هدایت شده از امیرحسین ثابتی
یک ماه قبل وزیر اقتصاد در جلسه غیرعلنی مجلس وعده داد که قیمت ارز کنترل خواهد شد و به او اعتماد کنیم. آن روز قیمت دلار ۷۸ هزار تومان بود و امروز ۸۴ هزار تومان!
تا امروز ۸۰ نماینده استیضاح جناب همتی را امضا کرده اند، امیدوارم همین فرصت یک ماهه ثابت کرده باشد که راهی جز استیضاح وی وجود ندارد و هر یک روز حضور بیشتر همتی در سمت وزیر اقتصاد، به منزله نابودی ارزش پول ملی است. تبدیل قیمت دلار از ۵۹ به ۸۴ هزار تومان در عرض ۵ ماه کار هرکسی نیست!
@sabety_ir ✅
هدایت شده از فروشگاه خلیج فارس
11.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ناگفته های مرغ...✅پخش شده از شبکه افق، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به صورت کاملا مستند و علمی.
❌ببینید که چه عفونت و سمی به خوردتون میدن..اینهمه ما داد میزنیم مرغ نخورید.
🔻 آشغالی به نام مرغ و تخم مرغ 👌🏻👌🏻
@fars_buy
هدایت شده از فروشگاه خلیج فارس
به این صورت یک مرد به تنهایی با ارتباطات و نفوذهای گسترده بدن شما را به انحصار گرفته!
@fars_buy
هدایت شده از فروشگاه خلیج فارس
اعتراف نهاد بیل گیتس
افزایش شدید مرگ های ناگهانی پس از واکسیناسیون کووید ۱۹
@fars_buy
هدایت شده از فروشگاه خلیج فارس
‼️‼️‼️عکسی دلخراش از صحنه قتل
انّا لله و انّا الیه راجعون
ما از خدائیم و بسوی او باز میگردیم
ای مادرم‼️من بسوی خدا بازگشتم تو هم بالاخره بسوی خدا بازمیگردی چون باید جوابگوی قتل من ، نزد خدا باشی که شکایتت را بخودش کرده ام‼️
👈👈👈【«اگر در زمان جاهلیت، این عرب جاهل و سنگدل بود که دخترش را زنده به گور می کرد، اما امروز بی اعتقادی به لطف خدا ، کاری کرده تا زنی که در اوج عاطفه است 👈خودش‼️ با اختیار خودش‼️فرزندش را زنده زنده با کورتاژ و ... تکه تکه می کند‼️
این ها شوخی نیست!»】
درد بزرگی است اینکه تو در ردیف کودک کُشان خونسردی چون نتانیاهو قرارگرفتی‼️‼️‼️
تا میتوانی انتشار بده
👇👇👇👇👇
#من_نمیخوام_قاتلی_مثل_نتانیاهو_باشم
@fars_buy
هدایت شده از علی خان آبادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نسخه جدید شاهنامه از زبون علی ضیا
سنت بالا رفته آقای ضیا، یادت نمیاد، وگرنه تو کتاب فارسی داستان رستم و سهراب رو خونده بودی و دلیلش هم تو شاهنامه مشخصه.
هدفت از آسیب زدن به هویت ایرانی چیه؟
@alikhanabadi
💢 تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت
همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت پذیرایی میکرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او میداد
همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می کرد. نزد دوستانش او را برای جلوهگری میبرد، گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مرد دیگری برود و تنهایش بگذارد.
واقعیت این بود که او همسر دومش را هم بسیار دوست داشت. او بسیار مهربان بود و دائماً نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک میکرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید.
اما همسر اول مرد زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود، اما اصلاً مورد توجه مرد نبود. با وجود این که از صمیم قلب عاشق شوهرش بود، اما مردِ تاجر، به ندرت وجود او را در خانهای که تمام کارهایش با او بود، حس میکرد و تقریباً هیچ توجهی به او نداشت.
روزی مرد احساس کرد به شدت بیمار است و به زودی خواهد مرد. به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: من اکنون چهار همسر دارم، اما اگر بمیرم دیگر کسی را نخواهم داشت، چه تنها و بیچاره خواهم شد. بنابراین تصمیم گرفت با همسرانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند.
اول از همه سراغ همسر چهارمش رفت و گفت: من تو را از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کردهام و انواع راحتیها را برایت فراهم آوردهام، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه میشوی تا تنها نمانم؟ زن به سرعت گفت: “هرگز” ؛ همین یک کلمه و مرد را رها کرد.
مرد با قلبی که به شدت شکسته بود، به سراغ همسر سومش رفت و گفت: من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم، آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟ زن گفت: البته که نه! زندگی در این جا بسیار خوب است. تازه من بعد از تو میخواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم. قلب مرد از این حرف یخ کرد.
مرد تاجر به همسر دوم رو آورد و گفت: تو همیشه به من کمک کردهای، این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم، شاید از همیشه بیشتر، میتوانی در مرگ همراه من باشی؟ زن گفت: این بار با دفعات دیگر فرق دارد. من نهایتاً میتوانم تا گورستان همراه تو بیایم، اما در مرگ… متأسفم! گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد.
در همین حین صدایی او را به خود آورد: من با تو میمانم، هر جا که بروی. تاجر نگاهی کرد، همسر اولش بود که پوست و استخوان شده بود. غم سراسر وجودش را تیره و تار کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود. تاجر سرش را به زیر انداخت و به آرامی گفت: باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه میکردم و مراقبت می بودم، که هزار افسوس این کار نکردم.
🔸 در حقیقت همه ما چهار همسر داریم!
١. همسر چهارم، بدن ماست. مهم نیست چه قدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی. وقت مرگ، اول از همه او، تو را ترک می کند.
٢. همسر سوم، دارایی ماست. هر چقدر هم برایت عزیز باشد، وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد.
٣. همسر دوم، خانواده و دوستان ما هستند. هر چقدر صمیمی و عزیز باشند، وقت مردن، نهایتاً تا سر مزارت کنارت خواهند ماند.
۴. همسر اول، روح ماست. غالباً به آن بیتوجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست میکنیم. او ضامن توانمندیهای ماست، اما ما ضعیف و تنها رهایش کردهایم تا روزی که قرار است همراه باشد، اما آن روز دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است.
@emptyy
هدایت شده از علی خان آبادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗯پاسخ مناسب به صحبتهای این روزهای افرادی مثل مطهرنیا و مهدی نصیری
@alikhanabadi