eitaa logo
احادیث الطلاب
6.4هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
2.8هزار ویدیو
14 فایل
کپی برداری آزاد است ،نقل احادیث از کتاب (احادیث الطلاب) بدون ذکر آن اشکال شرعی دارد ، زیرا برای تهیه آن هشت سال وقت صرف شده است . آیدی مدیر کانال👇👇👇 @ahadis_tollab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰درگذشت آیت الله ، از حکما و علمای تهران (۱۲۸۱ش) 💢شیخ هادی نجم آبادی تهرانی، از علما و منتقدان برجسته سیاسی و اجتماعی ایران در قرن ۱۳ و ۱۴ هجری می‌باشد. 🔹وی در سال ۱۲۵۰ ق در نجم آباد از توابع شهرستان ساوجبلاغ کرج به دنیا آمد و بعد از آموزش خواندن و نوشتن در ۱۲ سالگی عازم نجف اشرف شد و از محضر شیخ مرتضی انصاری، میزرا حسن نجم آبادی و شیخ راضی نجفی بهره برد و در سال ۱۳۸۰ق به تهران مراجعت کرد و به تدریس و امامت پرداخت. 🔸او در فقه، اصول و حدیث، تفسیر و رجال متبحر بود و در زمان خود از مجتهدین بزرگ تهران و مرجع حل و فصل مشکلات مردم به شمار می آمد. 🌀 از معاریف شاگردان وی می توان به آیت الله سیدمحمد طباطبایی، علامه علی اکبر دهخدا، علامه محمد قزوینی، مهدی نجم آبادی اشاره کرد. ⚡️وی تحت تأثیر شخصیت سیدجمال الدین اسدآبادی مبلغ مفاهیم عدالت اجتماعی و وحدت اسلامی بود و به سدت از تقلید کورکورانه و خرافه گرایی مذمت می کرد و از ناصرالدین شاه و درباریان در حضورشان انتقاد می کرد. 🍁روحیه انتقادگری از دولتی ها و مذهبی ها، هم نشینی با مسلمانان و غیر مسلمانان و حمایت از مدارس جدید باعث شد که عده ای او را تکفیر کرده و یا به بابیگری منتسب کنند. ☄ایشان علاوه بر تأسیس مدرسه علمیه و ساخت مسجد، یک باب بیمارستان و سه باب حمام در تهران بنا کرد. ☄تحریر العقلاء، رسالهٔ رد فرقهٔ بهائیه، جداول، طبقات وارث از آثار علمی اوست. ◾️وی سرانجام در ۲۰ جمادی الثانی ۱۳۲۰ق (یکم مهر ۱۲۸۰) درگذشت و طبق وصیتش در خانه خود واقع در حسن آباد تهران دفن شد. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔺چرا بر روی سقف راه می‌رفتی! 🔹شیخ برای نماز شب از خواب برخاست و به کنار حوض رفت که وضو بگیرد، ناگاه مردی را بر لب بام خانه دید که می‌خواست به پایین بپرد، وی از دیدن شیخ، خود را باخت و به حیاط افتاد. 🔸شیخ به سویش رفت و گفت: «پایت که نشکست! بیا نان و چای بخور، آن گاه برو!» و به مالیدن پای او مشغول شد تا از رنج و درد آسوده شود. 🌀 از قضا آن بیچاره فلک‌زده همکاری داشته که در کوچه انتظارش را می‌کشید، چون دید خبری از رفیقش نشد، بر بام خانه رفت و به درون خانه نگریست؛ دید شیخ مشغول مالش پای رفیقش می‌باشد. شیخ متوجه او را هم به نان و چای دعوت کرد. ⚡️آن دو ترسان و لرزان و شرمسار از کرده خود، زیرچشمی شیخ را نگاه می‌کردند و شیخ هم به مهمانان ناخوانده پند و اندرز می‌داد که «آدمی اشتباه می‌کند، باید انسان تلاش کند روی زمین هموار و صاف راه برود، تو ندانسته روی دیوار رفتی و افتادی، کوشش کنید ازاین‌پس اشتباه را تکرار نکنید»، آنان هم سرافکنده شده و از خانه شیخ توبه کنان رفتند با این تصمیم که دیگر گرد دزدی نگردند. 📚سیمای بزرگان، ص ۲۸۶ و ۲۸۷. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب