eitaa logo
کانال اهل ولاء
2.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
530 ویدیو
11 فایل
• بِسْمِ الله الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ • اخلاق، عرفان و معارف اهل بیت علیهم‌السّلام استاد مهدی طیّب www.ahlevela.com ارتباط با ما و ارسال نظرات و پیشنهادات: @ahlevela14
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 لعن در قرآن و احاديث كتاب‌هاى لغت واژه «لعن» را به معناى راندن و دور كردن (از رحمت)، لعن كردن توسط خدا را به معناى عذاب كردن، و لعن كردن توسط مخلوق را به معناى دعا براى دور كردن شخص از رحمت الهى دانسته‌اند. لعن نيز همچون صلوات از اعمالى است كه خداوند، خود آن را انجام داده و مؤمنان و صالحان را نيز به آن دعوت نموده است. در آيات بسيارى از قرآن كريم، خداوند گروه‌ها و اشخاص فراوانى را لعن نموده است. به مصداق تَخَلَّقوا بِاَخلاقِ اللهِ: به اخلاق الهى متخلّق شويد، می‌توان نتيجه گرفت كه مؤمنان راستين از هر جنس و در هر سطح، كسانى را كه خداوند لعن نموده است، لعن می‌كنند. به اين حقيقت نيز در آيات متعدّد قرآن كريم تصريح شده و طىّ آن پيامبران، فرشتگان و مؤمنان راستين، از لعن كنندگان دانسته شده‌اند. همچنين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هفت گروه را لعن كرده‌اند. در حديث ديگرى آن حضرت به اميرالمؤمنين علیه السّلام فرمودند: هر كس كارى كند كه مورد عاقّ والدينش واقع شود لعنت خدا بر او باد، هر كس از مولايش بگريزد لعنت خدا بر او باد، هر كس به شخصى كه او را براى انجام كارى در قبال اجرتى استخدام كرده ظلم كند لعنت خدا بر او باد. آن گاه فرمودند: اى على، من و تو دو پدر اين امّتيم، هركس كارى كند كه مورد عاقّ ما قرار گيرد، لعنت خدا بر او باد. من و تو دو مولاى اين امّتيم، هركس از ما بگريزد لعنت خدا بر او باد. من و تو دو اجير اين امّتيم، هر كس در دادن اجرت ما بر ما ستم كند لعنت خدا بر او باد. در حديث ديگرى نيز فرمودند: برترين شخص در اين امّت پس از من على بن ابی‌طالب و فاطمه و حسن و حسين (علیهم السّلام) می‌باشند. هر كس جز اين بگويد لعنت خدا بر او باد. و نيز فرمودند: هركس كينه و دشمنى على را در دل داشته باشد لعنت خدا بر او باد. و نيز در حالى كه گيسوان خويش را در دست داشتند، فرمودند: هركس به تار مويى از من (كه مقصود بستگان آن حضرت است) آزار برساند، هر آينه مرا آزار نموده است و هر كس مرا بيازارد، هر آينه خداوند را آزار رسانده است و هر كس خداوند را بيازارد، همه موجوداتى كه آسمان‌ها و زمين را پر كرده‌اند او را لعنت می‌كنند. همچنين فرمودند: هر كس تن به ولايت كسى جز مولاى حقيقى خود بدهد، لعنت خداوند و ملائكه و انسان‌ها، همگى بر او باد. به موجب احاديث فراوانى، پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، اباسفيان، عمرو بن العاص، يزيد بن معاويه و خاندان ابی‌سفيان را به اسم، و دشمنان و غاصبان حقّ اميرالمؤمنين علیه السّلام و دارندگان برخى صفات و عملكردهاى ناستوده را به طور كلّى، لعن نموده‌اند. همچنین امیرالمؤمنین علیه السّلام معاویه، عمر و بن العاص، ابا موسی اشعری، ابا الاعور، حبیب بن مسلمه، عبدالرّحمن بن خالد، ضحاک بن قیس و ولید بن عقبه را به اسم، لعن می‌فرمودند. 📘 کتاب ره توشه دیدار تألیف استاد مهدی طیّب - ۳ @ahlevela_channel
