44.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️ چرا بارگیری عرضی رعایت نشد؟
چرا در موضوع شهادت رئیس جمهور، این همه سهلانگاری شد؟
💬 استاد حسن عباسی - ۳ خرداد ۱۴۰۳
مشاهده ویدئو کامل جلسه 👇
youtu.be/AGUnT9Fp3Dg
🆔 @agspfa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 حق حق حق 🌹 حق با علیه
🆔 @agspfa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 اخلاق در انتخابات
🔻جهت اطلاع کاندیدها و طرفداران آن ها
🔹️ توهین ممنوع، تهمت ممنوع، غیبت ممنوع
🆔️ @agspfa
تا شدم بی خبر از خویش،
خبرها دیدم ...
بی خبر شو، که خبرهاست،
در این بی خبری ...
#فروغی_بسطامی
غزل ۴۸۰
🆔 @agspfa
🌲🌳🌲🌳🌲
حکایت #مثنوی_معنوی:
دفتر چهارم
💠 عطّاری که سنگ ترازوی او گِلِ سَرشوی بود، ...
☘️ خلاصه داستان
شخصی که دچار بیماری گِل خواری بود به دکان یکی از عطاران رفت تا مقداری قند بخرد، گِل خوار همین که دید سنگ ترازوی عطار از گِل است، شادمان شد و مترصد فرصت ماند تا از آن گِل مقداری بردارد و بخورد، خلاصه همین که عطار به برداشتن و شکستن قند سرگرم شد آن شخص شروع کرد به برداشتن و خوردن سنگ گِلِ عطار
عطار چون مردی هوشمند و زیرک بود با این که متوجه عمل او شده بود اما خود را عمدا سرگرم نشان داد تا او بیش تر گِل بخورد و وزن گِل ترازو را سبک تر کند و در نتیجه قند کمتری تحویل او بدهد ...
پیش عطاری یکی گلخوار رفت
تا خرد ابلوج قند خاص زفت
پس بر عطار طرار دودل
موضع سنگ ترازو بود گل
گفت گل سنگ ترازوی منست
گر ترا میل شکر بخریدنست
گفت هستم در مهمی قندجو
سنگ میزان هر چه خواهی باش گو
گفت با خود پیش آنک گلخورست
سنگ چه بود گل نکوتر از زرست
...
تو همی ترسی ز من لیک از خری
من همیترسم که تو کمتر خوری
گرچه مشغولم چنان احمق نیم
که شکر افزون کشی تو از نیم
چون ببینی مر شکر را ز آزمود
پس بدانی احمق و غافل کی بود
مرغ زان دانه نظر خوش میکند
دانه هم از دور راهش میزند
کز زنای چشم حظی میبری
نه کباب از پهلوی خود میخوری
این نظر از دور چون تیرست و سم
عشقت افزون میشود صبر تو کم
مال دنیا دام مرغان ضعیف
ملک عقبی دام مرغان شریف
تا بدین ملکی که او دامست ژرف
در شکار آرند مرغان شگرف
من سلیمان مینخواهم ملکتان
بلک من برهانم از هر هلکتان
☘️ مولانا این حکایت را نقدحالی برای دنیا خواهان و شهوت پرستانی آورده که خور و خواب و عشرت مادی و لذت نفسانی را بر شیرینی حظّ معنوی و ذوق روحانی رجحان می دهند و خلاصه روح و جان را فدای حیات مادی خود می کنند،
☘️ در این حکایت « گِل » کنایه از حظوظ مادی و « قند » کنایه از حظوظ معنوی و « گِل خوار » کنایه از طالبان لذت مادی و « عطار » کنایه از عارفان بالله ( خود مولانا )است که قند معارف معنوی به طالبان می دهند
می توان عطار را کنایه از حضرت حق نیز دانست که آدمیان را در انتخاب گِل (حظوظ نفسانی) و یا قند ( حظوظ معنوی) اختیار می دهد اهل هوی به سوی نفسانیات دست می برند و پیش خود خیال می کنند که بسی زیرک و زرنگند و بهترین و راحت ترین چیز را به غنیمت برده اند غافل از آنکه در نهایت زیانکار و بازنده خواهند بود ...
🆔 @agspfa