eitaa logo
احادیث زندگی
3.8هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.1هزار ویدیو
8 فایل
تبلیغ، ارسال سوژه و ارتباط با مدیر👇 @admin40 کانال های ما در سروش👇 https://splus.ir/bohloool https://splus.ir/ahadiis کانال های دیگه ما در ایتا👇 @bohlool @emptyy
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دررودیا
حکایت عبدالله دیوونه 🌹اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂️ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ...😭😭😭😭 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄ @darrudiya
هدایت شده از دررودیا
🔴 آفرین به عقل دختر قطعاخدابراش جبران میکنه ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄ @darrudiya
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ترس از گرمای کربلا 🔸دوست دارم برم پیاده روی ، اما از گرمای هوا میترسم. ☑️این ۹۰ ثانیه را بشنو، بعد تصمیم بگیر @ahadiis
💠نکته‌های ناب💠 🔺موضوع👇👇🔺 🔰آثار فكر كردن مطالبی که تقدیم می شود؛ چكیده‌ای از كلمات نورانی رسول خدا صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام درباره آثار فكر كردن است: فكر در نعمتها، عامل دوست داشتن است. فكر در گناهان، عامل توبه است. فكر در دنیا، عامل زهد است. فكر در حوادث، عامل تواضع است. فكر در مرگ، عامل كنترل هوسها و شهوات است. فكر در عواقب، عامل مصونیت است. فكر در بزرگان، عامل مقایسه و رشد است. فكر در گذشت عمر، عامل سعی و تلاش است. فكر در الطاف الهی، عامل رجاء و امید است. فكر در قهر الهی، عامل خوف است. فكر در تاریخ، عامل عبرت است. فكر در مخلوقات، عامل ایمان است. فكر در ضعفها عامل توكل است. فكر در مفاسد اخلاق، عامل تهذیب است. فكر در شدائد دیگران، عامل استقامت است. فكر در خدمات والدین، عامل احسان است. فكر در پدیده‌های هستی و زیبایی طبیعت، عامل معرفت و خشوع است. 📚مجله مبلغان، شماره74 📚 همراه با نماز، محسن قرائتی، با همكاری سید جواد بهشتی، ستاد اقامه نماز، پنجم، 1378، صص 23 ـ 24. @ahadiis
هدایت شده از پارکدوبل
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬این کشورهای عربی اینقدر همه چیز را با پول خریدن فکر کردن تاریخ را هم میشه با پول عوض کرد. @parkedoble
✅ امام علی علیه السلام: بهترین وسیله ریزش رحمت الهی این است که خیرخواه همه مردم باشی. @ahadiis
💠خافضه رافعه💠 🔃روز قیامت ذلیل‌کننده عزیزهای بی‌جهت 💮تفسیر المیزان 💎 تقدیر کلام این است که :وقتی قیامت واقع شود،مؤمنین رستگار، و کفار زیانکار می شوند.در ادامه می فرماید: در وقوع و محقق بودن قیامت هیچ دروغی نیست ، و قیامت بالابرنده و پایین آورنده است ، یعنی با وقوع آن نظام دنیا دگرگون می شود و همه امورپنهانی آشکار می گردد و همه اسباب دنیوی ساقط می شوند و کسانیکه در دنیا صاحب عزت بودند،( یعنی اهل کفر و فسقی که عزت ظاهری داشتند)خوار و ذلیل خواهند شد وکسانیکه در دنیا مستضعف بوده اند (امااهل تقوی و اخلاص بودند)بلند مرتبه و رفیع می گردند.. @ahadiis
✅ امام باقر علیه السلام: خداوند با چیزی محبوب تر از شادکردن مومن پرستیده نشده است @ahadiis
⚛اثر لقمه حرام در بدبختی و هلاکت انسان!⚛ 🌟عالم ربانی مرحوم (رحِمَهُ ‏الله) در كتاب «معراج السعادة» می‌فرماید: 🔵«بیش‌تر كسانی كه به رسیده‌اند، به سبب خوردن بوده و اكثر مردمی كه از فیوضات و سعادات محروم مانده‌اند، به واسطه آن است... 🔵كسی كه تأمل كند، می‌داند كه خوردن حرام، اعظم حجابی است كه بندگان را از وصول به درجه ابرار [باز داشته] و قوی‌تر مانعی است برای اتصال به عالم انوار.» 🔵ایشان در ادامه می‌فرماید: «آری، دلی كه از حرام روییده شده باشد كجا و قابلیت انوار عالم قدس كجا؟ 🔵و ای را كه از مال مردم به هم رسیده باشد با مرتبه رفیعه انس با پروردگار چه كار؟ 🔵چگونه پرتو لمعات عالم نور، به دلی بتابد كه بخار غذای حرام، آن را تاریك كرده؟ 🔵و كِی پاكیزگی و صفا از برای نفس حاصل می‌شود كه كثافات مال آن را آلوده و چرك نموده باشد؟» ⚠️مال شبهه ناک و حرام میتواند انسان را از فهم کلام امام معصوم عاجز و تحریک به کشتن امام کند که در واقعه اتفاق افتاد.⚠️ 📗معراج السعاده، ص ۴۲۸ @ahadiis
هدایت شده از عقلب
تنبلی با اهمال‌کاری خیلی فرق داره. چرخه یه اهمال‌کار معمولا اینجوریه: - می‌دونه باید یه کاری انجام بده. - هی درمورد اینکه باید اون کار انجام بشه و فرایندش چطوریه فکر می‌کنه. - دائم انجام دادنش رو عقب می‌اندازه. - از اینکه نمی‌تونه کارو شروع کنه حالش بد می‌شه، نسبت به خودش احساس بدی پیدا می‌کنه و به زمین و زمان و خودش فحش می‌ده. - فریز میشه: یعنی هرچی که بهش فکر کرده بود و هرچقدر انگیزه و علاقه جمع کرده بود همش انگار دود هوا می‌شه. بعد از این مراحل یا دقیقه نود، بدنش می‌ره تو حالت بقا و تند تند یه کاری سر هم می‌کنه و یا اینکه کلا بی‌خیال می‌شه.  حالت دوم خیلی بدتره چون حس ناکامی شدیدی ایجاد می‌کنه و این فرض اون آدم که من از پس هیچی برنمیام تایید می‌شه. اینجور اهمال‌کارها استرس شدیدی رو تجربه می‌کنن و سعی می‌کنن از هر کار و مسئولیتی فرار کنن چون به این باور رسیدن که من به درد هیچ کاری نمی‌خورم. فرقش با تنبلی چیه؟ آدم تنبل اصلا خودش رو درگیر این چیزا و این چرخه نمی‌کنه. استراحت می‌کنه بزرگوار و از این هیچ کاری نکردن لذت هم می‌بره. به آدم‌های اهمال‌کار برچسب تنبلی نزنید چون خیلی بی‌انصافیه، اونا معمولا کارو درمیارن فقط خودشون و بقیه رو پیر می‌کنن. روند درمان این دو گروه هم کاملا با هم متفاوته. قبلا درمورد راه‌های بهبود اهمال‌کاری نوشتم ولی اگه ریشه‌های قوی و همبودهای دیگه‌ای داشته باشه خوددرمانی جواب نمی‌ده. اما تنبلی معمولا خیلی فردیه و برای درمانش بهتره هرچه سریع‌تر به روان‌شناس مراجعه بشه. ✅ @aghalb
بنیاد کارنگی در آمریکا اینجوری اعمال، رفتار و سخنرانی‌های رهبر عزیز مارو تفسیر میکنه، اونوقت سلبریتی‌های بی سواد ما چی میگن!!؟؟ @ahadiis
💠 از سفيان بن عيينه نقل شده كه زُهرى‏ گفت: در شب سردى بارانى حضرت زين‏ العابدين‏ را ديدم كه بر پشت خود انبانى آرد گرفته ميرفت. عرضكردم اين چيست؟ فرمود سفرى در پيش دارم كه زاد و توشه آن را به مكانى مطمئن حمل ميكنم عرض كردم غلام من در خدمت شما است اجازه بدهيد بردارد. ایشان قبول نكرد. گفتم اجازه بدهيد خودم بردارم، من شما را از بردن اين بار گران بى‏ نياز ميكنم. فرمود:من خود را بى ‏نياز نميكنم از برداشتن چيزى كه سبب نجات من است در سفر آينده و ورود مرا به منزل آينده بى‏ خطر ميكند ترا بخدا قسم ميدهم راه خود را بگير و مرا بخود واگذار. راه خويش را گرفتم پس از چند روز خدمتش رسيده عرضكردم: از آن مسافرتى كه قرار بود خبرى نيست. فرمود: آن طور كه خيال كردى نبود آن سفر مرگ بود كه خود را آماده آن مسافرت ميكردم زيرا (استعداد للموت) آمادگى براى مرگ یکی به اين است كه از حرام خود دارى كنى و دیگری بخشیدن مال و نیکوکاریست. 📚علل الشرائع، ج‏1، ص: 231 «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»: به ياد آن ساعتي باش که بندبند تو در قبر از هم جدا مي‌شوند و دوستانت بعد از به خاک سپردن از سر خاکت برمي‌گردند. اين تذکر، تو را از هم و غم روزگارت تسلّي مي‌دهد. (📚المحجّة‌البيضاء، ج ٨، ص ٢٤١) @ahadiis