eitaa logo
کانال معارف و احکام دین
420 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.1هزار ویدیو
89 فایل
این کانال در راستای ترویج و تبلیغ معارف دینی و احکام عملی اسلام بر مبنای فتاوای مراجع تقلید شیعه(بویژه حضرت امام خمینی(ره)و مقام معظّم رهبری(مُدّظلّه) می باشد. @srma14
مشاهده در ایتا
دانلود
مادر یوسف:⬇️ 👈من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم...❗️❗️ ✍ پسرم یوسف بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر درسال۱۳۷۱ ازجبهه برگشت کوموله هاریختندبه منزل ویوسف رودستگیرکردندگفتندبه خمینی توهین کن یوسف این کاررانکرد به من گفتند توهین کن گفتم چنین کاری نمیکنم گفتند:بچه‌ت را می‌کشیم بازهم قبول نکردم پسرم رو بستند به گاری وجلوچشمم سر از تنش جدا کردندوباساطور دست وپاهایش را قطع کردند شکمش را پاره کرده و جگرش را درآوردند... گفتند به خمینی توهین کن بازم توهین نکردم من رو با جنازه تکه پاره شده پسرم دریک اتاق گذاشتند ودر را قفل کردند❗️ بعداز ۲۴ ساعت در را باز کردند گفتند: باید خودت پسرت رادفن کنی گفتم:من طاقت ندارم خاک روی سر پسرم بریزم گفتند: دستانت را میبندیم پشت ماشین و تو روستاها می‌گردانیم... 🔹 شروع کردم با دستان خودم قبر درست کردن، با گریه میگفتم: ، ... انگار همه عالم کمکم می‌کردند برای حفر قبر پسرم. دلم گرفت، آخه پسرم کفن نداشت که جنازه اش را کفن کنم گوشه ای از چادرم را جدا کردم و بدن تکه تکه پسرم را گذاشتم داخل چادر... 🔹 فقط خدا خودش شاهد هست که یک خانم چادری بالای قبر ایستاده بود و به من دلداری میداد و میگفت: صبر داشته باش و لا اله الا الله بگو... 🔹 کنار قبرش نشستم و با دستان خودم یواش یواش رو صورت یوسفم خاک ریختم.. به همین خاطر من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم. ✍ حتی شنیدن این قضیه برای ما سخت است چه برسد به انجام آن !!! اینها مثل کوه پای نظام جمهوری اسلامی و امام خمینی ایستادند ما چه قدر پای ارزش هایمان ایستاده ایم ؟! 🔥 @Moohem
👈شیرزنی که اشک ستارخان را درآورد.❓ محمد علی شاه قاجار مجلس را به توپ بسته بودند و در برخی شهرها مثل تبریز غوغایی به پا بود. ستار خان و باقر خان رهبری نبرد با قشون،محمد علی شاه قاجار را در تبریز بر عهده داشتند شرایط به نحوی بود که حتی زنان با لباس مردانه به میدان آمده بودند 👈روزنامه حکمت آن زمان با اشاره به حوادث تبریز از شهادت ۲۷ زن شجاع تبریز ی در روز ۱۸ رمضان که به حمایت از میهن در برابر ظلم قاجار پرداخته بودند خبر داد. 👈یکی از شاهدان عینی نبردها در کتابی با عنوان قیام آذربایجان در انقلاب مشروطه نوشته است: روزی می خواستند یکی از زخمی ها را زخم بندی کنند مجروح اصرار می کرد به او و لباس های خونی اش دست نزنند و بگذارند جان بدهد. بالاخره ستارخان نصیحت کرد که موافقت بکند تا زخم او را ببندند. مجروح از روی ناچاری گفت: من مرد نیستم و دخترم. میل ندارم لباس از تن بکنم تا زخمم را مداوا کنید ستارخان منقلب و چشمانش پر از اشک شد و گفت: (قیزم،من دیری اولا اولا، سن نیه داویه گتدون) دختر! من که زنده ام تو چرا به جنگ رفتی.[1] پی نوشت: [1] این خاطره در بخشی از مقاله بلندی تحت عنوان نیمه پنهان تاریخ در مجله زمانه منتشر شده است. نقل از:https://hawzah.net/fa/Article/View/105783/%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8
:⬆️⬆️ 🔹👈فسخ معامله به دلیل عدم پرداخت قیمت اجناس❓ 🆔 ن.@KHAMENEI_QOM .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت الله حق شناس : ‼️ خیلی عجیب است که انسان اظهار محبت خدا بکند و معصیت او را هم بکند! اگر کسی محبت به کسی دارد ، باید از او تبعیت کند ، ولی شما‌ از پروردگار عزیز تبعیت نمی‌کنید ! 📚 ز ملک تا ملکوت / ج ۱ / ص ۹۱ . 🆔 @varesoon
صفحه ۳۶۶
ترجمه صفحه ۳۶۶
366.mp3
2.3M
ترجمه صفحه ۳۶۶
🗓 | چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ @Farsna