eitaa logo
کانال اهل ولاء
2.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
527 ویدیو
11 فایل
• بِسْمِ الله الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ • اخلاق، عرفان و معارف اهل بیت علیهم‌السّلام استاد مهدی طیّب www.ahlevela.com ارتباط با ما و ارسال نظرات و پیشنهادات: @ahlevela14
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 عزم و نیّت درونی ▫️عزم و نیّت، کشش قوی درون انسان برای انجام عمل است که شخص را به انجام عمل برمی‌انگیزد و سوق می‌دهد. ▫️برای مثال یک دانشجو صبح از خواب بیدار می‌شود و به یاد می‌آورد که امروز در دانشکده درس دارد و تصوّر حضور در کلاس به ذهن او راه پیدا می‌کند. ولی او به‌جای رفتن به کلاس کار دیگری هم می‌تواند انجام دهد؛ مثلاً می‌تواند استراحت کند یا به خانه‌ی بستگانش برود. با اینکه گزینه‌های مختلفی به ذهنش می‌آید، در مقایسه، حضور در کلاس را انتخاب و تأیید می‌کند و مصمّم می‌شود در کلاس حضور پیدا کند. او، هم حضور در کلاس را تصوّر کرد و هم آن را تصدیق کرد و بر حضور در کلاس مصمّم شد. این عزم و نیّت درون او شکل گرفت؛ درحالی‌که هنوز در خانه است. 💎 تفاوت عزم و تصمیم با تمایل ▫️ذکر این نکته ضروری است که عزم و نیّت و تصمیم، با تمایل فرق دارد. ▫️تمایل کششی ضعیف به‌سمت یک کار است؛ امّا قدرت ندارد انسان را به راه اندازد. ممکن است کسی بی‌میل نباشد نقاط دیدنی ایران را ببیند؛ امّا هیچ‌وقت راه نیفتاده تا به آن نقاط سفر کند و آنها را ببیند؛ یعنی تمایل چنان قوی نیست که او را راهی کند. کارهای زیادی وجود دارد که ما بی‌میل نیستیم انجام دهیم؛ امّا هرگز انجام نمی‌دهیم. ▫️درحالی‌که عزم و تصمیم و نیّت، کشش قوی انسان برای عمل است و اگر مانع خارجی سدّ راه انسان نشود، قطعاً به عمل منجر می‌شود. 📙 طبیب عشق تألیف استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💠 نیّت هویّت‌بخش عمل ▫️آنچه هویّت‌بخش عمل ماست، عزم و نیّت است. نیّت انگیزاننده‌ی ما در انجام عمل است و به عمل ما هویّت می‌بخشد. ▫️فرض کنید در زمان رسول‌الله صلّی الله عليه و آله و سلّم مسلمانان در مسجد پیامبر با آن حضرت نماز می‌خوانند. در این نماز جماعت، هم امیرالمؤمنین علیّ‌ بن‌ ابی‌طالب عليه السّلام به پیامبر اقتدا کرده و در صف نماز ایستاده است، هم رئیس‌ المنافقین عبدالله‌ بن‌ اُبَی. ظاهر نماز این دو نفر پشت سر رسول‌الله صلّی الله عليه و آله و سلّم مثل هم است. پیامبر تکبیرۀالاحرام می‌گویند؛ حضرت علی عليه السّلام و عبدالله‌ بن‌ اُبَی هم تکبیرۀ الاحرام می‌گویند. پیامبر به رکوع می‌روند؛ آنها هم به رکوع می‌روند. پیامبر سجده می‌کنند؛ آنها هم سجده می‌کنند. پیغمبر تشهّد می‌خوانند؛ آنها هم می‌خوانند. ظاهر نماز علیّ‌ بن‌ ابی‌طالب عليه السّلام و عبدالله‌ بن‌ اُبَی یکی است و درست مثل هم است؛ ‌تفاوت نماز آنها در این است که حضرت علی عليه السّلام به‌خاطر عشق به خدا و برای اینکه حقّ بندگی خدا را ادا کند، به نماز ایستاده است؛ ولی عبدالله‌ بن‌ اُبَی به‌خاطر کینه‌ای که نسبت‌ به اسلام و مسلمانان دارد؛ به نماز ایستاده است تا از این طریق اعتماد مسلمانان را جلب کند و در صفوف آنها رخنه کند و از پشت خنجری کاری‌تر به پیکر اسلام و مسلمانان بزند. ▫️درعین اینکه ظاهر نماز این دو مثل هم است؛ آیا نماز حضرت علی عليه السّلام و عبدالله‌ بن‌ اُبَی یکی است؟ ▫️بدیهی است که بین این دو نماز زمین تا آسمان فرق است؛ امّا این تفاوت در کجاست؟ تکبیرۀالاحرام آنها یکی بود؛ رکوع و سجود و تشهّد هم یکی بود؛ فرق در نیّت آنها بود. پس چیزی که به عمل هویّت می‌دهد، نیّت است. ▫️پیامبر اکرم صلّی الله عليه و آله و سلّم نیز فرمودند: اِنَّمَا اْلاَعمالُ بِالنّیّاتِ همانا اعمال وابسته به نیّت‌هاست؛ یعنی نیّت است که هویّت‌بخش عمل است. 📙 طبیب عشق تألیف استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💥 پرسش: می‌گویند همه‌ چیز از پیش در لوح محفوظ نوشته شده است. آیا این با اختیار تضاد ندارد؟ 📝 پاسخ: خیر؛ تضاد ندارد. لوح محفوظ به این معناست که هرچه در عالم واقع می‌شود، قبلاً در علم خدا وجود داشته است و خداوند می‌دانسته که چه خواهد شد. اینجا ممکن است این اشکال در ذهن انسان ایجاد شود که اگر خدا از قبل می‌دانست، پس من نمی‌توانم خلاف آنچه خدا می‌دانست عمل کنم. این اشکال سابقه دارد و خیّام هم در اشعارش آن را مطرح کرده است. من مِی خورم و هر‌که چو من اهل بود مِی خـوردن مـن به نــزد او سـهل بـود مِی‌ خـوردن من حـقّ ز ازل می‌دانست گر مِی نخـورم علـم خـدا جـهـل بـود البتّه اگر کسی دو تا سیلی در گوش او می‌خواباند و می‌گفت: من می‌زنم و هرکه چـو مـن اهـل بـود سیــلـی زدنـم بـه نـزد او ســهـل بــود سیــلی زدنـم حــقّ ز ازل می‌دانــسـت گر مـن نـزنم علـم خـدا جــهـل بــود آنگاه چنین حرفی نمی‌زد! مشکل خیّام یا هرکه این سؤال به ذهنش می‌آید، این است که نتوانسته علم ازلی الهی را از علم اکتسابی بشری تفکیک کند. علم انسان فرع بر معلوم است؛ یعنی اوّل معلوم وجود دارد، بعد ما به آن علم پیدا می‌کنیم. امّا علم ازلی، علم بلامعلوم و قبل‌المعلوم است؛ علمی است قبل از پدید آمدن معلوم. علم ازلی الهی با علم ما فرق دارد. لذا در پاسخ خیّام گفته‌اند: عـلـم ازلـی عـلّــت عصـیـان کـردن نــزد عـقـلا ز غـایــت جــهـل بــود حتّی در علم بشری هم خودِ علم الزاماً دلیل وقوع چیزی نیست. اگر من بدانم که فردا صد درصد چه اتّفاقی می‌افتد، آیا علم من علّت آن اتّفاق خواهد بود؟ ممکن است این‌گونه نباشد. برای مثال دانشمندان محاسبه می‌کنند و با قاطعیّت می‌گویند، در فلان ماه و فلان روز و ساعت، خورشید گرفتگی رخ می‌دهد. آیا علم این دانشمندان سبب و علّت خورشیدگ رفتگی می‌شود؟ اگر این را نمی‌دانستند خورشید نمی‌گرفت؟ دانشمندان به علل و عوامل خورشید گرفتگی واقف شدند و از قبل فهمیدند که در چه روز و ساعتی خورشید خواهد گرفت؛ امّا خورشید طبق علل و عوامل کیهانی خودش گرفت؛ علم دانشمندان سبب خورشید گرفتگی نشد. مثال دیگر اینکه معلّم وقتی یکی دو جلسه از ترم می‌گذرد، می‌فهمد چه کسی آخر ترم نمره‌ی الف می‌گیرد و چه کسی نمره‌ی ب؛ یا چه کسی مردود می‌شود و ترم بعد دوباره مهمان این کلاس است. آیا به‌سبب دریافت معلّم، این دانشجو شاگرد اوّل شد و آن دیگری از درسش افتاد؟ آنها با علل و عوامل اختیاری خودشان شاگرد اوّل شدند یا افتادند؛ امّا معلّم به آن علل و عوامل واقف و مُشرِف شد؛ مثلاً دید این دانشجو یک جلسه درمیان غایب است؛ جلساتی هم که حاضر است دیر به کلاس می‌آید؛ وسط کلاس به ‌بهانه‌ی آب خوردن بیرون می‌رود؛ وقتی هم حضور دارد ته کلاس چرت می‌زند و دفتر و قلمی هم با خود نمی‌آورد. برای معلّم بدیهی است که این دانشجو ترم آینده هم مهمان همین کلاس است. یک دانشجوی دیگر تمام جلسات سر وقت به کلاس می‌آید؛ ردیف اوّل می‌نشیند و دقیق گوش می‌دهد و نکته‌ها را یادداشت می‌کند. وارد بحث و گفتگو می‌شود؛ از معلّم سؤال می‌کند؛ به پرسش‌های او جواب می‌دهد؛ در پایان کلاس منابع مطالعاتی بیشتری درخواست می‌کند. برای معلّم روشن است که این دانشجو آخر ترم با نمره‌ی عالی قبول می‌شود. نمرات این دانشجویان معلول این نبود که معلّم از پیش خبردار بود؛ آنها طبق علل و عوامل خودشان نمره گرفتند. بنابراین هر علم پیشینی سبب نمی‌شود حوادث جبری باشند. خدا از پیش می‌دانست هر یک از ما چه خواهیم کرد؛ امّا به این معنی که او آگاه است ما با اختیار و آزادی خودمان چگونه رفتار خواهیم کرد و در نتیجه چگونه خواهیم شد. این علم هیچ تعارضی با اختیار و آزادی انسان ندارد. 📔طبیب عشق تألیف استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💥 پرسش: حوادثی که برای انسان‌ها پیش می‌آید، نتیجه‌ی تصمیم‌های نادرست خودشان است. حوادثی که برای اولیاء و انبیاء پیش می‌آید، چگونه است؟ 📝 پاسخ: حوادث چند دسته هستند؛ مثل داروها. برخی داروها آنتی‌بیوتیک و میکروب‌کش هستند؛ عفونتی در بدن وجود دارد و آن دارو میکروب را از بین می‌برد. برخی حوادث هم این‌گونه‌اند و می‌خواهند در درون شخص عدم تعادلی را به تعادل تبدیل کنند. این برای کسی است که با رفتارهای بی‌رویّه و تصمیم‌های غلط، خودش را از تعادل خارج کرده است. امّا معصوم این‌چنین نیست. نمی‌توانیم بگوییم، تصمیم غلطی گرفته و روحش از تعادل خارج شده است و خدا می‌خواهد با این حادثه روح او را به تعادل برساند. او در نهایتِ تعادل است. حادثه‌ها برای این روح نقش داروهای تقویتی را دارد؛ مثل مولتی‌ ویتامین. حوادث برای آنها باعث رفعت است. ▪️در حدیث آمده است اتّفاقاتی که پیش می‌آید بر سه دسته‌اند: ▫️برای اشقیا عقوبت است . ▫️برای مؤمنان کفّاره‌ی گناهان است و مثل میکروب‌کش آنها را پاک می‌کند . ▫️برای اولیاء باعث رفعت مقام است مثل داروی تقویتی . 📔طبیب عشق تألیف استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💠 عزم و نیّت درونی ▫️عزم و نیّت، کشش قوی درون انسان برای انجام عمل است که شخص را به انجام عمل برمی‌انگیزد و سوق می‌دهد. ▫️برای مثال یک دانشجو صبح از خواب بیدار می‌شود و به یاد می‌آورد که امروز در دانشکده درس دارد و تصوّر حضور در کلاس به ذهن او راه پیدا می‌کند. ولی او به‌جای رفتن به کلاس کار دیگری هم می‌تواند انجام دهد؛ مثلاً می‌تواند استراحت کند یا به خانه‌ی بستگانش برود. با اینکه گزینه‌های مختلفی به ذهنش می‌آید، در مقایسه، حضور در کلاس را انتخاب و تأیید می‌کند و مصمّم می‌شود در کلاس حضور پیدا کند. او، هم حضور در کلاس را تصوّر کرد و هم آن را تصدیق کرد و بر حضور در کلاس مصمّم شد. این عزم و نیّت درون او شکل گرفت؛ درحالی‌که هنوز در خانه است. 💎 تفاوت عزم و تصمیم با تمایل ▫️ذکر این نکته ضروری است که عزم و نیّت و تصمیم، با تمایل فرق دارد. ▫️تمایل کششی ضعیف به‌سمت یک کار است؛ امّا قدرت ندارد انسان را به راه اندازد. ممکن است کسی بی‌میل نباشد نقاط دیدنی ایران را ببیند؛ امّا هیچ‌وقت راه نیفتاده تا به آن نقاط سفر کند و آنها را ببیند؛ یعنی تمایل چنان قوی نیست که او را راهی کند. کارهای زیادی وجود دارد که ما بی‌میل نیستیم انجام دهیم؛ امّا هرگز انجام نمی‌دهیم. ▫️درحالی‌که عزم و تصمیم و نیّت، کشش قوی انسان برای عمل است و اگر مانع خارجی سدّ راه انسان نشود، قطعاً به عمل منجر می‌شود. 📙 طبیب عشق تألیف استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💠 نیّت هویّت‌بخش عمل ▫️آنچه هویّت‌بخش عمل ماست، عزم و نیّت است. نیّت انگیزاننده‌ی ما در انجام عمل است و به عمل ما هویّت می‌بخشد. ▫️فرض کنید در زمان رسول‌الله صلّی الله عليه و آله و سلّم مسلمانان در مسجد پیامبر با آن حضرت نماز می‌خوانند. در این نماز جماعت، هم امیرالمؤمنین علیّ‌ بن‌ ابی‌طالب عليه السّلام به پیامبر اقتدا کرده و در صف نماز ایستاده است، هم رئیس‌ المنافقین عبدالله‌ بن‌ اُبَی. ظاهر نماز این دو نفر پشت سر رسول‌الله صلّی الله عليه و آله و سلّم مثل هم است. پیامبر تکبیرۀالاحرام می‌گویند؛ حضرت علی عليه السّلام و عبدالله‌ بن‌ اُبَی هم تکبیرۀ الاحرام می‌گویند. پیامبر به رکوع می‌روند؛ آنها هم به رکوع می‌روند. پیامبر سجده می‌کنند؛ آنها هم سجده می‌کنند. پیغمبر تشهّد می‌خوانند؛ آنها هم می‌خوانند. ظاهر نماز علیّ‌ بن‌ ابی‌طالب عليه السّلام و عبدالله‌ بن‌ اُبَی یکی است و درست مثل هم است؛ ‌تفاوت نماز آنها در این است که حضرت علی عليه السّلام به‌خاطر عشق به خدا و برای اینکه حقّ بندگی خدا را ادا کند، به نماز ایستاده است؛ ولی عبدالله‌ بن‌ اُبَی به‌خاطر کینه‌ای که نسبت‌ به اسلام و مسلمانان دارد؛ به نماز ایستاده است تا از این طریق اعتماد مسلمانان را جلب کند و در صفوف آنها رخنه کند و از پشت خنجری کاری‌تر به پیکر اسلام و مسلمانان بزند. ▫️درعین اینکه ظاهر نماز این دو مثل هم است؛ آیا نماز حضرت علی عليه السّلام و عبدالله‌ بن‌ اُبَی یکی است؟ ▫️بدیهی است که بین این دو نماز زمین تا آسمان فرق است؛ امّا این تفاوت در کجاست؟ تکبیرۀالاحرام آنها یکی بود؛ رکوع و سجود و تشهّد هم یکی بود؛ فرق در نیّت آنها بود. پس چیزی که به عمل هویّت می‌دهد، نیّت است. ▫️پیامبر اکرم صلّی الله عليه و آله و سلّم نیز فرمودند: اِنَّمَا اْلاَعمالُ بِالنّیّاتِ همانا اعمال وابسته به نیّت‌هاست؛ یعنی نیّت است که هویّت‌بخش عمل است. 📙 طبیب عشق تألیف استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💥 پرسش: می‌گویند همه‌ چیز از پیش در لوح محفوظ نوشته شده است. آیا این با اختیار تضاد ندارد؟ 📝 پاسخ: خیر؛ تضاد ندارد. لوح محفوظ به این معناست که هرچه در عالم واقع می‌شود، قبلاً در علم خدا وجود داشته است و خداوند می‌دانسته که چه خواهد شد. اینجا ممکن است این اشکال در ذهن انسان ایجاد شود که اگر خدا از قبل می‌دانست، پس من نمی‌توانم خلاف آنچه خدا می‌دانست عمل کنم. این اشکال سابقه دارد و خیّام هم در اشعارش آن را مطرح کرده است. من مِی خورم و هر‌که چو من اهل بود مِی خـوردن مـن به نــزد او سـهل بـود مِی‌ خـوردن من حـقّ ز ازل می‌دانست گر مِی نخـورم علـم خـدا جـهـل بـود البتّه اگر کسی دو تا سیلی در گوش او می‌خواباند و می‌گفت: من می‌زنم و هرکه چـو مـن اهـل بـود سیــلـی زدنـم بـه نـزد او ســهـل بــود سیــلی زدنـم حــقّ ز ازل می‌دانــسـت گر مـن نـزنم علـم خـدا جــهـل بــود آنگاه چنین حرفی نمی‌زد! مشکل خیّام یا هرکه این سؤال به ذهنش می‌آید، این است که نتوانسته علم ازلی الهی را از علم اکتسابی بشری تفکیک کند. علم انسان فرع بر معلوم است؛ یعنی اوّل معلوم وجود دارد، بعد ما به آن علم پیدا می‌کنیم. امّا علم ازلی، علم بلامعلوم و قبل‌المعلوم است؛ علمی است قبل از پدید آمدن معلوم. علم ازلی الهی با علم ما فرق دارد. لذا در پاسخ خیّام گفته‌اند: عـلـم ازلـی عـلّــت عصـیـان کـردن نــزد عـقـلا ز غـایــت جــهـل بــود حتّی در علم بشری هم خودِ علم الزاماً دلیل وقوع چیزی نیست. اگر من بدانم که فردا صد درصد چه اتّفاقی می‌افتد، آیا علم من علّت آن اتّفاق خواهد بود؟ ممکن است این‌گونه نباشد. برای مثال دانشمندان محاسبه می‌کنند و با قاطعیّت می‌گویند، در فلان ماه و فلان روز و ساعت، خورشید گرفتگی رخ می‌دهد. آیا علم این دانشمندان سبب و علّت خورشید گرفتگی می‌شود؟ اگر این را نمی‌دانستند خورشید نمی‌گرفت؟ دانشمندان به علل و عوامل خورشید گرفتگی واقف شدند و از قبل فهمیدند که در چه روز و ساعتی خورشید خواهد گرفت؛ امّا خورشید طبق علل و عوامل کیهانی خودش گرفت؛ علم دانشمندان سبب خورشید گرفتگی نشد. مثال دیگر اینکه معلّم وقتی یکی دو جلسه از ترم می‌گذرد، می‌فهمد چه کسی آخر ترم نمره‌ی الف می‌گیرد و چه کسی نمره‌ی ب؛ یا چه کسی مردود می‌شود و ترم بعد دوباره مهمان این کلاس است. آیا به‌سبب دریافت معلّم، این دانشجو شاگرد اوّل شد و آن دیگری از درسش افتاد؟ آنها با علل و عوامل اختیاری خودشان شاگرد اوّل شدند یا افتادند؛ امّا معلّم به آن علل و عوامل واقف و مُشرِف شد؛ مثلاً دید این دانشجو یک جلسه درمیان غایب است؛ جلساتی هم که حاضر است دیر به کلاس می‌آید؛ وسط کلاس به ‌بهانه‌ی آب خوردن بیرون می‌رود؛ وقتی هم حضور دارد ته کلاس چرت می‌زند و دفتر و قلمی هم با خود نمی‌آورد. برای معلّم بدیهی است که این دانشجو ترم آینده هم مهمان همین کلاس است. یک دانشجوی دیگر تمام جلسات سر وقت به کلاس می‌آید؛ ردیف اوّل می‌نشیند و دقیق گوش می‌دهد و نکته‌ها را یادداشت می‌کند. وارد بحث و گفتگو می‌شود؛ از معلّم سؤال می‌کند؛ به پرسش‌های او جواب می‌دهد؛ در پایان کلاس منابع مطالعاتی بیشتری درخواست می‌کند. برای معلّم روشن است که این دانشجو آخر ترم با نمره‌ی عالی قبول می‌شود. نمرات این دانشجویان معلول این نبود که معلّم از پیش خبردار بود؛ آنها طبق علل و عوامل خودشان نمره گرفتند. بنابراین هر علم پیشینی سبب نمی‌شود حوادث جبری باشند. خدا از پیش می‌دانست هر یک از ما چه خواهیم کرد؛ امّا به این معنی که او آگاه است ما با اختیار و آزادی خودمان چگونه رفتار خواهیم کرد و در نتیجه چگونه خواهیم شد. این علم هیچ تعارضی با اختیار و آزادی انسان ندارد. 