✅ ناسزاگویی به صاحب #المیزان در حضور #مولف!
👈حجتالاسلام سید محمدتقی #قادری:
🔸در سال ۵۴ که بنده یک #طلبهی نوجوان بودم، تابستان را برای ادامه تحصیل از قم به #مشهد میرفتم. در آن ایام، علامه طباطبایی (ره) در مشهد بودند و هر روز ساعت #یازده در محلی به پرسشهای ما پاسخ میدادند. ما نیز به همین دلیل اصرار داشتیم که در #محضر ایشان حاضر شویم و از ایشان بهرهمند گردیم.
در یکی از روزها، استاد دکترای #ادبیات فارسی از علامه طباطبایی (ره) سوال کرد:
این که #قرآن میگوید: «خلق الزوجین» آیا #جمادات هم #زوج خلق شدهاند؟
علامه طباطبایی (ره) در پاسخ فرمودند: نمیدانم.
آن استاد دانشگاه مجددا گفت: شما در تفسیر المیزان #استدلال کردهاید که جمادات هم زوج خلق شدهاند.
علامه طباطبایی (ره) در پاسخ فرمودند: باید #مراجعه کنم.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
مدتها گذشت و من در درس علامه #حسنزاده حاضر شدم و روزی در منزلشان این خاطره را نقل کردم. علامه حسنزاده فرمودند: علامه طباطبایی (ره) #تعمدا به دلیل اینکه در مشهد عدهای #ضد_فلسفه بودند، به بعضی پرسشها پاسخ نمیدادند.
🔸 بعد خاطرهای از علامه طباطبایی (ره) نقل کردند که علامه فرمودند: روزی خواستم به حرم حضرت #رضا (علیهالسلام) مشرف شوم. یک روحانی به من رسید و گفت: نمیخواهید در روضه #سیدالشهداء شرکت کنید؟
من با این که آن روحانی را نمیشناختم گفتم: حتما شرکت میکنم، چون حضرت رضا (علیهالسلام) فرمودهاند: در مجلس #عزای جدم شرکت کنید! وارد جلسه که شدیم، من کنار #منبر نشستم. گوینده خطاب به مردم گفت: من شما را میخواهم در این مجلس از مصیبت بزرگ و ظلم جدیدی خبردار کنم و آن این است که شخصی به نام طباطبایی در قم #تفسیری به نام المیزان نوشته است و آنچه نباید بر قرآن وارد میشد وارد کرده است. سپس روضه #سوزناکی خواند و من هم اشک ریختم.
🔸پس از منبر بلند شدم و به وی #دست دادم و گفتم:
«از #صدر منبر شما بسیار استفاده کردم و از #ذیل منبرتان بهره بردم!»
کانال احادیث الطلاب در(ایتا)
🆔 @ahadis_tollab
🚨ما منتظر #غذای_اصلی بودیم!
💠 برای قضیه #استهلال، ما در دفتر مانده بودیم. شب با یکی از دوستانِ دفتر، به نمازِ #حضرت_آقا رفتیم. بعد از نماز، آقا فرمودند: چطور شما این موقع (موقع افطار) در دفتر هستید؟ گفتیم: برای استهلال ماندهایم. فرمودند: خیلی خب، #افطار را برویم منزل ما. ما هم دلمان میخواست که برای افطار منزل آقا برویم، ولی #تعارف هم میکردیم. گفتیم: نه آقا در دفتر غذا تهیه کردند. فرمودند: بیایید برویم!
ما هم رفتیم. این آقای #حاج_ناصر که پذیرایی میکند، مقداری #نان و #پنیر و #سبزی و #حلوا آورد. ما مقداری نان و پنیر یک مقدار هم حلوا خوردیم ولی #منتظر بودیم که غذا را بیاورند بالاخره افطار است و با غذایی باید ادامه پیدا کند. چون ما کنار #آقا نشسته بودیم ایشان چشمشان توی چشم ما نمیافتاد، مقداری آزادتر بودیم. این آقای حاج ناصر که میآمد ، من یک جوری علامت دادم که چیزی ادامه دارد یا نه؟ که اگر ادامه ندارد ما همین را بخوریم و گرسنه نباشیم. اگر ادامه دارد خب خودمان را به اینها سیر نکنیم. علامتی دادم و ایشان گفت: نه ادامه ندارد. ما هم همان نان و حلوا و نان و پنیر را خوردیم، ولی اگر دفتر میآمدیم ، قطعاً غذایی که در دفتر درست کرده بودند، برای همین پرسنلی که شیفت کاری داشتند #چرب_تر از غذای حضرت آقا بود.
💠 بعد که افطار کردیم و حضرت آقا تشریف بردند داخل، ما به آقای حاج ناصر عرض کردیم که این چه افطاری بود؟! اگر ما دفتر بودیم یک غذای حسابی به ما میدادند. ایشان گفت که خانواده حضرت آقا #مشهد مشرف شدند و قبل از رفتن، یک قابلمه بزرگ از این حلواها درست کردند. به اندازه این سه چهار شب، افطارمان هرشب حلوا است و با حضرت آقا نان و پنیر و حلوا میخوریم. گفتم #سحر چه کار میکنید؟ ایشان گفت: برای سحر، ما #آبگوشت درست میکنیم و به اندازه #یک_پیاله، برای حضرت آقا آبگوشت میدهیم و بقیه اش را هم خودمان میخوریم.
📚به نقل از حجت الاسلام والمسلمین احمد مروی
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
﷽ #مواعظ
📌از نزدیک نتوانستید از دور امام را زیارت کنید
🔰عارف کامل مرحوم آیت الله شجاعی:
چرا اینقدر خسته اید؟! چرا نشسته اید؟! حالا رفتید #مشهد که رفتید اما نرفتید همان جا منزل خودتان بنشینید زیارتشان را از دور بخوانید. خطاب بکنید، شمادور هستید، " دقت می کنید " ما دور هستیم ببینید، یقین بکنید.
🔰من مکرر قبلا گفته ام یقین بکنید، شما وقتی همین اتاق نشسته اید و #امام_رضا " علیه السلام " را مخاطب قرار می دهید نزد امام هستید و امام نزد شماست " دقت می کنید " محجوب هستیم دیگر چه باید کرد عالَم، عالَمِ حجاب هست و اینها را باور کردن برای ما که در حجاب ها غوطه ور شده ایم سخت شده
ولی باور کنید.
🔰یا ابا الحسن " علیه السلام " بگویید حرفت را می شنوند و در کنار امام هستید. حالا در جوار حرم در مشهد هم بودیم حساب خاصی دارد.
🔰حرفتان را بگویید،گیر کردید مشکلتان را بخواهید، در هر بابی از باب عبودیت برایتان سخت بود مثلاً این قدم را هر چه سعی می کنید برداريد موفق نمی شوید به زبان خودتان زیارتنامه ها را بخوانید، به زبان خودتان توسل کنید شفیع قرار دهید، اصرار کنید که شفاعت کنند و خدا آن مشکل شما را حل کند.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✳️ راه باز کنید؛ مشهدی رمضان آمده است!
🔻 مشهدی رمضان میگوید: دیدم زنی از نوبت خود در صف قصابیِ من طفره میرود؛ تا اینکه جلو آمد و گوشتی خرید ولی بهجای پول، شناسنامهٔ شوهرش را بهعنوان گروئی به من داد و گفت که او کارگر بنا است و در حین کار از دیوار افتاده و در خانه بستری است و یک هفته است که شام نداریم.
🔸 من آدرس او را گرفتم و به خانهٔ او وارد شدم. دیدم روی گلیمی نشسته و
به شوهر مجروحش غذا میخوراند.
اتفاقا قرار بود چند روز بعد با خانوادهام به #مشهد برویم و دویست تومان پول پسانداز کرده بودم. رو کردم به #امام_رضا علیه السلام و عرض کردم ای آقا! من یک وقتی دیگر به زیارت شما میآیم و آن وجه را به آن خانواده پرداختم.
🔺 من به خاطر انصراف از سفر مشهد مورد ملامت خانوادهام واقع شدم.
همان شب خواب دیدم وارد مشهد شدم ولی صحن امام پُر است و کسی را اجازهٔ ورود نمیدهند. در این میان دیدم خادم حرم جلو آمد و گفت: ایها الناس! راه دهید، راه دهید، مش رمضان آمده است. دیدم آن حضرت از داخل ضریح با من دست میدهد و میگوید خوش آمدی به خانهٔ ما. اینجا فهمیدم عمل من مقبول افتاده است.
👤 #استاد_ابوالفضل_بهرامپور
📚 برگرفته از کتاب #زندگی_با_قرآن | ج۲
📖 ص ۹۵
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✨﷽✨
✳️ راه باز کنید؛ مشهدی رمضان آمده است!
مشهدی رمضان میگوید: دیدم زنی از نوبت خود در صف قصابیِ من طفره میرود؛ تا اینکه جلو آمد و گوشتی خرید ولی بهجای پول، شناسنامهٔ شوهرش را بهعنوان گروئی به من داد و گفت که او کارگر بنا است و در حین کار از دیوار افتاده و در خانه بستری است و یک هفته است که شام نداریم.
من آدرس او را گرفتم و به خانهٔ او وارد شدم. دیدم روی گلیمی نشسته و
به شوهر مجروحش غذا میخوراند.
اتفاقا قرار بود چند روز بعد با خانوادهام به #مشهد برویم و دویست تومان پول پسانداز کرده بودم. رو کردم به #امام_رضا علیه السلام و عرض کردم ای آقا! من یک وقتی دیگر به زیارت شما میآیم و آن وجه را به آن خانواده پرداختم.
من به خاطر انصراف از سفر مشهد مورد ملامت خانوادهام واقع شدم.
همان شب خواب دیدم وارد مشهد شدم ولی صحن امام پُر است و کسی را اجازهٔ ورود نمیدهند. در این میان دیدم خادم حرم جلو آمد و گفت: ایها الناس! راه دهید، راه دهید، مش رمضان آمده است. دیدم آن حضرت از داخل ضریح با من دست میدهد و میگوید خوش آمدی به خانهٔ ما. اینجا فهمیدم عمل حکیمانهٔ من مقبول افتاده است.
استاد_ابوالفضل_بهرامپور
📚 برگرفته از کتاب #زندگی_با_قرآن | ج۲
ص ۹۵
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
﷽ #مواعظ
📌از نزدیک نتوانستید از دور امام را زیارت کنید
🔰عارف کامل مرحوم آیت الله شجاعی:
چرا اینقدر خسته اید؟! چرا نشسته اید؟! حالا رفتید #مشهد که رفتید اما نرفتید همان جا منزل خودتان بنشینید زیارتشان را از دور بخوانید. خطاب بکنید، شمادور هستید، " دقت می کنید " ما دور هستیم ببینید، یقین بکنید.
🔰من مکرر قبلا گفته ام یقین بکنید، شما وقتی همین اتاق نشسته اید و #امام_رضا " علیه السلام " را مخاطب قرار می دهید نزد امام هستید و امام نزد شماست " دقت می کنید " محجوب هستیم دیگر چه باید کرد عالَم، عالَمِ حجاب هست و اینها را باور کردن برای ما که در حجاب ها غوطه ور شده ایم سخت شده
ولی باور کنید.
🔰یا ابا الحسن " علیه السلام " بگویید حرفت را می شنوند و در کنار امام هستید. حالا در جوار حرم در مشهد هم بودیم حساب خاصی دارد.
🔰حرفتان را بگویید،گیر کردید مشکلتان را بخواهید، در هر بابی از باب عبودیت برایتان سخت بود مثلاً این قدم را هر چه سعی می کنید برداريد موفق نمی شوید به زبان خودتان زیارتنامه ها را بخوانید، به زبان خودتان توسل کنید شفیع قرار دهید، اصرار کنید که شفاعت کنند و خدا آن مشکل شما را حل کند.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب