💠 لعن دشمنان اهلبيت در قرآن - بخش سوّم
۳ـ اِنَّ الَّذينَ يَكتُمونَ ما أنزَلنا مِنَ البَيِّنتِ وَ الهُدى مِن بَعدِ ما بَيَّنهُ لِلنّاسِ فِى الكِتبِ اُولئِكَ يَلعَنُهُمُ اللهُ وَ يَلعَنُهُمُ اللّاعِنونَ (بقره-۱۵۹)
هر آينه كسانى كه آنچه از حقايق آشكار و هدايت را كه فرو فرستاديم، پس از اين كه آن را در كتاب آسمانى قرآن براى مردم تبيين نموديم، كتمان میكنند، خدا آنها را لعنت میكند و همۀ لعنت كنندگان نيز آنها را لعنت میكنند.
به موجب احاديث فراوان اهلبيت علیهم السّلام، مقصود از حقيقت و هدايتى كه در قرآن براى مردم به وضوح بيان گرديده است، ولايت و امامت اميرالمؤمنين علیه السّلام میباشد.
در تفسير عيّاشى ذيل همين آيه از امام صادق علیه السّلام نقل شده است كه:
اِنَّ الَّذينَ يَكتُمونَ ما أنزَلنا مِنَ البَيِّنتِ وَ الهُدى، فى عَلىٍّ
هر آينه كسانى كه آنچه از حقايق آشكار و هدايت را كه در مورد على علیه السّلام فرو فرستاديم كتمان میكنند.
از امام باقر علیه السّلام نيز روايت شده است كه:
اِنَّ الَّذينَ يَكتُمونَ ما أنزَلنا مِنَ البَيِّنتِ وَ الهُدى مِن بَعدِ ما بَيَّنهُ لِلنّاسِ فِى الكِتبِ، يَعنى بِذلِكَ نَحنُ وَاللهُ المُستَعانُ:
هر آينه كسانى كه آنچه از حقايق آشكار و هدايت را كه فرو فرستاديم، پس از اينكه آن را در كتاب آسمانى قرآن براى مردم تبيين نموديم كتمان میكنند، مقصود از آن ما اهلبيت هستيم و ما از خدا يارى میطلبيم.
همچنين شخصى به امام صادق علیه السّلام عرض میكند مرا از مقصود اين سخن خداوند آگاه سازيد كه: هر آينه كسانى كه آنچه از حقايق آشكار و هدايت را كه فرو فرستاديم، پس از اينكه آن را در كتاب آسمانى قرآن براى مردم تبيين نموديم، كتمان میكنند. حضرت فرمودند: مقصود از حقايق آشكار و هدايت در آيه، ما اهلبيت هستيم و ما از خداوند يارى میطلبيم.
در نتيجه منكران و پوشانندگان ولايت اميرالمؤمنين و ديگر ائمّه علیهم السّلام به موجب اين آيه شريفه، مورد لعنت خداوند و لعنت كنندگان قرار دارند.
۴ـ اَلا لَعنَةُ اللهِ عَلَى الظّالِمينَ (هود-۱۸)
آگاه باشيد كه لعنت خداوند بر ظالمان است.
با توجّه به اينكه ظلمى بالاتر از زير پا گذاشتن فرمان خدا در امر ولايت اميرالمؤمنين علیه السّلام و تمرّد كردن از نصب حضرت على علیه السّلام به مقام امامت و ولايت توسّط پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در غدير خم و غصب خلافت آن حضرت و حمله به خانه دختر داغديدۀ پيامبر اكرم و به آتش كشيدن آن و مضروب و مصدوم نمودن حضرت فاطمه علیها السّلام و به قتل رساندن فرزندى كه آن حضرت در رحم داشتند، متصوَّر نيست، قطعاً مرتكبان اين ظلمها از مصاديق بارز آيۀ مورد بحث میباشند.
روشن است كه آنچه در قالب چهار آيه بالا در زمينۀ لعن بر دشمنان اميرالمؤمنين و حضرت فاطمه علیهما السّلام ذكر شد، عيناً بر لعن دشمنان معاند، غصب كنندگان حقوق، شكنجه گران و آزار رسانان ستمگر و قاتلان و به شهادت رسانندگان ديگر ائمّه علیهم السّلام نيز صدق میكند و به استناد همان آيات، آنان نيز مورد لعنت خدا و رسول و همۀ لعن كنندگان از ملائكه و مؤمنان جنّ و انس میباشند.
با عنايت به موارد فوق، آشكار است كه لعن بر دشمنان اهلبيت علیهم السّلام مصداق تخلّق به اخلاق الله و پيروى از انبياء الله و عمل به آيات الله و اقتداى به ملائكة الله است و گرچه نبايد دوست و پيرو اهلبيت علیهم السّلام همّت خود را در رويارويى با دشمنان آن بزرگواران، صرفآ به لعن محدود كند، لكن هيچ شيعه خالصى هر چند هم كه در ضعف و ناتوانى باشد، از انجام اين حدّاقلّ معاف نيست و اگر به آن مبادرت ورزد، اجر و پاداش عظيمى شامل حالش خواهد شد.
چنانكه در تفسير امام حسن عسکرى علیه السّلام از پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم روايت شده است كه: هر كس از نصرت و يارى ما اهلبيت ناتوان باشد و در خلوتهاى خود، دشمنان ما را لعن كند، خداوند صداى او را به همه عالَم وجود، از كرۀ خاک تا عرش اعلى میرساند. پس هر بار كه اين شخص دشمنان ما را لعن میكند، ملائكه او را در اين لعن كردن يارى میكنند و كسى را كه او لعن میكند لعن میكنند، پس آن گاه ثناى الهى را به جا آورده و به خداوند عرض میكنند: پروردگارا بر اين بنده درود فرست، زيرا آنچه در توان داشت بذل نمود و اگر بر بيش از اين قدرت داشت، انجام میداد. پس در اين هنگام ندايى از جانب خداى عزّ و جلّ اعلام میكند كه دعاى شما را در مورد اين شخص اجابت كردم و صدايتان را شنيدم و بر روح او در بين روحها درود فرستادم و او را در نزد خود از برگزيدگانِ نيكان قرار دادم.
📘 کتاب ره توشۀ دیدار
تألیف استاد مهدی طیّب
#لعن_و_تبری - ۶
#ره_توشه_دیدار
@ahlevela_channel
💠 لعن و تبرّى در سلوک طريق عرفان
لعن و تبرّى آثار عميق و عجيبى در پاک كردن وجود فرد از پليدیها و آلودگیها دارد. به تعبير يكى از بزرگان اهل كمال، لعن؛ استغفار خصّيصين است.
وقتى كه انسان به لعن و تبرّى موجوداتى كه جرثومۀ خباثت و تبلور شقاوتند میپردازد و صف خود را از آنها جدا میكند و به آنها دورباش میگويد، از خباثت و شقاوت پاک و منزّه میشود.
اساساً راه كمال انسان از طريق نفى و اثبات طىّ میشود. نفى آنچه بايد ترک گفت و پسنديده نيست و اثبات آنچه بايد به آن رسيد و شايسته است. اين نفى و اثبات در سطوح مختلف كمال، مظاهرى دارد.
در جملۀ لا اِلهَ اِلاَّ الله، ابتدا همۀ معبودهاى دروغين بيرونى و درونى نفى شده و سپس بر معبود حقيقى تأكيد میشود.
به هنگام تلاوت قرآن كريم به دستور خود قرآن، ابتدا با گفتن اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَيطانِ الرَّجيمِ، انسان از شيطان به سوى خدا میگريزد و سپس با گفتن بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ، به آغوش خدا وارد میشود.
به هنگام خواندن زيارتها، همچون زيارت عاشورا، ابتدا بر دشمنان اهلبيت علیهم السّلام لعن میكند و از آنها تبرّى میجويد، سپس به خود اهلبيت علیهم السّلام صلوات میفرستد و سلام میكند.
سالک تا به مقصد نرسيده و به طىّ طريق مشغول است، يک پا به پشت سر و عقب دارد (پاى نفى و خروج و لعن و تبرّى) و يك پا به پيش رو دارد و به جلو میگذارد (پاى اثبات و ورود و صلوات و سلام) اين جريان همچنان ادامه میيابد تا اينكه سرانجام به مقام توحيد و فناى تامّ میرسد و غير و غيريّت از ميان بر میخيزد و جز حضرت حقّ هيچ بر جا نمیماند، نه سالكى، نه سلوكى و نه مسلكى، نه راه روندهاى، نه راه رفتنى و نه راهى.
آنجا سلام و صلواتى است كه لعن و تبرّى در مقابلش نيست، بسم اللّهى است كه اعوذ باللّهى در برابرش نيست. حبّى است كه بغض و دشمنیيى در مقابلش نيست.
لذا از ابتداى سلوک تا رسيدن به شهر توحيد، دين چيزى جز حبّ و بغض نيست و ديندار جز آن كس نيست كه در راه خدا دوست میدارد و در راه خدا دشمنى میورزد و داراى حبّ فى الله و بغض فى الله است.
امّا در اين مرحله به جايى میرسد كه منزل هَلِ الدّينُ اِلاَّ الحُبِّ... اَلدّينُ هُوَ الحُبُّ وَ الحُبُّ هُوَ الدّينُ است. لكن بايد توجّه داشت كه اين منزل هم منزل نهايى نيست.
سالک اگر مراحل چهارگانه سفر «از خلق به سوى حقِّ مقيّد»، «از حقّ به سوى حقّ مطلق»، «از حقّ(احديّت جمع) به سوى خلقِ حقّى (اعيان ثابته) به حقّ» و «از خلقى كه حقّ است (اعيان ثابته) به سوى خلق (اعيان خارجيّه) به حقّ» را به طوركامل طىّ نمايد و به مقام جمعالجمعى برسد، مقتضيات وحدت و كثرت، توأمان در وى ظهور میيابد.
يعنى از يک سو با ديدۀ وحدت بين خود میبيند كه در همۀ عالَمِ وجود، احدى جز خدا نيست، و از سوى ديگر با چشم كثرت نگرِ خود، ما سِوَى الله را با تعيّنات و تنوّعاتشان مشاهده میكند و نيک و بد و زشت و زيبا و صلاح و فسادشان را متوجّه میشود و با هر يک از مخلوقات، رفتارى كه مناسب آن است را در پيش میگيرد.
اين مقام شايد يكى از مصاديق سخن پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است كه: برادرم موسى علیه السّلام با يك چشم و برادرم عيسى علیه السّلام با چشمى ديگر به عالَم مینگريست و من با هر دو چشم به هستى مینگرم.
و نيز يكى از مصاديق طَريقُ الوسطى هِىَ الجادَّةِ: راه ميانه جادّه صحيح است. در كلام اميرالمؤمنين علیه السّلام، و اُمَّةً وَسَطاً در بيان قرآن كريم نيز شايد همين مقام جمعالجمعى باشد.
چنين سالک واصل و كاملى، در برخى از حالات خود مستغرق تامّ در بحر توحيد است و غيرى نمیبيند و در برخى ديگر از حالات خود متوجّه كثرات است و نیک و بدشان را میبيند و با هر یک به اقتضاء چگونگى آن رفتار میكند.
به وجود اين حالات گوناگون نيز در اين كلام معصوم علیه السّلام اشاره شده است: لَنا مَعَ اللهِ حالاتٌ: براى ما با خدا حالتهاى گوناگونى وجود دارد.
با توجّه به آنچه گفته شد، براى اولياء كمّل نيز به هنگام توجّه به كثرات، حبّ اولياء الله و بغض اعداء الله، مجدّداً مطرح میشود و در چنان حالاتى لعن و تبرّى نيز مجدّداً از آنان صادر میگردد.
لعن و تبرّى پيامبر اكرم و اهلبيت گراميش علیهم السّلام نسبت به دشمنان معاند خدا و دين، بر همين مبنا قابل توضيح است.
📘 کتاب ره توشۀ دیدار
تألیف استاد مهدی طیّب
#لعن_و_تبری - ۷
#ره_توشه_دیدار
@ahlevela_channel
کانال اهل ولاء
💠#حديث ۲٦٤٣ امام صادق عليه السّلام فرمودند: خداى عزّوجلّ هيچ پيامبرى را نفرستاد، مگر با راستگويى، و
💠#حديث ۲٦٤٤
امام صادق عليه السّلام فرمودند: هر كس راستگو باشد عملش پاكيزه مىشود و رشد مىكند.
🔅مَن صَدُقَ لِسانُهُ زَكى عَمَلُهُ.
كافى(ط-الاسلامیه) ج ٢، ص ١٠٥
@ahlevela_channel
✔️ صدق ضامن عدم خسارت است.
🔻عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی🔻
🔸در نیّت و اعمالت هر چه صدق بیشتر باشد، ارزشش بیشتر است.
🔸صدق ضامن عدم خسارت است. شاهد این حقیقت، احادیث مَن بَلَغَ میباشند که میگویند اگر کسی به حدیثی که از قول معصومین نقل شده و در آن برای انجام عملی ثوابی وعده داده شده است عمل کرد، حتّی اگر آن حدیث جعلی باشد، آن پاداش به او داده میشود.
🔺مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب🔺
#صدق
@ahlevela_channel
💠 رفع چند ترديد در جواز و لزوم لعن
در بحث لعن و تبرّى، رفع چند ترديد را لازم میدانيم:
۱ـ احاديثى كه از پيامبر اكرم و ائمّه معصومين علیهم السّلام در نهى از لعن كردن وارد شده است، تماماً در نهى از لعن كردن شخصى است كه مستحقّ لعن نيست و طىّ آنها از اينكه مؤمنى مؤمن ديگرى را لعن كند، به شدّت تحذیر شده و اخطار گرديده كه اگر فردى شخصى را كه مستحقّ لعن نيست لعنت كند، اين لعن به سوى لعن كننده باز میگردد و شامل حال او میشود.
روشن است كه اين گونه احاديث به لعن كسانى كه طرفة العينى بهرهاى از ايمان نداشتند و مورد لعن خدا و پيامبر خدا و ملائكه بودند ربطى ندارد.
۲ـ اينكه قرآن كريم مؤمنان به خدا را از دشنام دادن و فحّاشى كردن به بتهاى مشركان، به خاطر اينكه سبب میشود مشركان نيز از سرِ عداوت و جهل، به خدا ناسزا گويند، نهى نموده است، لعن كردن و تبرّى جستن از دشمنان اهلبيت علیهم السّلام را منتفى نمیسازد.
زيرا سبّ و دشنام عبارت از سخن ركيک و بیادبانه است كه اساساً با شأن و ادب مورد انتظار از مؤمن سازگار نيست؛ در حالى كه لعن، دعا بر محروم شدن شخص از رحمت الهى است و تبرّى، موضع جداكردن از يک شخص يا گروه است و به هيچ وجه حاكى از بی ادبى نيست.
كما اينكه خداوند نيز در قرآن كريم میفرمايد: قُتِلَ الاِنسانُ ما اَكفَرَهُ، مرگ بر انسان چقدر كفران پيشه است. هيچ كس اين سخن قرآن را دشنام و فحش و مغاير با ادب تلقّى نمیكند.
ضمناً با عنايت به اينكه در آيه مورد بحث علّت نهى از سبّ و دشنام، تحريک شدن مشركان به ناسزا گفتن به خداوند ذكر شده است و نه سزاوار دشنام نبودن بتها، شايد بتوان گفت اگر اين سبّ و دشنام، علنى و با صداى بلند انجام نشود و در نتيجه موجب تحريک مشركان نگردد، از شمول نهى آيه مورد بحث خارج خواهد بود، گرچه همان طور كه گفتيم سبّ و دشنام با صداى آهسته نيز از شأن و منزلت مؤمن كه پايبند به نيكیهاى اخلاقى است به دور میباشد.
۳ـ اينكه قرآن كريم عنوان نموده است كه خداوند بدگويى كردن با صداى بلند را، جز از مظلوم دوست نمیدارد نيز نمیتواند نفى كننده جواز و فضيلت تبرّى و لعن بر دشمنان اهلبيت علیهم السّلام تلقّى شود؛
زيرا اولاً، آيه در مورد بدگويى و پرخاشگرى بحث میكند، در حالى كه لعن، دعاى بر محروميّت شخص از رحمت الهى و تبرّى، صف جدا كردن و بيزارى جستن است.
ثانياً، آيه اين را كه با صداى بلند بدگويى شود ناستوده دانسته و دلالتى بر بدگويى با صداى آهسته و مخفى ندارد.
ثالثاً، آيه حتّى پرخاشگرى و با صداى بلند بدگويى كردن شخص مظلوم را محبوب خدا دانسته است. چه ظلمى بالاتر از محروم كردن جامعه اسلامى از حاكميّت و زعامت اهلبيت علیهم السّلام و جناياتى كه نسبت به آن بزرگواران انجام شد.
ذكر اين نكته خالى از لطف و بهره نيست كه ادب بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ گفتن و صلوات فرستادن، در جَهر و آشكارا ادا كردن آنها و ادب اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ گفتن و لعن كردن و تبرّى جستن، در اِخفاء و آهسته ادا كردن آنهاست.
هرچه مخفيانهتر، عميقتر و درونیتر، از شيطان به خدا پناه برده شده و بر دشمنان محمّد و آل محمّد صلوات الله عليهم اجمعين لعن و از آنها تبرّى جسته شود، آثار بيشترى در پاک كردن وجود فرد از بدیها دارد.
