#داستان_آموزنده
🔆دو مرجع تقليد در برابر رضاخان
آيت اللّه العظمى حاج آقا حسين قمى (قدّس سرّه ) يكى از مراجع تقليد معروف شيعه بود كه بسال 1366ه ق در نجف اشرف درگذشت و مرقد شريفش در نجف اشرف است .
اين مرجع بزرگ از مجاهدان شجاعى بود كه همواره با دستگاه قلدرى رضاخانى مبارزه مى كرد.
او در زمان سلطنت رضاخان ، از مشهد به تهران آمد، تا خواسته هاى خود را با رضاخان در ميان بگذارد، رضاخان ايشان را در يكى از باغهاى حضرت عبدالعظيم (شهر رى ) جا داده مى رفت و نه به كسى اجازه مى داد با او ملاقات كند، و به تقاضاهاى ايشان ترتيب اثر نمى داد و در آن عصر ((سهيلى )) نخست وزير وقت بود.
تقاضاهاى آيت اللّه حاج آقا حسين قمى در اين امور خلاصه مى شد:
1- آزاد گذاردن زنان در حجاب و رفع ممانعت از داشتن حجاب .
2- لغو اتحاد شكل .
3- عمل به موقوفات .
4- منع مشروبات الكلى و...
دولت رضاخانى اين خواسته هاى مشروع را نمى پذيرفت .
در اين وقت حضرت آيت اللّه بروجردى در بروجرد سكونت داشت و هنوز به قم نيامده بود و به مقام مرجعيت عام نرسيده بود، سه نفر از روحانيون بلند پايه به بروجرد مسافرت كردند تا آقاى بروجردى را به تهران ببرند تا در نتيجه كمك ايشان ، تقاضاهاى آيت اللّه حاج آقا حسين قمى به ثمر برسد.
آقاى بروجردى با بعضى از آقايان ، در بروجرد به مشورت پرداخت ، و در پايان فرمودند: (( دو نظر هست ، يكى اينكه خودم به تهران بروم ، دوّم اينكه تلگراف كنم )) سپس فرمود: بهتر اين است كه نخست تلگراف كنم و زمينه را بسنجم ، تلگرافى به رضاخان مخابره كرد، پس از اين تلگراف ، در هيئت دولت وقت گفته شد: ((اگر آيت اللّه بروجردى به تهران بيايد آرامش لرستان بهم مى خورد، بهتر است هر چه زودتر موافقت شود)) سرانجام خواسته هاى آيت اللّه حاج آقا حسين قمى مورد تصويب هيئت دولت واقع شد.
سپس مرحوم آيت اللّه حاج آقا حسين قمى به سوى عراق و نجف اشرف رهسپار شدند، و در ملاير، آقاى بروجردى با ايشان ملاقات نموده و او را به سوى عتبات ، بدرقه فرمود.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ پرسش و پاسخ از آیت الله خوشوقت
🔹 درباره تقوا
س: چرا خداوند گناهان را یک باره مشخص نکرد تا انسان ها آن را بدانند و ترک کنند؟
ج: همان یک چندم را هم که گفت، به آن عمل نکردند. کسی که تا دیروز آزاد بود و همه کار می کرد و کسی که آدم می کشت، دزدی می کرد، زنا می کرد و نجاست می خورد، حالا اگر خدا یک باره به او بگوید: «همه ی این ها نه!» چه کسی گوش می دهد.
مگر اینکه خدا مثل من حکیم نباشد؛ و الّا خدا حکیم است و می داند که این آدم طاقت ندارد و باید آرام آرام از او خواست؛
لذا محرمات کم کم نازل شد. به تدریج وقتی یکی دو تای اول را انجام داد، زمینه برای سومی و چهارمی آماده می شود تا در طول بیست و سه سال، خیلی از محرمات نازل شد و خیلی از آن هم نازل نشد. بعد حضرات معصومین مأمور شدند که ابلاغ کنند.
بنابراین حکمت اقتضا می کند که به آدمی که به کار بد و زشت و گناه عادت دارد، یک باره نمی شود گفت که همه را زمین بگذارد؛ چون نمی شود.
بار سنگین است؛ اما اگر کم کم او را دعوت کنیم، امکان پذیر است؛ لذا پروردگار متعال واجبات و محرمات را کم کم بیان کرد و از مردم خواست که ان شاء الله واجب را انجام دهند و حرام را ترک کنند.
س: آیه ی «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» با «لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» چه فرقی دارد؟
ج: سُبُل جمع است و صراط مفرد است. همه ی انسان ها در زندگی یک راه بیشتر ندارند. کلید ورود به این راه چیست؟ تقواست. تقوا روی چه چیزی پیاده می شود؟ روی کار پیاده می شود. بعضی از کارها واجب است و بعضی از کارها حرام. آن کارها سُبُل است. سُبُل جمع است. نماز خواندن، روزه گرفتن و انجام سائر واجبات، هر کدام سبیل جلب مرضات خداست. سبیل، کاری است که اگر انجام دهم، رضایت خدا را جلب کرده ام و اگر کارهایی را که حرام است ترک کنم، رضایت خدا را جلب کرده ام. این ها جمع هستند و سبیلِ جلب رضایت خدای متعال هستند. اما همه ی این ها در صراط هست. اگر یکی از آن ها را ترک نکنی، فاسق هستی. همه ی واجبات را باید انجام داد و همه ی محرمات را باید ترک کرد. این ها همه هستند و جمع هستند. زیادند. این ها سبل هستند. اگر واجبات را انجام دادی، وارد سبل جلب رضایت خدا شده ای. اگر همه ی محرمات را ترک کردی، وارد سبل جلب رضایت خدا شده ای.
س: آیا درجه ندارند؟
ج: این اولین درجه است که بر همه واجب و لازم است. حالا شما این را انجام بده. بعد ان شاء الله.
س: لطفاً این آیه را توضیح دهید: «وَ أنَّ هذا صِراطي مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ».
ج: صراط در قرآن کریم به صورت مفرد آمده است و جمع نیامده است؛ اما سبیل به صورت جمع هم آمده و سُبُل استعمال شده است. بنا شد صراط، بندگی در برابر خدا باشد. اگر شما نماز خواندی، بندگی کرده ای. اگر روزه گرفتی، بندگی کرده ای. اگر خمس دادی، بندگی کرده ای. اگر به مکه رفتی، بندگی کرده ای. همه ی این ها در دلِ بندگی کردن است.
بندگی یکی است؛ اما تمام این کارهایی که خدا دستور داده است، سبیل هستند و جمع سبیل، سُبل است. سبیل، راه جلب خشنودی پروردگار متعال از هر کدام است. اگر به خاطر اینکه خدا واجب کرده است، به حج بروی، خدا خشنود می شود. اگر نماز بخوانی، خدا خشنود می شود. پس سُبل عبارت از انجام وظائف و تکالیفی است که هر کدام موجب جلب رضایت و خشنودی پروردگار متعال است. همه ی این ها در دل بندگی و عبودیت است. صراط یکی است و سُبل، متعدد.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌹🌹🌹🌹حدیث 30168
رغبت به دنیا چه عواقبی دارد
1359 - وَ قالَ اَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلِىّ عليه السلام: إِنَّكُمْ إِنْ رَغِبْتُمْ فِى الدُّنْيا، أَفْنَيْتُمْ أَعْمارَكُمْ فِيما لا تَبْقُونَ لَهُ وَلا يَبْقى لَكُمْ.
@ahadis_tollab
اگر به دنيا رغبت نشان دهيد عمر خود را در چيزى به پايان برده ايد كه نه شما براى آن باقى مى مانيد و نه آن براى شما باقى مى ماند.
کتاب احادیث الطلاب ص 401
🌹🌹🌹🌹
@ahadis_tollab
🔻 اثبات سیادت:
⭕️ شایع شده که خانواده و عشیرهی ما ، از سلالهی سادات هستند، لکن دلیل قانع کنندهای نیافتم، از حیث این که این ماجرا بسیار مهم است، و در بسیاری از مسائل شرعی دخالت دارد، وظیفهی ما در این مورد چیست؟
✅ جواب: اگر شخصی در منطقه خود معروف و مشهور به سیادت باشد، و سیادت او را کسی انکار نکند، برای اثبات سیادت کافی است؛
و تا زمانی که سیادت خود را با اطمینان یا با استناد به دلیل شرعی احراز نکردهاید، احکام و آثار شرعی سیادت بر شما مترتّب نمیشود.
📚 منبع: leader.ir
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
احترام به همسر😍
#هیچوقت فراموش نکنید که بی احترامی به همسر بی احترامی به شما و خانواده ی شماست.توی جمع یه جوری رفتار کنید که هیچکس جرأت نکنه به همسرتون بی احترامی کنه اگه این اتفاق افتاد محترمانه از همسرتون دفاع کنید
$یادتون نره رفتار خود آدمه که رفتار دیگران را در برخورد با ما شکل میده. اگر خودتون با همسرتون غیر محترمانه صحبت کنید خب طبیعیه که دیگران هم بدتر از شما برخورد میکنن و شأن زندگی مشترکتون میاد پایین
همیشه از خصلت ها و خوبی همسرتون تعریف کنید حتی اگه خصلت مثبت نداره!!!!
خیلیم زیاده روی نکنید که زندگیتون تو چشم بیاد در حد معمول باشه،،یه جورایی یعنی پشت سر شوهرتون پیش هیچکس حرف نزنید این باعث میشه جایگاه همسرتون پیش دیگران بره بالا و همسرتون هم اعتماد به نفسش بره بالا و در نهایت انرژی های مثبتش وارد زندگی خودتون میشه.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌀 لطفا به خاطر عجله داشتن، استقلال کودکان را نگيريد و شخصا خودتان كارهايشان را انجام ندهيد.
کودکان نياز به تمرين دارند تا مهارتهاي حركتيشان پيشرفت كند.
هول كردن، غر زدن، داد زدن، دعوا كردن شما باعث افزايش سرعت آنها نخواهد شد تنها روي اعتماد به نفس و حرمت كودكان تاثير بد خواهد داشت.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴علت اصلی ناراحتی و حسرت مردگان!
🌟ملّا محسن فیض کاشانی، آن عارف بالله،
در عالم رؤیا یا مکاشفه، مرحوم شیخ طوسی را میبیند و عرضه میدارد که آقا! آنجا چه خبر است؟
✅ مرحوم شیخ طوسی میفرماید: آنجا چه خبر است؟ اینجا که خبری نیست، خبرها آنجاست!
💠ملّا محسن فیض کاشانی تعجّب میکند و میگوید، عرض کردم: آقا! خبر آن طرف است، این طرف که خبری نیست!
✅شیخ طوسی میگوید:
هر چه این طرف هست از آنجا آمده است.
💥فقط به تو بگویم: ای محسن! بدان، هر چه هست در دنیاست و من امروز مغموم هستم و افسوس میخورم که میتوانستم کار بیشتری انجام بدهم و انجام ندادم...
(در دنیا باید نماز شب بخوانی ، در دنیا با تلاوت قرآن کنی ، پر دنیا باید به مردم کمک کنی ....تا ثمره آن را در اینجا ببینی )
🔴شیخ طوسی تعبیر عجیبی دارد، میفرماید: اگر میدانستید که اینجا، فقط یک ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلی الله علیه و آله) چقدر ارزش دارد،
🌺 آن وقت میفهمیدید، چرا در ماه مبارک رمضان، اوّلین دعا، این است: «اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور».
🌷خدایا بر اهل قبور،سرور و شادمانی عطا بفرما...
🔰 گزیده بیانات استاد قرهی
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
😡 یکی از موارد لعنت پیامبر (ص)
🌷 رسول خدا (ص) نهی کرده است که زن بدون اجازه همسرش از خانه اش خارج شود. بنابراین اگر خارج شود، تمام فرشتگان آسمان و هر جن و انسی که آن زن از کنارش عبور می کند، او را #لعنت می کنند تا وقتی که به خانه اش برگردد.
رسول خدا (ص) همچنین زن را نهی کرده است از اینکه برای غیر همسرش آرایش کند. بنابراین اگر آرایش کند، حق خداست که او را در آتش جهنم بسوزاند.
