eitaa logo
حکمش چیه؟
100.3هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
152 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 ماجرای تولد امام زمان(عج) به نقل از حکیمه خاتون دختر امام جواد(علیه‌السلام) و عمّه امام حسن عسکری (علیه‌السلام) 🏷 قسمت اول: ♦️ حکیمه خاتون دختر امام جواد(علیه‌السلام) و عمّه امام حسن عسکری(علیه‌السلام) کیفیت و چگونگی ولادت حضرت مهدی (عج) را چنین نقل می‌کند: ▫️ «ابو محمّد امام حسن عسکری (علیه‌السلام) کسی را به دنبال من فرستاد که: 🔸 امشب (نیمه شعبان) برای افطار نزد من بیا، چون خداوند امشب حجّتش را آشکار می‌کند. ▫️ پرسیدم: 🔹 این مولود از چه کسی است؟ ▫️ آن حضرت فرمود: 🔸 از نرجس. ▫️ عرض کردم: 🔹 من در نرجس خاتون هیچ اثر حملی مشاهده نمی‌کنم! ▫️ حضرت فرمود: 🔸 موضوع همین است که گفتم. ▫️ من در حالی‌که نشسته بودم، نرجس آمد و کفش مرا از پایم بیرون آورد و فرمود: 🔸 بانوی من! حالتان چطور است! ▫️ من گفتم: 🔹 تو بانوی من و خانواده‌ام هستی. ▫️ او از سخن من تعجّب کرده ناراحت شد و فرمود: 🔸 این چه سخنی است؟ ▫️ گفتم: 🔹 خداوند در این شب به تو فرزندی عطا می‌کند که سرور و آقای دنیا و آخرت خواهد شد. ▫️ نرجس خاتون از سخن من خجالت کشید. سپس بعد از افطار، نماز عشاء را به‌جا آوردم و به بستر رفتم. چون پاسی از نیمه شب گذشت، برخاستم و نماز شب خواندم. بعد از تعقیب نماز به خواب رفتم و دوباره بیدار شدم. در این هنگام، نرجس نیز بیدار شد و نماز شب را به جا آورد. سپس از اتاق بیرون رفتم، تا از طلوع فجر باخبر شوم. دیدم فجر اوّل طلوع کرده و نرجس در خواب است. در آن حال، این سؤال به ذهنم خطور کرد که چرا حجّت خدا آشکار نشد. نزدیک بود شکّی در دلم ایجاد شود که ناگهان حضرت امام حسن عسکری(علیه‌السلام) از اتاق مجاور صدا زد: 🔸 «ای عمّه شتاب مکن که موعد نزدیک است». ▫️ من نیز نشستم و سوره «الم سجده و یاسین» را خواندم. هنگامی که مشغول خواندن قرآن بودم، ناگهان نرجس خاتون با ناراحتی از خواب بیدار شد. «۱» من با شتاب خودم را به او رساندم و پرسیدم: 🔹 چیزی احساس می‌کنی؟ ▫️ نرجس گفت: 🔸 آری. ▫️ گفتم: 🔹 نام خدا را بر زبان جاری کن، این همان موضوعی است که اوّل شب به تو گفتم. مضطرب مباش و دلت را آرام کن. ▫️ در این هنگام پرده نوری میان من و او کشیده شد. ناگاه متوجّه شدم کودک ولادت یافته است. چون جامه را از روی نرجس برداشتم، آن مولود سر به سجده گذاشته و مشغول ذکر خدا بود. هنگامی که او را برگرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است. در این موقع، حضرت امام حسن عسکری(علیه‌السلام) صدا زد: 🔸 عمّه! فرزندم را نزد من بیاور. ▫️ وقتی که نوزاد را خدمت آن حضرت بردم، وی را در آغوش گرفت، و بر دست و چشم کودک دست کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود: 🔸 فرزندم! سخن بگو! ▫️ پس آن طفل گفت: 🔶 «اشهد ان لا اله الّا اللّه، و اشهد انّ محمّدا رسول اللّه». ▫️ پس از آن به امامت امیر المؤمنین (علیه‌السلام) و سایر امامان معصوم علیهم السّلام، شهادت و گواهی داد و چون به نام خود رسید گفت: 🔶 📜 «اللّهمّ انجزلی وعدی، و اتمم لی امری، و ثبّت وطأتی، و أملاء الارض بی عدلا و قسطا». 📃 پروردگارا! وعده مرا قطعی گردان و امر مرا به اتمام رسان، و مرا ثابت قدم بدار، و زمین را به وسیله من از عدل و داد پر کن. ⚜️ @Ahkaam ⚜️
🌸 ماجرای تولد امام زمان(عج) به نقل از حکیمه خاتون دختر امام جواد(علیه‌السلام) و عمّه امام حسن عسکری (علیه‌السلام) 🏷 قسمت دوم: ▫️ روز هفتم که خدمت حضرت امام حسن عسکری(علیه‌السلام) رسیدم، ایشان فرزندش را از من طلب کرد. من نیز او را در پارچه‌ای پیچیده، نزد پدرش بردم. آن حضرت فرمود: 🔸 پسرم! با من حرف بزن. ▫️ در این هنگام، او آیه زیر را خواند: 🔶 📜 وَنُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّهً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثینَ (۲) 📃 ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم! ♦️ و در روایت دیگر چنان است که: ▫️ چون حضرت صاحب الامر علیه السّلام متولّد شد، نوری از او ساطع گردید که به آفاق آسمان پهن شد و مرغان سفید را دیدم که از آسمان به زیر می‌آمدند و بالهای خود را بر سر و روی و بدن آن حضرت می‌مالیدند و پرواز می‌کردند. پس حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) مرا آواز داد که: 🔸 ای عمّه، فرزند را برگیر و به نزد من بیاور. ▫️ چون برگرفتم، او را ختنه کرده و ناف‌بریده و پاک و پاکیزه یافتم و بر ذراع (=بازو) راستش نوشته شده بود: 📜 «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً.» (۳) 📃 (ترجمه: حق آمد و باطل نابود شد. آری باطل همواره نابودشدنی است.) ♦️ باری مهدی موعود (عج) به‌گونه‌ای پا به عرصه وجود گذاشت که از خود کرامات بسیاری را نشان داد. و بدین ترتیب بود که وجود مقدّس ولی عصر(عج) در روز جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری متولّد شد. ⬅️ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (علیه السلام)، ص: ۵۰، بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۱۹. (۱) - براساس بعضی روایات که در منتهی الآمال نیز آمده، حکیمه خاتون می‌گوید: ▫️ «بعد از آنکه نرجس از خواب بیدار شد، من او را به سینه چسباندم و نام خدا را بر زبان جاری کردم. امام عسکری(علیه‌السلام) فرمود: 🔸 سوره «قدر» را برایش بخوان. ▫️ آن سوره را خواندم و از نرجس پرسیدم: 🔹 حالت چطور است؟ ▫️ او گفت: 🔸 آنچه مولایت فرموده بود، ظاهر شد. ▫️ من دوباره سوره «قدر» را خواندم. کودک نیز در شکم مادر، همراه من سوره «قدر» را خواند که من ترسیدم». (۲) - سوره مبارکه القصص آیه ۵ (۳) - منتهی الآمال، محدّث قمی، ج ۲، ص ۲۸۵. ⚜️ @Ahkaam ⚜️
❇️ شب قدر، شب ظاهر شدن عظمت امام زمان (عج) 🗂 (قسمت اول) 🔘 شب قدر، شب بُروز و ظهور قدر و منزلت و میمنت و سلطنت و عظمت و جلالت امام عصر علیه السّلام است به سبب نزول روح (و ملایکه). و آن قدر ملایکه بر آن جناب فرود آیند که بر زمین جای تنگ شود، برای تقدیر امور سال عباد. چنان چه در اخبار بسیار رسیده. ✅ در تفسیر علی بن ابراهیم به چند سند معتبر از حضرت باقر و صادق و کاظم علیهم السّلام‌ روایت کرده که فرمودند در تفسیر آیه مبارکه: 📜 فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ (۱) 📃 (در آن شب هر امری بر اساس حکمت (الهی) تدبیر و جدا می‌گردد.) که: 🔸 خداوند تقدیر می‌کند هر امری را از حق و باطل و آنچه می‌شود در این سال؛ و از برای خداوند است در آن بداء (=تغییر مقدرات از سوی خداوند) و مشیّت که پیش اندازد آنچه را بخواهد و تأخیر نماید آنچه را بخواهد از آجال (=زمان رسیدن مرگ ها) و ارزاق (=روزی ها) و بلایا و اعراض (=روی برگرداندن) و امراض؛ و زیاد کند در آنها آنچه را که بخواهد و کم کند آنچه را که بخواهد و می‌دهد آن را رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به امیر المؤمنین علیه السّلام و می‌دهد آن را امیر المؤمنین علیه السّلام به ائمّه علیهم السّلام تا آن‌که می‌رسد آن به صاحب الزمان علیه السّلام و شرط می‌کند در آن بدا و مشیّت را و تقدیر و تأخیر را. (۲) ✅ نیز روایت کرده: 🔸 خداوند تقدیر می‌کند در آن شب قدر، آجال و ارزاق را و هر امری که حادث می‌شود از موت و حیات یا ارزانی و گرانی یا خیر یا شر تا آن‌که گفته: 🔶 نازل می‌شود ملایکه و روح القدس بر امام زمان و می‌دهند به او، آنچه را که نوشتند از این امور. (۳) ✅ نیز روایت کرده که جناب باقر علیه السّلام فرمود به ابو المهاجر: «مخفی نمی‌شود بر ما شب قدر؛ زیرا که ملایکه طواف می‌کنند به ما در آن شب.» (۴) (ادامه دارد) ⬅️ نجم ثاقب در احوال امام غایب (علیه السلام)، ج‌۲، ص: ۹۳۹ (۱). سوره دخان: آیه ۴. (۲). تفسیر القمی، ج ۲، ص ۲۹۰. (۳). همان، ص ۴۳۱. (۴). همان، ص ۲۹۰. ⚜️ @Ahkaam ⚜️
❇️ شب قدر، شب ظاهر شدن عظمت امام زمان (عج) 🗂 (قسمت دوم) ✅ شیخ صفار در بصائر الدرجات (۱) روایت کرده از داود بن فرقد که گفت: ▫️ سؤال نمودم از او یعنی صادق علیه السّلام از قول خداوند عزّ و جلّ: 📜 إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ. وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ (۲) 📃 (ما آن [= قرآن‌] را در شب قدر نازل کردیم! و تو چه می‌دانی شب قدر چیست؟!) فرمود: 🔸 نازل می‌شود در او، آنچه می‌شود از این سال از موت (مرگ) یا مولود (تولد). ▫️ گفتم به او: 🔹 به سوی که نازل می‌شود؟ ▫️ فرمود: 🔸 به سوی که شاید باشد؟ به درستی که مردم، این شب را در نماز و دعا و مسألت‌اند و صاحب این امر، در شغلی (=در حال انجام وظیفه ای) است. نازل می‌شود ملایکه به سوی او به‌ جهت امور سال از غروب آفتاب تا طلوع. ✅ نیز روایت کرده از عبد اللّه بن سنان که گفت: ▫️ سؤال کردم از آن جناب از نصف شعبان. پس فرمود: 🔸 در نزد من از آن چیزی نیست و لکن هرگاه شب نوزدهم از ماه رمضان شد، تقسیم می‌شود در آن ارزاق (=روزی ها) و نوشته می‌شود در آن آجال (وقت مرگ ها) و بیرون می‌آید در آن برات (=سند پرداخت، بخشش) و منشور (=اجازه، حکم) حاج (رفتن به مکه) و خداوند نظر لطف می‌فرماید به سوی عباد خود، پس می‌آمرزد مر ایشان را مگر شارب خمر. پس هرگاه شب بیست و سوم شد، جدا می‌شود در آن هر امر محکمی. آنگاه به پایان می‌رسد و امضا کرده می‌شود. ▫️ گفتم: 🔹 به کی می‌رسد؟ ▫️ فرمود: 🔸 به سوی صاحب شما یعنی امام شما. ✅ در خبر دیگر فرمود: 🔸 نوشته می‌شود در آن قافله حاج و آنچه می‌شود در آن سال از طاعتی یا معصیتی یا مردنی یا حیاتی و خدای تعالی، پدیدار می‌کند در شب و روز، آنچه را که می‌خواهد، آن‌گاه می‌افکند آن را به سوی صاحب زمین. ▫️ حارث بن مغیره سؤال کرد که: 🔹 صاحب ارض کیست؟ ▫️ فرمود: 🔸 صاحب شما. ✅ در خبر دیگر فرمود: 🔸 به درستی که خداوند تقدیر می‌فرماید در آن مقادیر آن سال را. آن‌گاه انفاذ می‌فرماید آن را به سوی زمین. ▫️ معلی بن خنیس پرسید: 🔹 به سوی کی؟ ▫️ فرمود: 🔸 به سوی که می‌بینی ای عاجز؟ (یا فرمود: ای ضعیف؟) ✳️ ... علّامه مجلسی در زاد المعاد فرموده: 💡 از بعضی احادیث ظاهر می‌شود که هر سه، شب قدرند و در شب اول تقدیر امور می‌شود و در شب دوم به کثرت دعا و عبادت، ممکن است بعضی تغییر بیابد و در شب سوم حتم می‌شود و تغییر نمی‌یابد یا بسیار کم تغییر می‌یابد، بلا تشبیه مانند ارقام پادشاهان که اول تعلیقه (=شرح و حاشیه نویسی) می‌شود و تغییرش آسان است، بعد از آن ثبت‌ دفاتر می‌شود و تغییرش دشوارتر است، امّا تا به مهر مهر، آثار، مزیّن نگردیده باز ممکن است تغییر بیابد و چون به مُهر اشرف رسید به منزله حتم (=حتمی و قطعی بودن) است و تغییرش در نهایت صعوبت (=دشواری) است. ✳️ نیز در مقام ذکر عبادت در شب قدر فرموده: 🕯 چون حضرت صاحب الامر علیه السّلام در تمام این شب با ملایکه مقرّبین محشور است و فوج فوج به خدمت او می‌آیند و بر او سلام می‌کنند و تقدیرات که برای او و سایر خلق شده است، بر او عرض می‌کنند، سزاوار نیست در چنین شبی تأسّی (=پیروی و تبعیت) به امام خود نکنند و به غفلت به سرآورند. نیز از فواید عبادت آن شب شمرده که چون تقدیرات جمیع امور از عمر و مال و فرزند و عزّت و صحّت و توفیق اعمال خیر و سایر امور در این شب می‌شود، اصلاح تمام احوال سال خود را در این شب کرده خواهد بود و ممکن است که نام کسی در دیوان اشقیا نوشته باشد و در این شب تغییر یابد و از زمره سعادتمندان نوشته شود، چنان چه این مضمون، در اکثر دعاها و احادیث معتبره وارد شده است. انتهی. 🤲 بنابر آنچه در باب گذشته ذکر شد که دعای برای آن جناب (امام زمان (عج)) را باید مقدّم داشت بر دعای بر نفس خود و (ایشان) در این شب مشغول است به آن امر عظیم الهی که در اخبار گذشته و غیر آن اشاره شد به آن. پس بهترین دعاها طلب نصرت (=درخواست یاری و پیروزی) و اعانت (=کمک و حمایت) و حفظ الهی است برای آن جناب. ⬅️ نجم ثاقب در احوال امام غایب (علیه السلام)، ج‌۲، ص: ۹۴۰ (1). بصائر الدرجات، ص ۲۴۰- ۲۴۲. (2). سوره قدر: آیه ۲- ۱. ⚜️ @Ahkaam ⚜️
✨ آقای عالَم (تشرف حاج شیخ محمّد کوفی در شب بیست و یکم ماه رمضان) 🗂 قسمت اول: ☑️ این تشرّف را هم مرحوم آیت اللّه العظمی خویی (از مراجع معظّم تقلید) از مرحوم حاج شیخ محمّد کوفی شنیده و آن را برای آیت اللّه ابن العلم صاحب «کشکول» مکتوب کرده و فرستاده‌اند و هم مرحوم آیت اللّه محمّد شریف رازی صاحب کتاب «کرامات الصّالحین» و «گنجینه دانشمندان» و.. . از زبان خود او شنیده و در کتاب خود آورده است. ما در اینجا تلفیق دو نقل را می‌آوریم تا صورت کامل‌تری از آن را به دست داده باشیم. 🔰 داستان تشرّف او به محضر قطب عالم امکان از زبان خود او چنین است: 🌙 جوان بودم و شور و حالی داشتم. شب بیست و یکم ماه رمضان بود که برای احیا و عبادت و راز و نیاز با خدا، به «مسجد کوفه» رفتم. چون هوا گرم بود قبل از دخول به مسجد به سمت «نهر امیدیه» که قدری بالاتر از مسجد بود رفته و جهت رفع گرما قدری آب به خود زده و بعدا وارد مسجد شده و مستقیما به محراب حضرت امیر (ع) مشرّف شدم. 🕌 نخست نماز مغرب و عشا را در مقام امیر مؤمنان (ع) به‌جا آوردم و آنگاه برای افطار به ایوان مجاور آمدم تا جایی را بیابم و در آنجا به افطار و استراحت بنشینم. 💭 قبلا به ذهنم خطور کرده بود که چقدر خوب است چشمم به جمال حضرت ولیّ عصر (ع) منوّر شده و به مناسبت شهادت امیر مؤمنان (ع) تسلیتی بگویم. 🌟 وقتی به ایوان صحن رسیدم، دیدم فرشی گسترده است و شخصی بر روی آن به پشت خوابیده و عبا بر چهره کشیده و پیری با ادب کامل در کنار او نشسته است. شخص نشسته مرا به نام صدا کرد و گفت: 🔸 «شیخ محمّد کجا می‌روی؟» ▫️ بر او سلام کردم. پاسخ مرا داد و با زبان شوشتری گرم و پرمهر گفت: 🔸 «شیخ محمّد بشین (بنشین) افطار کن!» ▫️ تعجّب کردم که این مرد ناشناس با اینکه من او را تاکنون ندیده‌ام، مرا با نام و نشان صدا می‌زند و از نیّت من آگاه است که به قصد افطار به ایوان رفته‌ام. من هم فرش خود را افکندم و در کنار آنها نشستم و مشغول افطار ساده خود شدم و او را نیز به افطار دعوت کردم. آن شخص ناشناس نشسته فرمود که: 🔸 «افطار کرده‌ام.» ▫️ به هنگام افطار، آن شخص شروع به سؤال از آقایان علمای موجود در «نجف» کرد و احوال یکایک را پرسید تا تمام شد. من از کثرت اطّلاعات او تعجّب کردم. در این‌وقت از حال مرحوم آیت اللّه العظمی سیّد ابو الحسن اصفهانی که در آن‌وقت یکی از طلّاب نامدار و فاضل بود پرسید که من در آن‌زمان چندان او را نمی‌شناختم ولی از ترس اینکه مبادا بخواهد حال یکایک طلّاب را بپرسد، گفتم: 🔹 «همه خوبند!» ▫️ در این‌وقت شخصی که دراز کشیده بود، چیزی به او گفت که من نفهمیدم. لذا او ساکت شد. در این حال من شروع به سؤال کرده، گفتم: 🔹 این آقایی که اوّل شب خوابیده است، کیست؟ ▫️ در پاسخ فرمودند: 🔸 «ایشان آقای عالَم‌اند.» (ادامه دارد ...) 📚 مشتاقی و مهجوری، صفحه: ۳۱۳ ⚜️ @Ahkaam ⚜️
حکمش چیه؟
✨ آقای عالَم (تشرف حاج شیخ محمّد کوفی در شب بیست و یکم ماه رمضان) 🗂 قسمت اول: ☑️ این تشرّف را هم
✨ آقای عالَم (تشرف حاج شیخ محمّد کوفی در شب بیست و یکم ماه رمضان) 🗂 قسمت دوم: ▫️ گفتم: 🔹 این آقایی که اوّل شب خوابیده است، کیست؟ ▫️ در پاسخ فرمودند: 🔸 «ایشان آقای عالَم‌اند.» ▫️ توضیحا پرسیدم: 🔹 «آقای عالَم‌اند یا آقای عالِم‌اند؟» ▫️ دوباره فرمود: 🔸 «آقای عالَم‌اند!» ▫️ تعجّب کردم و از این حرف خوشم نیامد و در دل گفتم: 🔹 اینها چقدر مبالغه می‌کنند! این لقب، تنها شایسته حضرت ولیّ عصر (ع) است نه کس دیگر. 🔳 مرحوم آیت اللّه خویی در ادامه می‌نویسند که: ▪️ مرحوم حاج شیخ محمّد کوفی به اینجا که رسید زارزار گریه می‌کرد. ▫️ در این‌وقت فردی که خوابیده بود، فرمود: 🔶 «یا خضر! دعه» (یعنی ای خضر او را رها کن) ▫️ در همین حال شخص نشسته که حضرت خصر بود، فرمود: 🔸 «برای شیخ محمّد آب بیاورید.» ▫️ ناگهان دیدم شخصی حاضر و آماده، جام آبی به من تعارف کرد. گفتم: 🔹 تشنه نیستم. ▫️ و آب را رد کردم. پس از صرف افطار به جای خود برگشتم که مشغول اعمال و احیا شوم که احساس‌ کسالت و خواب کردم. گفتم: 🔹 کمی می‌خوابم، آنگاه برخاسته مشغول احیا می‌شوم. ▫️ با این اندیشه و نیّت برخاستم و رفتم در ایوان مجاور خوابیدم. ✨ ساعتی بیش نشد که بیدار گشتم و با شگفتی دیدم که فضای مسجد روشن است. تو گویی سپیده دمیده و چیزی به درخشش کامل خورشید نمانده است. خیلی ناراحت شدم و افسوس خوردم که چرا خوابم برد و شب قدر را به آسانی از دست دادم و از فیوضات آن شب عزیز محروم گشتم. با عجله برای وضو رفتم تا نماز صبح را بخوانم. هنگامی که به مقام امیر مؤمنان (ع) رسیدم، دیدم چند صف برای نماز جماعت تشکیل شده و شخصیّت والایی در محراب نشسته است. سلام گفتم. وقتی خواستم بپرسم که نماز تمام است یا نه؟ یکی از آنان گفت: 🔸 «شیخ محمّد را با خود ببرم؟» ▫️ که آن بزرگوار در محراب فرمودند: 🔶 خیر! وقت آن نرسیده است. ایشان سه امتحان باید بدهد. ▫️ و برای هر امتحان وقتی معیّن کردند که زمان آخرین امتحان مصادف با ۶۰ سالگی حقیر می‌شد. چون دیدم که نزدیک است نماز صبح قضا شود، بی‌توجّه و با عجله از کنار آنان گذشتم و در خارج از مسجد وضو ساختم و بازگشتم. در این هنگام دیدم مسجد بی‌اندازه تاریک است و هیچ‌کس در مقام امیر مؤمنان (ع) نیست. 💡 دقّت کردم دیدم که هنوز اوّل شب است و دانستم که آن آقا، حضرت ولیّ عصر (ع) بوده و نمازی که می‌خواندند نماز عشا بوده است و تازه دریافتم که (آقای عالَم) یعنی که! 🕯 افسوس‌ها خوردم و اندوه‌ها بردم که چه فیض عظیمی را از دست داده‌ام. امّا چاره‌ای نبود. (۱) 🔳 عارف روشن‌ضمیر، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی ضمن نقل این داستان‌ می‌فرمودند: 🔸 مواظب باشیم نکند وقتی خدا و اولیایش می‌خواهند به ما چیزی بدهند اظهار بی‌میلی کنیم. مرحوم حاج شیخ محمّد کوفی که تشرّف‌هایش خدمت حضرت ولیّ عصر (ع) معروف بود، بارها با تأسّف و حسرت این قضیه [رد کردن جام آب‌] را نقل می‌کرد و غصّه می‌خورد که چرا اظهار بی‌میلی کردم و دست حضرت را برگرداندم و خودم را محروم کردم. (۲) ⬅️ مشتاقی و مهجوری، صفحه: ۳۱۳ (۱). کرامات الصّالحین، صص ۱۰۸ و ۱۰۹. (۲). مصباح المهدی، صص ۴۱۹- ۴۲۰. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔉 | کجایی ای پناه مردم غزه؟! 🎙 با نوای مشاهده و دریافت با کیفیت‌های مختلف 🔰 شب شهادت امام سجاد (ع) 📆 چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۳ 🕌 آستان مقدس حضرت فاطمه اُخریٰ (س) 🏴 هیأت ثاراللّٰه (ع) رشت ✨ 🇮🇷 صفحۀرسمی‌حاج‌ابوذربیوکافی ▫️ AbozarBiukafi_ir
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔉 | تو نقطه‌ی امید فردای منی 🎙 با نوای 📆 دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ 🕌 آستان مقدس حضرت فاطمه اُخریٰ (س) 🏳️ هیأت ثاراللّٰه (ع) رشت مشاهده و دریافت با کیفیت‌های مختلف 🎬 نسخهٔ عموی قطعه 🎵 فایل صوتی قطعه 🖌 متن شعر 🌸 به مناسبت آغاز امامت 🇮🇷 کانال‌حفظ‌ونشرآثارحاج‌ابوذربیوکافی ▫️ AbozarBiukafi_ir