📘 کتاب ره توشۀ دیدار
تألیف استاد مهدی طیّب
#لعن_و_تبری - ۸
#ره_توشه_دیدار
@ahlevela_channel
06_chegounegi_sheklgiri_hokoomate.mp3
14.47M
💎 چگونگی شکلگیری حکومت خلفا بعد از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در کتب اهل سنّت
▪️صحنههایی از فضای مدینه چند روز قبل از رحلت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم
▪️مروری بر نحوۀ شکلگیری خلافت سه خلیفه با استفاده از کتابهای اهل سنّت
▪️گزارش عالم سنّی در مورد شکلگیری حکومت ابوبکر
▫️این عمر بود که بیعت با ابوبکر را تثبیت کرد و مخالفان را به زور به جمع بیعت کنندگان برد
▫️حمله به خانۀ حضرت زهرا سلام الله علیها توسط عمر
▪️وصیّت ابوبکر هنگام بیماری و تعیین عمر به عنوان خلیفه
▪️تشکیل شورا توسط عمر و داستان خلیفه شدن عثمان
🔅مرگ عثمان و هجوم مردم به سمت خانۀ حضرت علی علیه السّلام برای قبول کردن خلافت و بیعت مردم با ایشان
#امامت_و_ولایت
@ahlevela_channel
💠 چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش اوّل
در پايان بحث، بيان چند نكته در مورد نحوه لعن و تبرّى را نيز ضرورى میدانيم:
۱ـ دوست اهلبيت مظهر ادب و حياست و اهلبيت علیهم السّلام نمیپسندند كه دوستانشان فحّاش و بیادب باشند، گرچه طرف مقابل آنها سزاوار دشنام و ناسزا باشد
از آنجا كه اقتضاء محبّت و دوستى، دوست داشتن چيزى است كه محبوب دوست دارد و میپسندد و كراهت و اجتناب از چيزى است كه محبوب نسبت به آن كراهت دارد و نمیپسندد؛ قابل تصوّر نيست كه دوست اهلبيت علیهم السّلام لعن و تبرّى را بهانهاى براى خروج از مرز ادب و حيا قرار دهد.
اميرالمؤمنين علیه السّلام هنگامى كه در جريان جنگ صفّين متوجّه شدند برخى از اصحابشان، به ياران معاويه دشنام و ناسزا میگويند، به شدّت آنها را از اين كار نهى فرمودند و بيان داشتند: اِنِّى اَكرَهُ لَكُم اَن تَكُونُوا سَبّابينَ وَلكِنَّكُم لَو وَصَفتُم اَعمالَهُم وَ ذَكَرتُم حالَهُم كانَ أَصوَبَ فِى القَولِ وَ اَبلَغَ فِى العُذرِ، من خوش ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد. اگر به جاى دشنام، اعمال خلافشان را تشريح میكرديد و حالات ناپسندشان را بازگو میكرديد، سخن درستترى بود و اگر كسى هم میخواست به خاطر آن بر شما خرده بگيرد قابل دفاعتر بود. پس آن گاه به آنان آموختند كه به جاى دشنام دادن، براى خوابيدن آن فتنه و به راه آمدن گمراهان، دعا كنند.
پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم میفرمايند: خداوند بهشت را بر هر شخص فحّاشِ گويندۀ سخنان ركيکِ كم حيا حرام كرده است.
و امام باقر علیه السّلام میفرمايند: همانا خداوند دشنامگوى فحّاش را دشمن میدارد.
پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم میفرمايند: هرگز فحش در چيزى نبود مگر آن كه موجب زشتى و سرشكستگى آن چيز شد و هرگز حيا در چيزى نبود مگر مايۀ زينت و آبروى آن گشت.
امام صادق علیه السّلام میفرمايند: هر كس حيا ندارد ايمان ندارد. و نيز میفرمايند: پنج چيز است كه در هر كس وجود نداشته باشد چيز ارزشمندى در او نيست. از آن حضرت پرسيدند آن پنج چيز چيست؟ حضرت فرمودند: دين و عقل و حياء و خوشخوئى و نيک ادبى.
۲ـ قرآن كريم میفرمايد: قُلِ اعمَلوا فَسَيَرَى اللهُ عَمَلَكُم وَ رَسولَهُ وَالمُؤمِنونَ، بگو عمل كنيد كه به زودى خدا و رسول خدا و مؤمنان عمل شما را مشاهده میكنند.
به موجب احاديث فراوانى كه از اهلبيت علیّهم السلام رسيده است، مقصود از المُؤمِنونَ در آيۀ مزبور اهلبيت علیّهم السلام میباشند.
دوست اهلبيت علیهم السّلام هميشه خود را در محضر خدا و پيامبر اكرم و اهلبيت علیهم السّلام احساس كرده و در نتيجه حيا میكند در حضور آنان مرتكب رفتار زشت و ناپسند و الفاظ و سخنان ركيک و بیادبانه شود. بنابراين، همواره مراقب است كه به بهانۀ لعن و تبرّى، به رفتار و گفتارى كه شايستۀ محضر خدا و پيامبر اكرم و اهلبيت علیهم السّلام نيست كشيده نشود.
به راستى مرد شيعهاى كه خود را در محضر حضرت زهرا علیها السّلام احساس میكند يا زن شيعهاى كه خود را در محضر پيامبر اكرم و ائمّه اطهار علیّهم السلام احساس میكند، آيا به خود اجازه میدهد كه به بهانۀ لعن و تبرّى، در چنان محضرى زبان به سخنان ركيک و خلاف ادب و عفّت بگشايد يا حركات و اعمال شنيع و ناشايست و مغاير با حيا و تقوى از خود نشان دهد؟
البتّه بزرگوارى اهلبيت علیهم السّلام سبب میشود كه اگر از سر نادانى و بى توجّهى، رفتار يا سخن ناشايستى در مقام اعلام بيزارى از دشمنان اهلبيت علیهم السّلام از شخصى سر زد، بر او سخت نگيرند؛ كما اينكه پيامبر اكرم در جنگ اُحد در برابر بیوفايى و گريزپايى اصحاب و كينهتوزى و آسيب رسانى اعداء، نفرين نكردند و زبان به دعا گشودند كه اَللّهُمَّ اغفِر لِقَومى فَاِنَّهُم لا يَعلَمونَ: پروردگارا قومم را ببخش زيرا آنها نادان و جاهلند.
امّا اين بزرگوارى آنها ما را بيشتر به مراعات ادب و حيا در محضرشان ترغيب میكند و نبايد مورد سوء استفاده و خروج از مرز ادب و حيا در محضر آن بزرگواران شود...
ادامه دارد....
📘 کتاب ره توشۀ دیدار
تألیف استاد مهدی طیّب
#لعن_و_تبری - ۹
#ره_توشه_دیدار
@ahlevela_channel
کانال اهل ولاء
💠#حديث ۲٦٤٤ امام صادق عليه السّلام فرمودند: هر كس راستگو باشد عملش پاكيزه مىشود و رشد مىكند. 🔅مَن
💠#حديث ۲٦٤٥
حضرت محمّد صلّی الله عليه و آله و سلّم فرمودند: شما را سفارش مىکنم به راستگويى، كه راستگويى با نيكوكارى همراه است و هر دو در بهشتاند و از دروغگويى بپرهيزيد كه دروغگويى همراه با بدكارى است و هر دو در جهنماند.
🔅عَلَيكُم بِالصِّدقِ فَاِنَّهُ مَعَ البِرِّ وَ هُما فِى الجَنَّةِ وَ ايّاكُم وَ الكِذبِ فَاِنَّهُ مَعَ الفُجورِ وَ هُما فِى النّارِ.
نهج الفصاحه ص ٥٧٢، ح ١٩٧٦
@ahlevela_channel
✔️ با صادقان همراه شوید تا از صدق آنها بهره ببرید و صدق آنها در شما اثر کند.
🔻عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی🔻
🔸خداوند فرمود: کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ: همراه با صادقان باشید. گویا به کنایه فرموده است حالا که خودتان صادق نیستید، با صادقان همراه شوید تا از صدق آنها بهره ببرید و صدق آنها در شما اثر کند.
🔸خوب یا بد، هر چه هستی، صادقانه خودت را به خدا عرضه کن و بگو خدایا هر چه هستم، مال شما هستم.
🔺مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب🔺
#صدق
@ahlevela_channel
💠 چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش دوّم
۳ـ دوست اهلبيت علیهم السّلام در همۀ امور خود، از جمله در شادىِ از پاى درآمدن دشمن يا اندوه غلبه يافتن و جنايتكارى دشمن، از پيامبر و ائمّه اطهار علیّهم السّلام الگو میگيرد.
قرآن كريم میفرمايد: لَقَد كانَ لَكُم فى رِسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ، در وجود پيامبر خدا براى شما الگويى نيكو وجود دارد.
بر اين اساس و با توجّه به اينكه پيامبر و اهلبيت بزرگوارش علیّهم السّلام هرگز در شادى و غم از مرز ادب و حيا خارج نمیشدند، دوست آن بزرگواران نيز بايد به هنگام شادىِ از پا درآمدن دشمنان اهلبيت علیّهم السلام و عزاى غلبه يافتن ظاهرى دشمنان آن والامقامان و مصدوم و شهيد و اسير شدن آن دُردانگان عالَم هستى، به اقتداى آن بزرگواران، رفتار و گفتار خود را در مرز ادب و حيا تنظيم كند. چرا كه پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم میفرمايند: همانا شيعۀ ما كسى است كه دنبال ما راه برود و از آثار ما تبعيّت كرده و به اعمال ما اقتدا كند.
۴ـ دوست اهلبيت علیهم السّلام همچون كوهى استوار است كه تندبادهاى شادى و غم و خشنودى و خشم قادر نيستند او را از ثبات و وقار خارج سازند.
امام صادق علیه السّلام میفرمايند: منحصراً مؤمن كسى است كه هنگامى كه به خشم میآيد، خشمش او را از حقّ بيرون نمیبرد و هنگامى كه خشنود میشود، خشنوديش او را به باطلى وادار نمیسازد.
و امام باقر علیه السّلام میفرمايند: منحصراً مؤمن كسى است كه هنگامى كه خشنود میشود، خشنوديش او را در گناهى و باطلى وارد نمیكند و هنگامى كه خشمگين میشود، خشمش او را از سخن حقّ بيرون نمیبرد.
بنابراين، شادىِ شكست و هلاكت دشمنان اهلبيت علیّهم السلام و غم و اندوه آزار و شكنجه و اسارت و شهادت آن بزرگواران سبب نمیشود دوستان اهلبيت علیّهم السلام از مرز شايستگى و ادب و حيا خارج شوند.
۵ـ با توجّه به اينكه برخى اشخاص در بعضى ايّام به بهانه رُفِعَ القَلَم (برداشته شدن قلم از ثبت گناهان) در مقام ابراز نفرت و دشمنیشان نسبت به دشمنان اهلبيت علیهم السّلام خود را مجاز به اعمال ناپسند و الفاظ ركيک میپندارند، لازم است در پايان تذكّرات بحث لعن و تبرّى، نكاتى نيز براى تنبّه و بيدارى آنها بيان شود:
ادامه دارد....
📘 کتاب ره توشۀ دیدار
تألیف استاد مهدی طیّب
#لعن_و_تبری - ۱۰
#ره_توشه_دیدار
@ahlevela_channel
💠 چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش سوّم
اولاً: به نص قرآن كريم دو فرشتۀ والامقام بر هر شخص مأمورند كه در تمامى لحظات، هر لفظ و سخنى كه از دهان وى خارج میشود و هر عملى كه از او سر میزند را در نامۀ عمل او ثبت كنند تا در روز بازپسين به محضر پروردگار تقديم نمايند. و در روز قيامت گوش و چشم و دل و اعضاى ظاهر و باطن، تماماً در برابر آنچه كردهاند در پيشگاه الهى مورد مؤاخذه قرار میگيرند.
و به موجب حديث شريفى كه به نحو متواتر توسّط شيعه وسنّى نقل شده است حَلالُ مُحَمَّدٍ حَلالٌ اَبَداً اِلى يَومِ القِيامَةِ وَ حَرامُ مُحَمَّدٍ حَرامٌ اَبَداً اِلى يَومِ القِيامَةِ: آنچه پيامبر اكرم حلال نمود تا روز قيامت همواره حلال و آنچه رسول خدا حرام كرد تا روز قيامت همواره حرام است. بنابراين در هيچ روزى از ايّام سال نمیتوان خود را از حلال و حرام پيامبر خدا معاف دانست.
در حديث رفع هم كه از پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل شده، چنين مسألهاى ذكر نشده است. حضرت در آن حديث میفرمايند: نُه چيز از امّتم برداشته شد: اشتباه و فراموشى و آنچه به اكراه وادار به انجام آن میشوند و آنچه از آن ناآگاهند و آنچه بر انجام آن توانايى ندارند و آنچه به اضطرار به آن مبادرت میكنند و حسدى كه ناخواسته بر دلشان خطور میكند و تفأّل بدى كه به ذهنشان میآيد و فكر وسوسهآميزى كه در مورد خلق به انديشۀ آنها میگذرد و به زبان جارى نمیسازند.
ثانياً: حتّى اگر چنين مطلبى درست بود و واقعاً در روز يا روزهاى خاصّى گناهان ثبت نمیشد و فرد به خاطر آن مورد مؤاخذه و كيفر اخروى قرار نمیگرفت، باز هم دوست اهلبيت علیهم السّلام در اظهار بيزارى و نفرت از دشمنان آن بزرگواران و ابراز شادى به مناسبت از پا در آمدن آنها، میبايست مراعات ادب و حيا و ورع و تقوى را بنمايد؛ زيرا تقيّد دوست اهلبيت علیهم السّلام به ادب و حيا و ورع و تقوى، ناشى از ترس او از عذاب الهى نيست؛ بلكه پرهيز او از گناه و پليدى، به اين خاطر است كه خدا و اهلبيت علیّهم السلام چنين چيزهايى را نمیپسندند و دوست ندارند.
دوست اهلبيت پيرو اميرالمؤمنين علیه السّلام است كه عرضه داشت: خدايا نه از سر ترس آتش دوزخت و نه به طمع نعمتهاى بهشتیات سر به راه بندگى تو ننهادم، بلكه تو را سزاوار عبادت شدن يافتم و به عبادت تو پرداختم.
و در جاى ديگرى آن حضرت سر به بندگى و فرمانبرى سپردن از ترس كيفر اخروىِ عصيان و گناه را به كار بردگانى كه از ترس تازيانه ارباب فرمان میبرند تشبيه نمودند. و بر همين اساس فرمودند: لَو كُنّا لا نَرجوا جَنَّةً وَ لا نَخشى ناراً وَ لا ثَواباً وَ لا عِقاباً، لَكانَ يَنبَغى لَنا اَن نُطالِبَ بِمَكارِمِ الاَخلاقِ، فَاِنَّها مِمّا تَدُلُّ عَلى سَبيلِ النَّجاحِ، اگر اميدى به بهشت و ترسى از آتش جهنّم نداشتيم و پاداش و كيفر الهى وجود نداشت، باز هم سزاوار بود كه ما در پىِ كرامتها و فضايل اخلاقى باشيم، زيرا شايستگیهاى اخلاقى از جمله چيزهايى است كه انسان را به راه رستگارى رهنمون میشود.
ثالثاً: ارزش در اين است كه انسان از باطن و درون، اهل ادب و حيا و ورع و تقوى باشد، نه اينكه در دل و در درون، طالب بى ادبى و بى حيايى و فسق و فجور باشد، لكن از ترس عذاب و كيفر الهى، با تكلّف و فشار، در عملِ ظاهرى، ادب و حيا و ورع و تقوى را مراعات كند. مسأله رُفِعَ القَلَم اگر هم واقعيّت داشت، شايد تمهيدى بود براى فراهم كردن زمينۀ ظهور مكنونات باطنى اشخاص و بيرون ريختن و ظاهر شدن شخصيّت حقيقى افراد و متمايز شدن خوبان واقعى از كسانى كه با تصنّع و تكلّف و زور و فشار، خود را از ارتكاب بدیها و گناهان نگاه داشتهاند، ولى در باطن طالب و تشنۀ گناهان و آلودگیها هستند.
رابعاً: آنچه نشان میدهد مطرح كنندگان رُفِعَ القَلَم خود نيز به آن چندان اعتقادى ندارند اين است كه در ايّام به اصطلاح رُفِعَ القَلَم قطعاً به ديگران اجازه نمیدهند دست تجاوز به مال و دارايى آنها دراز كرده يا فكر تعدّى به ناموس و خانوادهشان را به ذهن خود راه دهند.
از اين اشخاص بايد پرسيد اگر رُفِعَ القَلَم واقعيّت دارد و به استناد آن، ارتكاب گناهان مجاز میشود، به چه دليل آن را شامل همۀ گناهان نمیدانيد؟ آيا فقط از برخى گناهان قلم برداشته شده و يا از همه گناهان؟ و فقط نسبت به بعضى از اشخاص اين رُفِعَ القَلَم جارى گشته يا نسبت به همه افراد؟
گرچه ذكر نكتۀ اخير چندان با حال و هواى اين نوشتار سنخيّت نداشت و نگارنده ترجيح میداد متعرّض آن نشود، لكن به نظر رسيد به سان نيشتر دردآورى كه بر دمل چركينى زده میشود تا شخص از شرّ آن رها گردد، اين نكته نيز گرچه تلخ و گزنده است، شايد بتواند موجب بيدارى و به خود آمدن برخى غافلان شود.
📘 کتاب ره توشۀ دیدار
تألیف استاد مهدی طیّب
#لعن_و_تبری - ۱۱
#ره_توشه_دیدار
@ahlevela_channel
🏴 شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام را به محضر فرزند بزرگوارشان حضرت حجت بن الحسن العسکری ارواحنافداه و شیعیان آن حضرت تسلیت عرض میکنیم.
@ahlevela_channel