📖 نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ تَخْرُجَ الْمَرْأَةُ مِنْ بَيْتِهَا بِغَيْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا فَإِنْ خَرَجَتْ لَعَنَهَا كُلُّ مَلَكٍ فِي السَّمَاءِ وَ كُلُّ شَيْءٍ تَمُرُّ عَلَيْهِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَيْتِهَا وَ نَهَى أَنْ تَتَزَيَّنَ لِغَيْرِ زَوْجِهَا فَإِنْ فَعَلَتْ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُحْرِقَهَا بِالنَّارِ.
📖 وسائل الشيعة، ج20، ص: 162
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✅ داستان کوتاه
🌷 دست امام زمان (ع) شفاست
اسماعیل بن عیسی هرقلی می گوید: هنگامی که در قریه هرقل (در عراق) زنـدگی می کردم، در ایام جوانی، زخمی به اندازه یک مشت انسان در ران چپم پیـدا شـد که در بهـار می ترکیـد و خون و چرك از آن می رفت و درد آن مرا از کارهـایم باز می داشت. روزي به حله آمدم و به خانه سـید بن طاووس، عالم #باتقوای شیعه رفتم و از نـاراحتی خود نزد او درد دل کردم و گفتم: می خواهم در شـهر، آن را معالجه کنم.
سید، پزشکان حله را حاضر نمود و محل درد را معاینه کردند و گفتند: این زخم در بالاي رگ اکحـل قرار گرفتـه و معـالجه اش خطرنـاك اسـت. زیرا این جراحت را بایـد از ریشه بریـد. در این صورت رگ بریده می شود و او می میرد.
سید به من فرمود: می خواهم به بغداد بروم. تو هم بیا! شاید پزشکان متخصصی باشند و معالجه ات کنند.
وارد بغداد شدیم. سید در آنجا نیز پزشکان را خواست و محل زخم را دیدند. آنها نیز همان پاسخ پزشکان حله را داده بودند، لذا خیلی ناراحت شدم. گفتم حالا که به بغداد آمده ام، براي زیارت به سامرا می روم و از آنجا به وطن بازمی گردم. سـید این فکر را پسـندید و من اثاث خود را نزد سید گذاشتم و حرکت کردم.
وارد سامرا شـدم. قبور امامان را زیارت کردم. آنگاه به سـرداب مقدّس امام زمان رفتم و پاسـی از شب را در سـرداب گذراندم و مناجات کردم و از خـدا و امامـان یاري طلبیـدم. تا روز پنـج شـنبه در سامراء مانـدم ، سـپس کنار دجله رفتم، و غسل کردم و لباس پاکیزه پوشیدم و ظرف آبی را که همراه داشتم پر کردم و بیرون آمدم که به زیارتگاه برگشته و یک بار دیگر نیز زیارت کنم.
در آن حـال دیـدم چهـار نفر سواره از دروازه شـهر سـامرا بیرون می آینـد. چون در اطراف زیارتگـاه عـده اي از بزرگان عشایر زندگی می کردند، گمان کردم سواران از آنها هستند. وقتی به هم رسـیدیم، دیدم دو نفرشان جوان هسـتند. یکی از آنها تازه موي صورتش روییده است، و هر چهار نفر شمشـیري حمایل دارند. دیگري پیرمردي بود که نیزه در دست داشت، و نفر بعدي نقاب به صورت زده و قبایی روي شمشیر پوشـیده و گـوشه آن را از بغـل گذرانـده بود.
پیرمرد نیزه دار در طرف راست من ایسـتاد، و آن دو جوان هم در طرف چپ ایستادند، و شخص قباپوش هم در وسط راه من قرار گرفت. به من سلام کردند. پاسخ دادم. شخص قباپوش به من گفت: تو فردا می خواهی نزد خویشانت بروي؟
گفتم: آري.
گفت: بیا جلو، زخمی که تو را اذیت می کند، ببینم.
من مایل نبودم که آنها با من تماس داشته باشند و با خود فکر می کردم اینها از عشایرند و از نجاست پرهیز ندارند و من هم تازه از آب بیرون آمده ام و لباسم هنوز تر است. با این حال نزد وي رفتم و او دستم را گرفت و به سوي خود کشید. خم شد و دستش را روي زخم گذاشت. آن را چنان فشار داد که دردم گرفت، سپس برگشت روي اسب قرار گرفت. آنگاه پیرمردِ نیزه به دست گفت: اسماعیل راحت شدي؟
من تعجب کردم که از کجا اسم مرا می داند. گفتم: من و شما ان شاء الله راحت و رستگار هستیم .
پیر مرد گفت: این آقا، امام زمان است.
من دویدم و رکابش را بوسیدم. امام حرکت کرد. من در کنارش می رفتم و التماس می کردم.
امام فرمود: برگرد!
عرض کردم: هرگز از شما جدا نمی شوم.
فرمود: صلاح تو در این است که برگردي.
و من سخنم را تکرار کردم: برنمی گردم.
پیر مرد گفت: اسماعیل! حیا نمی کنی که امام دو بار به تو گفت برگرد و گوش نمی کنی؟
این سخن در من اثر کرد، ناچار ایستادم.
امام چند قدم رفت. آنگاه متوجه من شد و فرمود: چون به بغداد رسیدي، حتماً منتصر، خلیفه عباسی تو را می طلبد و چیزي به تو می دهد ولی از او قبول مکن و به فرزندم سید بن طاووس بگو: نامه اي به علی بن عوض بنویسد و تو را سفارش کند و من به او می گویم هر چه خواستی به شما بدهد.
سپس همه حرکت کردنـد و رفتنـد و من همچنان ایسـتاده به آنها نگاه می کردم تا از نظرم دور شدنـد، و من از جدایی آن حضرت بسیار تأسف خوردم. ساعتی همانجا نشستم. به حرم مطهر رفتم. خدّام حرم که مرا دیدند، گفتند: حالت دگرگون است. درد داری؟
گفتم: نه.
گفتند: کسی با تو نزاع کرده؟
گفتم: نه. من از آنچه شـما می گویید، اطلاعی ندارم. ولی آیا سوارانی را که از اینجا گذشـتند، دیدید؟
گفتند: ایشان از بزرگان محل بودند.
گفتم: از بزرگان نبودند. یکی از اینها امام زمان (ع) بود.
گفتند: آن پیرمرد یا آن مرد قباپوش؟
گفتم: همان قباپوش.
گفتند: زخمی که داشتی به او نشان دادي؟
گفتم: خود او بـا دست، آن را فشـار داد و مرا به درد آورد.
پس از آن رانم را بـاز کردم دیـدم از آن زخم اثري نیست. ران دیگرم را نیز باز کردم اثري از زخم ندیدم.
خدّام وقتی متوجه قضیه شدند به سوي من هجوم آوردند و لباسم را براي تبرك پاره پاره کردند ...
ادامه داستان همانطور که امام علی السلام فرموده بودن اتفاق افتاد
📚 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 166
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🍀🍀🍀حدیث 30167
یکی از علل بی دینی
1358 - وَ قالَ اَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلِىّ عليه السلام: اَلْخِيانَةُ دَلِيلٌ عَلى قِلَّةِ الْوَرَعِ، وَ عَدَمِ الدِّيانَةِ.
@ahadis_tollab
خيانت، دليل بر كمى پرهيزگارى و بى دينى است.
کتاب احادیث الطلاب ص 401
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
@ahadis_tollab
#احکام #غسل
⭕️ آیا در هنگام غسل میشود به نیت شستن طرف راست یا چپ، کل بدن را زیر دوش شست؟
✅ جواب: باید ترتیب را در نیت مراعات کند
و لو این که تمام بدن را زیر دوش بگیرد یعنی؛ اگر نیت او شستن عضو خاصی (با ترتیب لازم در غسل ترتیبی) باشد مثلاً در حال شستن قسمت راست بدن، نیت شستن قسمت چپ بدن را به عنوان #غسل نداشته باشد، اشکال ندارد.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
#نان_سفید
👈🏻فوق العاده مضر برای سلامت بدن
👈🏻 افزایش قند خون
👈🏻یبوست آور
👈🏻مطلقا در آرد سفید فیبر وجود ندارد
👈🏻سرطان زاست
👈🏻بدن را کم خون میکند
👈🏻تشدید کولیت
اگر مجبور به خوردن نان سفید هستید روزی یک وعده بیشتر نخورید
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب