#مطالب_خواندنی
#داستان_های_امام_حسین علیه السلام
▪️ فرارسیدن #ماه_محرم، ماه غم و اندوه اهل بیت علیهم السلام تسلیت باد. ▪️
yon.ir/FxMAh
هنگامى که #امام_حسین علیه السلام با سپاه اندک خویش در روز #اول_محرم به #قصر_بنى_مقاتل رسید در آنجا خیمه اى توجّهش را جلب کرد،
پرسید: این خیمه از کیست؟
گفتند: #عبیدالله_بن_حرجعفى.
امام علیه السلام #حجاج_بن_مسروق جعفى را به نزد او فرستاد. حجّاج به خیمه عبیدالله بن حرّ آمد، سلام کرد و گفت:
اى پسر حرّ! به خداسوگند! اگر شایسته آن باشى که بپذیرى خداوند به تو کرامتى عظیم هدیه کرده است.
گفت: کدام کرامت؟
حجّاج پاسخ داد: این حسین بن على علیه السلام است، که تو را به یارى خویش فرا مى خواند. پس اگر در رکاب آن حضرت با دشمنانش نبرد کنى، پاداش بزرگى نصیب تو خواهد شد و اگر کشته شوى، به فیض شهادت نایل گردى.
عبیدالله بن حرّ گفت: من از کوفه بیرون نیامدم مگر آن که بیم داشتم حسین بن على علیه السلام به کوفه قدم گذارد و من آنجا باشم و یارى اش نکنم. در کوفه هیچ یاورى نمانده مگر آن که به دنیا رو کرده است، خدمت امام برگرد و این مطلب را به عرضشان برسان.
حجّاج نزد امام آمد و ماجرا را به عرض امام علیه السلام رساند. امام برخاست و با تنى چند از یاران خود به نزد عبیدالله بن حرّ آمد. عبیدالله از امام علیه السلام استقبال گرمى به عمل آورد و امام نشست و پس از حمد و ثناى الهى فرمود:
امّا بعد! اى پسر حرّ! همشهریان تو این نامه ها را برایم نوشتند و خبردادند که همگى بر یارى من متّفق اند و در کنار من ایستاده و با دشمنانم پیکار خواهند کرد. و از من خواستند که نزدشان بروم و من نیز آمدم. ولى گمان نمى کنم که آنان بر عهدشان پایدار بمانند، زیرا آنان بر کشتن پسر عمویم ـ مسلم بن عقیل(رحمه الله) ـ و یارانش (با دشمنان) همکارى کردند، و همگى با پسر مرجانه ـ عبیدالله بن زیاد ـ که از من مى خواهد با یزید بیعتکنم، همراه شده اند. و تو اى پسر حرّ بدان! به یقین خداوند در برابر کارهایى که انجام داده اى و گناهانى که در ایّام گذشته مرتکب شده اى، از تو بازخواست خواهد کرد، و من در این لحظه از تو مى خواهم که با آب توبه گناهانت را شستشو دهى و تو را به یارى خاندان اهلبیت علیهم السلام فرا مى خوانم.
اگر حقّمان را به ما دادند خدارا بر آن شکرکرده و مى پذیریم و اگر آن را از ما بازداشتند و به ظلم و ستم بر ما چیره شدند تو در طلب حق، از یاوران من خواهى بود و در هر دو صورت زیانى نخواهى دید.
عبیدالله بن حرّ عرض کرد: به خداسوگند! اى فرزند رسول الله صلى الله علیه وآله اگر در کوفه کسانى بودند که تو را یارى کرده و در رکابت پیکار مى نمودند، من مقاوم ترین آنان در برابر دشمنانت بودم. ولى من در کوفه شاهد بودم که مدّعیان پیروى تو از ترس بنى امیّه و شمشیرهایشان به خانه هاى خود خزیدند. تو را به خداسوگند که این خواهش را از من مکن. من هر چه بتوانم ـ از کمک هاى مالى ـ از تو دریغ نخواهم کرد این اسب را از من بپذیر که در پى کسى با آن روان نشدم مگر آن که بر او دست یافتم و با آن از مهلکه اى نگریختم جز آن که نجات یافتم و این شمشیر را تقدیم تو مى کنم که به هر چه فرود آوردم آن را برید.
امام علیه السلام فرمود: اى فرزند حرّ! ما به قصد اسب و شمشیرت نیامدیم، ما آمدیم تا از تو یارى بطلبیم. اگر از تقدیم جانت در راه ما دریغ مى ورزى، هیچ نیازى به مالت نداریم... من از رسول خدا صلى الله علیه وآله شنیدم که مى فرمود: هر کس فریاد استغاثه اهل بیتمرا بشنود و به یاریشان نشتابد خداوند وى را به رو در آتش دوزخ اندازد.
آنگاه امام حسین(علیه السلام) برخاست و به نزد یاران خود برگشت.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
ا✍🏻 ❓ سؤالات خود را از راه های زیر ارسال کنید:
🌐 Ahlozzekr.smodaresi.ir
🆔 @smodaresiir
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
.
📌 با #أهل_ألذکر همراه شوید:
https://eitaa.com/m_ahlozzekr
💐🍃🌿🌸🍃🌼💐🍃🌿🌸
#مطالب_خواندنی
🌺 بخشیدن تمام هدایا به پیرمردی که اشعاری برای #امام_حسین علیه السلام خواند
-----------------
در احوالات حضرت #امام_کاظم علیه السلام نوشته اند که در روز عید نوروز آن حضرت به امر منصور در جای او نشست و مردم به دیدن آن جناب آمدند و به اندازه وسع خود هر یک هدیه و تحفه آوردند.
آخر همه پیر مردی فقیر آمد و عرض کرد من هدیه ای ندارم، جز سه شعر که جدم در مرثیه جدت حضرت حسین علیه السلام گفته.
پس آن سه شعر را خواند.
حضرت فرمود قبول کردم هدیه تو را. بنشین آن مرد نشست. حضرت پیغام فرستاد نزد منصور که این مال هایی که به عنوان هدیه و تحفه آوردند چه باید کرد؟
منصور تمام آن ها را به آن حضرت بخشید حضرت هم تمام را به آن پیرمردی که مرثیه خواند بخشید.
📚 منتهی الآمال ، ج۱، ص۶۹۴
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
ا✍🏻 ❓ سؤالات خود را از راه های زیر ارسال کنید:
🌐 Ahlozzekr.smodaresi.ir
🆔 @smodaresiir
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
.
📌 با #أهل_ألذکر همراه شوید:
https://eitaa.com/m_ahlozzekr
💐🍃🌿🌸🍃🌼💐🍃🌿🌸
#ثواب_زیارت
🔰 كسى كه به اميد ثواب و اجر به زيارت حضرت #امام_حسين عليه السّلام برود
🔹 أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ
◾️ مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ مُحْتَسِباً لَا أَشَراً وَ لَا بَطَراً وَ لَا رِيَاءً وَ لَا سُمْعَةً
◾️مُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ كَمَا يُمَحَّصُ الثَّوْبُ بِالْمَاءِ فَلَا يَبْقَى عَلَيْهِ دَنَسٌ وَ يُكْتَبُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حِجَّةٌ وَ كُلِّ مَا رَفَعَ قَدَماً عُمْرَةٌ
🔰 حضرت امام صادق عليه السّلام فرمودند
✅ كسى كه به اميد ثواب و اجر به زيارت حضرت امام حسين عليه السّلام برود نه از روى تكبّر و نخوت و نه رياء و سمعه
🔹 گناهانش پاك شده همان طور كه جامه با آب پاك و طاهر مى گردد، بنا بر اين هيچ آلودگى و لغزش بر او باقى نمى ماند و به هر قدمى كه برداشته ثواب يك حج به او داده و هر گاه گام و قدمش را از روى زمين بلند مى كند ثواب يك عمره دارد.
📚 کامل الزیارات، ص۱۴۴
🎥 ویژه برنامه تلویزیونی #آینه_ذکر
🎙 #آیت_الله_مدرسی
#احکام
🎧#صوت
💠قسمت پرسش وپاسخ برنامه آینه ذکر
📆1398/07/09
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
ا✍🏻 ❓ سؤالات خود را از راه های زیر ارسال کنید:
🌐 Ahlozzekr.smodaresi.ir
🆔 @smodaresiir
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
.
📌 با #أهل_ألذکر همراه شوید:
https://eitaa.com/m_ahlozzekr
💐🍃🌿🌸🍃🌼💐🍃🌿🌸🔹
#مطلب_خواندنی
▪️ فرارسیدن #ماه_محرم، ماه غم و اندوه اهل بیت علیهم السلام تسلیت باد. ▪️
هنگامى که #امام_حسین علیه السلام با سپاه اندک خویش در روز #اول_محرم به #قصر_بنى_مقاتل رسید در آنجا خیمه اى توجّهش را جلب کرد،
پرسید: این خیمه از کیست؟
گفتند: #عبیدالله_بن_حرجعفى.
امام علیه السلام #حجاج_بن_مسروق جعفى را به نزد او فرستاد. حجّاج به خیمه عبیدالله بن حرّ آمد، سلام کرد و گفت:
اى پسر حرّ! به خداسوگند! اگر شایسته آن باشى که بپذیرى خداوند به تو کرامتى عظیم هدیه کرده است.
گفت: کدام کرامت؟
حجّاج پاسخ داد: این حسین بن على علیه السلام است، که تو را به یارى خویش فرا مى خواند. پس اگر در رکاب آن حضرت با دشمنانش نبرد کنى، پاداش بزرگى نصیب تو خواهد شد و اگر کشته شوى، به فیض شهادت نایل گردى.
عبیدالله بن حرّ گفت: من از کوفه بیرون نیامدم مگر آن که بیم داشتم حسین بن على علیه السلام به کوفه قدم گذارد و من آنجا باشم و یارى اش نکنم. در کوفه هیچ یاورى نمانده مگر آن که به دنیا رو کرده است، خدمت امام برگرد و این مطلب را به عرضشان برسان.
حجّاج نزد امام آمد و ماجرا را به عرض امام علیه السلام رساند. امام برخاست و با تنى چند از یاران خود به نزد عبیدالله بن حرّ آمد. عبیدالله از امام علیه السلام استقبال گرمى به عمل آورد و امام نشست و پس از حمد و ثناى الهى فرمود:
امّا بعد! اى پسر حرّ! همشهریان تو این نامه ها را برایم نوشتند و خبردادند که همگى بر یارى من متّفق اند و در کنار من ایستاده و با دشمنانم پیکار خواهند کرد. و از من خواستند که نزدشان بروم و من نیز آمدم. ولى گمان نمى کنم که آنان بر عهدشان پایدار بمانند، زیرا آنان بر کشتن پسر عمویم ـ مسلم بن عقیل(رحمه الله) ـ و یارانش (با دشمنان) همکارى کردند، و همگى با پسر مرجانه ـ عبیدالله بن زیاد ـ که از من مى خواهد با یزید بیعتکنم، همراه شده اند. و تو اى پسر حرّ بدان! به یقین خداوند در برابر کارهایى که انجام داده اى و گناهانى که در ایّام گذشته مرتکب شده اى، از تو بازخواست خواهد کرد، و من در این لحظه از تو مى خواهم که با آب توبه گناهانت را شستشو دهى و تو را به یارى خاندان اهلبیت علیهم السلام فرا مى خوانم.
اگر حقّمان را به ما دادند خدارا بر آن شکرکرده و مى پذیریم و اگر آن را از ما بازداشتند و به ظلم و ستم بر ما چیره شدند تو در طلب حق، از یاوران من خواهى بود و در هر دو صورت زیانى نخواهى دید.