✔️ آنچه نزد خداوند ارزشمند است، صدق و صفای باطن است، نه مقامات علمی ‎و شئون اجتماعی و ظواهر عبادی و تقدّس‎مآبی. خدا حامی ‎صدق و صادقین است. 🔻عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی🔻 🔸بلال حبشی مؤذّن پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هم سیاه بود و هم مخارج بعضی حروف مثل شین را نداشت و لذا در اذان به جای اَشهَدُ می‎گفت اَسهَدُ. بعضی اهل ظاهر و مقدّس‎مآب‎ها دائم نق می‎زدند که این برده‎ی سیاه چه کسی است که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم او را مؤذّن کرده‎اند؛ نه تجویدش صحیح است و نه شأن و مقامی ‎دارد. بالأخره آن‌قدر گفتند تا اینکه یک شب پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به آنها فرمودند:  خودتان می‎دانید. اگر می‎خواهید، مؤذّن را عوض کنید . آنها هم به بلال گفتند فردا صبح تو اذان نگو. امّا آن شب بسیار طولانی شد و هر چه مردم منتظر ماندند که فجر طالع شود و نماز صبح را بخوانند، همچنان تاریکی همه‎جا را گرفته بود. بالأخره صبرشان لبریز شد و خدمت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم رسیدند و عرض کردند چرا امشب صبح نمی‎شود؟ حضرت صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: برای اینکه بلال را رنجانده‎اید. تا بلال اذان نگوید، فجر طالع نخواهد شد. این بود که به ناچار به مؤذّن بودن بلال تن دادند و از او درخواست کردند که برای گفتن اذان به مسجد بیاید و بالأخره فجر طالع شد. 🔸آنچه نزد خداوند ارزشمند است، صدق و صفای باطن است، نه مقامات علمی ‎و شئون اجتماعی و ظواهر عبادی و تقدّس‎مآبی. خدا حامی ‎صدق و صادقین است. 🔺مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب🔺 @ahlevela_channel
💠 لعن دشمنان اهل‌بيت در قرآن - بخش اوّل به موجب آيات متعدّد قرآن كريم كسانى كه ولايت اهل‌بيت علیهم السّلام را غصب نموده و آن بزرگواران را مورد تعدّى و ستم قرار دادند، مورد لعنت خداوند و ملائكه و مؤمنانند. به چهار مورد از آيات مزبور اشاره می‌كنيم. ۱- اِنَّ الَّذينَ يُؤذونَ اللهَ وَ رَسولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِى الُّدنيا وَالاخِرَةِ وَ اَعَدَّ لَهُم عَذاباً مُهيناً (احزاب-۵۷) هر آينه خداوند كسانى را كه خدا و رسولش را می‌آزارند، در دنيا و آخرت لعنت می‌كند و عذاب خواركننده‌اى براى آنان آماده نموده است. با توجّه به اينكه اهل سنّت در حدّ تواتر از عايشه نقل كرده‌اند كه پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: فاطمه پاره تن من است. هر كس او را بيازارد مرا آزرده است. و در منابع معتبر خود، ماجراى حمله به خانه حضرت فاطمه علیها السّلام و به آتش كشيده شدن خانه و مورد ضرب و شتم قرار گرفتن و مجروح شدن آن حضرت و به شهادت رسيدن جنينى كه در رحم آن حضرت بود را نقل کرده و اين را كه حضرت فاطمه علیها السّلام به دو طرّاح و سركرده غائله حمله به خانه خود، فرمودند: خدا و ملائكه الهى را شاهد می‌گيرم كه شما دو نفر مرا به خشم آورديد و رضايت مرا رعايت نكرديد و اگر به ملاقات پدرم نايل شوم از شما دو نفر نزد او شكايت می‌كنم، ذكر نموده و تصريح كرده‌اند كه حضرت زهرا علیها السّلام در حالى از دنيا رفتند كه از آن دو غضبناك بودند و نخستينِ آن دو، در آخر عمر خويش آرزو می‌كرد كاش دستور حمله به خانه حضرت فاطمه علیها‌ السّلام را نداده و خانه آن حضرت را نگشوده بود، و با عنايت به حديثى كه اميرالمؤمنين علیه السّلام از پيامبر نقل نموده‌اند كه به آن حضرت فرمودند: يا على هركس مويى از تو را بيازارد هرآينه به من آزار رسانده است و هر كس مرا بيازارد هر آينه خدا را آزار داده است و هر كس خدا را بيازارد لعنت خدا بر او باد. مورد لعن الهى بودن غاصبان حقّ حضرت امير و ظالمان به حضرت زهرا علیهما السّلام به موجب آيه مزبور جاى ترديد ندارد. لذا در تفسير