eitaa logo
❤آهنگ مازنی❤
80.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
7.8هزار ویدیو
15 فایل
🌷مدیر تبلیغات @seyyedzs کانال تبلیغات👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/2125725703C6cd4a9af27
مشاهده در ایتا
دانلود
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
14.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گرم پاییز کوه ره سر بزنم سر 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_6044022199638036355.mp3
22.94M
قدرت آقامولایی🎤 لالا لالا بمیرم 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5882263655277406805.mp3
2.95M
علی گلبراری 🎤 مه دلبر بیقراره 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5765100709833871858.mp3
5.06M
سنتی عصرگاهی محمود شریفی🎤 روجا 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
31.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برشی از سریال خانه به دوش😂 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5845824255089970946.mp3
3.5M
وحید حیدری و ابوالفضل متو🎤 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
❤آهنگ مازنی❤
داستان 🌸پسر ماشینی🌸 قسمت هفدهم دکتر حامد هم بخاطر خانم دکتر و هم بخاطر زحمتهایی که سکینه خانم و
داستان 🌸پسر ماشینی🌸 قسمت هجدهم چند روزی از بستری شدن نازنین در بیمارستان میگذشت و نازنین هم کم کم با فضای بیمارستان و غذاهایی که میدادن کنار اومده بود و تقریبا از کم حوصلگی روزهای اول و درد کشیدنهای گاه و بیگاه فاصله گرفته بود و البته دلش به ویزیت هر صبح دکتر حامد و توصیه های مراقبتی دکترحامد خوش بود و مثل همیشه صبح زود به شوق دیدن دکتر حامد بیدار شد و با خواهش از پرستاری که تقریبا باهم دوست شده بودند دستی به سر رویش کشید و برای اولین بار کمی آرایش کرد که وقتی خودش را تو آینه ی کوچک دید از خودش خجالت کشید میدونست برای کی آرایش کرده و اینو هم میدونست که فاصله ی بین اون و دکتر حامد با آرایش پر نمیشد اما به خودش گفت من باید تلاشمو بکنم بقول دایی جلال خوشبختی در هیچ خونه ای رو نمیزنه بلکه بیرون در میشینه و منتظره یکی بره بهش بفرما بزنه نازنین برعکس روزهای قبل اون روز خیلی سرحال و شادتر بود تا اونجایی که حتی پرستارها هم متوجه شدند و هرکدوم یه چیزی میگفتن پرستاری که باهاش دوست شده بود گفت ناقلا نکنه امروز رلت میاد نازنین گفت رل چیه پرستار گفت من چمیدونم تو باید عشقتو بشناسی من که نمیشناسمش نازنین گفت نه خانم پرستار ازین خبرا نیست منم یک الکی خوشم میون چندتا خوشحال واقعی پرستار گفت نگران نباش اونی که منتظری بیاد شاید دیر بیاد اما مطمئن باش اگه دلت باهاش باشه میاد ساعت ویزیت دکتر حامد از بخش ساعت هشت صبح بود یعنی تو این چند روز سابقه نداشت یک روز دکتر حامد قبل از ساعت هشت یا پنج دقیقه بعد از ساعت هشت بیاد دکتر حامد اولین ویزیتش تو اون بخش معمولا ساعت هشت یا نهایت هشت و یکی دو دقیقه بود نازنین پشتی تختش را بالاتر آورد و رو به در ورود منتظر دکتر حامد شد ساعت هشت شد و هیجان نازنین به اوج رسیده بود هر چند ثانیه که از ساعت میگذشت هیجان نازنین جایش را به نگرانی میداد و زمانی که نگرانیش به اوج خود رسیده بود دکتر وارد بخش شد تپش قلب نازنین به اوج خود رسیده بود اما دکتری که اومده بود تو بخش نه صدایش به گرمی صدای دکتر حامد بود و نه مثل دکتر حامد شوخی میکرد حتی وقتی دقت کرد لباس فرمش هم به تنش زار میزد در صورتی که دکتر حامد تو اون لباس عالی بنظر می رسید پرستار لوسی که همراه دکتر بود با ادای غلیظ کلمات گفت: ایشون دکتر طاها هستن و خیلی هم از دکتر حامد بهتر نازنین تو دلش گفت عمرا وقتی دکتر مشغول ویزیت نازنین بود نازنین اصلا توجهی به توصیه هایش نکرده بود و یواشکی داشت آرایش صورتش را پاک میکرد نمیدونست از کی بپرسه که چی شد از همون پرستار لوس پرسید پس دکتر حامد کجان پرستار گفت چبدونم شاید براشون مشکلی پیش اومده و ازین ببعد ..... نازنین به بقیه حرفهای پرستار توجهی نکرد و منتظر شد مادرش با خانم دکتر به ملاقاتش بیان تا دقیقا بپرسه برای دکتر حامد چه اتفاقی افتاد اما دلشوره شکیبایی را ازش گرفته بود برای همین پرستاری که براش لوازم آرایشی آورده بود را صدا زد پرستار گفت من شیفتم تموم شده و لباس پوشیدم اگه کار داری پرستارای دیگه رو صدا بزن نازنین خواهش کرد که یک لحظه بیا یک سوال دارم پرستار اومد جلو نازنین پرسید راستی برای دکتر حامد اتفاقی افتاده پرستار ادای خانمایی که به صورتشون ناخون میزنن را درآورد و با مسخره بازی گفت رلت دکتره ؟!!!! به به چه خوش اشتها دکتر حامد به خانم دکترا و پرستارها باج نمیده تو که ته صف هم نیستی جوونیتو به پاش حروم نکن دختررر برو پی زندگیت نازنین گفت لوس نشین دیگه یه سوال پرسیدم گفت صبر کن دو دقیقه ی بعد آمار کاملشو برات میگیرم پرستار رفت و شاید کمتر از ۵ دقیقه برگشت و گفت نگران نباش دکتر حامد هوس سفر کرده رفته ایرانگردی یا جهانگردی و احتمالا پانزده روز بعد برمیگرده تا اونموقع تو هم احتمالا ترخیص میشی البته جهانگردی رو از خودم گفتم اصلا کسی نمیدونه کجا رفت فقط دکتر حامد خودش اطلاع داد که شاید یکی دو هفته نیاد http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 👇👇
ادامه ی قسمت هجدهم داستان 🌸پسر ماشینی🌸 فضای بیمارستان برای نازنین خسته کننده شده بود و حس میکرد نمیتونه چند روز باقی مانده را دوام بیاره با خودش تصمیم گرفت وقتی خانم دکتر اومد ازش خواهش کنه که ترخیصش کنند نازنین درد شدیدی در پاهایش حس میکرد و وقتی به پرستارها گفت همه گفتن طبیعیه ما ازینکه درد نداشتی تعجب میکردیم ساعت حدود ۱۱ شده بود و بوی غذا بیمارستان را برداشته بود و بعضی از مریض های شکمو گفتن آخجون نیمساعت دیگه ناهار رو میارن اما نازنین نه احساس گشنگی میکرد و نه احساس تشنگی تنها و تنها احساس خفگی میکرد حتی فکر میکرد تا ساعت دو که قرار بود طبق معمول مادرش و خانم دکتر بیان سخت بتونه تحمل کنه چشماشو بست و خودشو زد بخواب چاره ای نداشت معمولا دل که بگیره یا میزنی به خیابون یا میری تو حیاط یا دم دروازه سرتو به تماشای گل و گیاه و یا رفت و آمد مردم گرم میکنی اما وقتی مجبوری رو تختی که روبروی در ورودی هست و تو منتظر کسی هستی که میدونی دیگه نمیاد جز خوابیدن راهی نداری اما کدام آدم دلنگرانی راحت خوابیده که نازنین دومیش باشد نازنین در افکار خودش غوطه ور بود که صدایی به آرامی گفت سلام خانوم نازنین وقتی چشمش را باز کرد خانم جوان و شیک پوشی را روبرویش دید که تو اینمدت در بیمارستان ندیده بود و حتی هیچکسی شبیه به این خانم هم ندیده بود خانم شیک پوش که بوی ادکلنش کل بیمارستان را پرکرده بود و البته نازنین با اینکه از بوی عطر و ادکلن های جور و واجور چندان خوشش نمیومد اما نسبت به این بو حس خوبی هم داشت خانم جوان دستش راجلو آورد و گفت من الهامم شما؟ نازنین کمی خودش را جابجا کرد و با تعجب دستش را به دست اون خانم نزدیک کرد و گفت من هم نازنینم خانم شیک پوش یا همون الهام خانم گفت من از آشنایی با شما خوشوقتم شما چطور؟ نازنین گفت حقیقش رو بخواین من شما رو بجا نمیارم الهام گفت نباید هم به جا بیاری من همینجور تصادفا از کنار بیمارستان عبور میکردم گفتم یک ملاقاتی با بیماران داشته باشم چون خودم مدت زیادی در بیمارستان بستری بودم معمولا ماهی حداقل یکبار رندوم به بیمارستانها سر میزنم نازنین وقتی باهاش همصحبت شد بسیاری از کلمات را متوجه نمیشد و الهام هم گاهی معادل ساده تر اون کلمه را میگفت اما برای پیدا کردن معادل فارسی یا ساده تر کمی فکر میکرد الهام بی مقدمه گفت نظرتون در مورد دکترهای این بخش چیه نازنین گفت خوبن همه شون و الحمدالله در رسیدگی به بیمارها کوتاهی نمیکنن خانم الهام پرسید دکتر خاصی مد نظرتون نیست که از همه بهتر باشه نازنین جز دکتر حامد کسی مدنظرش نبود اما اسمی نگفت گفت دقیقا اسم دکترهارو نمیدونم ولی همه شون خوبند الهام گفت از دکتر حامد چی؟ راضی هستید ؟ نازنین گفت بله ایشون هم دکتر بسیار خوبیه الهام گفت آیا نگاه آزار دهنده ای به شما نداشته یا به پرستارها؟ یا حرکت خلاف شان یک دکتر از اون ندیدین نازنین با تعجب گفت یعنی چی؟ چرا از من می پرسید خانم جوان گفت فراموشش کن همینجوری پرسیدم وقتتو نمیگیرم استراحت کنید من میتونم فردا هم بهتون سر بزنم نازنین با لبخندی تصنعی گفت هیچ بیماری نیست که از ملاقات کننده خوشش نیاد حتی اگه غریبه باشه و سوالهای عجیب و غریب بپرسه الهام تشکر کرد و از نازنین خداحافظی کرد با یکی دوتا از بیمارهای دیگه هم حرف زد و بعد با خداحافظی از تمامی بیماران بخش بیرون رفت پرستاری که دوست نازنین بود اومد پیش نازنین و گفت ازت چی پرسیده بود نازنین هم تمام چیزهارو تعریف کرد و گفت لابد بازرس بوده درسته؟ پرستار خندید و گفت اینجا بازرس به اینصورت نداریم و پوشش این خانم به بازرس ها نمیخورد بعد بدون اینکه متوجه باشه حدسش با نازنین چه میکنه گفت حدس میزنم اومدن تحقیق از دکتر حامد تعطیلات و سفر رفتنش بهانه بود بالاخره آقا دکتر هم احتمالا قاطی مرغا شد اما نازنین باور نمیکرد با خودش گفت امکان نداره کسی که دکتر حامد انتخابش میکنه اینقدر تابلو و سبک بیاد تحقیق حتی این جور تحقیق باعث میشه دکتر حامد میون همکاراش خجالت بکشه پرستار گفت من که میگم امر خیره پس زودتر خوب شو که یه عروسی افتادی ادامه دارد .. نویسنده: سید ذکریا ساداتی http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