eitaa logo
احادیث زندگی
3.8هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
5.1هزار ویدیو
8 فایل
تبلیغ، ارسال سوژه و ارتباط با مدیر👇 @admin40 کانال های ما در سروش👇 https://splus.ir/bohloool https://splus.ir/ahadiis کانال های دیگه ما در ایتا👇 @bohlool @emptyy
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥تظاهراتی به دستور امام زمان عج 🔻نیم ساعت تمام به امام اصرار می‌کرد که اعلامیه تان را پس بگیرید! اما ناگهان گوشی تلفن را رها کرد و در گوشه اتاق نشست... 🔻ماجرا این بود که دولت بختیار اعلام کرده بود که ۲۱ بهمن از ساعت ۱۶ حکومت نظامی است. اما «امام(ره) در پاسخ، اعلامیه داده بود که مردم در خانه‌های خود نمانند و به حکومت نظامی اهمیت ندهند.» 🔻حالا آقای طالقانی می‌گفت: «امام مدت ۱۵ سال از ایران دور بوده‌اند و توجه ندارند که این دژخیمان رژیم چه بی‌رحم هستند. اگر مردم بیرون بریزند، همه را قتل عام می‌کنند؛ بنابراین صلاح در آن است که در منازل و خانه‌ها بنشینیم». 🔻اطرافیان بعد از اینکه آیت‌الله طالقانی گوشی را گذاشته بود تصور کرده بود که از دست امام دلخور شده.... 🔻اما آقای طالقانی گفت: « نه؛ اصلاً مسأله این نیست. من اصرار کردم و امام هرچه می‌گفت، من قانع نمی‌شدم؛ در آخر فرمود: «آقای طالقانی! اصرار نکن! احتمال بده که این دستور از طرف امام زمان(عج) است.» تا امام این جمله را گفت، من به خود لرزیدم و بی‌اختیار گوشی را گذاشتم و حالم دگرگون شد.» 🔸پ.ن۱: بعدها معلوم شد بنا بوده در عصر ۲۱ بهمن، حکومت با کشتار وسیع و انفجار محل حضور امام، انقلاب را به‌طور خونینی پایان دهند که با عنایت امام عصرعج و حضور مردم آخرین تیرشان به سنگ خورد. 🔸پ.ن۲: انقلابی که تظاهرات‌های پیروزی آن با هدایت صاحب الزمان(عج) بوده است، آیا حضور همه ما در راهپیمایی های تداوم انقلاب مانند ۲۲بهمن مورد عنایت و خشنودی حضرت مهدی عج نیست؟ ✍حمیدرضا ابراهیمی @ahadiis
🌸 🌟امام باقر علیه السلام‏: 💎وَ اللَّهِ لَا يُلِحُّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حَاجَتِهِ إِلَّا قَضَاهَا لَهُ 💎به خدا سوگند هیچ بنده‌ای در دعا پافشاری و اصرار به درگاه خدای ﻋﺰوﺟﻞ نکند جز اینکه حاجتش را برآورد. 📚الکافی، ج ۲، ص، ۴۷۵ ‌ @ahadiis
7.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✘ بلاهایی که زمینه جذب ثروت را در زندگی ما فراهم می‌کنند! @ahadiis
هدایت شده از فروشگاه خلیج فارس
💚 طراوت چهره با سیر نشدن ♻️ سیری سبب انواع بیماری‌ها می‌شود و اولین اثری که می‌گذارد، روی صورت است ⬅️ آب صورت و طراوت آن را می‌برد ✅ قبل از سیر شدن دست از غذا خوردن بکشید @fars_buy
گرامی ❗️فرزندتان را به چیزی که نیست تبدیل نکنید! ✅از درخت سیب نمی‌‌توان محصول هلو برداشت کرد و از بوته خیار نمی‌‌توان زردآلو گرفت! هر درختی میوه خود را دارد و هر میوه هم خواص خود را. 💎 اگر فرزندتان استعداد هنری دارد به زور از او مهندس در نمی‌‌آید و اگر استعداد فنی دارد نمی‌‌تواند پزشک قابلی شود. اگر ادبیاتش خوب است و ریاضیاتش ضعیف، نمی‌‌توانید از او یک ریاضیدان بسازید و اگر روابط اجتماعی خوبی دارد نمی‌‌تواند او را وادار کنید که حرفه‌‌ای را انتخاب کند که پشت درهای بسته و در تنهایی انجام بشود ! فرزندتان را همین‌گونه که هست بپذیرید. 🍏بزرگترین هنر درخت سیب این است که بهترین سیب را بدهد و بزرگترین هنر ما پدر و مادرها هم همین است که به فرزندانمان کمک کنیم تا با توجه به علاقه و استعدادی که دارند بهترین شکوفایی را داشته باشند و برترین ثمر را بدهند. هرگز فرزندتان را به چیزی که نیست مبدل نکنید. @ahadiis
روشهای تقویت استقلال در کودکان: ۱ – بگذارید کودک مالک بدن خود باشد. ( خودداری از کنار زدن مداوم موهای کودک، تکاندن خاک لباسش، مرتب کردن یقه اش و .. ) ۲ – خودتان را از جزئیات زندگی کودک دور نگاهدارید ( وقتی تکالیف مدرسه تو انجام می دی راست بشین ،‌موهاتو از جلوی چشمت بزن کنار ،‌دگمه های آستینت را ببند و … ) ۳ – هر قدر کودک کم سن و سال باشد ،‌درباره اش جلوی روی او صحبت نکنید. ۴ – بگذارید کودک خود پاسخ بدهد (‌نشانه واقعی احترام به استقلال کودک این است که به سئوال کننده بگویید « خودش به شما می گه، اون خودش می دونه » ). ۵ – به آمادگی «نهایی» کودک احترام بگذارید ( گاهی اوقات کودک می خواهد به طور حتم کاری انجام دهد ولی از نظر جسمی و عاطفی هنوز برای آن کار آمادگی ندارد ،‌به جای مجبور کردن کودک می توان به او قوت قلب داد که آمادگی نهایی را به دست خواهد آورد ). ۶ – مواظب «نه» های زیادی باشید، بعضی از کودکان یک «نه» صریح را جمله ای مستقیم علیه استقلالشان تلقی می کنند، تعدادی جانشین های مفید هست که می توانند بدون مواجهه و برخورد، قاطع باشند. ۷ – اگر امکان دارد «بله» را جانشین « نه» کنید.( می تونیم بریم بازی ؟ به جای «نه ، تو هنوز ناهار نخوردی» بگویید «بله، البته کمی بعد از اینکه نهار خوردی» ) ۸ – برای فکر کردن کمی به خود وقت دهید. ( می تونم خونه دوستم بخوابم ؟ به جای «نه،تو هفته پیش اونجا بودی » بگویید « بذار در موردش فکر کنم » ) با اینکه کلمه نه کوتاه است و بعضی از جانشین های آن طولانی به نظر می رسد، اگر مشاجره معمول را که ناشی از گفتن «نه» است در نظر بگیریم، اغلب طولانی ترین راه، کوتاهترین می شود. @ahadiis
                        بازنده کسی است که در انتظار_معجزه می ماند. تا کسی از راه برسد و آرزوهایش را برآورده سازد. باور_کن همه به دنبال رسیدن به آرزوهای خودشان هستند. خودت معجزه زندگی خودت باش. محدودیت های ذهنی ات را کنار بگذار. باورهای صحیح خود را تقویت کن. و به سوی موفقیت گام بردار. @ahadiis
💛پانزده نوع ثروت که داشتن آنها 💛ما را ثروتمند می کند: ۱-نگرش مثبت ۲-ارتباط موثر ۳-ادب ۴-یادگیری مادام العمر ۵-انضباط شخصی ۶-کوشش برای تندرستی ۷-تقویت آستانه تحمل ۸-خلاقیت ۹-عشق ورزیدن به کار ۱۰-داشتن برنامه و هدف ۱۱-انضباط اجتماعی ۱۲-احساس مسولیت در مقابل محیط زندگی ۱۳-مقابله با مصرف گرائی ۱۴-بخشندگی ۱۵-اعتماد به نفس  @ahadiis
📍بار‌ها گفته بود: «اگر پدرم بچه‌های خوبی تربیت کرد به خاطر سختی‌هایی بود که برای رزق حلال می‌کشید.» محبت عجیبی بین پدر و او برقرار و در رشد شخصیتی پسر تأثیرگذار بود، اما این رابطه دوستانه چندان به طول نینجامید و طعم خوش حمایت‌های پدر را با فوت او از دست داد 📍ورزش می‌کرد و می‌گفت برای خدمت به خدا و بندگانش باید بدنی قوی داشته باشیم. دعای روی لبش این بود: «خدایا بدنم را برای خدمت کردن به خودت قوی کن.» همواره توصیه‌اش به دوستانش این بود: «آدم باید ورزش را برای قوی شدن انجام بدهد، نه قهرمان شدن.» وقتی دوستان می‌گفتند چه ایرادی دارد که آدم قهرمان و مشهور هم بشود؟ او این پاسخ زیبا را می‌داد: «هرکس ظرفیت مشهور شدن نداره، از مشهور شدن مهم‌تر اینه که آدم بشیم. 📍در سرپل ذهاب، معمولاً یکی دو ساعت مانده به اذان صبح بیدار می‌شد و به قصد سر زدن به بچه‌ها از محل استراحت دور می‌شد. از بیداری در سحر لذت می‌برد و مشغول خواندن نماز شب می‌شد 📌امروز سالروز شهادت شهید ابراهیم هادی است. نثار شادی روحش فاتحه و صلوات. @ahadiis
روز اول پسر: سلام دختر : سلام پسر: چطوری؟ دختر : بد نیستم مرسی هفته اول پسر: سلام دختر : علیک سلام پسر: چطوری؟ دختر : بد نیستم مرسی . تو چطوری؟ هفته دوم پسر: سلام دختر : علیک سلام . چطوری؟ پسر: قربانت . بد نیستم . تو چطوری؟ دختر : مرسی .... خوبم هفته سوم دختر: سلام پسر: سلام . چطوری ؟ خوبی؟ دختر: مرسی خوبم . خیلی خوبم و یک نگاه معنی دار (بقول امروزيها نخ دار*! ) به پسر ... هفته چهارم دختر : سلام عزیزم . چطوری ؟ خوبی؟ پسر: سلام عزیز دلم . مرسی بد نیستم . تو چطوری ؟ دختر : مرسی . می دونی ؟ می خوام یک چیزی بهت بگم . نمی دونم الان بگم یا بعد؟ پسر: بگو عزیزم دختر : نه! ... حالا زوده ..... باشه بعد! هفته پنجم دختر : سلام عزیزم ... چیزی که هفته پیش می خواستم بهت بگم این بود که دوستت دارم ... عاشقتم ... زندگی بدون تو برام بی معنیه . تمام!!!! آینده خودمو با تو می بینم . اگه تو نباشی آینده برای من هیچه! و کلی از این حرفا..... و پسر باور می کنه! هفته ششم پسر: امروز یک دختری توی خیابان آمد از من یک آدرس پرسید . منم... دختر : دیگه چی ؟!!! دلمو شکستی . تو که می دونی من چقدر حسودم دختر: چرا این کارو کردی؟ پسر: من که کاری نکردم فقط جواب سوالشو دادم.... دختر : یک قول به من میدی؟ پسر: بله دختر : قول بده دیگه با هیچ دختری حرف نزنی پسر: باشه عزیزم قول میدم... روابط سالم و صمیمی و رمانتیک بدون برقراري كوچكترين تماس (حتي يك بوسه!) ادامه دارد و ... و ... ماه هجدهم دختر : برام خواستگار آمده پسر: غلط کرده اومده !!! دختر: چرا؟ خوب طوری که نیست اونم بالاخره آدمه ! پسر : تو چه جوابی بهش دادی ؟ دختر : هنوز هیچی ! پسر: ما کلی قرار مدار با هم داشتیم ! حالا می خوای اونو بذاریش جای من ؟ دختر : یه چیزی رو می دونی ؟ اون هیچ وقت نمی تونه جای تو رو بگیره ! پسر :من چیکار کنم ؟ دختر : نمی دونم ! فقط به من فک نکن ! من اگه بدونم تو به من فکر می کنی آب خوش از گلوم پایین نمی ره ! !!!!!میگم برو زودتر زن بگیر پسر :حسودیت نمی شه ؟ دختر : نمی دونم چرا دیگه از این که تو رو با دختر دیگه ای ببینم حسودیم نمی شه !! پسر: در فکر و خیال خود ..... من می دونم چرا !؟ بعدش پسر از خاطرات خوش گذشته می گه و دختر هم برای خالی نبودن عریضه مراسم آبغوره گیری رو اجرا میکنه !!! دوران خوش دختر و دوران تحول پسر شروع می شه!!! دید پسر نسبت به دختر ها عوض می شه. قلبش نسبت به واژه هایی از قبیل دوستت دارم و عاشقتم مقاوم میشه. حالا اگر مورد مشابهی برای پسر پیش بیاد در آینده 👇 روز اول پسر : سلام دختر : سلام پسر : بريم خونه؟! دختر : نه! پسر : مگه به من اعتماد نداری ؟ !!!!دختر : چرا ... خووووووب ولی در اینجا پسر مراسمی بنام مخ زنی را شروع می کنه و موفق هم می شه علتش هم حرفهایی هست که بتازگی از دختر قبلی یاد گرفته !!! پسر : تو که می دونی من چقدر دوستت دارم؟؟؟ دختر : آره ..... ولی ..... آخه پسر : من قول می دم برای خواستگاریت بیام و بگیرمت. دختر : جدی می گی ؟؟؟؟ و قند توی دلش آب میشه!!!! پسر : آره قربونت برم ... و با یک نگاه عاقل اندر سفیه به دختر یواش یواش دل دختر نرم می شه و رضایت می ده... و پسر : پس بریم ! عصر همان روز ریییییینگ ........ رییییینگ (صداي زنگ موبايل پسر) پسر که با رفتن دختر به خواب عمیقی فرو رفته در حالیکه خسته است با زحمت و غرغر گوشی را بر می دارد... با ديدن اسم دختر با صدايي بلند ميگه : Shit ! پسر : بله ؟ دختر : سلام پسر : سلام خوبي ؟ دختر : مرسی . باهات کار دارم پسر : اي بابا تو که یک ساعت بيشتر نیست از اینجا رفتی ... چي ميخواي ؟! دختر: میخوام دوباره ببینمت .... میتونم فردا دوباره بیام خونتون! پسر : در حالیکه موفقیت بزرگی کسب کرده می گه چرا که نه... و این چرخه رو خودتون ادامه بدید و دلیل خیانتهای امروزه دوستیهای دختر و پسرا رو پیدا کنید @bohlool