عبیدالله بن حرّ عرض کرد: به خداسوگند! اى فرزند رسول الله صلى الله علیه وآله اگر در کوفه کسانى بودند که تو را یارى کرده و در رکابت پیکار مى نمودند، من مقاوم ترین آنان در برابر دشمنانت بودم. ولى من در کوفه شاهد بودم که مدّعیان پیروى تو از ترس بنى امیّه و شمشیرهایشان به خانه هاى خود خزیدند. تو را به خداسوگند که این خواهش را از من مکن. من هر چه بتوانم ـ از کمک هاى مالى ـ از تو دریغ نخواهم کرد این اسب را از من بپذیر که در پى کسى با آن روان نشدم مگر آن که بر او دست یافتم و با آن از مهلکه اى نگریختم جز آن که نجات یافتم و این شمشیر را تقدیم تو مى کنم که به هر چه فرود آوردم آن را برید.
امام علیه السلام فرمود: اى فرزند حرّ! ما به قصد اسب و شمشیرت نیامدیم، ما آمدیم تا از تو یارى بطلبیم. اگر از تقدیم جانت در راه ما دریغ مى ورزى، هیچ نیازى به مالت نداریم... من از رسول خدا صلى الله علیه وآله شنیدم که مى فرمود: هر کس فریاد استغاثه اهل بیتمرا بشنود و به یاریشان نشتابد خداوند وى را به رو در آتش دوزخ اندازد.
آنگاه امام حسین(علیه السلام) برخاست و به نزد یاران خود برگشت.
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔰ما را در کانال رسمی
#آیت_الله_مدرسی در #ایتا دنبال کنید.
🆔 @smodaresi_ir
⚫️ #مطالب_خواندنی
🔰 منزلى از #ياقوت_قرمز
هنگامى كه شهادت #امام_حسن مجتبى عليه السّلام نزديك شد و أثرات زهر در بدن شريفش ظاهر گشته بود، برادرش #امام_حسین عليه السّلام كنار بستر او آمد و نشست ؛ و سپس اظهار داشت: چرا چهره ات به رنگ سبز متمايل گشته است؟
امام حسن عليه السّلام گريست و فرمود: برادرم، سخن جدّم درباره من عملى شد، وبعد از آن يكديگر را در بغل گرفته؛ و هر دو گريان شدند. و پس از لحظاتى فرمود: جدّم مرا خبر داد: موقعى كه در شب معراج در يكى از باغ هاى بهشت وارد شدم و بر منازل مؤمنين عبور كردم، دو قصر بسيار مجلّل كنار هم، مرا جلب توجّه كرد كه يكى از زبرجد سبز و ديگرى ياقوت قرمز بود. به جبرئيل گفتم: اين دو قصر مربوط به كيست؟ پاسخ داد: مربوط به حسن و حسين است. گفتم: چرا يك رنگ نيستند؟ پاسخى نداد و ساكت ماند، گفتم: چرا سخن نمى گوئى؟ گفت: از تو خجالت دارم و شرمنده ام. گفتم: تو را به خدا سوگند مى دهم، مرا از علّت آن خبر دهى، كه چرا داراى دو رنگ مى باشند؟ اظهار داشت: آن ساختمانى كه سبز رنگ است مربوط به حسن عليه السّلام خواهد بود، چون كه او را مسموم مى كنند و موقع مرگ، رنگش سبز خواهد شد. و ساختمانى كه قرمز مى باشد مربوط به حسين عليه السّلام است، چون كه او را خواهند كشت و رنگش از خون، قرمز خواهد شد. هنگامى كه امام حسن عليه السّلام اين مطلب را بيان نمود، با برادرش حسين عليه السّلام همديگر را در آغوش گرفته و سخت گريستند؛ و تمامى افراد حاضر در كنار ايشان، شروع به شيون و گريه كردند.
📚 بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۴۵
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
📌 با #أهل_ألذکر همراه شوید:
https://eitaa.com/m_ahlozzekr