eitaa logo
احادیث الطلاب
6.7هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
15 فایل
کپی برداری آزاد است ، حتی بدون اسم کانال ، فقط نقل حدیث از کتاب (احادیث الطلاب) با ذکر کتاب باشد مثلاً چنین نقل شود ،تحف العقول صفحه ۱۰۲ به نقل از کتاب آداب الطلاب‌ صفحه ۷۵ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب آیدی مدیر @barkhordar99
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 زینب کبری سلام الله علیها ✍ مازنى کرده است: 💠 مدّت‌ها در شهر همسایه حضرت علیه السلام بودم و خانه‌ام نزدیک محل سکونت دختر علی علیهماالسلام بود. 💠 به خدا سوگند! هیچ‌گاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. هنگامى که می‌خواست به زیارت جدّ بزرگوارش صلی الله علیه و آله برود، شبانه از خانه بیرون می‌رفت، در حالی‌که برادرش علیه السلام در سمت راست و برادر دیگرش علیه السلام در سمت چپ و پدرش امیر المؤمنین علیه السلام پیش رویش راه می‌رفتند و هنگامی که به مقصد نزدیک می‌شدند، علیه السلام پیش افتاده و نور چراغ‌ها را کم می‌کردند. یک‌بار حسن علیه السلام از پدر درباره دلیل این کار پرسید؟ و حضرت فرمود: می‌ترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند»!. 📚 تراجم أعلام النساء، ج۲، ص۱۶۹. ✍ چنین بانویی را وارد مجلس نامحرمان کردند... 🆔 @ahadis_tollab
🌷 عليه السلام در وصف حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند ؛ 💞 عمه ام ، ، با وجود همه مصيبت ها و رنج هایی كه در مسيرمان به سوی شام به او روی آورد ، حتی یک شب اقامه را فرو نگذاشت . 📗 بحارالأنوار ، ص ۴۴۱ . 💞 [ ای زينب !] تو ، بحمدالله ، هستی كه نزد کسی تعليم ندیدی و هستی كه نزد کسی نیاموختی . 📗 بحارالأنوار ، ج ۴۵ ، ص ۱۶۴ @ahadis_tollab
📌 زینب کبری سلام الله علیها ✍ مازنى کرده است: 💠 مدّت‌ها در شهر همسایه حضرت علیه السلام بودم و خانه‌ام نزدیک محل سکونت دختر علی علیهماالسلام بود. 💠 به خدا سوگند! هیچ‌گاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. هنگامى که می‌خواست به زیارت جدّ بزرگوارش صلی الله علیه و آله برود، شبانه از خانه بیرون می‌رفت، در حالی‌که برادرش علیه السلام در سمت راست و برادر دیگرش علیه السلام در سمت چپ و پدرش امیر المؤمنین علیه السلام پیش رویش راه می‌رفتند و هنگامی که به مقصد نزدیک می‌شدند، علیه السلام پیش افتاده و نور چراغ‌ها را کم می‌کردند. یک‌بار حسن علیه السلام از پدر درباره دلیل این کار پرسید؟ و حضرت فرمود: می‌ترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند»!. 📚 تراجم أعلام النساء، ج۲، ص۱۶۹. ✍ چنین بانویی را وارد مجلس نامحرمان کردند... 🌷 عليه السلام در وصف حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند ؛ 💞 عمه ام ، ، با وجود همه مصيبت ها و رنج هایی كه در مسيرمان به سوی شام به او روی آورد ، حتی یک شب اقامه را فرو نگذاشت . 📗 بحارالأنوار ، ص ۴۴۱ . 💞 [ ای زينب !] تو ، بحمدالله ، هستی كه نزد کسی تعليم ندیدی و هستی كه نزد کسی نیاموختی . 📗 بحارالأنوار ، ج ۴۵ ، ص ۱۶۴ احادیث الطلاب 🆔 @ahadis_tollab
📌 زینب کبری سلام الله علیها ✍ مازنى کرده است: 💠 مدّت‌ها در شهر همسایه حضرت علیه السلام بودم و خانه‌ام نزدیک محل سکونت دختر علی علیهماالسلام بود. 💠 به خدا سوگند! هیچ‌گاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. هنگامى که می‌خواست به زیارت جدّ بزرگوارش صلی الله علیه و آله برود، شبانه از خانه بیرون می‌رفت، در حالی‌که برادرش علیه السلام در سمت راست و برادر دیگرش علیه السلام در سمت چپ و پدرش امیر المؤمنین علیه السلام پیش رویش راه می‌رفتند و هنگامی که به مقصد نزدیک می‌شدند، علیه السلام پیش افتاده و نور چراغ‌ها را کم می‌کردند. یک‌بار حسن علیه السلام از پدر درباره دلیل این کار پرسید؟ و حضرت فرمود: می‌ترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند»!. 📚 تراجم أعلام النساء، ج۲، ص۱۶۹. ✍ چنین بانویی را وارد مجلس نامحرمان کردند... 🌷 عليه السلام در وصف حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند ؛ 💞 عمه ام ، ، با وجود همه مصيبت ها و رنج هایی كه در مسيرمان به سوی شام به او روی آورد ، حتی یک شب اقامه را فرو نگذاشت . 📗 بحارالأنوار ، ص ۴۴۱ . 💞 [ ای زينب !] تو ، بحمدالله ، هستی كه نزد کسی تعليم ندیدی و هستی كه نزد کسی نیاموختی . 📗 بحارالأنوار ، ج ۴۵ ، ص ۱۶۴ احادیث الطلاب 🆔 @ahadis_tollab
♻️ شجاعت قابل تحسین حضرت سکینه(س) ⬇️ مورّخ شهیر، غیاث الدّین میرخواند در کتاب حبیب السّیر می گوید: «حضرت دختر امام حسین علیه السلام را به خاطر ظاهری و باطنی و حسن ، گفته اند. » دختر امام حسین علیه السلام از قابل تحسین برخوردار بود. وی در برابر ظالمان سکوت نمی کرد و به انجام تکالیف الهی همّت می گمارد. او از هیاهوی تبلیغاتی هراسی به دل راه نمی داد و با صلابت فاطمی دشمن را خوار و رسوا می نمود، با دلیل و منطق سخن می گفت و حقّانیّت خویش را به اثبات می رساند. ⬅️ روزهای ، خالد بن عبدالملک ، بر می رفت و به از علیه السلام می پرداخت؛ این خبر به حضرت سکینه علیها السلام رسید، وی همراه خدمتگزارانش نزد خالد می آمد و در مقابلش ایستاده و او را و می کرد. نگهبانان خالد آزار رساندن به سکینه را ؛ اما همراهانش را اذیّت کرده و آسیب می رساندند. در مجلسی که مروان، امیرمؤمنان علیه السلام را نمود، با ، و را لعنت کرد. دختر عثمان که در جلسه حاضر بود، رو به سکینه کرد و گفت: من دختر شهیدم! سکینه علیها السلام کرد و آنگاه که صدا به بلند کرد و به عبارت: « اشهد انّ » رسید ، خطاب به دختر عثمان فرمود : 🎀 این ، است یا پدر تو؟ دختر عثمان گشت و گفت: «لافخر علیکم ابداً؛ من دیگر به شما نخواهم کرد.»(۱) 👌 عظمت مقام و فصاحت و بلاغت کلام حضرت سکینه ، به کسی اجازه گستاخی و توهین نمی داد و همگان را سرجای خود می نشاند. همان طوری که سخن گفتن عمّه اش علیها السلام بر دهان و مهر سکوت زد و آنان را به حیرت واداشت. 📗 (۱) تراجم سیّدات بنت النّبوّه ، ص ۱۵۷ کانال احادیث الطلاب در(ایتا) 🆔 @ahadis_tollab ‏ گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/H7tzNBrA8DqHNGHsu93ror
✨﷽✨ ✅ بانویی که " امیر قافله " بود در جریان ، این (سلام الله علیها) " امیر قافله " بود؛ تنها یک بانویی که بچه ها را مراقب باشد، نبود؛ (امیر قافله) بود! از نظر این صحنه کربلا ببینید او چه کار کرد! دو پسر داشت، هر دو را فرستاد، هر دو هم شهید شدند. من که ندیدم حضرت بالای نعش بچه هایش آمده باشد؛ امّا که شهید شد، چه کار کرد؟ دوان، دوان خودش را بالای نعش رساند؛ (وا اُخیّاه . وا اخیاه). چرا این کار را کرد؟ چون می دانست بچه های او عزیزند، امّا " علی اکبر " چیز دیگر است! وجود مبارک فرمود: کسی است که (اشبه النّاس برسول الله خَلقاً و خُلقاً و منطقاً)*، علی اکبر حسابش جداست! وجود مبارک دوان، دوان تا مقتل آمده، (وا اخیاه . وا اخیاه)؛ ای برادر زاده، ای برادر زاده! سیَدالشهداء فهمید که زینب آمده تا بالای این نعش تنها نماند. فرمود: درود بر تو خواهر، درود بر تو! من به احترام این عاطفه ات کنار این نعش نمی نشینم، خودم این نعش را نمی برم. چون شهدا را غالباً می آورد. اینکه مرثیه خوان ها می خوانند: (جوانان بنی هاشم بیائید / علی را بر در خیمه رسانید)، این است. فرمود: به احترام این بزرگواری زهراگونه تو من خودم این نعش را نمی برم، به بنی هاشم می گویم این نعش را به خیمه بیاورید؛ (یا فتیان بنی هاشم احملوا نعش اخیکم الی الفسطاط)*. گفت به احترام تو من نمی آورم! زینب یعنی این! به بالین علی اکبر آمد تا بالاخره همه مصیبت را سیّدالشهداء تحمل نکند؛ مرتب (وا اخیاه . وا اخیاه)؛ برادر زاده، برادر زاده! وجود مبارک سیّدالشهداء فرمود: احسنت! می دانم برای چه آمدی! من به احترام این عاطفه ات خودم نمی آورم. خیلی از این نعش ها را خود سیّدالشهداء می آورد. اللّهوف / صفحه ۱۱۳ ر.ک تاریخ الطبری / جلد ۵ / صفحه ۴۴۷ 📚 درس خارج فقه حضرت آیت الله جوادی آملی مسجد اعظم قم ؛ ۱۴۰۳/۱۱/۰۶ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب