eitaa logo
نوشته‌ها
834 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
635 ویدیو
30 فایل
اینجا به یاری خدا از خانواده، زنان، سیاست، مبانی تمدن غرب و نقد اندیشه‌ها می‌نویسم. «اللهم اجْعَلنی مُجَدِّد دینک و مُحیِ شَریعَتِک» نقدی داشتید اینجا بهم بگید👇 https://harfeto.timefriend.net/17335852547776 @ma_3461 ایتا اینستاگرام @maryam_ordouei
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 «طاغوت» یعنی؛ «هر موجود طغیانگری که در برابر خدا قد عَلَم کرده است»!. 🔻 آیت الله خامنه ای (در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن) یکی از آثار پذیرش «ولایت طاغوت» را این عنوان می کند که: «در ولایت طاغوت، استعدادها، ظرفیت ها و توانمندی های انسان به سود خود انسان بکار نمی افتد بلکه تماماً به سود طاغوت بکار می افتد!». یعنی اینکه تو زحمت می کشی، کار می کنی اما در واقع داری ولایت طاغوت را بسط می‌دهی! پاداشی هم به تو میدهد اما تو داری سود اصلی را به او می‌رسانی و پایه های ولایت او را تحکیم می‌بخشی! 🔻 در مقابل اما وقتی تحت «ولایت ولی الهی» چه اتفاقی می افتد؟؛ همین چیزی که در ماجرای «پیاده‌روی اربعین» می بینیم! تو تلاش میکنی اما با همین تلاشت، در واقع داری روحت را هم بزرگ می کنی! تو پیاده می روی سمت «ولی الله» اما با همین پیاده روی، داری خودت را به منبع لایزال فیض و فضیلت نزدیک میکنی، تو گریه می کنی اما در واقع داری ، روحت را به روح بزرگ «ولی الله» پیوند می‌زنی!. یعنی بازهم سودش به خودت می رسد! 🔻حال، چرا در «ولایت طاغوت» چنان است و در «ولایت ولی الله» چنین؟ - چون در نظام «انسان پرست طاغوتی» اساسا تو برای «طاغوت» مطرح نیستی! برای طاغوت فقط خودِ خودش مطرح است و فقط راه خودش و سود خودش مهم است! در نظام «انسان محور الهی»، همه ش تو مطرحی! تو باید رشد کنی، تو باید بزرگ شوی! اگر می گوید: به زیارت بیا!؛ به خاطر خودت می گوید! اگر می گوید: در راه ما زحمت بکش! بخاطر خودت می گوید! اگر می گوید: برای ما گریه کن! بخاطر خودت می گوید! ✍️ روح الله شمسی کوشکی | @rouhollah_shamsi_koushki
نوشته‌ها
💠 «طاغوت» یعنی؛ «هر موجود طغیانگری که در برابر خدا قد عَلَم کرده است»!. 🔻 آیت الله خامنه ای (در کتا
در مطلبی که در مورد یاسمین مقبلی و هویت زن مستقل نوشتم گفتم که این زن باید نسبتش را با باطل مشخص کند و استقلال فقط به این شکل قابل معنا کردن است. زنی که خودش را از ولایت طاغوت رهانیده، یک زن مستقل است؛ هم طاغوت درون و هم طاغوت بیرون
نوشته‌ها
🔰«اربعین کمتر جای زن بود اما...» اولین سفر اربعین‌ام را سال ۹۴ تجربه کردم. برادرم تا وقتی خیالش از بابت اسکان و جای امن برای من راحت نشد، راضی نمی‌شد من را با خودش ببرد. وقتی بانویی همسفرمان شد که هم اهل کربلا بود و راه‌بلد و خواهرش ساکن کربلا، دلش راضی شد. همیشه می‌گفت ما مردیم و با هر وسیله‌ای که شد از کامیون تا اتوبوس امکان رفتنمان هست. برای جای خواب هم هر چه پیش آید خوش آید. راست هم می‌گفت آن اوایل که هنوز رد پای داعش به طور کامل از بین نرفته بود و هر آن امکان یک عملیات انتحاری می‌رفت و اسباب آسایش و رفاه تا این حد وجود نداشت، مردان به سختی از حضور ناموس‌شان در این مسیر، خاطرشان جمع می‌شد. یادم می‌آید همان سال اولی که برای خداحافظی از اقوام رفته بودم، نه تنها زنان فامیل که حتی برخی مردان از رفتن من ابراز نگرانی می‌کردند، آن هم به خاطر شرایط امنیتی آن. واقعا اربعین کمتر جای زن بود. برخی از کسانی که این اعتقادشان بود نه از سر مسوولیت گریزی که دقیقا به خاطر مسوولیت پذیری نسبت به ناموس بود. مردانی مثل برادرم که برایم کوه غیرت و مردانگی هستند، نگرانی‌شان از جنس غیرت مردانه‌شان بود. نگرانی که پشت آن تکریم زن و دغدغه نسبت به حفظ حریم و حرمتش خوابیده بود. اما به مرور که شرایط امنیتی آن هم به همت مردان غیور مساعدتر شده و وسایل رفاهی باز هم به اراده‌ی مردان مسوولیت‌پذیر و عاشق اباعبدالله علیه‌السلام فراهم‌تر و بیشتر گشته، حضور زنان هم هر سال نسبت به سال قبل پررنگ‌تر شده است؛ که عقبه‌ی این حضور باز از جنس حمایت و همراهی مردانی است که همسر، پدر یا برادر هستند. به مرور مردانی پا وسط میدان گذاشته‌ و شده‌اند کاروان‌سالار و جمع‌های زنانه را به این سفر می‌آورند. موکب‌هایی تاسیس شده که خادم‌های زن و مردشان دوشادوش هم خستگی از تن زائر می‌زدایند. حتی دیگر شاهد حضور مردانی هستیم که ترجیحشان در این سفر همراهی خانواده‌شان است. مردانی که کودک خردسالشان را بر سر دوش می‌گیرند و کوله‌های جمع خانواده رو بر روی چرخ ها هل می‌دهند. پنج سال تجربه‌ی حضورم در این سفر می‌گوید که مطالبه‌ی به حق زنان برای شرکت در این سفر آخرالزمانی و همت و همراهی مردان در کنار هم اسباب این حضور پررنگ و فتح مسیر اربعین توسط زنان را سبب شده است. ✍مریم اردویی @zananegiii
ستاد مرکزی اربعین: مجموع زائران ایرانی که از اول صفر به عراق رفتند از ۳ میلیون ۷۵۰ هزار نفر عبور کرد. تاکنون ۲ میلیون نفر به کشور بازگشتند. پی‌نوشت: امسال در خبرها خواندم که نزدیک به پنجاه درصد زائران اربعین افزایش داشته‌اند. این افزایش می‌توانست اتفاق نیفتد اگر دولت در همراهی همدلانه با دلدادگان اباعبدالله علیه‌السلام پاسپورت‌های منقضی شده تا سال ۹۲ را با یک برچسب ساده و در کمتر از پنج دقیقه، تمدید اعتبار نمی‌کرد. اقدامی که هم سبب صرفه‌جویی در وقت و هم هزینه‌های دولت و مردم شد. ارزش این تمدید اعتبار بدون درد سر را کسی همچون من می‌فهمد که سال ۹۸ برای گرفتن پاسپورتی که تاریخش تمام شده بود در گیر و دار تمدید پاسپورت گرفتار بودم که به بهانه‌ی تحریم می‌گفتند کاغذ نداریم. در نهایت تدبیرشان دادن برگ گذر موقت بود که آن هم زمان و هزینه‌بر بود. این افزایش اتفاق نمی‌افتاد اگر دولت با تسهیل‌گری در کوتاهترین زمان و با پنجاه هزار تومان گذر پنج‌ساله‌ی زیارت اربعین صادر نمی‌کرد تا هر کس با هر وسع مالی بتواند اولین مانع سفرش را از پیش پایش بردارد و دست اهل بیتش را بگیرد و عازم مشایه شود. این افزایش اتفاق نمی‌افتاد اگر رایزنی‌ها و تعامل درست دولت با همسایگان نبود تا زائران کمتر در پروژه‌ی عبور از گیت‌ها معطل شوند. این افزایش اتفاق نمی‌افتاد اگر مدیریت درست دولت در پایانه‌های مرزی نبود که مسافران در کمترین زمان بتوانند از مرز عبور کنند. این افزایش اتفاق نمی‌افتاد اگر دولت انقلابی و حامی محرومان نبود. بله فرق می‌کند چه کسی رییس جمهور باشد. ✍مریم اردویی @zananegiii
تفاوت بعثی‌ها با شیعیان عراق
قسم به کتری سیاه موکبی....
14.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با دیدن این کلیپ، قلم لکنت گرفت. شرحی ندارم😔 @zananegiii
هدایت شده از «آیه‌جان»
«شکر نعمت، نعمتت افزون کند» یک روز از سکونت‌مان در کربلا می‌گذشت. ساختمانی که ما را در آن اسکان داده بودند، سه طبقه بود. برای رفتن به طبقه‌ی اسکان خانم‌ها باید از طبقه‌ای عبور می‌کردیم که آقایانِ خسته مثل شیربرنج کف زمین وارفته بودند و ماها باید با کلی احساس گناه از میانشان عبور می‌کردیم. چند دختر بودیم. تصمیم گرفتیم جای بهتری برای سکونت پیدا کنیم. به چند موکب نزدیکمان سرک کشیدیم. چند روزی بیشتر تا اربعین نمانده و همه‌ی موکب‌ها پر شده بود. بقیه‌ی دخترها راهشان را کشیدند و به همان ساختمان برگشتند. عبور از میان آن‌همه مرد برای رسیدن به طبقه‌ی سوم برایم به سختیِ کندن کوه بود. نشستم روی پله‌ها و چشمم به در خانه‌ای نیمه باز افتاد. چادری گوشه‌ی حیاط برپا بود و جان‌پناه زوار خسته. داخل حیاط شدم و روی پله‌های کنار حیاط ولو شدم. فهمیدم طبقه‌ی بالای خانه در اختیار خانم‌های زائر است. دلم کمی آرام گرفت. حداقل جایی برای ماندن پیدا کرده بودم. صبح که شد خانم جوان صاحب‌خانه در حالی‌که با لهجه‌ی عراقی گلایه می‌کرد، آمد و در حمام را قفل زد. یکی از خانم‌ها که از اهالی جنوب بود، گلایه‌ها را برایمان ترجمه کرد. مرد صاحب‌خانه از دست خانم‌های ایرانی که نظافت حمام و دستشویی را رعایت نکرده بودند، عصبانی بود و حین نظافت چیزهایی دیده بود که به نظرش بی‌حیایی تلقی می‌شد. آب‌شان سهمیه‌ای بود و به علت اسراف بیش از حد، مخزنشان خالی شده بود و باید تا فردا صبر می‌کردند تا مخزن دوباره آبگیری شود. شوهرش دلخور بود از اینکه خانم‌ها حرمت نان و غذا را رعایت نمی‌کنند. اگر در بر این پاشنه بخواهد بچرخد، شاید سال بعد این امکانات را در اختیار ایرانی‌ها قرار ندهند. گلایه‌هایش، گلایه‌های من هم بود، اما شنیدنش از زبان یک بانوی سخاوتمند عراقی برایم سخت بود؛ نه از این جهت که چرا می‌گوید، از این جهت که بر طبق «کونُوا لَنا زَينا، و لا تَكُونُوا عَلَينا شَينا»* زین نبودیم و شین شده بودیم. نه فرهنگ ایرانی‌مان را درست نمایندگی کرده بودیم و نه فرهنگ اسلامی‌مان را. قانون خانه می‌گفت «حق هر کس فقط دو شب اسکان» است. اما این وسط افرادی، پنج شب کنگر خورده و لنگر انداخته بودند. طبق قانون مهلت من تمام شده بود و باید جل‌و‌پلاسم را جمع می‌کردم. تسلیم تقدیر شدم و به همان ساختمان قبلی برگشتم. فکر حرف‌های صاحب‌خانه لحظه‌ای رهایم نمی‌کرد. باید هم تشکر می‌کردم و هم از فرهنگمان اعاده‌ی حیثیت. کوله‌ام را در جستجوی چیزی که ارزش هدیه دادن داشته باشد، بیرون ریختم. عطر بهترین دارایی‌ام بود. از آنجایی که زبان عربی بلد نبودم نمی‌توانستم احساساتم را شفاهی بیان کنم. اما مگر مرگ بود که چاره نداشته باشد، خدا خالق اپلیکیشن المنجد را بیامرزد. با ادبیات عرب نیم‌بندی که خوانده بودم، حس شرمساری‌ام را در قالب کلمات بر روی کاغذ جاری کردم. خودم را به در خانه رساندم. خانم زیبا و مهربان عراقی با لبخند در را باز کرد. سلام کردم و نامه را تحویلش دادم. نامه را خواند و دائم تشکر کرد. برق خوشحالی را در چشمانش دیدم. عطر را گرفت، روی قلبش گذاشت. قول داد به عنوان یادگاری برای همیشه نگهش دارد. از خدا خواستم سال بعد، بد فرهنگی‌های برخی از ما مانع فیضشان نشود. غافل ‌از اینکه سال بعد کرونا مانع فیض همه‌ی ما می‌شود. لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ اگر مرا سپاس گوييد، بر نعمت شما مى‌افزايم و اگر كفران كنيد، بدانيد كه عذاب من سخت است. ابراهیم، ٧ *زینت ما باشید نه باعث ملامت و سرزنش ما(مشكاة الأنوار : ١٣٤/٣٠٥) نویسنده: مریم اردویی عکاس: حمید عابدی @ayehjaan
هدایت شده از محسن قنبریان
🔰 اربعین و کندوی اهل دین! زیارت ناحیه مقدسه، سیدالشهداء(ع) را "یعسوب المتقین" می خواند! ، ملکه کندوی زنبور عسل است. اوست که است و همه را دور خود "جمع" می کند؛ "تقسیم کار" شکل داده و کندوی اهل ایمان را تشکیل می دهد. نه گرد نفت شکل می گیرد و نه حتی آب و آبادانی؛ بلکه "ولاء" آن را شکل می دهد، همه تدین ها و مدنیت و آبادانی ها از آن به بعد است. امیرالمومنین(ع) کسی دیگر را هم "یعسوب دین" معرفی کرد که: روزی می آید و بالش را زمین می زند و همه مثل پاره های ابر پاییز دورش جمع می شوند. فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ، ضَرَبَ يَعْسُوبُ الدِّينِ بِذَنَبِهِ، فَيَجْتَمِعُونَ إِلَيْهِ كَمَا يَجْتَمِعُ قَزَعُ الْخَرِيفِ.(حکمت ۲۶۰) بی جا نیست می گویند: اربعین، تمرین ظهور است. دیگر یعسوب متقین، کنار فرات، تشنه محاصره و کشته نمی شود!... ✍ محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian