eitaa logo
احادیث الطلاب
6.7هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
15 فایل
کپی برداری آزاد است ، حتی بدون اسم کانال ، فقط نقل حدیث از کتاب (احادیث الطلاب) با ذکر کتاب باشد مثلاً چنین نقل شود ،تحف العقول صفحه ۱۰۲ به نقل از کتاب آداب الطلاب‌ صفحه ۷۵ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب آیدی مدیر @barkhordar99
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 داستان کوتاه ✅ سه نشانه مؤمن رسول خدا ص در مسافرتى بود كه كاروانى به ایشان برخوردند و سلام کردند. رسول خدا ص فرمود: شما كيستيد؟ گفتند: ما اهل ایمان هستيم. فرمود: حقيقت ايمان شما چيست‌؟ گفتند: 1. راضى بودن به قضا و قدر خدا 2. واگذاردن كارها به دستورات واجب و حرام خدا 3. دستورات واجب و حرام خدا بودن در عمل رسول خدا ص فرمود: اینها علما و حكيمانى هستند كه از شدت حكمت، به پیغمبران نزديك گشته‌اند. پس اگر شما راست مي گویيد، بنایى را كه در آن سکونت نمی کنید، نسازيد و چيزى را كه نمي خوريد، جمع نكنيد و خدا را كه به سويش بازمی گردید، پیشه کنید. ✍️ شرح: تقوا یعنی انجام و ترک 📖 عنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: بَيْنَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ إِذْ لَقِيَهُ رَكْبٌ فَقَالُوا اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ مَا أَنْتُمْ فَقَالُوا نَحْنُ مُؤْمِنُونَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ فَمَا حَقِيقَةُ إِيمَانِكُمْ قَالُوا اَلرِّضَا بِقَضَاءِ اَللَّهِ وَ اَلتَّفْوِيضُ إِلَى اَللَّهِ وَ اَلتَّسْلِيمُ لِأَمْرِ اَللَّهِ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عُلَمَاءُ حُكَمَاءُ كَادُوا أَنْ يَكُونُوا مِنَ اَلْحِكْمَةِ أَنْبِيَاءَ فَإِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ فَلاَ تَبْنُوا مَا لاَ تَسْكُنُونَ وَ لاَ تَجْمَعُوا مَا لاَ تَأْكُلُونَ وَ اِتَّقُوا اَللَّهَ اَلَّذِي إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ . 📚 الکافي , جلد۲ , صفحه۵۲ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ داستان کوتاه 🌷 من یتق الله یجعل له مخرجا دانیال پیامبر، پسر یتیمی بود که نه پدر داشت و نه مادر. پیرزنی از بنی اسرائیل سرپرستی او را به عهده گرفت و تربیتش نمود. در آن زمـان مرد صالحی زنـدگی می کرد که داراي زنی زیبا و خوش قامت بود. وي با پادشاه وقت رابطه اي نزدیک داشت و گاه و بیگاه نزد شاه می رفت. روزي پادشاه به شخصـی مورد اعتماد نیازمند شد که به مأموریتی بفرسـتد. به دو نفر از قاضی ها دستور داد چنین فردي را پیدا کنند. هر دو قاضی، آن مرد صالح را به شاه معرفی کردند. پادشاه هم وي را به مأموریت فرستاد. آن مرد هنگام حرکت نزد آن دو قاضـی رفت و همسـر خود را که زنی بسیار پاکدامن و بود، به آنان سپرد و تقاضا کرد از احوال همسرش با خبر شوند. روزي هر دو قاضی براي احوالپرسی به خانه آن زن رفتند . چشمان ناپاکشان به آن زن افتاد و آنچنان دل باختند که در همان حال درخواست گناه نمودند. زن به شدت امتناع ورزید و هر چه کوشیدند زن را راضی کنند، سودي نبخشید. لذا به او گفتند: اگر خواسته ما را برطرف نکنی، نزد پادشاه علیه تو شهادت به زنا می دهیم و سنگسارت خواهند کرد. زن باز هم زیر بار نرفت. و گفت: هرچه می خواهید انجام دهید. آن دو نزد پادشاه آمده، گفتند: زن آن مرد صالح زنا کرده و ما شاهد عمل زشت او هستیم. شاه بسیار ناراحت شد و گفت: شهادت شما پذیرفته است. ولی سه روز صبر کنید، روز سوم سنگسارش خواهیم کرد. به دنبـال آن، جـارچی ها در شـهر اعلام کردنـد که فلان روز، زن فلانی به جرم عمل زشت زنا سـنگسار خواهد شـد. و همه از قضیه مطلع گشتند. پادشاه پنهانی به وزیرش گفت: در این ماجرا تو چه فکري میکنی؟ من خیال نمی کنم این زن خلافی مرتکب شده باشد. وزیر نیز گفته ي شاه را تأیید کرد. روز سوم وزیر از منزل بیرون آمـد، در کوچه قدم می زد. دانیال پیامبر، کودکی خردسال بود و با عده اي از کودکان بازي میکرد. وزیر او را نمی شناخت. چشم دانیال که به وزیر افتاد، بچه ها را دور خود جمع کرد و گفت: بچه ها! من به جاي پادشاه هسـتم. سـپس یکی را به جای آن زن قرار داد و دو نفر دیگر را به جاي آن دو قاضـی تعیین نمود. آنگـاه مقـداري خـاك روي هم ریخت و بالاي آن خـاكهـا به عنوان تخت پادشاهی نشـست و شمشـیري از نی به دسـت گرفت و به بچه ها گفت: این دو مرد را از هم جدا کنید. یکی را در فلان محل و دیگري را در محل دیگر نگه دارید. آنگاه یکی از آن دو را به حضور خواست و گفت: درباره این زن چه میدانی؟ راست بگو اگر دروغ بگویی، تو را با این شمشیر می کشم. او گفت: من شهادت می دهم که گناه کرده. دانیال گفت: چه روزي؟ مرد گفت: فلان روز. دانیال نبی پرسید: با چه کسی؟ گفت: با فلان پسر فلان. پرسید: در کجا؟ گفت: در فلان محل. بعد دانیال نبی دستور داد او را به محل خود برده و دومی را آوردند. دانیال پرسید: بگو بدانم درباره این زن چه می دانی؟ باید راستش را بگویی و اگر دروغ بگویی، با این شمشیر سرت را از بدن جدا می کنم. هر چه پرسید، دومی بر خلاف اولی جواب داد. آن گاه رو به بچه ها کرد و گفت: الله اکبر! این دو دروغ می گویند. باید هر دو کشته شوند. وزیر که تماشاگر صحنه بازی بچه ها بود و چگونگی قضاوت دانیال را دید، با شتاب نزد پادشاه رفت، آنچه را که دیده بود شرح داد. پادشـاه، فوري آن دو قاضـی را حاضـر کرده و هر دو را از هم جـدا کرد. از آنهـا توضـیح خواست. هر کـدام مخالف دیگري سخن گفتند و حقیقت آشکار شد. پادشاه دسـتور داد مردم جمع شدنـد و هر دو قاضـی را به جرم خیانت اعدام کردند. این گونه دانیال نبی، روش کشـف حقیقت را در برخی موارد به مردم آموخت و زن نجات یافت. خائن نیز به کیفر اعمال خود رسید. این است ثمره یک انسان ظاهرا بی کس و نتیجه مقاومتش در مقابل . خدا پشتیبان است. و من یتق الله یجعل له مخرجا. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 218 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ داستان کوتاه 🌷 بیمه ی دوام سرمایه در زمان رسول خدا (ص) بانویی به نام زینب عطرفروش بود. او گاهی به خانه پیغمبر نزد همسران آن حضرت می آمد. پیامبر خدا وقتی از بیرون می آمد و می دید زینب عطرفروش در خانه ایشان است. به او می فرمود: هنگامی که تو به خانه ما می آیی، خانه ما خوشبو می شود. زینب عرض می کرد: یا رسول الله! خانه شما، به خاطر بوي خوش شما خوشبوتر است. آنگاه پیامبر خدا (ص) او را چنین نصیحت می کرد: هنگـامی که عطر می فروشی، سـعی کن که جنس خوب بفروشـی و تقلب نکنی که چنین معـامله اي براي رعـایت الهی و دوام سرمایه بهتر است. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 10، ص 29 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
📣 داستان کوتاه زن بانویی خدمت پیغمبر اسلام (ص) رسید و عرض کرد: یا رسول الله! حق شوهر بر زن چیست؟ حضرت فرمود: 1️⃣ زن باید از شوهرش اطاعت کند و از فرمان او خارج نشود. 2️⃣ زن نباید بدون اجازه شوهرش از مال او خرج کند. 3️⃣ زن نباید بدون اجازه شوهرش روزه مستحبی بگیرد. 4️⃣ زن باید در همه حال، خودش را به شوهرش عرضه کند و در اختیارش قرار گیرد. 5️⃣ زن نباید بدون اجازه شوهر از منزل خارج شود و اگر بدون اجازه از منزل شوهر خارج گردد، مورد لعن فرشتگان آسمان و زمین و فرشتگان غضب و رحمت قرار می گیرد تا وقتی که به خانه اش برگردد. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 5 ص 34 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ راه مشاهده امام زمان (عج) چیست؟ 🌺 بخشی از نامه امام زمان (ع) به شیخ مفید: ... ما به تو اى دوست مخلص كه در راه ما در مقابل ظالمان جهاد مى‌كنى سفارش می کنیم ـ و اميدوارم خدا تو را همان گونه كه اولياى صالح درگذشته ما را يارى كرد، تو را با نصرت خود تأييد فرمايد ـ هر كس اهل خدا شود و رعايت حال برادران دينى خود را بنمايد، و حق الناس را به مستحقّانش پرداخت کند، از فتنه و گرفتارى آينده و رنج و زحمت تاريك و گمراه کننده آن در امان خواهد بود. اما هر كس نسبت به پرداخت حق الناس و نعمتهای خدا که در دست اوست، بخل ورزد، در دنيا و آخرت زيان خواهد دید. چنانچه شيعيان ما - که خدا آنها را به از دستورات و خود موفّق کند - قلباً در وفاى به عهد بندگی اجتماع مى کردند، نه تنها سعادت دیدار ما از آنها به تأخير نمى‌ افتاد، بلكه سعادت مشاهدۀ ما در پرتو معرفت و صداقت با شتاب به آنها مى رسيد. بنابراين هيچ چيز مانع بین ما و آنها نیست جز اخبارى از آنها که به ما مى‌رسد و ما را ناراحت مى سازد و از آنها انتظار نداريم. تنها از خدا بايد يارى خواست و او براى ما كافى است. او خوب وکیلی است. ✍️شرح: مانع اصلی مشاهده امام زمان (عج) گناهان ماست و راه عملی دیدن ایشان، ترک است. 📚 الاحتجاج للطبرسی, جلد۲ , صفحه۴۹۸ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
داستان کوتاه ✅ ارزش انسانها به چیست؟ مردی روستایی پیوسته خدمت امام صادق (ع) رفت و آمد می کرد. مدتی گذشت و امام (ع) او را ندید و از حال او جویا شد. شخصی که در محضر امام (ع) بود، خواست از آن مرد روستایی عیب جویی کند و به این وسیله از ارزش او نزد امام صادق (ع) کم کند. لذا گفت: آقا آن مرد، روستایی و بی سواد است. چندان آدم مهمی نیست. امام (ع) به او فرمود: شخصیت انسان به عقل اوست و شرافتش در دین او و بزرگواری اش در او. ارزش آدمی بسته به این سه صفت است. زیرا همه انسانها از لحاظ نسل، یکسانند و همه از نسل آدم هستند. مزایاي مادي ارزش آفرین نیست. آن مرد از فرمایش امام صادق (ع) شرمنده شد و دیگر چیزي نگفت. ✍️ شرح: یعنی انجام و ترک 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 4 ص 104 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌷 داستان کوتاه ✅ سه نشانه مؤمن رسول خدا ص در مسافرتى بود كه كاروانى به ایشان برخوردند و سلام کردند. رسول خدا ص فرمود: شما كيستيد؟ گفتند: ما اهل ایمان هستيم. فرمود: حقيقت ايمان شما چيست‌؟ گفتند: 1. راضى بودن به قضا و قدر خدا 2. واگذاردن كارها به دستورات واجب و حرام خدا 3. دستورات واجب و حرام خدا بودن در عمل رسول خدا ص فرمود: اینها علما و حكيمانى هستند كه از شدت حكمت، به پیغمبران نزديك گشته‌اند. پس اگر شما راست مي گویيد، بنایى را كه در آن سکونت نمی کنید، نسازيد و چيزى را كه نمي خوريد، جمع نكنيد و خدا را كه به سويش بازمی گردید، پیشه کنید. ✍️ شرح: تقوا یعنی انجام و ترک 📖 عنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: بَيْنَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ إِذْ لَقِيَهُ رَكْبٌ فَقَالُوا اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ مَا أَنْتُمْ فَقَالُوا نَحْنُ مُؤْمِنُونَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ فَمَا حَقِيقَةُ إِيمَانِكُمْ قَالُوا اَلرِّضَا بِقَضَاءِ اَللَّهِ وَ اَلتَّفْوِيضُ إِلَى اَللَّهِ وَ اَلتَّسْلِيمُ لِأَمْرِ اَللَّهِ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عُلَمَاءُ حُكَمَاءُ كَادُوا أَنْ يَكُونُوا مِنَ اَلْحِكْمَةِ أَنْبِيَاءَ فَإِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ فَلاَ تَبْنُوا مَا لاَ تَسْكُنُونَ وَ لاَ تَجْمَعُوا مَا لاَ تَأْكُلُونَ وَ اِتَّقُوا اَللَّهَ اَلَّذِي إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ . 📚 الکافي , جلد۲ , صفحه۵۲ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ داستان کوتاه 🌷 من یتق الله یجعل له مخرجا دانیال پیامبر، پسر یتیمی بود که نه پدر داشت و نه مادر. پیرزنی از بنی اسرائیل سرپرستی او را به عهده گرفت و تربیتش نمود. در آن زمـان مرد صالحی زنـدگی می کرد که داراي زنی زیبا و خوش قامت بود. وي با پادشاه وقت رابطه اي نزدیک داشت و گاه و بیگاه نزد شاه می رفت. روزي پادشاه به شخصـی مورد اعتماد نیازمند شد که به مأموریتی بفرسـتد. به دو نفر از قاضی ها دستور داد چنین فردي را پیدا کنند. هر دو قاضی، آن مرد صالح را به شاه معرفی کردند. پادشاه هم وي را به مأموریت فرستاد. آن مرد هنگام حرکت نزد آن دو قاضـی رفت و همسـر خود را که زنی بسیار پاکدامن و بود، به آنان سپرد و تقاضا کرد از احوال همسرش با خبر شوند. روزي هر دو قاضی براي احوالپرسی به خانه آن زن رفتند . چشمان ناپاکشان به آن زن افتاد و آنچنان دل باختند که در همان حال درخواست گناه نمودند. زن به شدت امتناع ورزید و هر چه کوشیدند زن را راضی کنند، سودي نبخشید. لذا به او گفتند: اگر خواسته ما را برطرف نکنی، نزد پادشاه علیه تو شهادت به زنا می دهیم و سنگسارت خواهند کرد. زن باز هم زیر بار نرفت. و گفت: هرچه می خواهید انجام دهید. آن دو نزد پادشاه آمده، گفتند: زن آن مرد صالح زنا کرده و ما شاهد عمل زشت او هستیم. شاه بسیار ناراحت شد و گفت: شهادت شما پذیرفته است. ولی سه روز صبر کنید، روز سوم سنگسارش خواهیم کرد. به دنبـال آن، جـارچی ها در شـهر اعلام کردنـد که فلان روز، زن فلانی به جرم عمل زشت زنا سـنگسار خواهد شـد. و همه از قضیه مطلع گشتند. پادشاه پنهانی به وزیرش گفت: در این ماجرا تو چه فکري میکنی؟ من خیال نمی کنم این زن خلافی مرتکب شده باشد. وزیر نیز گفته ي شاه را تأیید کرد. روز سوم وزیر از منزل بیرون آمـد، در کوچه قدم می زد. دانیال پیامبر، کودکی خردسال بود و با عده اي از کودکان بازي میکرد. وزیر او را نمی شناخت. چشم دانیال که به وزیر افتاد، بچه ها را دور خود جمع کرد و گفت: بچه ها! من به جاي پادشاه هسـتم. سـپس یکی را به جای آن زن قرار داد و دو نفر دیگر را به جاي آن دو قاضـی تعیین نمود. آنگـاه مقـداري خـاك روي هم ریخت و بالاي آن خـاكهـا به عنوان تخت پادشاهی نشـست و شمشـیري از نی به دسـت گرفت و به بچه ها گفت: این دو مرد را از هم جدا کنید. یکی را در فلان محل و دیگري را در محل دیگر نگه دارید. آنگاه یکی از آن دو را به حضور خواست و گفت: درباره این زن چه میدانی؟ راست بگو اگر دروغ بگویی، تو را با این شمشیر می کشم. او گفت: من شهادت می دهم که گناه کرده. دانیال گفت: چه روزي؟ مرد گفت: فلان روز. دانیال نبی پرسید: با چه کسی؟ گفت: با فلان پسر فلان. پرسید: در کجا؟ گفت: در فلان محل. بعد دانیال نبی دستور داد او را به محل خود برده و دومی را آوردند. دانیال پرسید: بگو بدانم درباره این زن چه می دانی؟ باید راستش را بگویی و اگر دروغ بگویی، با این شمشیر سرت را از بدن جدا می کنم. هر چه پرسید، دومی بر خلاف اولی جواب داد. آن گاه رو به بچه ها کرد و گفت: الله اکبر! این دو دروغ می گویند. باید هر دو کشته شوند. وزیر که تماشاگر صحنه بازی بچه ها بود و چگونگی قضاوت دانیال را دید، با شتاب نزد پادشاه رفت، آنچه را که دیده بود شرح داد. پادشـاه، فوري آن دو قاضـی را حاضـر کرده و هر دو را از هم جـدا کرد. از آنهـا توضـیح خواست. هر کـدام مخالف دیگري سخن گفتند و حقیقت آشکار شد. پادشاه دسـتور داد مردم جمع شدنـد و هر دو قاضـی را به جرم خیانت اعدام کردند. این گونه دانیال نبی، روش کشـف حقیقت را در برخی موارد به مردم آموخت و زن نجات یافت. خائن نیز به کیفر اعمال خود رسید. این است ثمره یک انسان ظاهرا بی کس و نتیجه مقاومتش در مقابل . خدا پشتیبان است. و من یتق الله یجعل له مخرجا. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 218 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ درس اخلاق آیت الله خوشوقت 🌷 عامل بدبختی در دنیا و آخرت چیست؟ فراموش نکنیم که انجام و ترک باعث می‌شود انسان دنبال وساوس شیاطین نرود. روی این دو باید کار کنیم که برای هر فرد انسان عینی است. کفایی نیست. عینی است. از صبح که از خواب بلند می‌شویم عینی است که را مراعات کنیم. را انجام دهیم و را ترک. چون هر روز ادامه دارد و مستمر است، ایجاد عادت و ملکه می‌کند و دیگر ادامه‌ی و اطاعت فرمان پروردگار متعال برای ما ملکه می‌شود. دیگر به این راحتی اقدام به نمی‌کنیم. بنابراین باید تصمیم بگیریم و به طور جدّی اصلاً گرد نگردیم. را ترک نکنیم و را انجام ندهیم. بقیه را خدا از ما نخواسته است. این دو چون عینی است، تخلف از آن موجب جهنم و بدبختی دنیا و آخرت است؛ اما کارهای دیگر این طور نیست. اگر همین دو بار را بلند کنیم، کم کم به جایی می‌رسیم که از آن‌ها هم استفاده می‌کنیم؛ اما اگر الان بار را سنگین کنیم، نفس امّاره بلند نمی‌کند و زمین می‌گذارد. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ داستان کوتاه 🌷 بیمه ی دوام سرمایه در زمان رسول خدا (ص) بانویی به نام زینب عطرفروش بود. او گاهی به خانه پیغمبر نزد همسران آن حضرت می آمد. پیامبر خدا وقتی از بیرون می آمد و می دید زینب عطرفروش در خانه ایشان است. به او می فرمود: هنگامی که تو به خانه ما می آیی، خانه ما خوشبو می شود. زینب عرض می کرد: یا رسول الله! خانه شما، به خاطر بوي خوش شما خوشبوتر است. آنگاه پیامبر خدا (ص) او را چنین نصیحت می کرد: هنگـامی که عطر می فروشی، سـعی کن که جنس خوب بفروشـی و تقلب نکنی که چنین معـامله اي براي رعـایت الهی و دوام سرمایه بهتر است. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 10، ص 29 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌺 توصیه های پیامبر اکرم (ص) به ابوذر ✅ ای ابوذر! 🔸 اگر قوی بودن، تو را خوشحال می کند، بر خدا توکل کن! 🔸اگر محترمترین بودن، تو را خوشحال می کند، اهل خدا شو! 🔸 اگر ثروتمندترین بودن، تو را خوشحال می کند، به آنچه در دست خداست، بیشتر از آنچه در دست مردم است، اطمینان کن! ✍️ شرح: توکل بر خدا انسان را قوی می کند. که همان انجام واجبات و ترک گناهان است، انسان را نزد مردم، محترم می کند و اطمینان به دارایی خدا انسان را از دیگران بی نیاز می کند. 📖 يا أَبَا ذَرٍّ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ أَقْوَى اَلنَّاسِ فَتَوَكَّلْ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ أَكْرَمَ اَلنَّاسِ فَاتَّقِ اَللَّهَ وَ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ أَغْنَى اَلنَّاسِ فَكُنْ بِمَا فِي يَدِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْثَقَ مِنْكَ بِمَا فِي يَدِكَ 📚 مکارم الأخلاق , جلد۱ , صفحه۴۵۸ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ درس اخلاق آیت الله خوشوقت 📖 اگر نباشد، امنیت روز معاد نیست و خدا دیگر این انسان را دوست ندارد. خدا آیه نازل کرده که انسان را دوست دارم: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ». خدا انسان را دوست دارد. بنابراین این نقطه هم باید در بدن این انسان باشد. داشته باشد و در نتیجه‌ی ادامه‌ی ، خدای متعال در روز قیامت امن و آسایش را نصیب او خواهد کرد. بنابراین این هم یک نقطه‌چین دیگر است. باید با ادامه‌ی برای خودمان امنیت فراهم کنیم. خدا با انسان در روز قیامت کاری ندارد و فقط بهشت به او می‌دهد. کسانی که را مراعات نکردند، مشکلات برای آن‌ها است. بنابراین یکی از نقطه‌چین‌های انسانی که خدا او را دوست دارد و بناست امام سجاد (ع) آن را معرفی کند، این است که در دنیا کاری می‌کند که در روز قیامت در امن و امان الهی باشد. آن کار عبارت از ادامه‌ی . نه یک هفته یا یک ماه یا دو ماه؛ بلکه ادامه‌ی از اول سن بلوغ تا آخر عمر، مسأله‌ی همه‌ی انسان‌های مکلف است. اگر به این وظیفه عمل کرد، «لَهُمُ الْأَمْنُ» و «لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ»؛ اما اگر انجام نداد، هم امنیت ندارد، هم فردا فزع اکبر، پدر او را درمی‌آورد. بنابراین اگر بخواهیم خدای متعال در بعد دوم ما هم از ما راضی و خشنود باشد، مسأله‌ی مهم در زندگی ما انسان‌ها این است که را مراعات کنیم. خدا گناه را حتی یک بار هم اجازه نمی‌دهد؛ چون می‌دانست که انسان‌ها گرفتار گناه زیاد می‌شوند تا به مرحله‌ی کلی برسند، خدا فرموده: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابين». ‏انسان‌هایی هم که زیاد گناه می‌کنند، اگر زیاد توبه کنند، خدا آن‌ها را دوست دارد؛ اما آن کسی که گناه می‌کند و توبه هم نمی‌کند، خدا از او بدش می‌آید. امیدواریم خدای متعال ما را از متّقین قرار دهد و همچنین از توّابین که هر دو مورد محبت و رضایت پروردگار متعال هستند. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب