر است.
لطف خدا و سوز علی تو را در این سکوت سیاه به سخن آورد که دارد همه چیز از دست میرود، ملّت ما مسخ میشود و غدیر ما میخشکد و برجهای بلند افتخار در هجوم این غـوغا و غـارت بیدفاع مانده است. بغض هزارها درد مجال سخنم نمیدهد و سرپرستی و تربیت این عزیزتر از کودکانم را به تو میسپارم و تو را به خدا و خود در انتظار هر چه خدا بخواهد.
#محمدرضا_حکیمی
#علامه_حکیمی
#دکتر_شریعتی
@aghiil
استاد محمدرضا حکیمی در مقدمهای که بر کتاب «شعله ی بیقرار» آقای محمد اسفندیاری نوشتهاند، خاطرهای از دیدار خود با دکتر علی شریعتی بیان میکنند.
«...در هنگام تحصیل در پاریس، برای مدتی کوتاه به ایران آمد. در آن سفر کوتاه، میان من و او گفتگویی شد، که مایلم با نقل آن، نکته ای را یادآور شوم.
من میدانستم که شریعتی، با آن شور و نبوغ و کنجکاوی، با بسیاری از متفکران و انقلابیون و پیروان مکتبهای دیگر تعامل داشته و مطالبی جدید را فراگرفته و آفاتی دیگر را دیده است. از این رو دوست داشتم، بدانم که به چه نتیجهای رسیده است و چه نسخهای برای نجات مردم و کشور خود دارد. بحثی را آغاز کردم در این باره که راه نجات جامعهی ایران چیست؟!
و او سخنی گفت که هرگز فراموش نمیکنم:
«ما تا هنگامی که علی و فاطمه را داریم، به هیچ مکتبی و ایسمی نیاز نداریم؛ اما باید علی و فاطمه را به مردم بشناسانیم».
#محمدرضا_حکیمی
#امام_حسین
#دکتر_شریعتی
@aghiil