على بن ابراهيم ذيل همين آيه از امام عسکرى علیه السّلام نقل شده است كه اين آيه در مورد كسى كه حقّ اميرالمؤمنين صلوات الله عليه را غصب كرد و حقّ فاطمه صلوات الله عليها (فدک) را از او باز ستاند و حضرتش را مورد اذيّت و آزار قرار داد، نازل شده است و پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: هر كس فاطمه را در دوران زندگى من بيازارد مانند كسى است كه او را پس از مرگ من بيازارد و هر كس او را پس از مرگ من بيازارد همچون كسى است كه او را در دوران زندگى من آزار داده باشد و هر كس او را بيازارد هر آينه مرا آزار داده است و هركس مرا بيازارد هر آينه خداوند را آزار داده است و اين همان سخن خداوند در قرآن كريم است كه اِنَّ الَّذينَ يُؤذونَ اللهَ وَ رَسولَهُ... ادامه دارد.... 📘 کتاب ره توشه دیدار تألیف استاد مهدی طیّب - ۴ @ahlevela_channel
💠 لعن دشمنان اهل‌بيت در قرآن - بخش دوّم ۲- وَالَّذينَ يَنقُضونَ عَهدَ اللهِ مِن بَعدِ ميثاقِهِ وَ يَقطَعونَ ما اَمَرَ اللهُ بِهِ اَن يوصَلَ وَ يُفسِدونَ فِى الاَرضِ اُولئِكَ لَهُمُ اللَّعنَةُ وَ لَهُم سوءُ الدّارِ (رعد-۲۵) كسانى كه عهد الهى را پس از آن كه بستند، می‌شكنند و آنچه را خداوند امر به اتّصال به آن نموده است، می‌گسلند و در زمين فساد می‌كنند، براى آنها لعنت و اقامتگاه اخروى بدى است. با توجّه به اينكه اوّلاً به موجب احاديث فراوان در زمينۀ اخذ ميثاق در عالَم ذرّ، خداوند از همۀ خلق بر ربوبيّت خود و رسالت پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم و ولايت على بن ابی‌طالب علیه السّلام عهد و ميثاق گرفته است و نيز بر اساس حديث غديرخم كه شيعه و سنّى به نحو فوق التّواتر آن را نقل كرده‌اند، پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در روز غديرخم بر امامت و ولايت اميرالمؤمنين علیه السّلام از حاضران پيمان و بيعت گرفتند؛ ثانياً به موجب احاديث فراوانى چون حديث سفينه و آياتى همچون قُل لا اَسألُكُم عَلَيهِ اَجرآ اِلاَّ المَوَدَّةَ فِى القُربى: بگو از شما پاداشى درقبال ايفاى رسالت درخواست نمی‌كنم جز پيوند دوستى با نزديكانم. و يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصبِروا وَ صابِروا وَ رابِطوا: اى مؤمنان شكيبايى كنيد و با يكديگر ثابت قدمى پيشه كنيد و (با امام خويش) ارتباط داشته باشيد. مؤمنان به حفظ ارتباط با اهل‌بيت علیهم السّلام امر شده‌اند؛ كسانى كه پيمان ولايت اميرالمؤمنين علیه السّلام را شكستند و ارتباط و پيوند خويش با خاندان پيامبر اكرم علیهم السّلام را گسستند، از مصاديق بارز وَالَّذينَ يَنقُضونَ عَهدَ اللهِ مِن بَعدِ ميثاقِهِ وَ يَقطَعونَ ما اَمَرَ اللهُ بِهِ اَن يوصَلَ در آيه مورد بحث می‌باشند. و نيز كسانى كه با حمله به خانۀ دختر پيامبر خدا و به آتش كشيدن آن و كشتن نوۀ پيامبر اكرم در رحم مادرش و مجروح و مصدوم كردن دختر داغدار رسول خدا و با زور به بيرون كشيدن اميرمؤمنان از خانه‌اش و نهايتاً با انواع و اقسام ارعاب و سركوب، مسير زعامت و رهبرى جامعه اسلامى را از آنچه پيامبر اكرم به امر خداوند ترسيم كرده بود منحرف كردند، از مصاديق بارز يُفسِدونَ فِى الاَرضِ در آيه مورد بحث می‌باشند. در نتيجه به موجب آيه مزبور اولئِكَ لَهُمُ اللَّعنَةُ وَ لَهُم سوءُ الدّارِ: براى آنها لعنت و اقامتگاه اخروى بدى است. بر همين اساس در حديثى كه در تفسير على بن ابراهيم از امام عسکرى علیه السّلام ذيل همين آيه ذكر شده است چنين می‌خوانيم: وَالَّذينَ يَنقُضونَ عَهدَ اللهِ مِن بَعدِ ميثاقِهِ، يَعنى فى اَميرِالمُؤمِنينَ وَ هُو الَّذى اَخَذَ عَليهِم فِى الذَّرِّ وَ اَخَذَ عَلَيهِم رَسُولُ اللهِ بِغَديرِ خُمٍّ: و كسانى كه عهد الهى را پس از آن كه بستند می‌شكنند، يعنى در مورد اميرالمؤمنين، كه خداوند در عالَم ذرّ بر ولايت او از آنها پيمان گرفت و رسول خدا نيز در غدير خم بر امامت او از آنان پيمان ستاند. ادامه دارد...‌ 📘 کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب - ۵ @ahlevela_channel
کانال اهل ولاء
💠#حديث ۲٩٧٣ بنا به نقل امام سجّاد عليه السّلام فرمودند: بهترین آغاز کارها راستی و نیکوترین انجام آنه
💠 ۲٩٧٤ بنا به نقل، پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم فرمودند: بدان که راستگویى، پر برکت است و دروغگویى، شوم. 🔅اعْلَمْ أَنَّ الصِّدْقَ مُبَارَکٌ وَ الْکَذِبَ مَشْئُوم‏. تحف العقول، ص ۱۴ @ahlevela_channel
✔️ خدا صدق را دوست دارد. با خدا صادقانه حرف بزن. 🔻عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی🔻 🔸یکی از اهالی لرستان تعریف می‎کرد یکی از هم‌ولایتی‎های ما را که هیکل درشتی داشت سابق زندانی کرده بودند و روزی ده شاهی به عنوان خرج خوراکش به او می‎دادند. او که می‎دید با این پول نمی‎تواند آن‎‌قدر غذا بخرد که شکمش را پر کند، ده شاهی را ذرّت بو داده می‎گرفت که هم حجیم بود و هم چون شور بود، آب می‎طلبید و در نتیجه شکم او را پر می‎کرد. او که فرد صاف و ساده‎ای بود، روزی رو به آسمان کرد و گفت: خدایا من را که می‎شناسی، من فلانی پسر فلانی‌ام. خدایا مرا زندانی کرده‎ای و رزقم را هم کرده‎ای روزی ده شاهی چُس فیل؟ آن‌وقت لاف بنده‎داری هم می‎زنی؟ اگر رزّاق بودن اینه، خوبه همه بکنند. 🔸خدا صدق را دوست دارد. با خدا صادقانه حرف بزن، هر چه می‎خواهی بگو. دیدی وقتی در بنی اسرائیل خشک‌سالی شد و هر چه موسی علیه السّلام و قومش دعا کردند و باران طلبیدند، باران نیامد. بالأخره به حضرت موسی علیه السّلام وحی شد که اگر بَرخ دعا کند، باران نازل می‎کنیم. حضرت موسی علیه السّلام مترصّد شد و رفت بَرخ را پیدا کند و از او بخواهد دعا کند. بالأخره به بَرخ که یک مرد سیاه بیابانی بود برخورد و از او خواست از خدا باران بطلبد. بَرخ هم سرش را به سوی آسمان کرد و گفت: خدایا چرا باران نمی‎فرستی؟ نکند ابرهایت خشک شده‎اند، یا ابرها دیگر فرمان تو را نمی‎برند. اگر هم می‎خواهی این قوم را عذاب کنی، عمر شما که زیاد و وقت بسیار است؛ دیر نمی‎شود. چند جمله از این قبیل که بَرخ به زبان آورد، ابرها ظاهر شدند و باران شدیدی آغاز شد. حضرت موسی علیه السّلام با اینکه خودش هم گاهی اوقات با خدا تند صحبت می‎کرد، کما اینکه در داستان گوساله پرست شدن قومش به خدا عرض کرد: إن هِیَ اِلاّ فِتنَتُکَ: خدایا همه‎ی این کارها زیر سر خودت است، و در مورد فرعون به خدا عرض کرد: رَبَّنا اِنَّک اتَیتَ فِرعَونَ وَ مَلأهُ زینَةً وَ اَموالاً فِی الحَیوةِ الدُّنیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَن سَبیلِکَ: خدایا تو خودت به فرعون و بزرگان قومش در این دنیا زینت و دارایی‎هایی دادی تا دیگران را از راه تو گمراه کنند؛ با وجود این، جملات بَرخ بر موسی سنگین آمد و خواست او را به خاطر جسارتی که نسبت به خدا روا داشته بود، توبیخ کند که به او وحی شد بَرخ را به حال خود رها کن، او روزی چند بار ما را می‎خنداند. 🔺مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب🔺 @ahlevela_channel
hazrate-sakineh.mp3
3M
💠 شخصیت حضرت سکینه سلام الله علیها ▪️روز پنجم ربيع الاوّل سال صد و هفده هجرى، روز رحلت حضرت سكينه علیها السّلام دختر بزرگوار حضرت اباعبدالله الحسين علیه السّلام است. نام حضرت سكينه علیها السّلام آن‌گونه كه در تواريخ ثبت كرده‌اند، آمنه يا امينه بوده است و سكينه لقب ايشان است. ▪️مادر ايشان رباب، دختر امرؤ القيس و مادر حضرت علی اصغر علیه السّلام است... ▪️در ماجرای عاشورا حضرت سكينه دختر جوانی است. شايد سنّ ايشان حدود سيزده يا چهارده ساله باشد...‌ ▪️كتاب‌هايی كه در شأن حضرت سكينه علیها السّلام نوشته شده و يا در رابطه با ايشان مطلبی دارند، همه به جلالت قدر، نقل كرده‌اند و تعبير كرده‌اند كه سيره‌ای بسيار نيكو داشتند، شخصيّت بسيار بزرگوار و كريمه‌ای بودند و عقل بسيار كاملی داشتند. تعبير "عقيلة القريش" راجع به سكينه بنت الحسين علیهما السّلام هست. ▪️حضرت سكينه در سخن گفتن هم بسيار فصيح و اديب بودند؛ امّا عظمت مقام ايشان را از يک روايت خيلی می‌توان پی برد و آن اين است ...... 🔊 شرح بیشتر در فایل صوتی به مدّت ۱۶ دقیقه: ahlevela.ir/mp/hazrate-sakineh.mp3 @ahlevela_channel
💠 لعن دشمنان اهل‌بيت در قرآن - بخش سوّم ۳ـ اِنَّ الَّذينَ يَكتُمونَ ما أنزَلنا مِنَ البَيِّنتِ وَ الهُدى مِن بَعدِ ما بَيَّنهُ لِلنّاسِ فِى الكِتبِ اُولئِكَ يَلعَنُهُمُ اللهُ وَ يَلعَنُهُمُ اللّاعِنونَ (بقره-۱۵۹) هر آينه كسانى كه آنچه از حقايق آشكار و هدايت را كه فرو فرستاديم، پس از اين كه آن را در كتاب آسمانى قرآن براى مردم تبيين نموديم، كتمان می‌كنند، خدا آنها را لعنت می‌كند و همۀ لعنت كنندگان نيز آنها را لعنت می‌كنند. به موجب احاديث فراوان اهل‌بيت علیهم السّلام، مقصود از حقيقت و هدايتى كه در قرآن براى مردم به وضوح بيان گرديده است، ولايت و امامت اميرالمؤمنين علیه السّلام می‌باشد. در تفسير عيّاشى ذيل همين آيه از امام صادق علیه السّلام نقل شده است كه: اِنَّ الَّذينَ يَكتُمونَ ما أنزَلنا مِنَ البَيِّنتِ وَ الهُدى، فى عَلىٍّ هر آينه كسانى كه آنچه از حقايق آشكار و هدايت را كه در مورد على علیه السّلام فرو فرستاديم كتمان می‌كنند. از امام باقر علیه السّلام نيز روايت شده است كه: اِنَّ الَّذينَ يَكتُمونَ ما أنزَلنا مِنَ البَيِّنتِ وَ الهُدى مِن بَعدِ ما بَيَّنهُ لِلنّاسِ فِى الكِتبِ، يَعنى بِذلِكَ نَحنُ وَاللهُ المُستَعانُ: هر آينه كسانى كه آنچه از حقايق آشكار و هدايت را كه فرو فرستاديم، پس از اينكه آن را در كتاب آسمانى قرآن براى مردم تبيين نموديم كتمان می‌كنند، مقصود از آن ما اهل‌بيت هستيم و ما از خدا يارى می‌طلبيم. همچنين شخصى به امام صادق علیه السّلام عرض می‌كند مرا از مقصود اين سخن خداوند آگاه سازيد كه: هر آينه كسانى كه آنچه از حقايق آشكار و هدايت را كه فرو فرستاديم، پس از اينكه آن را در كتاب آسمانى قرآن براى مردم تبيين نموديم، كتمان می‌كنند. حضرت فرمودند: مقصود از حقايق آشكار و هدايت در آيه، ما اهل‌بيت هستيم و ما از خداوند يارى می‌طلبيم. در نتيجه منكران و پوشانندگان ولايت اميرالمؤمنين و ديگر ائمّه علیهم السّلام به موجب اين آيه شريفه، مورد لعنت خداوند و لعنت كنندگان قرار دارند. ۴ـ اَلا لَعنَةُ اللهِ عَلَى الظّالِمينَ (هود-۱۸) آگاه باشيد كه لعنت خداوند بر ظالمان است. با توجّه به اينكه ظلمى بالاتر از زير پا گذاشتن فرمان خدا در امر ولايت اميرالمؤمنين علیه السّلام و تمرّد كردن از نصب حضرت على علیه السّلام به مقام امامت و ولايت توسّط پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در غدير خم و غصب خلافت آن حضرت و حمله به خانه دختر داغديدۀ پيامبر اكرم و به آتش كشيدن آن و مضروب و مصدوم نمودن حضرت فاطمه علیها السّلام و به قتل رساندن فرزندى كه آن حضرت در رحم داشتند، متصوَّر نيست، قطعاً مرتكبان اين ظلم‌ها از مصاديق بارز آيۀ مورد بحث می‌باشند. روشن است كه آنچه در قالب چهار آيه بالا در زمينۀ لعن بر دشمنان اميرالمؤمنين و حضرت فاطمه علیهما السّلام ذكر شد، عيناً بر لعن دشمنان معاند، غصب كنندگان حقوق، شكنجه گران و آزار رسانان ستمگر و قاتلان و به شهادت رسانندگان ديگر ائمّه علیهم السّلام نيز صدق می‌كند و به استناد همان آيات، آنان نيز مورد لعنت خدا و رسول و همۀ لعن كنندگان از ملائكه و مؤمنان جنّ و انس می‌باشند. با عنايت به موارد فوق، آشكار است كه لعن بر دشمنان اهل‌بيت علیهم السّلام مصداق تخلّق به اخلاق الله و پيروى از انبياء الله و عمل به آيات الله و اقتداى به ملائكة الله است و گرچه نبايد دوست و پيرو اهل‌بيت علیهم السّلام همّت خود را در رويارويى با دشمنان آن بزرگواران، صرفآ به لعن محدود كند، لكن هيچ شيعه خالصى هر چند هم كه در ضعف و ناتوانى باشد، از انجام اين حدّاقلّ معاف نيست و اگر به آن مبادرت ورزد، اجر و پاداش عظيمى شامل حالش خواهد شد. چنانكه در تفسير امام حسن عسکرى علیه السّلام از پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم روايت شده است كه: هر كس از نصرت و يارى ما اهل‌بيت ناتوان باشد و در خلوت‌هاى خود، دشمنان ما را لعن كند، خداوند صداى او را به همه عالَم وجود، از كرۀ خاک تا عرش اعلى می‌رساند. پس هر بار كه اين شخص دشمنان ما را لعن می‌كند، ملائكه او را در اين لعن كردن يارى می‌كنند و كسى را كه او لعن می‌كند لعن می‌كنند، پس آن گاه ثناى الهى را به جا آورده و به خداوند عرض می‌كنند: پروردگارا بر اين بنده درود فرست، زيرا آنچه در توان داشت بذل نمود و اگر بر بيش از اين قدرت داشت، انجام می‌داد. پس در اين هنگام ندايى از جانب خداى عزّ و جلّ اعلام می‌كند كه دعاى شما را در مورد اين شخص اجابت كردم و صدايتان را شنيدم و بر روح او در بين روح‌ها درود فرستادم و او را در نزد خود از برگزيدگانِ نيكان قرار دادم. 📘 کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب - ۶ @ahlevela_channel
💠 لعن و تبرّى در سلوک طريق عرفان لعن و تبرّى آثار عميق و عجيبى در پاک كردن وجود فرد از پليدی‌ها و آلودگی‌ها دارد. به تعبير يكى از بزرگان اهل كمال، لعن؛ استغفار خصّيصين است. وقتى كه انسان به لعن و تبرّى موجوداتى كه جرثومۀ خباثت و تبلور شقاوتند می‌پردازد و صف خود را از آنها جدا می‌كند و به آنها دورباش می‌گويد، از خباثت و شقاوت پاک و منزّه می‌شود. اساساً راه كمال انسان از طريق نفى و اثبات طىّ می‌شود. نفى آنچه بايد ترک گفت و پسنديده نيست و اثبات آنچه بايد به آن رسيد و شايسته است. اين نفى و اثبات در سطوح مختلف كمال، مظاهرى دارد. در جملۀ لا اِلهَ اِلاَّ الله، ابتدا همۀ معبودهاى دروغين بيرونى و درونى نفى شده و سپس بر معبود حقيقى تأكيد می‌شود. به هنگام تلاوت قرآن كريم به دستور خود قرآن، ابتدا با گفتن اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَيطانِ الرَّجيمِ، انسان از شيطان به سوى خدا می‌گريزد و سپس با گفتن بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ، به آغوش خدا وارد می‌شود. به هنگام خواندن زيارت‌ها، همچون زيارت عاشورا، ابتدا بر دشمنان اهل‌بيت علیهم السّلام لعن می‌كند و از آنها تبرّى می‌جويد، سپس به خود اهل‌بيت علیهم السّلام صلوات می‌فرستد و سلام می‌كند. سالک تا به مقصد نرسيده و به طىّ طريق مشغول است، يک پا به پشت سر و عقب دارد (پاى نفى و خروج و لعن و تبرّى) و يك پا به پيش رو دارد و به جلو می‌گذارد (پاى اثبات و ورود و صلوات و سلام) اين جريان همچنان ادامه می‌يابد تا اينكه سرانجام به مقام توحيد و فناى تامّ می‌رسد و غير و غيريّت از ميان بر می‌خيزد و جز حضرت حقّ هيچ بر جا نمی‌ماند، نه سالكى، نه سلوكى و نه مسلكى، نه راه رونده‌اى، نه راه رفتنى و نه راهى. آنجا سلام و صلواتى است كه لعن و تبرّى در مقابلش نيست، بسم اللّهى است كه اعوذ باللّهى در برابرش نيست. حبّى است كه بغض و دشمنی‌يى در مقابلش نيست. لذا از ابتداى سلوک تا رسيدن به شهر توحيد، دين چيزى جز حبّ و بغض نيست و ديندار جز آن كس نيست كه در راه خدا دوست می‌دارد و در راه خدا دشمنى می‌ورزد و داراى حبّ فى الله و بغض فى الله است. امّا در اين مرحله به جايى می‌رسد كه منزل هَلِ الدّينُ اِلاَّ الحُبِّ... اَلدّينُ هُوَ الحُبُّ وَ الحُبُّ هُوَ الدّينُ است. لكن بايد توجّه داشت كه اين منزل هم منزل نهايى نيست. سالک اگر مراحل چهارگانه سفر «از خلق به سوى حقِّ مقيّد»، «از حقّ به سوى حقّ مطلق»، «از حقّ(احديّت جمع) به سوى خلقِ حقّى (اعيان ثابته) به حقّ» و «از خلقى كه حقّ است (اعيان ثابته) به سوى خلق (اعيان خارجيّه) به حقّ» را به طوركامل طىّ نمايد و به مقام جمع‌الجمعى برسد، مقتضيات وحدت و كثرت، توأمان در وى ظهور می‌يابد. يعنى از يک سو با ديدۀ وحدت بين خود می‌بيند كه در همۀ عالَمِ وجود، احدى جز خدا نيست، و از سوى ديگر با چشم كثرت نگرِ خود، ما سِوَى الله را با تعيّنات و تنوّعاتشان مشاهده می‌كند و نيک و بد و زشت و زيبا و صلاح و فسادشان را متوجّه می‌شود و با هر يک از مخلوقات، رفتارى كه مناسب آن است را در پيش می‌گيرد. اين مقام شايد يكى از مصاديق سخن پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است كه: برادرم موسى علیه السّلام با يك چشم و برادرم عيسى علیه السّلام با چشمى ديگر به عالَم می‌نگريست و من با هر دو چشم به هستى می‌نگرم. و نيز يكى از مصاديق طَريقُ الوسطى هِىَ الجادَّةِ: راه ميانه جادّه صحيح است. در كلام اميرالمؤمنين علیه السّلام، و اُمَّةً وَسَطاً در بيان قرآن كريم نيز شايد همين مقام جمع‌الجمعى باشد. چنين سالک واصل و كاملى، در برخى از حالات خود مستغرق تامّ در بحر توحيد است و غيرى نمی‌بيند و در برخى ديگر از حالات خود متوجّه كثرات است و نیک و بدشان را می‌بيند و با هر یک به اقتضاء چگونگى آن رفتار می‌كند. به وجود اين حالات گوناگون نيز در اين كلام معصوم علیه السّلام اشاره شده است: لَنا مَعَ اللهِ حالاتٌ: براى ما با خدا حالت‌هاى گوناگونى وجود دارد. با توجّه به آنچه گفته شد، براى اولياء كمّل نيز به هنگام توجّه به كثرات، حبّ اولياء الله و بغض اعداء الله، مجدّداً مطرح می‌شود و در چنان حالاتى لعن و تبرّى نيز مجدّداً از آنان صادر می‌گردد. لعن و تبرّى پيامبر اكرم و اهل‌بيت گراميش علیهم السّلام نسبت به دشمنان معاند خدا و دين، بر همين مبنا قابل توضيح است. 📘 کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب - ۷ @ahlevela_channel
کانال اهل ولاء
💠#حديث ۲٩٧٤ بنا به نقل، پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم فرمودند: بدان که راستگویى، پر برکت ا
💠 ۲٩٧٥ بنا به نقل، حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السّلام فرمودند: راستی مایۀ زیبایی انسان و ستون ایمان است. 🔅اَلصِّدْقُ جَمَالُ الانْسَانِ وَ دَعَامَةُ الاَْیمَان. غررالحكم، ج ٣، ص ١٤٣ @ahlevela_channel
✔️ صدق ضامن عدم خسارت است. 🔻عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی🔻 🔸در نیّت و اعمالت هر چه صدق بیشتر باشد، ارزشش بیشتر است. 🔸صدق ضامن عدم خسارت است. شاهد این حقیقت، احادیث مَن بَلَغَ می‎باشند که می‎گویند اگر کسی به حدیثی که از قول معصومین نقل شده و در آن برای انجام عملی ثوابی وعده داده شده است عمل کرد، حتّی اگر آن حدیث جعلی باشد، آن پاداش به او داده می‌شود. 🔺مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب🔺 @ahlevela_channel
💠 رفع چند ترديد در جواز و لزوم لعن در بحث لعن و تبرّى، رفع چند ترديد را لازم می‌دانيم: ۱ـ احاديثى كه از پيامبر اكرم و ائمّه معصومين علیهم السّلام در نهى از لعن كردن وارد شده است، تماماً در نهى از لعن كردن شخصى است كه مستحقّ لعن نيست و طىّ آنها از اينكه مؤمنى مؤمن ديگرى را لعن كند، به شدّت تحذیر شده و اخطار گرديده كه اگر فردى شخصى را كه مستحقّ لعن نيست لعنت كند، اين لعن به سوى لعن كننده باز می‌گردد و شامل حال او می‌شود. روشن است كه اين گونه احاديث به لعن كسانى كه طرفة العينى بهره‌اى از ايمان نداشتند و مورد لعن خدا و پيامبر خدا و ملائكه بودند ربطى ندارد. ۲ـ اينكه قرآن كريم مؤمنان به خدا را از دشنام دادن و فحّاشى كردن به بت‌هاى مشركان، به خاطر اينكه سبب می‌شود مشركان نيز از سرِ عداوت و جهل، به خدا ناسزا گويند، نهى نموده است، لعن كردن و تبرّى جستن از دشمنان اهل‌بيت علیهم السّلام را منتفى نمی‌سازد. زيرا سبّ و دشنام عبارت از سخن ركيک و بی‌ادبانه است كه اساساً با شأن و ادب مورد انتظار از مؤمن سازگار نيست؛ در حالى كه لعن، دعا بر محروم شدن شخص از رحمت الهى است و تبرّى، موضع جداكردن از يک شخص يا گروه است و به هيچ وجه حاكى از بی‌ ادبى نيست. كما اينكه خداوند نيز در قرآن كريم می‌فرمايد: قُتِلَ الاِنسانُ ما اَكفَرَهُ، مرگ بر انسان چقدر كفران پيشه است. هيچ كس اين سخن قرآن را دشنام و فحش و مغاير با ادب تلقّى نمی‌كند. ضمناً با عنايت به اينكه در آيه مورد بحث علّت نهى از سبّ و دشنام، تحريک شدن مشركان به ناسزا گفتن به خداوند ذكر شده است و نه سزاوار دشنام نبودن بت‌ها، شايد بتوان گفت اگر اين سبّ و دشنام، علنى و با صداى بلند انجام نشود و در نتيجه موجب تحريک مشركان نگردد، از شمول نهى آيه مورد بحث خارج خواهد بود، گرچه همان طور كه گفتيم سبّ و دشنام با صداى آهسته نيز از شأن و منزلت مؤمن كه پايبند به نيكی‎هاى اخلاقى است به دور می‌باشد. ۳ـ اينكه قرآن كريم عنوان نموده است كه خداوند بدگويى كردن با صداى بلند را، جز از مظلوم دوست نمی‌دارد نيز نمی‌تواند نفى كننده جواز و فضيلت تبرّى و لعن بر دشمنان اهل‌بيت علیهم السّلام تلقّى شود؛ زيرا اولاً، آيه در مورد بدگويى و پرخاشگرى بحث می‌كند، در حالى كه لعن، دعاى بر محروميّت شخص از رحمت الهى و تبرّى، صف جدا كردن و بيزارى جستن است. ثانياً، آيه اين را كه با صداى بلند بدگويى شود ناستوده دانسته و دلالتى بر بدگويى با صداى آهسته و مخفى ندارد. ثالثاً، آيه حتّى پرخاشگرى و با صداى بلند بدگويى كردن شخص مظلوم را محبوب خدا دانسته است. چه ظلمى بالاتر از محروم كردن جامعه اسلامى از حاكميّت و زعامت اهل‌بيت علیهم السّلام و جناياتى كه نسبت به آن بزرگواران انجام شد. ذكر اين نكته خالى از لطف و بهره نيست كه ادب بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ گفتن و صلوات فرستادن، در جَهر و آشكارا ادا كردن آنها و ادب اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ گفتن و لعن كردن و تبرّى جستن، در اِخفاء و آهسته ادا كردن آنهاست. هرچه مخفيانه‌تر، عميق‌تر و درونی‌تر، از شيطان به خدا پناه برده شده و بر دشمنان محمّد و آل محمّد صلوات الله عليهم اجمعين لعن و از آنها تبرّى جسته شود، آثار بيشترى در پاک كردن وجود فرد از بدی‌ها دارد. 📘 کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب - ۸ @ahlevela_channel