eitaa logo
نوشته‌ها
846 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
607 ویدیو
26 فایل
اینجا به یاری خدا از خانواده، زنان، سیاست، مبانی تمدن غرب و نقد اندیشه‌ها می‌نویسم. «اللهم اجْعَلنی مُجَدِّد دینک و مُحیِ شَریعَتِک» نقدی داشتید اینجا بهم بگید👇 https://harfeto.timefriend.net/17335852547776 @ma_3461 ایتا اینستاگرام @maryam_ordouei
مشاهده در ایتا
دانلود
نوشته‌ها
تبلیغات چه چیزی به خورد ما می‌دهند؟ .. قبل‌تر در قالب یک رشته استوری به مسئله‌ی مادری و رانندگی به صورت مبسوط پرداخته بودم. رانندگی زنان اگرچه به عنوان توانمندسازی زنان در جامعه مطرح می‌شود، اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد، حذف مردان از جایگاه سرپرستی خانواده و واسپاری نقش‌ها و مسوولیت‌های آنان به زن خانواده است. این یعنی درهم آمیختگی تکالیف زن و مرد در ساحت خانواده و ورود زن به دنیایی مردانه با تکالیفی مردانه و کمرنگ شدن مرزهای جنسیتی و بالتبع آن نقش‌های جنسیتی. اما تفکراتی که همواره جنسیت را برساخت اجتماع دانسته و خاستگاهی طبیعی برای این نقش‌ها قائل نیستند، چه در نهادهای رسمی آموزشی، چه در قالب فیلم‌های سینمایی و سریال‌ها و چه در قالب تیزرهای تبلیغاتی به دنبال تزریق این تفکر به جامعه هستند که زن و مرد با هم برابر که شبیه همند. در این مسیر خود زنان نیز با خدمت به چنین جامعه‌ای مردسالار، مسیر این بیگانگی زنان از خویشتن را تسهیل می‌کنند. آنچه در این تیزر کوتاه تبلیغاتی قابل مشاهده است، جدای از استفاده‌ی ابزاری از زن برای تبلیغ یک کالا، القاء مفهوم‌هایی به مخاطب است که خواسته یا ناخواسته ریشه در تفکراتی فمنیستی دارد. مادری مجرد و مستقل که فرمان زندگی را خود به دست گرفته و پا در دنیایی کاملا مردانه(کارواش) گذاشته است. زنی که هماورد مردان شده و مستقل از وجود یک مرد در کنارش، بار زندگی را به دوش می‌کشد و در عین حال کاملا شاداب و سرحال است. این‌گونه زن بودن در دنیایی مردانه خواست فمنیسم‌های لیبرالی است که جامعه‌ی آرمانی از نظر آنان، جامعه‌ای است که تفاوت‌های جنسیتی را نشان نمی‌دهد و راه حل دست‌یابی به چنین جامعه‌ای، سوق دادن افراد به سوی بروز هر دو دسته از صفات مردانه و زنانه است. زیرا اگر همه دوجنسیتی یا آندروژن باشند، دیگر دلیلی پذیرفتنی برای تبعیض!! بر مبنای جنسیت وجود نخواهد داشت. اما باید دید نتیجه‌ی این تحولات هویتی و عدم هماهنگی با نظام تکوین و تشریع چه نتایجی را به دنبال خواهد داشت. به طور قطع اولین پیامد این تحول که به سوی بر هم خوردن مرزهای جنسیتی پیش می‌رود، ضعف بنیان‌های اعتقادی است. چراکه چنین تصویر جدیدی از هویت جنسی سبب می‌شود تا افراد هنگامی که با آموزه‌های دینی که بر تفاوت نقش‌ها و حقوق و تکالیف اصرار دارد، مواجه می‌شوند، آنها را برنتابند و بر علیه آموزه‌های دینی شوریده و به مخالفت با شریعت ناب برخیزند. از سوی دیگر به گفته‌ی کاستلز، انقلاب جنسی غرب که سبب افزایش روابط نامشروع به ویژه هم‌جنس‌گرایی، افزایش طلاق و زندگی‌های فردی گردیده، ثمره‌ی همین تحول در هویت جنسیتی بوده است. ✍مریم اردویی @zananegiii