📔طبیب عشق تألیف استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💥 پرسش: حوادثی که برای انسان‌ها پیش می‌آید، نتیجه‌ی تصمیم‌های نادرست خودشان است. حوادثی که برای اولیاء و انبیاء پیش می‌آید، چگونه است؟ 📝 پاسخ: حوادث چند دسته هستند؛ مثل داروها. برخی داروها آنتی‌بیوتیک و میکروب‌کش هستند؛ عفونتی در بدن وجود دارد و آن دارو میکروب را از بین می‌برد. برخی حوادث هم این‌گونه‌اند و می‌خواهند در درون شخص عدم تعادلی را به تعادل تبدیل کنند. این برای کسی است که با رفتارهای بی‌رویّه و تصمیم‌های غلط، خودش را از تعادل خارج کرده است. امّا معصوم این‌چنین نیست. نمی‌توانیم بگوییم، تصمیم غلطی گرفته و روحش از تعادل خارج شده است و خدا می‌خواهد با این حادثه روح او را به تعادل برساند. او در نهایتِ تعادل است. حادثه‌ها برای این روح نقش داروهای تقویتی را دارد؛ مثل مولتی‌ ویتامین. حوادث برای آنها باعث رفعت است. ▪️در حدیث آمده است اتّفاقاتی که پیش می‌آید بر سه دسته‌اند: ▫️برای اشقیا عقوبت است . ▫️برای مؤمنان کفّاره‌ی گناهان است و مثل میکروب‌کش آنها را پاک می‌کند . ▫️برای اولیاء باعث رفعت مقام است مثل داروی تقویتی . 📔طبیب عشق تألیف استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💥 پرسش: می‌گویند همه‌ چیز از پیش در لوح محفوظ نوشته شده است. آیا این با اختیار تضاد ندارد؟ 📝 پاسخ: خیر؛ تضاد ندارد. لوح محفوظ به این معناست که هرچه در عالم واقع می‌شود، قبلاً در علم خدا وجود داشته است و خداوند می‌دانسته که چه خواهد شد. اینجا ممکن است این اشکال در ذهن انسان ایجاد شود که اگر خدا از قبل می‌دانست، پس من نمی‌توانم خلاف آنچه خدا می‌دانست عمل کنم. این اشکال سابقه دارد و خیّام هم در اشعارش آن را مطرح کرده است. من مِی خورم و هر‌که چو من اهل بود مِی خـوردن مـن به نــزد او سـهل بـود مِی‌ خـوردن من حـقّ ز ازل می‌دانست گر مِی نخـورم علـم خـدا جـهـل بـود البتّه اگر کسی دو تا سیلی در گوش او می‌خواباند و می‌گفت: من می‌زنم و هرکه چـو مـن اهـل بـود سیــلـی زدنـم بـه نـزد او ســهـل بــود سیــلی زدنـم حــقّ ز ازل می‌دانــسـت گر مـن نـزنم علـم خـدا جــهـل بــود آنگاه چنین حرفی نمی‌زد! مشکل خیّام یا هرکه این سؤال به ذهنش می‌آید، این است که نتوانسته علم ازلی الهی را از علم اکتسابی بشری تفکیک کند. علم انسان فرع بر معلوم است؛ یعنی اوّل معلوم وجود دارد، بعد ما به آن علم پیدا می‌کنیم. امّا علم ازلی، علم بلامعلوم و قبل‌المعلوم است؛ علمی است قبل از پدید آمدن معلوم. علم ازلی الهی با علم ما فرق دارد. لذا در پاسخ خیّام گفته‌اند: عـلـم ازلـی عـلّــت عصـیـان کـردن نــزد عـقـلا ز غـایــت جــهـل بــود حتّی در علم بشری هم خودِ علم الزاماً دلیل وقوع چیزی نیست. اگر من بدانم که فردا صد درصد چه اتّفاقی می‌افتد، آیا علم من علّت آن اتّفاق خواهد بود؟ ممکن است این‌گونه نباشد. برای مثال دانشمندان محاسبه می‌کنند و با قاطعیّت می‌گویند، در فلان ماه و فلان روز و ساعت، خورشید گرفتگی رخ می‌دهد. آیا علم این دانشمندان سبب و علّت خورشید گرفتگی می‌شود؟ اگر این را نمی‌دانستند خورشید نمی‌گرفت؟ دانشمندان به علل و عوامل خورشید گرفتگی واقف شدند و از قبل فهمیدند که در چه روز و ساعتی خورشید خواهد گرفت؛ امّا خورشید طبق علل و عوامل کیهانی خودش گرفت؛ علم دانشمندان سبب خورشید گرفتگی نشد. مثال دیگر اینکه معلّم وقتی یکی دو جلسه از ترم می‌گذرد، می‌فهمد چه کسی آخر ترم نمره‌ی الف می‌گیرد و چه کسی نمره‌ی ب؛ یا چه کسی مردود می‌شود و ترم بعد دوباره مهمان این کلاس است. آیا به‌سبب دریافت معلّم، این دانشجو شاگرد اوّل شد و آن دیگری از درسش افتاد؟ آنها با علل و عوامل اختیاری خودشان شاگرد اوّل شدند یا افتادند؛ امّا معلّم به آن علل و عوامل واقف و مُشرِف شد؛ مثلاً دید این دانشجو یک جلسه درمیان غایب است؛ جلساتی هم که حاضر است دیر به کلاس می‌آید؛ وسط کلاس به ‌بهانه‌ی آب خوردن بیرون می‌رود؛ وقتی هم حضور دارد ته کلاس چرت می‌زند و دفتر و قلمی هم با خود نمی‌آورد. برای معلّم بدیهی است که این دانشجو ترم آینده هم مهمان همین کلاس است. یک دانشجوی دیگر تمام جلسات سر وقت به کلاس می‌آید؛ ردیف اوّل می‌نشیند و دقیق گوش می‌دهد و نکته‌ها را یادداشت می‌کند. وارد بحث و گفتگو می‌شود؛ از معلّم سؤال می‌کند؛ به پرسش‌های او جواب می‌دهد؛ در پایان کلاس منابع مطالعاتی بیشتری درخواست می‌کند. برای معلّم روشن است که این دانشجو آخر ترم با نمره‌ی عالی قبول می‌شود. نمرات این دانشجویان معلول این نبود که معلّم از پیش خبردار بود؛ آنها طبق علل و عوامل خودشان نمره گرفتند. بنابراین هر علم پیشینی سبب نمی‌شود حوادث جبری باشند. خدا از پیش می‌دانست هر یک از ما چه خواهیم کرد؛ امّا به این معنی که او آگاه است ما با اختیار و آزادی خودمان چگونه رفتار خواهیم کرد و در نتیجه چگونه خواهیم شد. این علم هیچ تعارضی با اختیار و آزادی انسان ندارد. 📔طبیب عشق تألیف استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💥 پرسش: حوادثی که برای انسان‌ها پیش می‌آید، نتیجه‌ی تصمیم‌های نادرست خودشان است. حوادثی که برای اولیاء و انبیاء پیش می‌آید، چگونه است؟ 📝 پاسخ: حوادث چند دسته هستند؛ مثل داروها. برخی داروها آنتی‌بیوتیک و میکروب‌کش هستند؛ عفونتی در بدن وجود دارد و آن دارو میکروب را از بین می‌برد. برخی حوادث هم این‌گونه‌اند و می‌خواهند در درون شخص عدم تعادلی را به تعادل تبدیل کنند. این برای کسی است که با رفتارهای بی‌رویّه و تصمیم‌های غلط، خودش را از تعادل خارج کرده است. امّا معصوم این‌چنین نیست. نمی‌توانیم بگوییم، تصمیم غلطی گرفته و روحش از تعادل خارج شده است و خدا می‌خواهد با این حادثه روح او را به تعادل برساند. او در نهایتِ تعادل است. حادثه‌ها برای این روح نقش داروهای تقویتی را دارد؛ مثل مولتی‌ ویتامین. حوادث برای آنها باعث رفعت است. ▪️در حدیث آمده است اتّفاقاتی که پیش می‌آید بر سه دسته‌اند: ▫️برای اشقیا عقوبت است. ▫️برای مؤمنان کفّاره‌ی گناهان است و مثل میکروب‌کش آنها را پاک می‌کند. ▫️برای اولیاء باعث رفعت مقام است، مثل داروی تقویتی 📔طبیب عشق تألیف استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💠 عزم و نیّت درونی ▫️عزم و نیّت، کشش قوی درون انسان برای انجام عمل است که شخص را به انجام عمل برمی‌انگیزد و سوق می‌دهد. ▫️برای مثال یک دانشجو صبح از خواب بیدار می‌شود و به یاد می‌آورد که امروز در دانشکده درس دارد و تصوّر حضور در کلاس به ذهن او راه پیدا می‌کند. ولی او به‌جای رفتن به کلاس کار دیگری هم می‌تواند انجام دهد؛ مثلاً می‌تواند استراحت کند یا به خانه‌ی بستگانش برود. با اینکه گزینه‌های مختلفی به ذهنش می‌آید، در مقایسه، حضور در کلاس را انتخاب و تأیید می‌کند و مصمّم می‌شود در کلاس حضور پیدا کند. او، هم حضور در کلاس را تصوّر کرد و هم آن را تصدیق کرد و بر حضور در کلاس مصمّم شد. این عزم و نیّت درون او شکل گرفت؛ درحالی‌که هنوز در خانه است. 💎 تفاوت عزم و تصمیم با تمایل ▫️ذکر این نکته ضروری است که عزم و نیّت و تصمیم، با تمایل فرق دارد. ▫️تمایل، کششی ضعیف به‌سمت یک کار است؛ امّا قدرت ندارد انسان را به راه اندازد. ممکن است کسی بی‌میل نباشد نقاط دیدنی ایران را ببیند؛ امّا هیچ‌وقت راه نیفتاده تا به آن نقاط سفر کند و آنها را ببیند؛ یعنی تمایل چنان قوی نیست که او را راهی کند. کارهای زیادی وجود دارد که ما بی‌میل نیستیم انجام دهیم؛ امّا هرگز انجام نمی‌دهیم. ▫️درحالی‌که عزم و تصمیم و نیّت، کشش قوی انسان برای عمل است و اگر مانع خارجی سدّ راه انسان نشود، قطعاً به عمل منجر می‌شود.  📙 طبیب عشق تألیف استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💠 نیّت هویّت‌بخش عمل ▫️آنچه هویّت‌بخش عمل ماست، عزم و نیّت است. نیّت انگیزاننده‌ی ما در انجام عمل است و به عمل ما هویّت می‌بخشد. ▫️فرض کنید در زمان رسول‌الله صلّی الله عليه و آله و سلّم مسلمانان در مسجد پیامبر با آن حضرت نماز می‌خوانند. در این نماز جماعت، هم امیرالمؤمنین علیّ‌ بن‌ ابی‌طالب عليه السّلام به پیامبر اقتدا کرده و در صف نماز ایستاده است، هم رئیس‌ المنافقین عبدالله‌ بن‌ اُبَی. ظاهر نماز این دو نفر پشت سر رسول‌الله صلّی الله عليه و آله و سلّم مثل هم است. پیامبر تکبیرۀالاحرام می‌گویند؛ حضرت علی عليه السّلام و عبدالله‌ بن‌ اُبَی هم تکبیرۀ الاحرام می‌گویند. پیامبر به رکوع می‌روند؛ آنها هم به رکوع می‌روند. پیامبر سجده می‌کنند؛ آنها هم سجده می‌کنند. پیغمبر تشهّد می‌خوانند؛ آنها هم می‌خوانند. 🔸 ظاهر نماز علیّ‌ بن‌ ابی‌طالب عليه السّلام و عبدالله‌ بن‌ اُبَی یکی است و درست مثل هم است؛ ‌تفاوت نماز آنها در این است که حضرت علی عليه السّلام به‌خاطر عشق به خدا و برای اینکه حقّ بندگی خدا را ادا کند، به نماز ایستاده است؛ ولی عبدالله‌ بن‌ اُبَی به‌خاطر کینه‌ای که نسبت‌ به اسلام و مسلمانان دارد؛ به نماز ایستاده است تا از این طریق اعتماد مسلمانان را جلب کند و در صفوف آنها رخنه کند و از پشت خنجری کاری‌تر به پیکر اسلام و مسلمانان بزند. ▫️درعین اینکه ظاهر نماز این دو مثل هم است؛ آیا نماز حضرت علی عليه السّلام و عبدالله‌ بن‌ اُبَی یکی است؟ ▫️بدیهی است که بین این دو نماز زمین تا آسمان فرق است؛ امّا این تفاوت در کجاست؟ تکبیرۀالاحرام آنها یکی بود؛ رکوع و سجود و تشهّد هم یکی بود؛ فرق در نیّت آنها بود. پس چیزی که به عمل هویّت می‌دهد، نیّت است. ▫️پیامبر اکرم صلّی الله عليه و آله و سلّم نیز فرمودند: اِنَّمَا اْلاَعمالُ بِالنّیّاتِ همانا اعمال وابسته به نیّت‌هاست؛ یعنی نیّت است که هویّت‌بخش عمل است. 📙 طبیب عشق       تألیف استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel