eitaa logo
بصیرت افزای سید اهل قلم
1.8هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
16.8هزار ویدیو
66 فایل
ارتباط با ادمین @GOLNARGESS402
مشاهده در ایتا
دانلود
❌❌گزارش مجله بخارا از کنفرانس مطبوعاتی شاه در سال‌های اخیر عده ای به این اشاره دارند که شاه اگر دیکتاتور بود لااقل کنفرانس خبری برگزار میکرد!!!! . . محض اطلاع و اطلاع محض ✍دکتر محمود عنایت: من چند بار به عنوان روزنامه نگار در جلسات مطبوعاتی شاه حضور داشته ام. رژیم بعد از ۲۸مرداد ۳۲ تا مدتی چندان وزنی به مطبوعات نمی داد و آنها را جدی نمی گرفت. ولی بعد از انقلاب عراق از بیم آنکه موج انقلاب به ایران هم برسد به تلاش افتاد که به طرقی به مردم نزدیک شوند. یکی از راه ها را در تشکیل مصاحبات مطبوعاتی شاه دیدند. ...در اواسط اسفند ۱۳۵۴ وقتی وارد کاخ (نیاوران) شدیم قبل از آمدن شاه ، رستم امیربختیار رئیس تشریفات دربار پشت بلندگو رفت و گفت: اعلیحضرت تشریف می آورند و فرمایشاتی ایراد می کنند. قرار است سوالی مطرح نشود. اولین بار بود که می دیدم کسی درباره سوال کردن و سوال نکردن حرف می زند. شاه آمد اولش انتقاد تندی از مطبوعات کرد بعد سخن را کشاند به آنجا که حزب واحدی تشکیل بشود همه باید در آن ثبت نام کنند و هر کس نمی خواهد عضو بشود بدون پرداخت عوارض خروجی او را روانه خارج می کنیم و الفاتحه! شاه وقتی حرف هایش تمام شد گفت: اول میکروفون ها را قطع کنید. بعد گفت: حالا هر کسی سوالی دارد مطرح کند. گفتم: مردم ما از تحزب خاطره خوشی ندارند و اگر قرار باشد که همه مردم در این حزب نام نویسی کنند طبعاً عده ای بر خلاف عقیده قلبی این کار را خواهند کرد. شاه گفت: چه عیب دارد؟ این بهتر است از آن که عده ای در دانشگاه راه بیفتند و شعار بدهند که پدر ما خمینی است. اینکه یک حزب خارجی نیست که روس و انگلیس درست کرده باشند. یک حزب ملّی است. این بهتر از آن است که مردم بنشینند و به رادیوهای خارجی گوش بدهند. بلافاصله گفتم: اگر مردم به رادیوهای خارجی گوش می دهند برای این است که در داخل اخبار درست به آنها داده نمی شود. شاه از این حرف من به خشم آمد و گفت: برای اینکه روزنامه هایتان مزخرف می نویسند. سومین بار که در مصاحبه شاه شرکت کردم یکی از روزهای آخر مرداد ۵۷ بود. هیچکس فکر نمی کرد که این آخرین مصاحبه شاه خواهد بود و یقیناً خود شاه هم چنین گمان نمی کرد. هنوز بحث داغ مطبوعات را "فضای باز سیاسی" تشکیل می داد. این فکر در ذهنم قوت می گرفت حالا که در چنین جلسه ای شرکت می کنی اقلاً حرفی بزن که به حضورت بیرزد‌. شاه مطالبی ایراد کرد که اهم آن کنایه به دکتر مصدق و دکتر امینی بود و من تعجب می کردم که چطور بعد از گذشت این همه سال و ظهور دشمنان تازه تر و قوی تر هنوز دل شاه با مصدق و امینی صاف نشده است. مجله بخارا. شماره ۹۲. ص ۲۴۵،۲۴۶،۲۴۷،۲۴۸،۲۵۰،۲۵۲ https://eitaa.com/ahlghalam
حقیقتا باورکردنی نیست ♦️ویراست و توئیت و نقل داستانی از قساوت قلب شاه ایران منصور رفیع‌زاده رئيس پايگاه ساواك در نيويورك و مأمور سيا در کتابWitness"شاهد"در ص216و217 داستان هولناکی از نقل می کند: دربین فعالان ضد شاه،یک معلم تبریزی بود که در صحبت‌های عمومی‌اش،مکرراً القاب بسیار زشتی به شاه نسبت می‌داد.به همین خاطر،توسط بازداشت شد،اما حتی بعد از ضرب و جرح‌های شدید، کوتاه نیامد،لذا ساواک وی را به زندان اوین منتقل کرد،در آنجا هم با وجود شکنجه،به نطق‌های آتشین خود علیه شاه ادامه داد. هنگامی که جریان این مرد به گوش شاه رسید، او خیلی ساده گفت:«به جای الاغ باید این فرد را جلوی شیرها انداخت.» یک هفته بعد شاه و نزدیکانش به باغِ وحش خصوصی او رفتند.تیمسار نصیری نیز حاضر بود. به محض آن که مرد زندانی را از اوین آوردند و چشم او به شاه افتاد،فریاد زد: «خون‌خوار،مستبد،قصاب!»ناظرین که شوکه شده بودند، گوش‌های خودشان را گرفتند تا حرف‌های بد مرد زندانی را نشنوند.شاه به نگهبانان اشاره کرد و در یک چشم بر هم زدن،آن‌ها مرد را به داخل پرتاب کردند.شیرهای گرسنه بلافاصله مرد را تکه تکه کردند. شاه فریاد زد:«تو بودی که جرأت می‌کردی به ما فحش بدهی؟!» هنگامی که شاه به اندازه‌ی کافی لذت بصری برد،در حال رفتن،رو به نصیری کرد و خیلی عادی گفت:«حالا دیگر شما یک آدم خاطی کمتر دارید» دریافت کامل کتاب https://eitaa.com/ahlghalam