ترانه علیدوستی در جشنواره‌ی کن مدعی شده:«وقتی در کشوری همه‌چیز ممنوع باشد، یعنی شما از صبح که بیدار می‌شوید مشغول جنگیدن هستید....مبارزه با یکسری موانع که باعث می‌شود زیست شما حالت غیرعُرفی و غیرقانونی داشته باشد.» این ادبیات مبارزه‌محور من را به یاد مقاله‌ای از شهید آوینی انداخت در مورد «هنرمند آزاد و متعهد» که در آنجا می‌نویسد:« «شاعر ملامتی» يا شاعر ملعون كه زاده جامعه‌ای تجارت‌پيشه است... سرانجام از نظر انديشه كارش بدين تحجر می‌رسد كه می‌پندارد فقط صورتی از هنرمند، هنرمندی بزرگ است كه به مخالفت با جامعه‌ی خود، جامعه هر چه باشد، برخيزد..بدين‌گونه بسياری از هنرمندان ما آرزو دارند كه «‌ملامتی» شوند، اگر چنين نباشند وجدانشان ناراحت است، می‌خواهند كه هم برايشان كف بزنند، هم سوت بكشند.» ملامتی بودن سکه‌ی رایج دنیایی است که خدایش پول و اعتبارش کف و سوت است. اما ایراد کار فراتر از این حرف‌هاست. او وقتی صحبت از موانعی می‌کند که هر روز باید با آنها مبارزه کند، یعنی تلویحا به آزادی اشاره می‌کند. اما وقتی می‌گوید مبارزه با این موانع زیستش را غیرقانونی می‌کند (آن هم در کشوری که قانون اساسیش اسلامی است)، یعنی آن مفهوم از آزادی را طلب می‌کند که از ملزومات دنیای تجارت‌پیشگان است؛ دنیایی که به قول کامو، خدایش «پول» است. اما به قول آوینی آيا آزادی هنرمند در نفی ايدئولوژی‌ و اخلاق است؟ او در ادامه‌ی همان مقاله و در تبیین مفهوم آزادی می‌نویسد:« آزادی هنرمند در درك تكليف اوست نه در نفی و طرد التزام به همه چيز....آزادی ميان ما و آزاد انگاران مشترك لفظی است ...آن آزادی كه می‌گويند، «رهايی از هر تقيد و تعهدی» است و اين آزادی كه ما می‌گوييم نيز «آزادی از هر تعلقی » است. تفاوت در آنجاست كه ما حقيقت انسان را در خليفة اللهی او می‌جوييم و بنابراين، «انسان كامل» و «عبدالله» را مشترك معنوی می‌دانيم، اما آنان بندگی خدا را نيز از خود بيگانگی می‌دانند.» در واقع چنین هنرمندانی با نفی تعهدها و تقیدهای حیات الهی، تعلقات حیات حیوانی را پذیرفته‌اند و برای همین سفره‌ی ملامت‌خوانی نزد بیگانه‌ای پهن می‌کنند که درس آزادی را در مکتب آنها فرا گرفته‌اند. قرآن چه زیبا راز این اختلاف در فهم معنای آزادی را بیان می‌کند: «بَل یُريدُ الاِنسانُ لِیَفجُرَ اَمامَهُ.» انسان می خواهد كه پيش رويش را پاره كند تا هيچ چيز او را نسبت به آنچه به انجام آن متمايل است محدود و مقيد نكند. ✍مریم اردویی @zananegiii
. امروز که در کارزار رسانه‌ای اذهان امتدادی از شبکه‌های اجتماعی شده‌اند، می‌توان به راحتی دست جریان‌های ضد دین من جمله فمنیست‌ها را در پس موج‌های مجازی مشاهده کرد. دست‌هایی که تلاش می‌کنند تا ذهنیتی غلط از مفاهیم مقدس برساخت کنند. به عنوان مثال در ماجرای قتل مونا، رسانه با همنشینی واژه‌ی غیرت کنار قتل و سپس ترند کردن هشتک ذهنیتی از این واژه‌ی مقدس در اذهان دختران جوان و نوجوان ساخت که ثمره‌ی چنین ذهنیتی بسط تفکر مردستیز فمنیست‌ها بود. . در جریان اغتشاشات وایرال شدن معدود کلیپ‌های زد و خورد و درگیری نیروهای امنیتی و تقابل با زنان و دختران، چهره‌ای خشن از امن‌ترین مردان به جامعه انعکاس داد. فیلم با ارائه‌ی تصویری به غایت چرک از مفهوم پدر و بی‌عرضگی برادر، حمیت و قوامیت را به لجن کشید. در آخرین دست‌پخت رسانه و ماجرای سطل ماست هم باز مردی جاهل و کوته فکر به علتی نامعلوم در برابر دو زن قرار گرفت و با وایرال شدن این چند ثانیه برساخت دیگری از مفهوم مردانگی به جامعه منتقل شد. وجه مشترک تمام این تصاویر مظلومیت زن و ظالم بودن مرد بود. . در مواردی که ذکر شد آنچه سیبل حملات قرار گرفته مرد در دو ساحت خانواده و اجتماع بوده است به همراه برساخت تصویری ناقص از مردان جامعه‌ی اسلامی و تعمیم آن به تمام مردان و تحقق پروژه‌ی مردستیزی مورد نظر فمنیست‌ها. در چنین رسانه‌ای که اپراتورش دشمن و زمین بازیش را فمنیست‌ها تعیین می‌کنند، شما هرگز تصویری ازمردان واقعی جامعه را نخواهید دید. مردانی که به شخصه فراوان در اطرافم شاهد حضور و غیرت‌ورزی عاقلانه و شور همراه با شعورشان هستم. مردانی که فکر و نگاهشان پاک و رگ غیرتشان در جای درستش می‌جنبد و پناه امنی برای زنان و دختران چه در خانواده و چه در اجتماعند. مردانی که سینه‌شان سپر گلوله می‌شود تا گردی بر دامن زنان این سرزمین ننشیند. مردانی که پینه‌ی دست‌هاشان در جنگ اقتصادی قطورتر و چروک پیشانی‌شان بیشتر شده تا زنان تحت کفالتشان احساس شرمندگی نکنند. آرمان‌هایی که در کف خیابان سر بریده می‌شوند تا آشوب کف خیابان دل‌های دختران و زنان را بیشتر نلرزاند. مردان عفیفی که دل در گرو طهارت اجتماع دارند و اینچنین نجیبانه در برابر توهین و تعرض زنان بی‌حجاب عاقلانه سکوت اختیار می‌کنند. . مردانی که باید جایشان در قاب نگاه دختران و زنان این سرزمین خالی بماند تا تنها خشونت، حماقت، رذالت و دنائت صفات برساخت شده‌ی مردان این سرزمین باشد. بیایید ذهن‌مان را از امتداد رسانه‌های دشمن برهانیم. ✍مریم اردویی @zananegiii
. یکی از تفاوت‌های بنیادین بین مکتب اسلام و مکتب فمنیسم در همین جهت‌گیری محبته. خداوند در آیه چهارم سوره احزاب فرموده:« ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ » که طبق نظر علامه در یک قلب نمی‌تونه دو اعتقاد متضاد جمع بشه. در روایتی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام در تفسیر این آیه آمده :« در دنیا حقّ و باطل، ایمان و کفر، علم و جهل، سعادت و شقاوت و بهشت و دوزخ به هم آمیخته و حقّ و باطل در دل هیچ انسانی جمع نمی‌گردند..» بنابراین محبتی که در وجود انسان نهادینه شده یا تعلق به حق داره یا باطل و نمی‌تونه که شامل هر دو بشه. وقتی جهت‌دهی محبت به دست نفس یا شیطان باشه عبارت « my body my choice» مبنای انتخاب‌های انسان قرار می‌گیره و تعلق به بدن و مادیات در زندگی انسان اصل می‌شه. از همین رو فرد تصور می‌کنه هر انتخابش در زندگی حقه و همین مبنای تکثرگرایی و نسبیت‌گرایی می‌شه. ✍مریم اردویی